تاريخ : یک شنبه 14 فروردین 1390  | 7:21 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

 عباس عبدی

اگر در حوزه اقتصاد مرحوم دکتر عظیمی نمادی از این افراد معدود برای دفاع از گفتمان توسعه بود، آقای دکتر طبیبیان نیز در کنار برخی دیگر از اقتصاددانان معاصر چون آقای دکتر غنی نژاد، آقای دکتر نیلی و... در رواج گفتمان اقتصاد بازار نقش اول را ایفا کرده اند، به رغم تفاوت هایی که میان دیدگاه های این افراد وجود دارد مستقل از این که هر فرد جامعه مدافع چه گفتمانی از اقتصاد باشد، لاجرم می بایست رواج دهندگان گفتمان های علمی را محترم بشمارد و کار آنان را ارج نهد، زیرا اساس پیشرفت فکری و عملی جامعه بر رواج و تعامل نقد گفتمان ها از سوی یکدیگر است و در غیاب یا ضعف یک گفتمان نمی توان به رشد و بالندگی گفتمان های دیگر امیدی داشت و این افتخاری است که برای اقتصاددانی چون آقای دکتر طبیبیان در تاریخ اندیشه های اقتصادی دهه های اخیر ایران ثبت خواهد شد به ویژه آنکه توجه کنیم این افراد در مقطعی این گفتمان را رایج کردند که سلطه دیدگاه اقتصاد دولتی و نیز پوپولیستی حاکم بود.

 

...

محور : اقتصاد

 عباس عبدی

اگر در حوزه اقتصاد مرحوم دکتر عظیمی نمادی از این افراد معدود برای دفاع از گفتمان توسعه بود، آقای دکتر طبیبیان نیز در کنار برخی دیگر از اقتصاددانان معاصر چون آقای دکتر غنی نژاد، آقای دکتر نیلی و... در رواج گفتمان اقتصاد بازار نقش اول را ایفا کرده اند، به رغم تفاوت هایی که میان دیدگاه های این افراد وجود دارد مستقل از این که هر فرد جامعه مدافع چه گفتمانی از اقتصاد باشد، لاجرم می بایست رواج دهندگان گفتمان های علمی را محترم بشمارد و کار آنان را ارج نهد، زیرا اساس پیشرفت فکری و عملی جامعه بر رواج و تعامل نقد گفتمان ها از سوی یکدیگر است و در غیاب یا ضعف یک گفتمان نمی توان به رشد و بالندگی گفتمان های دیگر امیدی داشت و این افتخاری است که برای اقتصاددانی چون آقای دکتر طبیبیان در تاریخ اندیشه های اقتصادی دهه های اخیر ایران ثبت خواهد شد به ویژه آنکه توجه کنیم این افراد در مقطعی این گفتمان را رایج کردند که سلطه دیدگاه اقتصاد دولتی و نیز پوپولیستی حاکم بود.

اگر تمامی متخصصان حوزه های علوم اجتماعی و اقتصادی در ایران به یک اصل اساسی متعهد و ملتزم بودند که نباید دانش و آگاهی خود را محدود به کلاس های درس کنند، بلکه در کنار آموزش می باید دانش خود را در مواجهه با مشکل اجتماعی و در مرحله بعد برنامه ریزی و بهبود محیط زندگی مردم خویش نیز به محک تجربه بگذارند و کوشش کنند که دانش اجتماعی را از خلال برخورد با مسئله اجتماعی تبدیل به یک ایده و گفتمان عمومی نمایند در این صورت می توانستیم شاهد آن باشیم که علوم اجتماعی و اقتصادی به معنای واقعی کلمه همچنان که در جوامع غربی مشاهده می شود وارد بطن اندیشه اجتماعی نخبگان و مردم می شد.
    در جامعه ما متخصصان مختلف اجتماعی کم نیستند اما تعداد کسانی که کوشیده اند مشرب فکری خود را تبدیل به یک گفتمان رایج نمایند و به طور مستمر از ایده های خود دفاع نمایند و صحت و درستی آن را در برخورد با واقعیت اجتماعی اثبات نمایند، نسبتا اندک هستند، اگر در حوزه اقتصاد مرحوم دکتر عظیمی نمادی از این افراد معدود برای دفاع از گفتمان توسعه بود، آقای دکتر طبیبیان نیز در کنار برخی دیگر از اقتصاددانان معاصر چون آقای دکتر غنی نژاد، آقای دکتر نیلی و... در رواج گفتمان اقتصاد بازار نقش اول را ایفا کرده اند، به رغم تفاوت هایی که میان دیدگاه های این افراد وجود دارد مستقل از این که هر فرد جامعه مدافع چه گفتمانی از اقتصاد باشد، لاجرم می بایست رواج دهندگان گفتمان های علمی را محترم بشمارد و کار آنان را ارج نهد، زیرا اساس پیشرفت فکری و عملی جامعه بر رواج و تعامل نقد گفتمان ها از سوی یکدیگر است و در غیاب یا ضعف یک گفتمان نمی توان به رشد و بالندگی گفتمان های دیگر امیدی داشت و این افتخاری است که برای اقتصاددانی چون آقای دکتر طبیبیان در تاریخ اندیشه های اقتصادی دهه های اخیر ایران ثبت خواهد شد به ویژه آنکه توجه کنیم این افراد در مقطعی این گفتمان را رایج کردند که سلطه دیدگاه اقتصاد دولتی و نیز پوپولیستی حاکم بود.
    این نقش آقای طبیبیان به واسطه چند خصلت محقق شده است. در درجه اول پیگیر بودن نسبت به آنچه که اعتقاد دارد، سپس صراحت لهجه ای که طبعا عده ای را ناخوش می آید، اما در هر حال برای شکل دادن به یک گفتمان ضروری است. و بالاخره حضور در حکومت و دانشگاه و حتی جلسات احزاب و گروه ها و از همه مهمتر حضور در صحنه مطبوعات از خلال گفت وگو و مقاله و... است. به عبارت دیگر می توان گفت که تعامل مذکور هم در سطح قدرت و هم در سطح کارشناسان و نخبگان و هم در سطح عمومی جامعه صورت می گرفته است.
    فارغ از نکته فوق دوستانی که وظیفه نوشتن این مطلب را بر عهده من گذاشتند نگاهی هم به سابقه انتقادی روزنامه سلام با برنامه اول توسعه اقتصادی داشتند زیرا از یک سو این برنامه اولین سند برنامه ریزی اقتصادی به اجرا درآمده پس از انقلاب بود که آقای دکتر طبیبیان نقش اصلی را در تدوین آن داشت و از سوی دیگر اجرای آن مقارن با تاسیس روزنامه سلام شد که موضعی انتقادی به وضعیت جاری کشور در سال های اوایل دهه هفتاد داشت و از آنجا که تاکید آقای هاشمی بر اقتصاد و دستاوردهای اقتصادی دولت وی بود طبعا بخش قابل توجهی از این انتقادات نیز متوجه برنامه اقتصادی آقای هاشمی می شد و به تبع آن عده ای نیز آن انتقادات را متوجه آقای طبیبیان می دانستند که در این خصوص لازم می دانم به برخی نکات اشاره کنم.
    ۱ وجهه نظر اصلی روزنامه سلام، سیاسی بود و کوشش می شد که افراد حول محور مشترک اصول سیاسی عمل کنند و از این جهت بر اختلافات دیدگاه ها میان افراد در حوزه های دیگر تا وقتی که مخل این وجهه نظر مشترک نبودند، سخت گیری نمی شد به همین دلیل دو گرایش اقتصادی در روزنامه سلام مشاهده می شد، که گرایش سرویس اقتصادی و سردبیر سلام مخالفت چندانی با مبانی برنامه ریزی و حتی آزادسازی نسبی اقتصادی نداشت. در مقابل سرویس گزارش بود که طبعا توجه خود را بر مسئله توزیع و نابرابری متمرکز کرده بود و اتفاقا بخش اخیر از روزنامه بود که در زمینه نقد سیاست های اقتصادی به لحاظ هایی حساسیت برانگیز می شد و در نتیجه در منظر عمومی و برداشت عامه آن دیدگاه برجسته تر می نمود. اما سرویس اقتصادی و سردبیری از جهت دیگری مسائل را نقد می کردند. ضمن اینکه می کوشیدند دیدگاه های طرفداران برنامه را به نحوی مناسب منعکس کنند که نمونه آن مصاحبه مفصلی بود که آقای علوی تبار از طرف روزنامه تقبل زحمت کردند و با آقای دکتر طبیبیان انجام دادند و در روزنامه چاپ شد.
    ۲ نقد سرویس اقتصادی و سردبیری روزنامه به برنامه اول معطوف به دو موضوع مرتبط با هم بود که کماکان هم می تواند موضوع مناقشه باشد. اولین مسئله پایه های سیاسی برنامه بود. در ایران دخالت سیاست در اقتصاد و حوزه های دیگر بیش از آن است که وجهی مستقل برای اقتصاد باقی بگذارد بنابراین برنامه ریزی اقتصادی بدون توجه به خواست ها، عملکردها، واکنش ها و حتی اصلاحات سیاسی نمی تواند منجر به نتیجه ای شود. در واقع از اینجا به نکته دوم می پردازم که اجرای برنامه اقتصادی در ایران مطابق برنامه به دلیل دخالت های سیاسی امری ممتنع است و زاویه دوم انتقادی سلام نیز به عدم تطابق عملکرد برنامه های اقتصادی با اصل برنامه بود که در هر دو مورد یادداشت ها و مسائل فراوانی مطرح می شد. به طور مشخص تزریق فراوان ارز و خارج از برنامه به نحوی که کشور را با بحران ارزی و بدهی های خارجی مواجه کرد، نادیده گرفتن سیاست قیمت ارز که در سال ۱۳۷۲ و برخلاف برنامه آن را تک نرخی کردند.
    بساط کل برنامه را برچیدند و تورم ۵۰ و ۳۵ درصدی سال های ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ بر جامعه تحمیل شد که آثار روانی آن هنوز هم پابرجاست و تاثیرات مخربی را بر سیاستگزاران اقتصادی در برنامه های بعد به جا گذاشت و عجیب تر از آن نیز بازگشت به سیاست ارزی پیشین است. کوتاه آمدن از سیاست های صادراتی، به طوری که مثلا با گران شدن رب جلوی صادرات آن فورا گرفته شد، مسئله قیمت گذاری های سال ۱۳۷۳ که با استدلال عجیب آقای هاشمی همراه بود، تماما حکایت از بی توجهی برنامه اول به ساختار سیاسی ناکارآمد برای اجرای برنامه بود به گونه ای که هیچ ابزار نظارتی قدرتمندی بر اجرای برنامه در نظر گرفته نشده بود یا در عمل کارکردی نداشت. باید از این انتقادات استقبال و در جهت اصلاح برنامه بعدی بهره برداری می شد، اما به نظر می رسید که متولیان برنامه اول این نوع انتقادات را مخل اجرای برنامه می دانستند در حالی که به نظر من عدم اجرای برنامه ناشی از ناسازگاری درونی آن و از آن مهمتر ناسازگاری نتایج آن با رفتار و توقعات ساختار سیاسی بود که به طور روشن در برنامه های بعدی هم این انتقادات با شدت و ضعف وجود داشت و دارد و نمونه روشن آن به تاریخ پیوستن برنامه چهارم قبل از شروع اجرای آن است.

منبع: شرق



نظرات 0