محور : اخلاق اقتصادی
در بررسی اقتصادی پدیدهها از فروض سادهکنندهای استفاده میشود که یکی از مهمترین آنها پاسخ دادن افراد به انگیزههای پولی است. فرض میشود که افراد به قیمت کالاها و خدمات نگاه میکنند و بر مبنای آن رفتار میکنند.
شاخههای جدید اقتصاد مانند اقتصاد آزمایشی و اقتصاد رفتاری درصددند که برخی رفتارها که کاملا با این فروض سازگار در نمیآیند را آزمون کنند. نتایجی که در این آزمونها بدست میآیند، جالب توجه هستند. یکی از این آزمایشها را در زیر میآورم.
در سال 2002 میلادی، اقتصاددانی به نام ساموئل بولز در حیفا آزمایشی در مورد رفتار والدینی که کودکانشان را به مهد کودک میسپارند، انجام داد. او مشاهده کرده بود که برخی از والدین به دلایل مختلف دیرتر از ساعت مقرر، برای برداشتن فرزندانشان، به مهد کودک میرسند. در نتیجه مسوولان مهد کودک ناچار میشدند که مدت زمانی را در مهد بمانند تا والدین سر برسند.
ساموئل این دیرکردها را در 10 مهد کودک برای چند هفتهاندازه گرفت. بعد از اتمام این دوره، در برخی از مهد کودکها برای دیرکرد جریمهای تعیین شد: سه دلار برای هر ده دقیقه دیر کرد. نتیجه با فرضیات اقتصادی سازگار نبود. مدت زمان تاخیر در این مهد کودکها دو برابر شد.
والدینی که با جریمه پولی برای تاخیر مواجه شدند، از احساس شرمندگی در برابر مسوولان مهد کودکها رهایی یافتند. در نتیجه رفتار آنها مانند رفتارشان در بازار کالاها و خدمات شد. آنها حاضر شدند پول بیشتری بپردازند و زمان بیشتری، بدون احساس گناه، تاخیر کنند. والدین این علامت را از مسوولان مهد کودکها دریافت کردند که تا مادامی که حاضر باشند جریمه را بپردازند، مشکلی برای تاخیر وجود ندارد. آنها فرض میکردند که قیمت اعلام شده بر مبنای حساب سود و زیان مهد کودک تنظیم شده است. به عبارت دیگر قبل از وضع جریمه، سیستم اخلاقی بر رفتار آنها حاکم بود. وضع جریمه این سیستم را با سیستم پولی جایگزین کرد که در این مورد کارآیی کمتری داشت.
ساموئل و همکارانش در برخی از این مهد کودکها جریمهها را بعد از 12 هفته حذف کردند. نتیجه جالبتر بود. والدین به تاخیر خود ادامه دادند. سیستم اخلاقی که با معرفی جریمه از بین رفته بود، نتوانست دوباره بازسازی شود. والدین آموخته بودند که میتوان تاخیر را با پرداخت جریمه جایگزین کرد.
این آزمایش و آزمایشهای متعدد مشابه ابعادی از رفتارهای اقتصادی را هدف قرار دادهاند که تاکنون در حاشیه قرار داشتهاند. هر چند این نتایج راه درازی را تا معرفی تئوریهای جایگزین در پیش دارند، ولی از این نظر که مطالعه منظم محرکهای غیر اقتصادی و مقایسه آنها با محرکهای اقتصادی را هدف قرار دادهاند، جالب توجه هستند.
منبع:
http://irpdonline.wordpress.com