محور : امام (ره) و اقتصاد
در حـوزه اقـتـصـادى اسـلام ، بـيـت المـال بـه هـمـه مسلمانان تعلق دارد و همه بايد در نگه دارى امـوال آن و نـيـز درسـت و بـه جـا مصرف كردن آن نهايت تلاش را بنمايند، در اسلام به اين امر تاءكيد و سفارش فراوانى شده است .
در زمـان غـيـبـت ، بـيـت المال در اختيار ولى فقيه قرار مى گيرد و در جايى كه حكومت اسـلامـى بـر پـا نـبـاشـد وظـيـفـه رسـيـدگـى بـه امـوال بـيـت المال با مراجع تقليد است .
وجـوهـات شـرعـيـه بـخـش كـوچـكـى از مـنـابـع بـيـت المـال اسـت و بـخـش اعـظـم آن شامل همه اموال عمومى و دولتى و ذخاير روزمينى و زيرزمينى و دريايى و غيره مى شود.
امـام خـمـيـنى (ره )از جمله كسانى است كه به جراءت مى توان گفت در زمينه حفظ و نگهدارى بيت المال و كنترل و نظارت در مصرف به جا از اموال عمومى ، بسيار موفق بوده است و احتياط شديد ايـشـان در ايـن زمـيـنـه زبـانزد خاص و عام است . بيان مواردى از دقت و توجه امام ، ما را به اين حقيقت بيشتر رهنمون مى سازد.
احتياط در مصرف بيت المال
امـام عـلاوه بـرايـن كه هيچ گاه بيت المال را صرف هزينه شخصى خود نمى كرد،دقت و حساسيت زايـدالوصـفـى نـسـبت به حفظ و هزينه آن به كار مى بست . اين دقت به قدرى حساب شده و با احتياط بود كه در خانه ايشان همواره مصرف ، فقط در حد نيازهاى ضرورى بود و همين نيازمندى هـاى ضرورى ـ خوراك ، پوشاك ، اثاثيه ، وسيله رفت و آمد و... ـ با كمترين هزينه و به طور ساده تهيه مى شد. حجت الا سلام قرهى ـ يكى از مسؤ ولين دفتر امام ـ مى گويد:
روزى در شـهـر نـجـف ، امـام خـواسـتـنـد تـشـريـف بـبـرنـد مـنـزل . بـه من فرمودند: ((برو يك درشكه بگير، ماشين نگير!)) درشكه هاى آنجا خيلى تميز و مرتب نبود، باور كنيد من خودم خجالت مى كشيدم ولى امام تا آنجا كه امكان داشت سعى مى كرد از سهم امام كمتر استفاده كنند.
و نيز در جاى ديگر مى گويد:
فـرش هـاى بـيـرونى منزل امام ناقص بود، من عرض كردم : اجازه بدهيد براى اين قسمت خالى ، فـرش تهيه كنم . امام فرمود: آن طرف ـ يعنى در اندرون ـ فرش هست ، عرض كردم آن ها گليم اسـت و بـراى بـيـرونـى خـوب نـيـسـت . فـرمـود: مـگـر مـنـزل صـدر اعـظـم اسـت ؟! گـفتم : فوق مـنـزل صـدر اعـظـم اسـت ، مـنـزل امـام زمـان اسـت ! فـرمـود: در منزل خود امام زمان هم معلوم نيست چه فرشى افتاده است .
از ايـن رو، وقتى به حضرت امام (ره )پيشنهاد مى شود ساختمان بيرونى بيت نياز به تعمير و رنگ دارد، امام مى فرمايد:
((من از بيت المال نمى توانم خرج آن كنم .))
و يـا زمـانى كه شهرستانى ها به امام گلايه مى كنند كه ما نياز به ارتباط با شما داريم ، و شما تلفن لازم داريد، حضرت امام مى فرمايد:
((پول بيت المال خرج رساله من و تلفن نشود.))
تـا ايـن كـه يـك نـفـر بـازارى تـلفـنـى بـه نـام ايـشـان مـى خـرد و در منزل معظم له نصب مى كند.
بـى شـك چـنـيـن احـتـيـاطـى الگـو گـرفـته از نگرشى است كه اسلام و رهبران معصوم به بيت المال داشته اند. همانند برخورد حضرت على (ع )با طلحه و زبير كه چون كار شخصى داشتند، امام (ع )چراغ بيت المال را خاموش كردند!
و يـا زمـانـى كـه بـرادرش عـقـيـل ـ از روى فـقـر ـ از آن حـضـرت تـقـاضاى يك مَن گندم از بيت المال مى كند، آهن گداخته را به دستان او نزديك مى كند تا به او بفهماند كه دست اندازى به بيت المال آتش دوزخ را در پى دارد.
يـادآورى : گـرچـه حـضـرت امـام در مـورد مـصـرف بـيـت المـال آنـجـا كـه جـنـبـه شـخصى داشت بسيار محتاط عمل مى كرد، ولى هر جا كه پاى هزينه لازم براى عموم و يا انقلاب اسلامى به ميان مى آمد، با دستى باز و دلى سخى اجازه مصرف مى داد و به تعبير مرحوم حجت الاسلام سيد احمد خمينى (ره ):
همان كسى كه براى خريد يك پنكه در نجف ، فرياد برمى آورد: ((مرا به جهنم نفرستيد.)) همان كسى است كه سهم امام را به طور مطلق براى نابودى شاه اجازه مى دهد!
هـمـان كـسـى كـه اجـازه نـمـى دهـد كه همسر فرزند شهيدش [حاج سيد مصطفى ] يك تلفن از بيت المـال بـه ايـران بـزنـد... هـمان كسى است كه به پاريس مى رود و در فرنگ ، عَلَم دين را به دوش مى كشد.
و نيز مى گويد:
پـس از شـهـادت آيـت ا... سـعـيدى ، طلاب نجف چهل شب براى بزرگداشت ايشان ، مجلس فاتحه گـرفـتـنـد، مـخـارج اين گونه مجالس براى طلاب ـ كه شهريه مختصرى مى گرفتند ـ سنگين بـود. امام خمينى (ره )ضمن اين كه هر شب در اين مجلس شركت كرد، فرمود: مخارج مجلس فاتحه را من مى دهم .
هـمـچـنـيـن بـراى جـلب تـوجـه و تـرغـيـب غـيـرمـسلمانان به اسلام ، از صرف هزينه هاى جنبى و تـشـريـفـاتـى نـيـز كـوتـاهـى نـمـى كـنـد. چـنـان كـه در دهـكـده ((نـوفـل لوشـاتـو)) در حـومه پاريس ، شب تولد حضرت مسيح (ع )براى مسيحيان پيام تبريك فـرسـتـادنـد و دسـتـور دادنـد كـه يـك سـرى هـديـه هـمـراه دسـتـه هـاى گل براى همسايه ها بفرستند.
امـام نـه تـنـهـا خـود بـه آنـچـه مـعـتـقد بود عمل مى كرد بلكه همواره سران حكومت را نيز از دست يازيدن به بيت المال مسلمانان پرهيز مى داد و آنان را نسبت به وجوهى كه در غير امور مسلمانان هزينه شود بر حذر مى نمود، در خطابى به سران حكومت هاى اسلامى چنين مى فرمايد:
بـيـت المـال مـسـلمـيـن را بـزرگ بـشـمـاريـد، حـكـومـت هـاى اسـلامـى بـايـد بـيـت المـال مـسـلمـيـن را بـراى جـلال و جـبـروت خـودشـان صـرف نـكـنـنـد، بـيـت المال مسلمين صرف آن چيزى بشود كه براى مسلمين است .
جلوگيرى از اسراف بيت المال
يـكـى از وظـايـف مـهـم رهـبـران و مـديـران نـظـام اسـلامـى در مـورد بـيـت المال ، حفظ و جلوگيرى از هدر رفتن آن به دست كارگزاران حكومتى است .
ايـن مـوضـوع بـه انـدازه اى مـهـم اسـت كـه امـام عـلى (ع )در نـامه اى به زياد بن ابيه ـ جانشين استاندار بصره ـ مى نويسد:
بـه خـداونـد سوگند ياد مى كنم ، سوگندى از روى راستى و درستى ! اگر به من خبر برسد كـه تـو در بيت المال مسلمانان به چيزى اندك يا بزرگ خيانت كرده و برخلاف دستور، صرف نـمـوده اى ، بـر تـو سـخـت خـواهـم گـرفت ، چنان سختگيرى كه تو را كم مايه ، گران پشت و ذليل و خوار گرداند!
امـام نـيـز بـه پـيـروى از مـولايـش امـيـرالمـؤ مـنـيـن (ع )نـسـبـت بـه كـنـتـرل و مـحـافـظـت از بـيـت المـال بسيار حسّاس بود. يكى از اعضاى دفتر امام در اين باره مى گويد:
((مـرتـب امـام از طـريـق آقـاى صـانـعـى تـذكـر مـى دهـنـد كـه در مـصـرف دقـت شـود و گـاه سـؤ ال مى فرمايند كه چرا زياد شده و مواظب باشيد.))
يـكـى از نـزديـكـان امـام خـاطـره اى را در ايـن بـاره از آن جـنـاب چـنـيـن نقل مى كند:
((گـاهـى كـه حـضورى نمى توانستم خدمت امام برسم مطلبم را روى كاغذ مى نوشتم و مى دادم . روزى در بين راه به من فرمود: ((تو احتياط نمى كنى !)) من كه ذهنم خالى بود پرسيدم چه كار كـردم ؟ امـام فـرمـودنـد: ((تـو ايـن مـطـلب را روى كـاغـذ بـاطـله هـم مـى تـوانـسـتـى بـنـويـسـى !)).
انسان موجودى توجيه گر است ، فراوان ديده مى شود افرادى براى استفاده شخصى از امكانات بيت المال به نوعى كار خود را توجيه مى كنند، به گونه اى كه خود را مستحق استفاده از آن مى دانند.
حـضـرت امـام بـا تـوجـه بـه روحـيـات انسان ها، پيشاپيش هرگونه راه توجيه را به روى اين گونه افراد مى بست . يكى از اعضاى دفتر امام در نجف در اين باره مى گويد:
امـام مـى فـرمـود: هـيـچ كـس حـق نـدارد از ايـنـجـا تـلفـن زيـادى بـكـنـد، تـلفـن داخل نجف را اجازه مى دادند ولى به كربلا يا جاى ديگر نمى توانستيم تلفن بزنيم ، زيرا امام تـحـريـم كرده بودند. حتى به احمد آقا فرموده بودند: تو حق ندارى به تهران يا جاى ديگر تلفن شخصى كنى .))
شـايـد كمتر كسى از مردم به روشن بودن چراغ اضافى در محيط كار يااداره حساسيت نشان دهند از ايـن رو گـاهـى بـدون تـوجـه بـه خـامـوش كـردن لامـپ ، مـحـل كـار خـود را تـرك كـرده و بـه مـنـزل مـى رونـد. ولى حـضـرت امـام بـه ايـن مـسـائل هـر چـند كوچك بسيار حساس بود. از اين رو اگر گاهى چراغى روشن مى ماند از اندرون بـيـرون مـى آمـد و چراغ را خاموش مى كرد و فردا آنان را توبيخ مى نمود كه چرا شما چراغ را روشن گذاشتيد.))
حسابرسى بيت المال
يـكـى از راه هـاى صـرفـه جـويـى و جـلوگـيـرى از اسـراف هـا حـسـابرسى دقيق در مساءله بيت المـال اسـت . حـسـابـرسـى بـجـا و بـه مـوقـع ، از هـدر رفـتـن بـيـت المـال و خـيـانـت احـتـمـالى كـارگـزاران جـلوگـيـرى مـى كـنـد و امـوال حـيـف و مـيـل شده را به بيت المال بازمى گرداند. در تاريخ آمده است كه وقتى به امير مؤ مـنـان از نـادرسـتـى و خـيـانـت كـارى هـاى يـكـى از كـارگـزارانـش نـسـبـت بـه بـيـت المال گزارش مى دهند، فوراً دست به قلم برده و براى حسابرسى او چنين مى نويسد:
گزارشى از كارهايت به من رسيده كه اگر درست باشد پروردگارت را به خشم آورده و امام و پيشوايت را نافرمانى نموده و امانت خود را خوار گردانيده اى (و ديگر لياقت حكمرانى ندارى ).
گزارش شده است كه تو محصول درخـتـان و زراعـت هـا را بـراى خـود بـرده و چـيـزى بـه رعـيـّت نـداده اى و امـوال و دارايـى بـيـت المـال را تـصـرف كـرده بـراى خـويش اندوخته اى ! اكنون براى من حساب (دخـل و خـرج ) خود را بفرست ، و بدان كه حساب خدا (در روز رستاخيز) از حساب و دادرسى مردم بـزرگـتـر و دقـيـق تـر است ؛ زيرا اينجا ممكن است صورت دروغ و برخلاف واقع تنظيم شود، ولى آنجا جز راستى كارى انجام نمى گيرد!))
حـضـرت امـام نـيـز در جـمـع رؤ سـاى سـه قـوه و سـران مـمـلكـتـى پـيـرامـون بـيـت المال چنين سفارش مى فرمايد:
... ايـن دسـتـور اسـت در طـول تـاريـخ بـراى كـسـانـى كـه مـتـكـفـّل حـكومت هستند كه تا اندازه ممكن در بيت المال تصرف نكنند. يك درهمش در آن طرف [قيامت ] حـسـاب دارد. بـايد حساب [پس ] بدهيم . بايد در پيشگاه خداى تبارك و تعالى در كارهايى كه مـى كنيم ، تصرف هايى كه در بيت المال مى كنيم ، بايد بعد حساب بدهيم كه چرا؟ زياده روى شده باشد، مجازات دارد! عدالت شده باشد، مجازات خير دارد!
منبع : كتاب امام و روش زندگي