محور : معرفی مقاله

 اميد رنجبر  (كارشناس ارشد علوم اقتصادي از دانشگاه مازندران)
زهرا(ميلا) علمي (استاديار اقتصاد دانشگاه مازندران)

چكيده
فرضيه همگرايي، به رشد سريعتر درآمد سرانه كشورهاي فقير نسبت به كشورهاي غني و كاهش نابرابري درآمد بين كشورها، طي فرايند انتقال اشاره دارد. شکلگيري همگرايي در بين كشورها، اشكال گوناگوني دارد، كه يكي از آن‌ها، همگرايي باشگاهي است. روند درآمد سرانه كشورهاي منطقه منا به گونهاي است كه به نظر ميرسد، در بين اين كشورها، همگرايي باشگاهي در حال شكلگيري است. از اين رو هدف اين مقاله، بررسي شکلگيري همگرايي باشگاهي بين کشورهاي اين منطقه در دوره (2003-1970) ميلادي است. براي اين تحقيق، از داده‌هاي تلفيقي و سري زماني کشورهاي منا در دوره مورد نظر و مدل همگرايي بتا و مدل توزيعي يا همگرايي سيگما استفاده شده است. نتيجه محاسبه واريانس مقطعي در مدل همگرايي سيگما، حاکي از کاهش نابرابري درآمد سرانه در منطقه، طي دوره بررسي (2003-1970) است، هر چند كه اين کاهش، روند يکنواختي نداشته است. به گونه‌اي که از اواخر دهه 1980 به بعد، نابرابري درآمد سرانه بين کشورهاي منطقه رو به افزايش گذاشته است. همچنين، تخمين ضريب متغير موهومي آستانه (متغير جدا كننده كشورها به دو گروه درآمدي بالا و پايين ميانگين مقطعي) در مدل همگرايي بتا، جدايي در درآمد سرانه كشورهاي منطقه، در قالب دو گروه درآمدي را تأييد مي‌كند. بنابراين دو نتيجه، پيش‌بيني شکل‌گيري همگرايي باشگاهي در منطقه منا را نمي‌توان رد نمود. 
تخمين بهره‌وري کل عوامل (TFP) کشورهاي منطقه، با روش داده‌هاي پانلي، براي دهه‌هاي 1970، 1980 و 1990 نيز نشان مي‌دهد، TFP هاي تخميني در حال جدايي حول دو گروه هستند. از اين رو، بر اساس کواه (2000)، مي‌توان اظهار نمود يکي از دلايل اصلي شکل‌گيري همگرايي باشگاهي در منطقه، جدايي در بهره‌وري کل عوامل (TFP) آن‌ها است.

 

:: برای دسترسی به متن کامل مقاله می توانید به مجله نامه مفید سال 18 مراجعه فرمایید ::



نظرات 0