محور : تجارت
جفری وود، مترجم: جعفر خیرخواهان
«یک کشور نباید تعرفههای خود را کاهش دهد، مگر اینکه دیگران هم این کار را بکنند.»
یک ادعای رایج این است که کاهش تعرفهها تا زمانی که به تجارت کاملا آزاد برسیم باید به صورت متقابل و معامله به مثل باشد. بر این اساس گفته میشود که یک کشور نباید مستقلا تجارت آزاد را برگزیند. برخی طرفداران این ادعا، قبول دارند که تجارت آزاد یک جانبه به نفع کشور است، اما از وعده دادن به کاهش تعرفه، به عنوان ابزار چانهزنی برای وادار کردن سایر کشورها به کاهش تعرفههایشان استفاده میکنند. برخی مردم هم ادعا میکنند که تجارت آزاد و یکجانبه زیانبار است. این یک باور نادرست است، باوری که میتواند خسارات بسیار زیادی به بار آورد.
اگر کشوری هیچگونه موانع تعرفهای (یا سایر موانع در برابر تجارت بینالملل) نداشته باشد به دو طریق نفع میبرد، منافعی که از مصرف عایدش میشود و نیز منافعی که در طرف تولید وجود دارد.
منافع مصرف که کاملا روشن و واضح هستند، مصرفکنندگان میتوانند هر آنچه را که میخواهند از هر جایی که ارزانتر تولید میشود چه در داخل یا خارج از کشور خریداری کنند. در این حالت، هیچ تعرفهای وجود ندارد که کالاهای ساخت داخل را در مقایسه با کالاهای ساخت خارج، به طور مصنوعی ارزان نگه دارد، یا احتمالا تقاضا را از ارزانترین عرضهکننده خارجی به سمت عرضهکنندهای ببرد که اگرچه کالایش گرانتر است، اما بهواسطه لطف و مساعدت سیاسی، موفق به کاهش دادن تعرفههای کالاهای خود شده است.
به طور کلی، مصرفکنندگان میتوانند بیشترین استفاده را از درآمد خود بکنند، اگر که آنها در کشوری بدون موانع در مقابل تجارت بینالملل زندگی کنند، اما مصرفکنندگان البته خود تولیدکننده بوده یا وابسته به تولیدکنندگان هستند- تا درآمدی که آنها را قادر به مصرف میکند به دست آورند. آیا تجارت آزاد به تولیدکنندگان زیان نمیرساند؟ پاسخ این است که میتواند زیان برساند و احتمالا به برخی از آنها زیان میرساند، اما با اینحال کل اقتصاد از تجارت نفع میبرد.
دلیل آن به شرح زیر است. تولیدکنندگان با قیمتهایی که در برابرشان قرار دارد به این سمت هدایت میشوند که تولید چه چیزی سودآورتر است و بدین منظور هر چه بیشتر بتوانند آن را ارزانتر و کمهزینهتر تولید کنند؛ بنابراین قیمتها باعث انتقال منابع به جایی میشود که بهترین استفاده و فایده را برای جامعه دارد.
اگر در یک اقتصاد، تجارت آزاد و بدون تعرفه وجود داشته باشد، پس منابع آن کشور بهترین استفاده از فرصتها را براساس الگوی قیمتها در بقیه جهان خواهند کرد؛ بنابراین منابع اقتصاد در آن جایی استفاده خواهد شد که مولدترین فرصت را نسبت به بقیه جهان برای آنها ایجاد میکند. اقتصاد بدون تعرفه باعث میشود بهترین استفاده از فرصتهای در دسترس به عمل آید. (البته این فرصتها بسیار بیشتر بودند اگر همه جهان، منطقه تجارت آزاد بود، اما این واقعا کاری نیست که یک کشور به تنهایی بتواند از عهدهاش برآید.)
این امکان هست تا نمونه تئوریکی را نشان دهیم که کشوری با وضع تعرفه از منافعی برخوردار میشود اگر با وضع تعرفه، قیمتها به نفع آن کشور تغییر کند، اما این مثال بستگی به فرض نامعقول وجود قدرت بزرگ انحصاری دارد و اینکه سایر کشورها با وضع تعرفه آن کشور مخالفتی نکرده و دست به تلافی نزنند.
به طور خلاصه، تجارت آزاد بهترین مسیری است که یک کشور میتواند دنبال کند. هر مسیر دیگری، اقتصاد ما را فقیرتر میسازد، چون که تولید را ناکارآ ساخته و مصرفکنندگان را از دسترسی به ارزانترین بازارها محروم میسازد. حمایتگرایی، سیاستی کاملا غیر قابلتوجیه است.
«تجارت آزاد باید عادلانه باشد»
هدف از ایجاد مناطق تجارت آزاد از قبیل توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) اصولا برداشتن تمام موانع تجاری دولتساخته است تا حرکت کالاها بین کشورهای آن منطقه- مثلا کانادا، ایالاتمتحده آمریکا و مکزیک- به راحتی انجام شود، اما یک مانع مهم به نام استانداردهای زیست محیطی در مکزیک پدیدار گشته است.
روشن نیست آیا کسانی که این استانداردها را مطرح ساختهاند، نگران محیط زیست هستند یا صرفا نگران حفظ و برقراری حمایتگرایی هستند. با حالت خوشبینانه فرض را بر این میگذاریم که آنها واقعا معتقدند تجارت بینالمللی کارآ، مستلزم این خواهد بود که استانداردهای زیست محیطی در همه کشورهای درگیر در تجارت یکسان شود. در این ستون، نادرست بودن چنین باوری را برملا میسازیم.
چرا کشورها مبادرت به تجارت بینالمللی میکنند؟ یک دلیل بدیهی این است که ساکنان یک کشور، کالاهایی را از ساکنان کشور دیگر میخرند که خود قادر به تولید آن در داخل نیستند، اما تاکنون بیشترین بخش تجارت مربوط به نوع دیگری از تجارت است که برخی کالاها را میتوان بهتر یا ارزانتر (یا هر دو) در یک کشور نسبت به کشور دیگر تولید کرد.
چه عواملی باعث این تفاوت قیمتها میشود؟ (در اینجا فقط تفاوت قیمت را مد نظر داریم). شرایط اقلیمی یکی از عوامل است. عامل بسیار مهم دیگر، فراوانی نسبی منابع تولید است که برخی کالاها را در یک کشور ارزانتر از سایر کشورها میسازد. توجه دارید که فراوانی نسبی دو معنا دارد- فراوان بودن در یک کشور «در مقایسه» با کشور دیگر و فراوانی ناشی از عرضه کافی «نسبت به تقاضا». برای اینکه قیمت کالایی پایین باشد باید عرضه فراوانی از آن کالا نسبت به تقاضا برای آن داشته باشیم. اینکه مقدار فراوان یا مقدار کم از کالا، به معنای فیزیکی، وجود دارد، هیچ اطلاعاتی درباره کمیابی نسبی و پایین یا بالا بودن قیمت آن به ما نمیدهد.
منبع: دنیای اقتصاد
نظرات: