تاريخ : جمعه 26 فروردین 1390  | 7:35 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : معرفی مقاله

محمود متوسلي (استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران )
محمود مشهدي‌احمد  (دانشجوي دکتري دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران )

چكيده
براي كساني كه با علم اقتصاد آشنايي اندكي دارند مطالعه مقالات اين علم حيرت آور است. هر کس با مراجعه به مجلات معتبر اين رشته ممكن است از خود بپرسد،«آيا اين اقتصاد است يا شاخه‌اي از رياضيات؟»؛ به هر حال اين وضعيت كنوني اين شاخه از علم است. هر کس براي اينكه آن را ياد بگيرد بيش از آنكه نياز به شناخت فرهنگ، تاريخ، ساختارهاي نهادي جامعه و امثال آن داشته باشد بايد رياضيات بداند. در واقع وضعيت كنوني به نحوي است كه يادآور اين جمله معروف بر سر دروازه آكادمي افلاطون است كه، «هر كه وارد اينجا مي‌شود بايد رياضيات بداند». 
اما چه شد كه اقتصاد تا اين حد به رياضيات وابسته شد؟ آيا رياضيات توانسته زمينه‌هاي بالندگي اين علم را فراهم آورد؟ يا اينكه بر عكس، آيا رياضيات موجب محدود شدن قلمرو علم اقتصاد شده است؟ آيا رياضيات مي‌تواند كليدي براي فهم مشكلات اقتصادي باشد؟ اساساً چه شد كه اقتصاددانان متوسل به رياضيات شدند؟ اينها و پرسش‌هايي از اين قبيل همگي از جمله مسائل مهمي هستند كه مي‌توانند در فهم رابطه بين اقتصاد و رياضيات و اينكه اين رابطه چگونه بايد باشد، نقش مهمي داشته باشند. در اين مقاله با تمركز بر روي اين پرسش‌ها به عنوان دو يافته مهم نشان خواهيم داد كه؛ اولاً، توسل به رياضيات برخلاف تصور مرسوم، نه به عنوان واكنشي به نگرش‌هاي ماركسيستي و نظريه ارزش مبتني بر كار، بلكه بر آمده از يك خاستگاه فلسفي است كه طبق آن براي اينكه اقتصاد يك رويكرد علمي تلقي شود بايد به رياضيات متوسل شود؛ ثانياً، توسل به رياضيات باعث محدود شدن قلمرو علم اقتصاد و حذف بسياري از مفاهيم و پديده‌هاي مهم از تحليل‌ها و تبعات ناخوشايند ديگري براي اقتصاد شده است.

 

:: برای دسترسی به متن کامل مقاله می توانید به مجله نامه مفید سال 19 و 20 مراجعه فرمایید ::



نظرات 0