محور : اقتصاد
دکتر مسعود نیلی
طرح مجدد مسأله تعطیلات و اعلام اینکه کثرت تعدد روزهای تعطیل در تقویم ایرانی در دستور کار قرار گرفته انگیزهای شد تا به بررسی هر چند محدود موضوع بپردازم. برای شروع، صفحات تقویم را تورقی کرده و مناسبتها را یک دور مرور کردم.
در این تورق، اولین سوالی که به ذهن متبادر میشود اینست که چرا در فرهنگ ما، گرامیداشت یک مناسبت، که یا یک واقعه تاریخی است و یا بزرگداشت یک شخصیت الگو، در دست از کار کشیدن متجلی میشود؟ این سوال را شاید آنان که با جامعهشناسی و یا روانشناسی اجتماعی مردم ما آشنایند بهتر بتوانند جواب دهند. مثلاً آیا در فرهنگ ما، کار کردن به منظور افرایش درآمد و بهبود سطح رفاه به معنای دنیاگرایی است و مذموم؟ وقتی عظمت نام شخصیتها و یا مناسبتهایی که در صفحات تقویم درج شده را در یک طرف قرار میدهیم و کار نکردن را در طرف دیگر، با یک تناقض بزرگ مفهومی مواجه میشویم که حل آن ساده نیست. طبیعتاً صحبت از آن نیست که هیچ یک از مناسبتهای ذکر شده در تقویم، نباید تعطیل باشد. بلکه هدف طرح سوالی است که شاید پرداخت مجدد به آن بتواند منجر به یک بازسازی مفهومی و پس از آن نتیجه عملی شود. روز ملی شدن صنعت نفت به عنوان نمونه، روزی است که ایرانیان، خود اداره این صنعت بزرگ را بدست گرفتهاند. این روز قاعدتاً میبایست به عنوان سمبلی از تلاش و کوشش ثبت شود و اگر قرار است فرهنگ این مناسبت زنده بماند با کار داوطلبانه بیشتر قابل نکوداشت است. در حالی که روز ملی شدن صنعت نفت اینک به تکملهای مطبوع برای تعطیلات عید تبدیل شده است.
...
محور : اقتصاد
دکتر مسعود نیلی
طرح مجدد مسأله تعطیلات و اعلام اینکه کثرت تعدد روزهای تعطیل در تقویم ایرانی در دستور کار قرار گرفته انگیزهای شد تا به بررسی هر چند محدود موضوع بپردازم. برای شروع، صفحات تقویم را تورقی کرده و مناسبتها را یک دور مرور کردم.
در این تورق، اولین سوالی که به ذهن متبادر میشود اینست که چرا در فرهنگ ما، گرامیداشت یک مناسبت، که یا یک واقعه تاریخی است و یا بزرگداشت یک شخصیت الگو، در دست از کار کشیدن متجلی میشود؟ این سوال را شاید آنان که با جامعهشناسی و یا روانشناسی اجتماعی مردم ما آشنایند بهتر بتوانند جواب دهند. مثلاً آیا در فرهنگ ما، کار کردن به منظور افرایش درآمد و بهبود سطح رفاه به معنای دنیاگرایی است و مذموم؟ وقتی عظمت نام شخصیتها و یا مناسبتهایی که در صفحات تقویم درج شده را در یک طرف قرار میدهیم و کار نکردن را در طرف دیگر، با یک تناقض بزرگ مفهومی مواجه میشویم که حل آن ساده نیست. طبیعتاً صحبت از آن نیست که هیچ یک از مناسبتهای ذکر شده در تقویم، نباید تعطیل باشد. بلکه هدف طرح سوالی است که شاید پرداخت مجدد به آن بتواند منجر به یک بازسازی مفهومی و پس از آن نتیجه عملی شود. روز ملی شدن صنعت نفت به عنوان نمونه، روزی است که ایرانیان، خود اداره این صنعت بزرگ را بدست گرفتهاند. این روز قاعدتاً میبایست به عنوان سمبلی از تلاش و کوشش ثبت شود و اگر قرار است فرهنگ این مناسبت زنده بماند با کار داوطلبانه بیشتر قابل نکوداشت است. در حالی که روز ملی شدن صنعت نفت اینک به تکملهای مطبوع برای تعطیلات عید تبدیل شده است.
اگر از جامعه ما نظرسنجی شده و از آنان خواسته شود که نظر خود را درباره تعطیلی روز 29 اسفند اعلام کنند به احتمال زیاد اکثراً بیش از مناسبت این روز، آن را یک تعطیلی دلنشین چسبیده به تعطیلات نوروزی ارزیابی خواهند کرد. مثال دیگر روز جمهوری اسلامی است به عنوان روزی که ساختار جدیدی براساس تلاشهای فراوان مردم و با کسب آراء آنان رسمیت یافته است. چرا گرامیداشت این روز در قالب تعطیل کردن کار و فعالیت ظاهر میشود. جالبتر آنکه با گذر زمان مناسبتهای تعطیل در میان روزهای هفته از روزی به روز دیگر میغلطند و آنگاه که به یکشنبه و یا سهشنبهای میرسند، اگر با سخاوت تصمیمگیرندگان مواجه شوند تعطیلی بینالتعطلین را هم به ارمغان میآورند و به روزهای فراغت میافزایند.
اینکه کشور ما کشوری فرهنگی است و مناسبتهای فرهنگی (دینی و ملی) برای مردم از اهمیت زیاد برخوردار است یک نقطه قوت جامعه ما به حساب میآید. اما چرا تعطیلی به عنوان شاخصی از میزان اهمیت این مناسبتهاست سوالی است که پاسخ روشنی ندارد. با توجه به اینکه تعطیلات در کشور ما به تمامه پدیدهای فرهنگی است میتوان این سوال را مطرح کرد که پیامدهای اقتصادی هر یک روز که به تعطیلات اضافه میشود چیست؟ آیا تصمیم در مورد تعداد روزهای تعطیل میتواند مستقل از پیامدهای اقتصادی آن اتخاذ شود؟ تجربه ثابت کرده که اینچنین بوده و این نوع رویکرد فرهنگی، نگاهی بس سخاوتمندانه به اقتصاد داشته است.
براساس محاسبات انجام شده، تعداد روزهای تعطیل بیش از 130 روز است. این تازه جدای از آنست که هر یک از کارکنان، کارگران و کارمندان، سی روز هم حق استفاده از مرخصی در سال را دارند. بدون در نظر گرفتن مرخصیهای سالانه، مجموعه شاغلینی که از نظام رسمی کاری تبعیت میکنند حدوداً، 230 روز در سال کار میکنند.
براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت کل کشور در سال 1385 برابر 5/70 میلیون نفر بوده است. براساس همین نتایج، تعداد شاغلین کشور 4/20 میلیون نفر بوده که با برآوردهای نگارنده حدوداً 5/12 میلیون نفر از این تعداد را کسانی تشکیل میدهند که در فعالیتهای صنعتی، خدماتی مشغول به کارند که از نظام رسمی کاری کشور تبعیت میکنند. در این برآورد، بخشهای خدمات بازرگانی، رستوران، هتلداری، خدمات خانگی، کشاورزی، ساختمان و نفت کنار گذاشته شدهاند. ارقام حسابهای ملی سال 1385 بیانگر آنست که میزان درآمد ایجاد شده در این حوزهها، حدوداً نیمی از تولید ناخالص داخلی سال گذشته را تشکیل میداده و کمی کمتر از 950 هزار میلیارد ریال بوده است. اتفاقاً، میزان مصرف خصوصی سال گذشته نیز بسیار نزدیک به همین رقم بوده است. این به معنی آنست که 5/12 میلیون نفر، دویست و سی روز در سال کار میکنند تا مصرف 365 روز 5/70 میلیون نفر را تأمینکنند! معنی واضحتر این ارقام آنست که در کشور ما، هر یک نفر روز کار و تولید، معادل 9 نفر روز مصرف است و این رابطهای بسیار نامتوازن است. چرا که هر یک نفر، مصرف نه نفر را تأمین میکند. این عدم توازن ناشی از نرخ بالای بیکاری از یکسو و تعداد کم روزهای کار از سوی دیگر است.
دولت با تعطیل کردن هر یک روز، حدود چهار هزار میلیارد ریال به اقتصاد ملی آسیب وارد میکند و حدود 1400 میلیارد ریال از درآمدهای خود میکاهد.
از طرف دیگر اگر 950 هزار میلیارد ریال درآمد ایجاد شده در بخشهای ذکر شده را بر تعداد روزهای کاری تقسیم کنیم به عدد حدود 4100 میلیارد ریال میرسیم. یعنی در هر یک روز کاری، حدود 4100 میلیارد ریال درآمد جدید در کشور ایجاد میشود. هر چند رقم ذکر شده "متوسط" درآمد ایجاد شده در هر روز کاری است و لزوماً مساوی با میزان درآمد ایجاد شده در نتیجه اضافهشدن یک روز کاری نیست، اما به هرحال تنها تقریب در دسترس برای بیان هزینه تعطیل کردن یک روز کاری است. با توجه به ظرفیتهای خالی بسیار موجود در اقتصاد، میتوان فاصله بین متوسط درآمد ایجاد شده در هر روز کاری با هزینه فرصت ناشی از یک روز کار نکردن را نزدیک بهم تصور کرد. بنابراین، هر یک روز تعطیل، حدود چهار هزار میلیارد ریال به اقتصاد ملی صدمه وارد میکند.
در حوزه دولت، در سال 1385 جمع درآمدهای مالیاتی و سایر درآمدها، حدود 240 هزار میلیارد ریال بوده است. مالیاتهای غیر مستقیم را میتوان تا اندازه زیادی مستقل از تعداد روزهای کاری دانست. لذا اگر این عدد را از عدد ذکر شده کم کنیم، به حدود 170 هزار میلیارد ریال میرسیم که وقتی به دویست و سی روز کاری تقسیم شود، عدد 740 میلیارد ریال در روز بدست میآید. باز هم با توجه به آنکه در کشور ما به میزان کمی از ظرفیتهای مالیاتی استفاده میشود، میتوان متوسط درآمد روزانه ایجاد شده در روز را با میزان درآمد از دست رفته در نتیجه یک روز تعطیل نزدیک دانست. اگر به عدد فوق درآمد از دست رفته ناشی از عدمالنفع درآمد چهار هزار میلیارد ریال در روز ناشی از یک روز تعطیل را هم اضافه کنیم به عددی در حدود 1500 تا 1400 میلیارد ریال میرسیم. یعنی دولت با تعطیل کردن هر یک روز، حدود چهار هزار میلیارد ریال به اقتصاد ملی آسیب وارد میکند و حدود 1400 میلیارد ریال از درآمدهای خود میکاهد. شاید انتظار بلند پروازانهای نباشد اگر امید داشته باشیم که در صورت وارد نبودن خدشه جدی به برآوردهای انجام شده، تصمیمگیرندگان کشور از تعطیل کردن دلبخواهی روزهای سال به بهانههای مختلف به طور جدی اجتناب ورزند.
علاوه بر آن، همانگونه که مشاهده میشود، وجود روزهای کاری کم و تعطیلات زیاد یکی از عوامل پائین بودن سطح درآمد در جامعه و دولت است. حال اگر ما تصمیم بگیریم هر یک روز از تعطیلات موجود را کم کنیم با این قید که درصدی از درآمد جدید ایجاد شده برای دولت را به مصرف موارد مشخصی برسانیم که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم مرتبط با مناسبت خاص آن روز است و باب گفتگو در مورد این موضوع هم در جامعه باز شود که اهمیت یک مناسبت با تعطیل کردن آن روز لزوماً ارتباطی ندارد، شاید بتوان به سمتی حرکت کرد که برچسب ناپسندی که بر پیشانی کشور ما به عنوان کشوری با کمترین تعداد روزهای کاری در جهان نصب شده، برداشته شود و ما هم با کاستن از روزهای تعطیل، به سمت کار کردن بیشتر حرکت کنیم.
منبع : رستاك
تاریخ انتشار: پنجشنبه ٣١ خرداد ١٣٨٦