تاريخ : شنبه 13 فروردین 1390  | 5:48 PM | نویسنده : قاسمعلی
محور : اقتصاد خانواده
 
علی سرزعیم

ایام عید غیر از دید و بازدید زمان مناسبی برای جوانانی است که قصد ازدواج دارند تا از همسر آینده شان خواستگاری نمایند. به همین مناسبت، رویکرد اقتصادی به این مقوله غیراقتصادی را مورد بررسی قرار خواهیم داد تا قدرت و منطق تحلیل اقتصادی مسائل اجتماعی را در معرض داوری خوانندگان قرار دهیم. برای فهم بهتر مسئله، با یک مثال شروع می کنیم.

...

محور : اقتصاد خانواده
 
علی سرزعیم

ایام عید غیر از دید و بازدید زمان مناسبی برای جوانانی است که قصد ازدواج دارند تا از همسر آینده شان خواستگاری نمایند. به همین مناسبت، رویکرد اقتصادی به این مقوله غیراقتصادی را مورد بررسی قرار خواهیم داد تا قدرت و منطق تحلیل اقتصادی مسائل اجتماعی را در معرض داوری خوانندگان قرار دهیم. برای فهم بهتر مسئله، با یک مثال شروع می کنیم.

فرض کنید که استادی از دانشجویانش خواسته تحقیقی در مورد نادر شاه و زندگی او انجام دهند. برای این مقصود هر دانشجو به کتابخانه در دسترس خود رفته و یک دائره المعارف برداشته و اطلاعات حداقلی در مورد نادر به دست می آورد. اگر او اطلاعات بیشتری بخواهد باید جستجو کند که چه منابع دیگری در اختیار است که اطلاعات عمیق تر و تفصیلی تری را در اختیار می گذارد. پیدا کردن نام چنین کتابهایی خود منوط به صرف زمان، انرژی، پول و کلا منابع است. پس از این امر باید منابعی را صرف کرد تا کتاب مذکور را یافت. پس از بررسی و مطالعه بخش هایی از آن که همگی منوط به صرف زمان و منابع است، این شخص ممکن است به این نتیجه برسد که این کتاب، حاوی اطلاعات مورد نظر وی نیست و مجددا فرآیند مذکور را ادامه دهد تا به کتاب مناسبی برسد. از این کتاب اطلاعات بیشتری را کسب خواهد کرد اما بلافاصله باید با خود بیاندیشد که آیا تحقیق وی تا این حد رضایت بخش است و می تواند نظر استاد را جلب کند؟ ممکن است این تحقیق با این سطح از اطلاعات نمره 17 بگیرد. د

ر این صورت شخص باید با خود بیاندیشد که آیا حاضر است که برای رسیدن به نمره 18 زحمت بیشتری کشیده و تحقیق خود را تکمیل و توسعه دهد؟ به تعبیر اقتصادی این افزایش یک نمره ای، منفعت حاشیه ای (marginal benefit) ادامه تحقیق است اما زحمت بیشتری که باید برای انجام اینکار متقبل شود اصطلاحا هزینه حاشیه ای (marginal cost) قلمداد می شود. ممکن است که این دانشچو با خود بیاندیشد که تکمیل تحقق ارزشش را دارد. معنای این حرف آنست که از دید او منفعت حاشیه ای ادامه تحقیق بیشتر از هزینه حاشیه ای آن خواهد بود. لذا سراغ کتاب های بیشتری می رود و تلاش مضاعفی را می کند و منابع متعددی را با هم مقایسه کرده تا تحقیق وی از حیث صحت مطالب وضعیت مطلوب تری بیابد. با این تفاصیل احتمالا تحقیقی که عرضه خواهد کرد نمره 19.25 می گیرد. باز این شخص باید تصمیم بگیرد که آیا تحقیق را در همین جا خاتمه دهد یا به تحقیق خود ادامه دهد تا بتواند به نمره 20 برسد. این افزایش 0.75 منفعت حاشیه تکمیل تحقیق است که باید با هزینه های تکمیل تحقیق که همانا هزینه حاشیه ای است مقایسه گردد. شاید از دید برخی دانشجویان این مقدار افزایش با توجه به سطح انتظار آنها از خود و معدل سابق شان چندان مهم نباشد و منفعت حاشیه کمتر از هزینه حاشیه ای باشد.

در این صورت به تحقیق موجود و نمره 19.25 رضایت خواهد داد اما اگر کسی به دنبال معدلهای 20 و بالای 19.5 است شاید منفعت حاشیه را بیشتر از هزینه حاشیه ای بداند و بخواهد این روند را ادامه دهد. بهرحال روشن است که همه نهایتا این مسیر را تا جایی ادامه می دهند که این منفعت حاشیه بزرگتر از هزینه حاشیه ای باشد. معنای عقلانیت اقتصادی در تحقیق همین است. یک فرد عاقل از دید اقتصاد کسی است که همواره مراقب موازنه هزینه-فایده است. نکته مهمتر در تصمیم گیری عقلایی این است که باید منفعت های حاشیه ای را با هزینه های حاشیه ای مقایسه نمود. هزینه های حاشیه ای در این مثال شامل هزینه های جستجوی کتاب های مفید (search cost)، هزینه رفتن به کتابخانه یا کتابفروشی و خرید کتاب (transaction cost) و هزینه وقت گذاشتن و مطالعه کتاب (opportunity cost) است. این هزینه ها رویهم رفته هزینه های این کار را تشکیل می دهند.

در مقوله همسریابی نیز مسئله به همین شکل است. هر دو مرد و زنی که در بازار ازدواج با هم در موقعیت تصمیم گیری برای زندگی مشترک قرار می گیرند قطعا نقاط مثبت و منفی مختلفی را مشاهده می کنند. اگر از دید هر کدام نقاط ضعف طرف مقابل بر نقاط مثبت او بچربد، تصمیم خواهد گرفت تا جواب منفی دهد و فرد دیگری را پیدا کند. اما اگر نقاط مثبت او بر نقاط منفی وی غالب باشد، آنگاه در معرض این تصمیم قرار خواهد گرفت که آیا به این شخص رضایت دهد یا فرد دیگر و سازگارتر و خوشایندتری را پیدا کند. در فرهنگ ایرانی پسرها می توانند به صورت فعال سراغ دوشیزگان روند اما دوشیزگان باید منفعلانه منتظر آمدن خواستگاران بمانند. منطق تصمیم گیری پسران به این صورت خواهد بود که آیا هزینه های جستجوی بیشتر و وصال دیرتر را پذیرا شود به این امید که با دختری روبرو گردد که در بلندمدت بهروزی بیشتری داشته باشد؟ منطق تصمیم گیری دختران به این صورت خواهد بود که آیا ریسک از دست دادن یک خواستگار موجود را به قیمت رسیدن به یک خواستگار بهتر پذیرا شود؟ گذشت زمان هزینه ای است که خلقت به هر دو طرف تحمیل می کند به این معنا که هم پسر و هم دختر می داند که با گذشت زمان از جذابیت ظاهری اش کاسته می گردد و این یکی از امتیازاتی است که نباید به سادگی از دست داد.

همچنین در سنت ایرانی انجام خواستگاری منوط به انجام هماهنگی های طولانی و همراه کردن تیمی از اطرافیان و خرید هدیه از جانب خانواده پسر و ایجاد آمادگی برای پذیرایی از خواستگاران از جانب خانواده دختر است که همگی هزینه هایی را به دو طرف تحمیل می کند. روشن است که در بسیاری از خانواده ها وقتی کسی که به هر دلیل موارد متعددی را رد می کنند باید پذیرای شماتت اطرافیان باشد. این شماتت ها به شکل هزینه ای روانی بر فرد وارد می گردد. لذا برای رد کردن همسر پیشنهادی موجود و رفتن به سراغ همسر بالقوه آتی، فرد باید هزینه های حاشیه ای آن را در مقابل منافع حاشیه ای که یافتن یک زوج سازگارتر باشد پذیرا گردد. این هزینه های حاشیه ای شامل هزینه جستجو (یافتن دختر مناسب برای پسران و یا کسب اطلاعات اولیه از سوی هر دو طرف)، هزینه مبادله (انجام هماهنگی برای برگزاری مراسم خواستگاری) و هزینه فرصت (زمان صرف شده در این مراسم) است.

هر چه این هزینه های حاشیه ای بیشتر باشد، احتمال رضایت دادن به همسر پیشنهادی بیشتر خواهد شد. طبیعی است که این هزینه های حاشیه ای مقادیر ثابتی نیستند و بستگی به عوامل مختلفی چون ساختار جمعیتی جامعه، موقعیت هر فرد، موقعیت اجتماعی و میزان ارتباطات اجتماعی و مسائلی از این دست است. روشن است که هرچه ازدواج سنتی تر باشد، هزینه های جستجو و هزینه مبادله بیشتر خواهد بود. با توجه به اینکه با مدرن شدن جامعه تنوع افراد و سلایق بیشتر می گردد و انتظار سازگار بودن اتفاقی دو فرد کمتر می شود، منفعت جستجوی بیشتر از دید افراد بیشتر به نظر رسد. به همین دلیل سبک های جدید خواستگاری کردن در حال شیوع است چرا که در سبک های جدید هزینه های جستجو و هزینه های مبادله کاسته می شود تا تناوب این خواستگاری ها آنقدر افزایش یابد که فرد به یک نفر رضایت دهد. در این حالت هزینه حاشیه ای ادامه همسریابی بیشتر از منافع حاشیه ای آن گردیده و به تبع آن عشق بوجود می آید!

* این متن بر اساس سخنرانی دکتر پالمر استاد اقتصاد در کانادا تنظیم شده است.

 

منبع : رستاك



نظرات 1