محور : اقتصاد جهان
گرگوری منکیو، استاد دانشگاه هاروارد، مترجم: آرش پورابراهیمی
باراک اوباما در سخنرانی یک ماه پیش خود شش بار به مردم آمریکا متذکر شد که باید فاتح آینده باشند. او همچنین سه بار از عبارت«فتح آینده» استفاده کرد. اما آیا چنین روشی، راه خوبی برای مواجه شدن با چالشهای اقتصادی آینده آمریکاست؟
بهطور حتم چنین عبارتهایی توسط مشاوران سیاسی کاخ سفید توصیه شده بود، به این خاطر که همیشه به نفع رئیسجمهور است که بر آینده تمرکز کند تا بر گذشته غیر قابل تغییر و به علاوه اینکه چه کسی نمیخواهد برنده باشد؟ آمریکاییها شیفته تشویق تیم مورد علاقه خود هستند و چه رقابتی برای آنها حیاتی تر از تسلط بر اقتصاد جهان.با اینحال عبارت به کار رفته شده توسط اوباما برای من به عنوان یک اقتصاددان رنج آور است. چرا که فراخواندن آمریکاییها به فتح آینده باعث انحراف کشور در انتخاب سیاستهای پیش رو خواهد شد. کسب موفقیت اقتصادی مانند پیروزی در یک رقابت ورزشی نیست و هدایت اقتصاد هم با مدیریت تیمهای ورزشی متفاوت است.برای توضیح بهتر از یک معامله اقتصادی ساده آغاز میکنیم. تصور کنید جلوی پارکینگ خانه شما به شدت برف جمع شده است. شما حاضرید 40 دلار برای پارو کردن آن بپردازید.
در همین حال پسر همسایه میتواند برفها را در عرض دو ساعت پارو کند یا اینکه در خانه مشغول بازیهای کامپیوتری شود، بازی کردن برای پسر همسایه به اندازه 20 دلار ارزش دارد.
راه حل واضح است: شما 30 دلار به پسر همسایه پیشنهاد میکنید تا در ازای آن برفهای جلوی پارکینگ شما را پارو کند و او هم با کمال میل میپذیرد.نکته اساسی این است که هر دو طرف از این معامله سود میبرند. چرا که شما برای کاری که 40 دلار برایتان ارزش داشت 30 دلار پرداختهاید و پسر همسایه هم در ازای دست کشیدن از کاری که 20 دلار برایش ارزش داشت، 30 دلار کسب کرده است. برخلاف مسابقات ورزشی که باید حتما یک برنده و بازنده داشته باشد، یک معامله داوطلبانه اقتصادی بین تولیدکننده و مصرف کننده به هر دو طرف سود میرساند.مثالی که ذکر کردم آنقدرها هم که به نظر میآید بیربط نیست. کسب منفعت از تجارت میتواند یکسان باشد اگر همسایه شما کالایی را تولید میکرد، برای مثال شال میبافت و باز هم فرقی نمیکرد اگر وی به جای کنار خانه شما چندین هزار کیلومتر آنطرف تر زندگی میکرد، برای مثال در شانگهای.
هنگام گوش دادن به صحبتهای اوباما، ممکن است تصور کرده باشید که رقابت با چین و دیگر اقتصادهای نوظهور یکی از بزرگترین تهدیدهای پیش روی آمریکاست اما ماهیت مبادلات تجاری چنین ادعایی را تایید نمیکند. دیگر کشورها نه رقبای آمریکا بلکه شرکای آن محسوب میشوند و شریک هم که ترس ندارد. به علاوه موفقیت آنها برای آمریکا هزینههای در پی نخواهد داشت.البته استثناهایی هم وجود دارند. برای مثال زمانی که چین بدون پرداخت پول از نرم افزارهای تولید آمریکا استفاده میکند میتوان آن را نوعی دزدی به حساب آورد. همچنین زمانی که رشد اقتصادی دیگر کشورها دارای اثرات جانبی منفی مانند تولید گازهای گلخانهای باشد، آمریکا دلیل خوبی برای نگران شدن دارد. اما این استثناها نباید باعث شوند که آمریکا کورکورانه رویکردی خصمانه نسبت به روابط اقتصادی بینالمللی اتخاذ کند.
منبع: تهران امروز