تاريخ : پنج شنبه 18 فروردین 1390  | 3:50 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

تیم ‌هارفورد، مترجم: گلچهره پاکدل

پدر و مادرم اغلب عادت داشتند که بگویند: «زندگی عادلانه نیست!». بیل گیتس و کارلوس اسلیم طبق فهرست ثروتمندترین مردان جهان فوربس هر کدام ثروتی در حدود 60 میلیارد دلار دارند.

یک بازده‌ ده درصدی روی این ثروت می‌شود چیزی در حدود سالانه 6 میلیارد دلار، یا به عبارتی ثانیه‌ای 200 دلار. این رقم تقریبا برابر مقداری است که یک آمریکایی متوسط در طول روز، یا یک اتیوپیایی طی نه ماه، به دست می‌آورد. جای تعجب نیست که نابرابری درآمد چنین موضوع داغی است.
اما یافتن ارقام قابل اعتماد درباره‌ نابرابری دشوار است. حتی در ایالات متحده، هیچ توافقی بر سر مختصات وضع کنونی وجود ندارد. اگر در سطح جهان نگاه کنیم، ارقام به مراتب مساله دارتر می‌شوند. رقمی که معمولا بیش از همه تکرار می‌شود مربوط به مقایسه‌ ثروتمندترین کشور با فقیرترین کشور جهان است، اما این روش این واقعیت را نادیده می‌گیرد که نزدیک به 5/2‌میلیون انسان فقیر در کشورهای به سرعت در حال رشد چین و هند زندگی می‌کنند. یک روش بهتر، اما چالش برانگیزتر، بررسی نابرابری میان و در داخل کشورهاست. نتیجه‌ این تلاش‌ها هیچ گونه روند متاخری را درباره‌ نابرابری در سطح جهان نشان نمی‌دهد، چه در جهت کاهش و چه در جهت افزایش.
پیش‌تر تلاش‌های این‌چنینی توسط برانکو میلانوویچ در بانک جهانی انجام شده بودند، اما اکنون او با همکاری دو اقتصاددان دیگر به نام‌های پیتر لیندرت و جفری ویلیامسون به یافته‌ تعجب‌برانگیز‌تری دست یافته است. او به این نتیجه رسیده است که توزیع درآمد در یک جامعه‌ مدرن کنونی بسیار شبیه توزیع درآمد در امپراتوری رم، انگلستان، یا ولز در دوره‌های طلایی گذشته شان است. نه اینکه هیچ اختلافی در کار نباشد، بلکه به این معنا که جوامع مدرن هریک به‌اندازه‌ای با یکدیگر متفاوت اند که با جوامع باستانی گذشته.
برای مثال، توزیع درآمد امپراتوری رم شبیه به آنچه که در آمریکای معاصر می‌بینیم بوده است؛ چین در 1880 شبیه به سوئد امروزی، توزیع نسبتا برابری داشته است؛ انگلستان در 1668 از امپراتوری رم نابرابرتر، اما از برزیل امروزی بسیار متعادل‌تر بوده است.
این یافته خلاف انتظار است، خاصه به این دلیل که جوامع مدرن پتانسیل ایجاد چنان نابرابری را دارند که رمی‌ها حتی خوابش را هم نمی‌توانستند ببینند. زیرا هرچه جامعه‌ای ثروتمندتر باشد، پتانسیل بیشتری برای نابرابر شدن نیز دارد. جوامع ماقبل تاریخی ضرورتا جوامعی برابر بوده‌اند: زیرا هیچ ثروت اجتماع پایه‌ای درکار نبوده است که کسی را بیش از حد ثروتمند سازد.
تانزانیای امروزی از آمریکای معاصر برابرتر است، اما میلانوویچ و همکارانش بر این نکته انگشت می‌گمارند که تانزانیا درحال حاضر هم تا آنجایی که منجر به قحطی گسترده نشود نابرابر هست. جمهوری دموکراتیک کنگو تقریبا به‌اندازه‌ ایالات متحده نابرابری دارد، اما همین هم بیش از آن است که در توان تحمل چنین کشوری باشد – به دلیل تلفات سنگین جنگ، سوء تغذیه و شیوع انواع بیماری‌ها.
بنابراین، ایالات متحده به عنوان ثروتمندترین اجتماع تاریخ، به طور بالقوه نابرابرترین جامعه‌ تاریخ نیز هست. این جمعیت آمریکا را با سالی 100میلیارد دلار هم می‌توان زنده نگاه داشت. اگر نخبگان اقلیت کنترل کامل را در دست داشتند، سالی 13،800 میلیارد دلار باقی می‌ماند که میان دوستان رییس‌جمهور تقسیم شود.
اما موقع خرید یک نسخه‌ جدید ویندوز هرچه هم که می‌خواهید درباره‌ بیل گیتس فکر کنید، باید بدانید که ایالات متحده جامعه‌ای چنان بهره کش هم نیست.
پس جالب است توجه کنیم که با وجودی که جوامع مدرن به قدری ثروتمند هستند که بتوانند از نیاکانشان بسیار نابرابرتر باشند، اما الگوهای نابرابری درآمدی شان بسیار مشابه گذشتگان است. شاید – این تنها یک گمانه‌زنی فردی است – جوامع انسانی حد تحمل مشخصی برای نابرابری دارند!
مطلب دیگر کمتر از این با حدسیات توام است: تصادفی نیست که جوامع ثروتمندتر کمتر از شهروندان خود بهره‌کشی می‌کنند، تا جوامع فقیر‌تر.
این به این دلیل است که بهره‌کشی شدید متضمن فقر است.

منبع: دنیای اقتصاد


نظرات 0