محور : مكاتب اقتصادي
مکتب کینز: دولت مداخله کند
به اعتقاد جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی و حامیان او که اصطلاحا کینزی خوانده میشوند: بهره، ابزاری برای جبران خسارت وامدهنده بر اثر کاهش بهای پول است.
بهره در واقع یک پدیده پولی است و برخلاف آنچه که اقتصاددانان کلاسیک گفتهاند پدیدهای واقعی نیست. اقتصاد مدرن واقعیتی به نام «انتظارات» و یا به بیان عمومیتر «رضایت آینده» را به رسمیت شناخته است. مثلا اگر نرخ بهره از 5درصد به 10درصد افزایش یابد، معنای این جهش این نیست که افراد به سوی مصرف گرایش بیشتری یافتهاند؛ چنین تغییر نرخی میتواند بازتابدهنده نگرانیها درباره وضع اقتصادی باشد. مداخله دولت در تعیین نرخ بهره، قطعا یکی از ابزارهای ضروری برای کاهش نوسانات اقتصادی است. اگر همه از رکود بترسند دیگر کارفرمایان، کارگران را استخدام نمیکنند و سرمایهداران کارخانه نمیسازند و هر نرخی که برای بهره تعیین شود بر تصمیم آنها اثر نخواهد گذاشت.
مکتب شیکاگو : بگذارید مصرفکننده انتخاب کند
مکتب شیکاگو که با اقتصاددانان نامداری مانند میلتون فریدمن شناخته میشود قائل به این است که : بهره، عایدی سرمایه است و نرخ بهره در وضعیت تعادلی، با مازاد تولیدی که از ناحیه هزینه شدن وام حاصل میشود، برابر است. این وضع کاملا شبیه برابری نرخ دستمزد با محصول اضافی کار است. گزینههای تکنولوژیک متعددی وجود دارد که میتوانند به بازدهی تولید در آینده تاثیر بگذارند و مصرفکنندگان، ترجیحات متفاوتی برای آینده در اختیار دارند. دست آخر اینکه، مصرف آینده میتواند بر مصرف کنونی رجحان داشته باشد و یک واحد سرمایه که امروز هزینه میشود در آینده شاید سود بیشتری عاید کند. بنابراین وقتی افراد با دست کشیدن از مصرف کنونی و وام دادن به دیگران، فرصتهایی را از دست میدهند دولت حق ندارد در تعیین نرخ بهره برای پول آنان مداخله کند.
سوسیالیستها: بهره نابود میشود
سوسیالیستها که به همه مکانیسمهای بازار به دیده نفی مینگرند معتقدند: بهره صرفا نام دیگری برای «سود» است. سرمایهدار وقتی به سود دست مییابد که هزینه مواد اولیه و دستمزدهایی که میپردازد کمتر از رقمی باشد که از ناحیه فروش کالاهای خود به دست میآورد. این ارزش افزوده محصول استثمار کارگرانی است که به استخدام سرمایهدار درآمدهاند. در چنین وضعی (نظام سرمایهداری) کارگران از حداقل دستمزد و در حد تامین معیشت برای بقا بهرهمند میشوند. بهره در چنین نظامی، چهره ددمنشانه سرمایهداری را به نمایش میگذارد و با از بین رفتن سرمایهداری و نظام ناعادلانه دستمزدها نابود خواهد شد.
مکتب اتریش: راه دولت را ببندید
اقتصاددانان مکتب اتریش که نهاد دولت و بهویژه دولت مداخله گر را منشا همه تباهیها میدانند معتقدند: بهره، نشاندهنده ارزش بیشتر کالاها در وضع کنونی نسبت به وضع آینده است. اگر همه شرایط را ثابت فرض کنیم، افراد تمایل دارند که از فرصت مصرف خود زودتر استفاده کنند و آن را به آینده وانگذارند. قیمت کنونی یک کامپیوتر ممکن است 1000دلار باشد، اما اگر کسی کامپیوتری برای سال آینده سفارش دهد، ممکن است آن را 900دلار بخرد. یک سرمایهدار ممکن است 900دلار برای نیروی کار و مواد اولیه سرمایهگذاری کند به این امید که سال آینده کامپیوتر تولیدی خود را به 1000دلار بفروشد. بنابراین اگر کسی 900دلار خود را در اختیار کسی بگذارد از 100دلار فرصت تولید آن محروم میشود و طبیعی است که آن را در قالب بهره، پس بگیرد. در نتیجه دولت نباید برای تعیین نرخ بهره در بازار مداخله کند. زیرا نرخ بهره تفاضل فرصت کنونی و فرصت آینده است که بازار آن را تعیین میکند.
منبع:ماهنامه تحلیلی روزنامه دنیای اقتصاد