تاريخ : یک شنبه 21 فروردین 1390  | 11:58 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

والتر ویلیامز، مترجم: جهانگیر بی‌باک

تئوری اقتصاد کاربرد بسیار وسیعی دارد. با این وجود چگونگی ساختار حقوق مالکیت یک جامعه است که تعیین می‌کند این تئوری چطور خودش را بروز می‌دهد. قانون جاذبه هم همینطور است. با وجودی که کاربرد گسترده و عمومی دارد، بستن یک چتر به یک شی در چگونگی سقوط آن و نحوه عمل قانون جاذبه اثرگذار است. چتر قانون جاذبه را از میان نمی‌برد. به همین طریق ساختار حقوق مالکیت هم ملغی‌کننده قوانین عرضه و تقاضا نیست.

حقوق مالکیت عبارت است از اینکه چه کسی حق انحصاری تعیین چگونگی استفاده از یک منبع را در اختیار دارد. وقتی دولت مالک و تعیین‌کننده نحوه استفاده از منابع باشد می‌گویند که حقوق مالکیت اشتراکی یا کمونی است. وقتی این افراد باشند که حق انحصاری مالکیت و استفاده از منابع را داشته باشند (البته استفاده‌های قانونی) می‌گویند که حقوق مالکیت خصوصی یا فردی است. علاوه بر این مالکیت خصوصی این حق را به مالک می‌دهد که بتواند دارایی‌اش را نگاه دارد، ببخشد یا به دیگران بفروشد؛ در قالب موافقتنامه‌هایی که مورد قبول دو طرف باشد.

 

>>>

محور : اقتصاد

والتر ویلیامز، مترجم: جهانگیر بی‌باک

تئوری اقتصاد کاربرد بسیار وسیعی دارد. با این وجود چگونگی ساختار حقوق مالکیت یک جامعه است که تعیین می‌کند این تئوری چطور خودش را بروز می‌دهد. قانون جاذبه هم همینطور است. با وجودی که کاربرد گسترده و عمومی دارد، بستن یک چتر به یک شی در چگونگی سقوط آن و نحوه عمل قانون جاذبه اثرگذار است. چتر قانون جاذبه را از میان نمی‌برد. به همین طریق ساختار حقوق مالکیت هم ملغی‌کننده قوانین عرضه و تقاضا نیست.

حقوق مالکیت عبارت است از اینکه چه کسی حق انحصاری تعیین چگونگی استفاده از یک منبع را در اختیار دارد. وقتی دولت مالک و تعیین‌کننده نحوه استفاده از منابع باشد می‌گویند که حقوق مالکیت اشتراکی یا کمونی است. وقتی این افراد باشند که حق انحصاری مالکیت و استفاده از منابع را داشته باشند (البته استفاده‌های قانونی) می‌گویند که حقوق مالکیت خصوصی یا فردی است. علاوه بر این مالکیت خصوصی این حق را به مالک می‌دهد که بتواند دارایی‌اش را نگاه دارد، ببخشد یا به دیگران بفروشد؛ در قالب موافقتنامه‌هایی که مورد قبول دو طرف باشد.


حقوق مالکیت را می‌توان درست یا نادرست تعریف کرد. حفظ آن هم می‌تواند خیلی کم‌هزینه یا بسیار دشوار و هزینه‌بر باشد. این عوامل نقش بسیار مهمی در نتایجی که در نهایت به دست خواهند آمد ایفا می‌کنند. اجازه بدهید به برخی از این عوامل نگاهی داشته باشیم.
مالک خانه نفع بیشتری در ارزش آتی آن دارد تا کسی که مثلا این خانه را اجاره می‌کند. با وجودی که این مالک پنجاه یا صد سال بیشتر در این دنیا نخواهد بود، ارزش تمام خدمات آتی این مسکن در قیمت فعلی آن منعکس می‌شود؛ بنابراین مالکان انگیزه بیشتری برای حفظ و نگهداری خانه دارند تا اجاره‌نشین‌ها. یکی از راه‌هایی که مالکان سعی می‌کنند از آن طریق مستاجرها را هم در منافع خود درگیر کنند، گرفتن پیش پرداخت یا وثیقه است.
حالا یک سوال درباره حقوق مالکیت می‌پرسم. کدام نظام اقتصادی بیشترین توجه را به منافع مردمانش خواهد داشت و کارآمدترین روش‌های تولیدی را تشویق به رشد می‌کند؟ آن نظام اقتصادی که به تصمیم‌گیرانش اجازه می‌دهد منافع پولی حاصل از خدمات و روش‌های کارآی تولیدی خود را برای خویش نگاه دارند یا آنکه نظامی که به تصمیم‌گیران می‌گوید هیچ سهمی در منافع پولی ندارند؟ اگر جواب داده‌اید که نظام اولی، جایتان در ردیف اول کلاس است.
با وجودی که میان نظام‌های سود محور و غیرسودمحور تفاوت‌های اساسی هست، تصمیم‌گیران در هر دوی آنها می‌کوشند منافع خود را حداکثر کنند. در نظامی که غیرسودمحور است تصمیم‌گیر می‌کوشد پاداش خودش را در ساعات استراحت بیشتر، کم کاری و تعطیلات طولانی و نظایر اینها بیابد. چرا؟ برای اینکه بر خلاف نمونه سودمحور خود او هیچ حقی در حقوق مالکیت و منافع تولید شده ندارد. به همین طریق، از آنجا که نه سودها به او می‌رسد و نه مسوولیت خسارت‌ها متوجه او است، او هم انگیزه‌ای برای راضی نگاه داشتن مشتریان یا یافتن راهکار کم‌هزینه‌تر تولید ندارد.
ممکن است بگویید که نظام‌های سودمحور هم گاهی رویه‌ها و رفتارهایی دارند که بی‌شباهت به همتایان غیرسودمحورشان نیست. حق با شما است و باز هم مساله مربوط به حقوق مالکیت است. مالیات‌ها بر ساختار مالکیت درآمدها اثر می‌گذارند. اگر مالیات بر سود وجود داشته باشد، آن وقت کسب سود به شکل پول دشوارتر می‌شود. در اثر مالیات استفاده کردن از این سودها به شکل غیرپولی ارزان‌تر و به صرفه‌تر می‌شود.
تنها اهالی کسب‌وکار نیستند که اینطور رفتار می‌کنند. فرض کنید در یک سفر تجاری هستید. در چه شرایطی فکر می‌کنید به هتل شبی 50 دلار و رستوران‌های ارزان قیمت خواهید رفت؟ در شرایطی که کارفرمایتان هزار دلار به شما بدهد و بگوید مابقی هرچه ماند را برای خود نگاه دارید؟ یا اینکه بگوید بعد از بازگشت لیستی از هزینه‌هایتان ارائه کنید و هرچه بود معادلش به شما پرداخت خواهد شد؟ بی‌شک در مورد اول می‌کوشید ارزان‌ترین راه انجام هر کار را بیابید، اما در مورد دوم خیر.
این مثال‌ها تنها نمونه کوچکی از آثاری بود که ساختار حقوق مالکیت می‌تواند بر تخصیص منابع داشته باشد. در رشته نسبتا تازه تاسیس «حقوق و اقتصاد» این موضوع یکی از مهم‌ترین مسائلی است که به آن پرداخته می‌شود.

منبع: دنیای اقتصاد

 



نظرات 0