تاريخ : سه شنبه 23 فروردین 1390  | 2:20 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد اسلامی و شهيد آية الله سيد محمدباقر صدر

    ‌اقتصادنا اثر شهيد آية‌ا سيد محمدباقر صدر، به‌ مطالعه‌ و نقد مكتب‌هاي‌ اقتصادي‌ شايع‌ دنيا پرداخته، سپس‌ مكتب‌ اقتصادي‌ اسلام‌ را ارائه‌ مي‌كند.
    ‌نويسنده‌ با دلايلي‌ روشن‌ ثابت‌ مي‌كند كه‌ توانايي‌ اسلام‌ در اجراي‌ طرح‌هاي‌ توسعه‌ اقتصادي‌ در جهان‌ اسلام‌ و ادارة‌ زندگي‌ بشر، بيش‌ از ساير مكتب‌هاست.
    ‌گرچه‌ از چهل‌ سال‌ پيش‌ تا كنون‌ اين‌ كتاب‌ همواره‌ يكي‌ از مهم‌ترين‌ منابع‌ پژوهش‌گران‌ و طراحان‌ اقتصادي‌ در جهان‌ اسلام‌ بوده‌ است، ولي‌ تغييرات‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ مهم‌ در جهان‌ بي‌شك‌ بر دستاوردهاي‌ اين‌ كتاب‌ مؤ‌ثر بوده‌ و بازبيني‌ و نقد و بررسي‌ آن‌ را ضروري‌ مي‌نمايد.
    ‌دكتر موفق‌ الربيعي‌ از جمله‌ انديشمنداني‌ است‌ كه‌ با توجه‌ به‌ تحولات‌ مذكور، طي‌ مقاله‌اي‌ تحت‌ عنوان‌ «اقتصادنا در هزاره‌ سوم» به‌ ارزيابي‌ نقادانه‌ اين‌ كتاب‌ مي‌پردازد. به‌ طور خلاصه‌ اين‌ مقاله‌ در محورهاي‌ زير سامان‌ يافته‌ است:
1. تز اقتصادنا
    ‌از منظر تاريخي‌ گرچه‌ اقتصادنا واكنشي‌ در برابر رشد فزاينده‌ كمونيسم‌ در مشرق‌ عربي‌ بوده‌ است، ولي‌ مؤ‌لف‌ فراتر از اين‌ را در نظر داشته‌ و در پي‌ عرضة‌ جايگزين‌ برآمده‌ است. اين‌ دكترين‌ را در پرتو دو قضيه‌ مي‌توان‌ ارزيابي‌ كرد:
    1. زماني‌ كه‌ اين‌ اثر در آن‌ تدوين‌ شده‌ است؛
    2. تجربه‌هاي‌ عملي‌اي‌ كه‌ پس‌ از تدوين‌ آن‌ اثر به‌ دست‌ ما رسيده‌ است.
    ‌پس‌ از ظهور اقتصادنا برخي‌ رويدادها بر دستاوردهاي‌ اين‌ كتاب‌ به‌ نوعي‌ اثر گذاشته‌ است، مانند:
    1. نظام‌ تك‌ قطبي‌ و آثار آن‌ بر اقتصاد جهاني؛
    2. حاكميت‌ رقابت‌ اقتصادي‌ صرف‌ و نبود رقابت‌ ايدئولوژيك‌ در معادلات‌ اقتصاد؛
    3. تورم‌ اقتصادي، كندي‌ رشد و حاكميت‌ آن‌ بر اقتصاد غرب‌ در دهه‌هاي‌ شصت، هفتاد و حتي‌ هشتاد.
    ‌تقريباً‌ يك‌ سوم‌ كتاب‌ در رد‌ و نقد ماركسيسم‌ است‌ كه‌ هم‌ اكنون‌ هيچ‌ اثري‌ از آن‌ نيست‌ و با اين‌  كه‌ در حال‌ حاضر نظام‌ حاكم‌ بر جهان‌ نظام‌ سرمايه‌داري‌ است‌ و جهان‌ اسلام‌ را تهديد مي‌كند، تنها يك‌ دوازدهم‌ كتاب‌ به‌ اين‌ موضوع‌ اختصاص‌ يافته‌ است.
2. اقتصاد اسلامي‌ در اقتصادنا
    ‌مبناي‌ «اقتصادنا» بر اين‌ ايده‌ استوار بوده‌ است‌ كه‌ اجراي‌ اقتصاد اسلامي‌ به‌ تنهايي‌ ممكن‌ نيست‌ و بايد در چارچوب‌ نظام‌ كامل‌ اسلامي‌ باشد و آن‌ منوط‌ به‌ تحقق‌ سه‌ شرط‌ اساسي‌ است:
    1. نظام‌ فكري‌ ايماني‌ اسلامي‌ نزد افراد آن‌ جامعه؛
    2. ارزش‌گذاري‌ امور موضوعات‌ جامعه‌ بر مبناي‌ اولويت‌ دهي‌ به‌ مفاهيم‌ ارزشي‌ اسلام؛
    3. اسلامي‌ بودن‌ انگيزه‌هاي‌ عاطفي‌ و نفساني‌ مردم‌ در انجام‌ كارها، كه‌ فرق‌ اساسي‌ نظريه‌ اقتصادنا در تز اقتصاد در چهارچوب‌ اسلام‌ با نظريه‌هاي‌ ديگر، همين‌ نكته‌ است.
    ‌بر اين‌ اساس، اقتصادنا هر روشي‌ را كه‌ بخواهد مشكلات‌ اقتصادي‌ كشورهاي‌ اسلامي‌ نشده‌ را بر مبناي‌ اقتصاد اسلام‌ حل‌ كند، رد‌ مي‌كند.
    ‌اقتصادنا ارجاع‌ اقتصاد اسلامي‌ به‌ علم‌ را رد مي‌كند ولي‌ رابطة‌ آن‌ دو را چنين‌ بيان‌ مي‌كند: در اقتصاد اسلامي‌ بعد از تعيين‌ اهداف‌ و ساختار سياست‌هاي‌ اقتصادي، در تعيين‌ و تثبيت‌ حقايق‌ اقتصادي‌ و نيز در فهم‌ فرضيه‌ها و نظريه‌پردازي‌ها در رفتارهاي‌ اقتصادي، مي‌توان‌ از قوانين‌ عمومي‌ اقتصاد كه‌ با قطع‌ نظر از ابعاد فرهنگي‌ و اجتماعي‌ و ديني‌ هر جامعه‌ قابل‌ اجرا هستند، بهره‌ گرفت.
3. اقتصادنا و سرمايه‌داري‌
    ‌اقتصادنا در نقد سرمايه‌داري‌ شيوه‌اي‌ تاريخي‌ را پي‌گرفته‌ و به‌ وصف، نقد و تحزيب‌ مباني‌ فكري‌ آن‌ پرداخته‌ است. در اين‌ ميان‌ از افكار ليبرالي‌ كه‌ در قرن‌ نوزدهم‌ طرفداراني‌ داشته، به‌ شدت‌ انتقاد نموده‌ و به‌ افكار نويني‌ در اقتصاد بازار يعني‌ اقتصاد آزاد و محافظه‌كار اشاره‌ نموده‌ است؛ در حالي‌ كه‌ از دهه‌ شصت‌ به‌ بعد، انديشه‌ اقتصادي‌ غرب‌ در معرض‌ تحولات‌ بزرگي‌ چون‌ پيدايش‌ انديشة‌ انتقادي، نظريه‌ رشد و توسعه‌ اقتصادي، حركت‌ كرده‌ است. مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ اقتصادنا بحثي‌ نظري‌ بوده‌ كه‌ در آسمان‌ سير مي‌كرده‌ است، حال‌ آن‌ كه‌ چه‌ در رد سرمايه‌داري‌ و ماركسيسم‌ و چه‌ در طرحي‌ جايگزين‌ اسلامي‌ يعني‌ نظريه‌ اقتصاد اسلامي‌ نيارمند همراهي‌ با واقعيات‌ بود و اگر نظرية‌ خود را در عرصه‌ واقعيت‌ تجربه‌ مي‌نمود پر فايده‌تر مي‌شد و مي‌توانست‌ نظريات‌ و نتايج‌ آن‌ها را در پرتو واقعيات‌ بسط‌ دهد.
4. برنامه‌هاي‌ اجرايي‌ و عملي‌ براي‌ اقتصاد اسلامي‌
    ‌اين‌ مسئله‌ بدون‌ توضيح‌ باقي‌ مانده‌ است. هيچ‌ نگرش‌ روشني‌ دربارة‌ نحوة‌ شكل‌ دهي‌ و مديريت‌ نهادهاي‌ اقتصادي‌ حكومت‌ و نيز نحوة‌ كاركرد اين‌ نهادها در وضعيت‌ برپايي‌ دولت‌ استوار بر معاني‌ و مباني‌ فكري‌ و فرهنگي‌ اسلامي، ارائه‌ نشده‌ است.
    ‌چه‌ مي‌شد اگر جناب‌ صدر در پرتو رويدادهاي‌ دو دهة‌ گذشته‌ به‌ ويژه‌ پس‌ از بيست‌ سال‌ از پيدايش‌ حكومت‌ اسلامي‌ در ايران‌ و يا ده‌ سال‌ حاكميت‌ اسلامي‌ در سودان‌ با تأسيس‌ و تحول‌ تعدادي‌ از نهادهاي‌ اقتصاد اسلامي‌ در پاره‌اي‌ از مناطق‌ مسلمان‌ نشين‌ يا پس‌ از سقوط‌ نظام‌ ماركسيسم‌ و تسلط‌ كامل‌ اقتصاد بازار اين‌ كتاب‌ را دوباره‌ بازنويسي‌ مي‌كرد.
    ‌اگر صاحب‌ اقتصادنا زنده‌ بود به‌ ايجاد نهادهاي‌ اقتصادي‌ اسلامي‌ مثل‌ بانك‌هاي‌ اسلامي‌ در جوامع‌ اسلامي‌ نشده، با شك‌ و ترديد مي‌نگريست؛ چرا كه‌ اقتصاد در چهارچوب‌ اسلام، كاري‌ سياسي‌ و جزئي‌ جدا نشدني‌ از امور سياسي‌ است.
5 . اقتصادنا پس‌ از چهل‌ سال‌
    ‌بي‌ترديد بخش‌ زيادي‌ از اقتصادنا همچنان‌ زنده، پويا، درست‌ و در زمينه‌ خود پيشگام‌ است. در عين‌ حال‌ با وجود تغييرات‌ سياسي‌ و اقتصادي‌ مهمي‌ كه‌ در جهان‌ و جهان‌ اسلام‌ در چهل‌ سال‌ گذشته‌ روي‌ داده‌ است‌ بخش‌هايي‌ از اقتصادنا به‌ بازنويسي‌ و گاهي‌ بسط‌ و تعميق‌ و گاهي‌ شرح‌ و توضيح‌ و گاهي‌ نوسازي‌ و گاهي‌ تعليقه‌ و گاهي‌ تصحيح‌ نياز دارد؛ و هيچ‌ كس‌ نمي‌تواند آن‌ را بازخواني‌ و نوسازي‌ كند مگر آن‌ كه‌ از شخصيت‌ برجسته‌اي‌ چون‌ شخصيت‌ جناب‌ آقاي‌ صدر برخوردار باشد.

منبع: فصلنامه اقتصاد اسلامی


 



نظرات 0