محور : اقتصاد جهان
سایت عملیات روانی – با در نظر گرفتن رویکردهای مفهومی یا نظری در مورد رابطه میان دین و اقتصاد سیاسی، دو جهتگیری علّی و معلولی وجود دارد که تحلیلگران به آن میپردازند. این مقاله به جامعهشناسی دین پرداخته است.
رویکرد نخست این مقاله به بررسی این فرضیه میپردازد که دین (یا اعمال دینی) وابسته به پیشرفت زندگی معاصر در جنبههای اقتصادی و سیاسی میباشد. از این لحاظ مقاله به دنبال اثبات این موضوع است که رویدادهای اقتصادی – سطوح و استانداردهای زندگی یا دخالت دولت در بازار – بر مواردی همچون اعتقادات دینی مردم و میزان مشارکت آنان در مراسم مذهبی تاثیرگذار است.
رویکرد نظری دیگر در پی اثبات رابطه میان دین و زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم از جنبهای دیگر است. در این رویکرد دین به عنوان متغیری مستقل و تاثیرگذار بر پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال نظریة مشهور ماکس وبر دربارة سرمایهداری که استدلال میکند مذهبگرایی بر عملکرد اقتصادی و احتمالاً بر نهادهای سیاسی تاثیر گذار است، در این حیطه قرار میگیرد.
>>>
محور : اقتصاد جهان
سایت عملیات روانی – با در نظر گرفتن رویکردهای مفهومی یا نظری در مورد رابطه میان دین و اقتصاد سیاسی، دو جهتگیری علّی و معلولی وجود دارد که تحلیلگران به آن میپردازند. این مقاله به جامعهشناسی دین پرداخته است.
رویکرد نخست این مقاله به بررسی این فرضیه میپردازد که دین (یا اعمال دینی) وابسته به پیشرفت زندگی معاصر در جنبههای اقتصادی و سیاسی میباشد. از این لحاظ مقاله به دنبال اثبات این موضوع است که رویدادهای اقتصادی – سطوح و استانداردهای زندگی یا دخالت دولت در بازار – بر مواردی همچون اعتقادات دینی مردم و میزان مشارکت آنان در مراسم مذهبی تاثیرگذار است.
رویکرد نظری دیگر در پی اثبات رابطه میان دین و زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم از جنبهای دیگر است. در این رویکرد دین به عنوان متغیری مستقل و تاثیرگذار بر پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در نظر گرفته میشود. به عنوان مثال نظریة مشهور ماکس وبر دربارة سرمایهداری که استدلال میکند مذهبگرایی بر عملکرد اقتصادی و احتمالاً بر نهادهای سیاسی تاثیر گذار است، در این حیطه قرار میگیرد.
فرضیه سکولاریسم (نادین مداری)
با توجه به رویکرد اول که در آن دین عاملی وابسته به عوامل اقتصادی و اجتماعی است، دو نظریه مهم جامعهشناسی وجود دارد که نشان میدهد دین چگونه با این عوامل در ارتباط میباشد. یکی از این نظریهها «فرضیة سکولاریسم» نامیده میشود. این فرضیه در واقع بخشی از فرضیة «مدرنیسم» میباشد که به بررسی این امر میپردازد که چگونه اقتصاد کشورهای در حال توسعه به بسط تواناییهای نهادین خود برای از بین بردن فقر و بهینهسازی بازار میپردازد.
نظریه مدرنیسم بر این عقیده استوار است که برخی خصوصیات و نهادهای اجتماعی به موازات رشد و شکوفایی اقتصادی، در یک راستای مشخص دستخوش تغییر و تحول میشوند. فرضیة سکولاریسم این ایده را به مذهب تعمیم میدهد به این ترتیب که به موازات رشد و شکوفایی اقتصادی، مردم بیشتر از مذهب دور میشوند. این غیرمذهبیشدن بر مبنای مشارکتهای مذهبی (مثلاً رفتن به کلیسا) و یا برخی شاخصها مثل اعتقادات مذهبی سنجیده میشود.
نظریه سکولاریسم در میان نظریهپردازان بسیار مشهور است. این نظریه دربارة آمریکا صدق نمیکند چرا که مردم آمریکا پیشرفته و ثروتمند میباشند در حالیکه بسیارمذهبی نیز هستند. بنابراین آمریکا مصداق خوبی برای ایدة سکولاریسم نمیباشد.
الگوی دین دولتی
دومین رویکرد مهم در جامعهشناسی دینی، «الگوی دین دولتی» نامیده میشود و نشان میدهد که چگونه تعامل دولت با مذهب بر میزان انجام شعائر مذهبی و حتا گستره باورهای مذهبی مردم تأثیر میگذارد. بنابر این برخی اوقات دولت با کنترل سیستم اقتصادی باعث ارتقاء نوعی مذهب انحصاری شده و یا امکان وجود هر نوع مذهب دیگری را غیرممکن میسازد.
طبق این نظریه، دولت با مجبور کردن مردم برای انجام وظائف شغلی خود، امکان مشارکت مردم در فعالیتهای مذهبی را با مشکل مواجه میسازد. از سویی دیگر دولت ممکن است برای انجام فعالیتهای مذهبی عاملی کمک کننده باشد. در هر دو صورت دولت بر میزان انجام فعالیتهای رسمی مذهبی تأثیر مستقیم میگذارد. مثالی مهم برای چنین تأثیری، پایهگذاری مذاهب رسمی در کشورها میباشد.
در بین صاحبنظران، دیدگاههای مختلفی وجود دارد مبنی بر این که آیا چنین الگویی مذهبگرایی را ارتقاء میدهد و یا باعث از بین رفتن آن میشود. دیدگاهی که معتقد بر مذهبگریزی این نظریه است چنین استدلال میکند که اگر در کشور مذهب رسمی وجود داشته باشد، باعث انحصار میشود و انحصار همواره ناکارآمد بوده است. مثلاً گفته میشود که یک کلیسای انحصاری (مثل کلیسای کاتولیک در اکثر کشورهای کاتولیک و یا کلیسای آنگلیکان در انگلستان) کارآمد نبوده و برای پیروان آن هیچ جذابیتی ندارد. در نتیجه مردم کمتر به انجام اعمال مذهبی میپردازند. این مبحث حتا در کتاب «ثروت ملل» آدام اسمیت مطرح میشود، بنابر این ایدهای قدیمی است.
از سوی دیگر، دین رسمی معمولاً از کمکهای مالی دولت برخوردار میشود و دولت برای تأمین مخارج اماکن مذهبی و مستخدمین آنها هزینهای را میپردازد. به این ترتیب میتوان پیش بینی کرد که این کمک مالی مشارکت مذهبی بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
بطور کلی، «الگوی دین دولتی» تاکید میکند که شیوه تعامل دولت و مذهب بسیار بنیادین و اساسی است. مثالهای بارز این رویکرد حکومتهای کمونیستی، مثل اتحاد جماهیر شوروی و چین میباشد. اما بسیاری از کشورهای اروپای شرقی سخت کوشیدند تا این نوع مذهب رسمی را از بین ببرند و تا حدی موفق بودند. این نیز نوعی دیگر از تاثیرگذاری دولت بر فعالیتهای مذهبی است.
ترکیبی از رویکردهای مختلف
تحلیل تجربی ما از شاخصهای مذهبی ترکیبی از این دو را شامل میشود. این تحلیل به ترکیب دیدگاه سکولاریسم و تاکید آن بر ضرورت وجود دین (و اینکه چطور دین تحت تأثیر پیشرفتهای اقتصادی تغییر میکند) با ایده «الگوی دین دولتی» و تمرکز آن بر تاسیس دین رسمی (و همینطور تاثیرپذیری دین از سیاستهای دولت) میپردازد. نتایج بدست آمده ترکیبی از این دو رویکرد میباشد، بدون اینکه عنوان شود کدام یک ارزش بیشتری دارد.
با توجه به چگونگی تاثیر مذهب بر مسائل اجرایی اقتصاد، در این مقاله تاثیر مذهب بر روند رشد اقتصادی نشان داده شده است. این نظریه مبنای بخش مهمی از کار تحقیقی ما را تشکیل میدهد. طبق این نظریه مذهب با تأثیرگذاری بر برخی خصوصیتهای شخصی افراد، بر اقتصاد یک کشور نیز تاثیر میگذارد. این خصوصیتها در جای خود ممکن است بهرهوری افراد را در زمینههای اقتصادی افزایش و یا کاهش دهد.
وبر عقیده دارد اگر مذهب و خصوصیتهای مذهبی انگیزه افراد را برای کارکردن و سوددهی افزایش دهد، عامل مهمی تلقی میشود. وجدان کاری، صداقت، اخلاقیات و دیگر ارزشهای انسانی نیز ممکن است تاثیرگذار باشد. سایر عوامل موثر بر اقتصاد صرفهجویی، روابط با دیگران و غیره میباشد. خصوصیات فردی نه تنها نظام اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهند بلکه خود از اعتقادات و ارزشهای مذهبی تاثیر میپذیرند.
جنبههای دیگری از مذهب وجود دارد که میتواند بر نظام اجرایی اقتصاد کشور تاثیر سوء بگذارد. به عنوان مثال، دین رسمی میتواند خود برخی فعالیتهای اقتصادی را ممنوع کند و یا دولت را وادار به ممنوعیت بعضی فعالیتها (مثل دادوستدهای اعتباری، بیمه و یا قوانین مربوط به تجارت) نماید.
تحقیق حاضر تجربی است. بنابراین کمی راجع به نوع اطلاعاتی که در این تحقیق از آن استفاده شده، توضیح داده می شود. اول اینکه سعی شده دیدگاهها از لحاظ کمی سنجیده شوند. در این تحقیق دو بعد اصلی مذهبگرایی مورد توجه بوده است. یک بعد میزان مشارکت در مذهب رسمی (مثل شرکت در مراسم رسمی دینی و یا انجام انفرادی فرائض دینی) و بعد دیگر راجع به باورهای خاص مذهبی میباشد. در واقع سعی شده در راستای اثبات تاثیر مذهب بر پیامدهای اقتصادی، چگونگی بروز پیامدهای ناشی از برخی اعتقادات خاص را مورد بررسی قرار دهیم.
نمونهگیری و منابع
بمنظور استفاده از نمونههای جامع و کامل از شش نظرسنجی مهم بینالمللی استفاده شده است. این نظرسنجیها از سالهای 1980 تا 1999 انجام شدهاند.
ما در تحقیق خود از آمار شرکت در مراسم رسمی مذهبی و همینطور ماهیت برخی اعتقادات خاص دینی استفاده کردهایم . اطلاعات استفاده شده در این تحقیق شامل باورهای مذهبی مثل اعتقاد به زندگی بعد از مرگ و یا اعتقاد به وجود جهنم و بهشت میباشند. برخی سوالات کلی مانند اعتقاد به وجود خداوند، و یا سوالاتی مانند این که آیا شما خود را فردی مذهبی میدانید؟، نیز مد نظر بودهاند.
ساختارهای متغیر
همانگونه که قبلاً ذکر شد بخشی از قالب تئوریک این تحقیق بر مبنای «الگوی دین دولتی» میباشد و بر ماهیت کنترل مذهب توسط دولت و همینطور چگونگی تاثیر دولت بر مذهبی که مردم به آن گرایش دارند، تاکید میکند. ما به منظور اندازه گیری این تاثیر متغیرهای زیر را مورد استفاده قرار میدهیم.
یکی از مقیاسهای مورد استفاده در این تحقیق این است که آیا در یک کشور دین رسمیِ دولتی وجود دارد یا خیر. مباحث مختلفی راجع به این مساله مطرح میشود اما در این تحقیق کشورها بر مبنای داشتن یا نداشتن دین رسمی طبقه بندی شدهاند. برای مثال اکثر کشورهای اسلامی بجز ترکیه تحت عنوان کشورهایی که دارای دین رسمی هستند، طبقه بندی شدهاند.
معیار دیگر در این تحقیق بررسی روشی است که طی آن دولت، اقتصاد و بخصوص مبانی اولیه آن را بر مبنای مذهب تنظیم مینماید. این معیار بر این اصل متمرکز میشود که آیا دولت باید رهبران مذهبی را تائید نماید یا عملا خود آنها را انتخاب کند.
دیگر مقیاس مورد نظر در این تحقیق کشورهای کمونیستی میباشند. کمونیسم تاثیر بسیار منفی بر مذهبگرایی داشته اشت. ما در نمونه تحت مطالعه، کشورهای کمونیستی زیادی داشته ایم که اکثر آنان جزو کشورهای اروپایی میباشند. نگاهی اجمالی به تغییر رژیمها در دهه 90 نیز خالی از لطف نیست. تقریبا تمامی کشورهای مذکور در این دهه کمونیسم را کنار گذاشتند. ماهیت مذهب گرایی احیا شده چیست؟ و آیا اصلاً چنین احیایی صورت گرفته است؟ این سئوالی است که ما سعی داریم در این مقاله آن را بررسی کنیم.
نتایج
یکی از مهمترین یافتههای پژوهش حاضر این است که پیشرفت اقتصادی و درآمد مالی بیشتر رابطه عکس با مذهب گرایی دارد. یعنی کسب درآمد بیشتر و دستیابی به پیشرفت اقتصادی مردم را از مذهب باز میدارد.
یکی دیگر از یافتههای این پژوهش نقش مثبت وجود دین رسمی در کشور میباشد. داشتن دین رسمی نه تنها باعث ترغیب مردم برای حضور در اماکن مذهبی میشود بلکه بر اعتقادات مذهبی آنان نیز تأثیر میگذارد. برخلاف نظر آدام اسمیت که دین رسمی را مسبب بوجود آمدن انحصار طلبی و کاهش تمایل مردم بری انجام اعمال مذهبی میداند، ما به این نتیجه رسیدیم که وجود چنین دینی در کشور که برای فعالیتهای مذهبی کمکهای مالی در نظر میگیرد، باعث افزایش مذهب گرایی در افراد میشود.
دیگر یافته پژوهش این است که دخالت دولت در مذهب و کنترل آن توسط حکومت تاثیری منفی بر باورها و تمایلات مذهبی مردم دارد. و در آخر اینکه وجود انواع مختلف مذاهب در یک کشور رابطه مستقیم با مذهب گرایی مردم آن کشور دارد.
تاثیرات کمونیسم
در این پژوهش مشخص شد که کمونیسم تاثیری بسیار منفی بر مذهب گرایی دارد. حکومتهای کمونیستی به خوبی موفق شده بودند کمونیسم را جایگزین ادیان واقعی نمایند. به همین دلیل پس از فردپاشی کمونیسم در دهه 1990 مذاهب مختلف در این کشورها دوباره احیا شدند. تنها استثناء لهستان، یکی از مذهبیترین کشورهای اروپایی بود که در آن بعد از کمونیسم مذهب گرایی کاملا با شکست مواجه گردید.
قبلاً گفته شد که میزان رشد اقتصادی با میزان مشارکت مردم در اعمال مذهبی رابطه عکس دارد. در اینجا باید متذکر شد که ایالات متحده آمریکا یک استثا میباشد. چرا که با وجود پیشرفته بودن، تمایلات مذهبی مردم آن بسیار بالاست. مثلا 58 درصد مردم در این کشور حداقل ماهی یکبار به کلیسا میروند، درحالیکه در کشورهای پیشرفته دیگر این نرخ 36 درصد میباشد. همچنین 87 درصد مردم این کشور به بهشت و جهنم اعتقاد دارند درحالیکه در دیگر کشورهای ثروتمند این رقم 57 درصد است. بنابراین میتوان گفت الگوی دین دولتی و رابطه اقتصاد و مذهب در مورد آمریکا کاربرد ندارد.
در این پژوهش سعی شده برای تعریف پیشرفت اقتصادی عوامل دیگری غیر از میزان درآمد سرانه مردم مد نظر قرار گیرد. مثلاً در کشورهایی که ما آنها را از نظر اقتصادی پیشرفته میدانیم، عواملی چون بالا بودن سطح تحصیلات مردم، سلامت جسمی و روانی آنان و شهرنشینی بسیار مهم میباشند.
مذهب گرایی و عملکرد اقتصادی
در این جا به جنبه دگیری از مسأله میپردازیم. این که «چگونه مذهب گرایی بر عملکرد اقتصادی و یا دیگر مسایل چون ساختار سیاسی و یا آزادیها در یک کشور تاثیر میگذارد؟» به این منظور شاخصهای رشد اقتصادی براساس سرانه درآمد خانوار در کشورهای مختلف مورد بررسی قرر گرفت. در ادامه دامنه پژوهش را گسترش داده و بررسی کردیم که آیا عامل فرهنگی و یا مذهبی دیگری وجود دارد که بر رشد اقتصادی تاثیرگذار باشد.
از جهتی پژوهش حاضر آزمایش نظریهای است که ماکس وبر یک صد سال قبل آن را ارائه داد. در این مقاله مذهب از دو جنبه به عنوان عاملی که بطور بالقوه بر رشد اقتصادی تاثیرگذار است در نظر گرفته شده است. جنبه نخست میزان مشارکت عمومی در انجام اعمال و شعائر مذهبی است که بر مبنای رفتن مردم به اماکن مذهبی تعیین میشود، و دومین عامل اعتقادات مذهبی است، اعتقاد مردم به وجود مسائلی چون زندگی بعد از مرگ، بهشت، جهنم و غیره.
در واقع سعی شده نشان داده شود که اگر مذهب در عملکرد اقتصادی تاثیرگذار است، باید بر خصوصیات فردی مردم مانند وجدان کاری، صداقت و غیره نیز اثر بگذارد. اعتقادات مذهبی باید به عنوان بخش مهمی از مذهب تلقی شوند که تاثیری بالقوه بر نحوه عملکرد اقتصادی افراد دارند. برای مثال میتوان گفت که دین رسمی یک کشور بر اعتقادات مردم اثر میگذارد و میزان بهرهوری و رشد اقتصادی در کشور را افزایش میدهد.
اگر اعتقادات و خصوصیات فردی مثل وجدان کاری، صداقت و غیره را عواملی ثابت بپنداریم، رفتن هر چه بیشتر مردم به اماکن مذهبی به معنی استفاده هر چه بیشتر از منابع میباشد و این بدان معناست که مشارکت مذهبی رابطهای عکس با رشد و پیشرفت دارد. به عبارت دیگر اگر ما آنچه را که توسط مذهب (باورهای مذهبی) تولید میشود ثابت نگهداریم، به دلیل مصرف بیشتر، وقت بیشتر و استفاده از منابع بیشتر، تاثیری منفی بر رشد اقتصادی خواهد داشت.
مثال فوق تنها شیوه تاثیرگذاری این مسأله نیست. ممکن است تصور شود که دین رسمی در یک کشور عواملی چون سرمایة جامعه، برخی نهادها یا سازمانهای اجتماعی را بوجود میآورد. یا شاید تصور شود که این عوامل برای انجام فعالیتهای اقتصادی که بسیار مهم میباشند. یا این که مذهب بنا به دیگر دلایل مثلاً تاثیر آن بر تحصیلات افراد بسیار مهم است. اما مهمترین و شاخصترین خصیصة مذهب تاثیری است که بر اعتقادات، ارزشها و خصوصیات فردی مردم میگذارد.
در این جا به تحلیل نتایجی که در این پژوهش کسب شده میپردازیم. همانگونه که ذکر شد در این پژوهش به دنبال عوامل موثر بر رشد اقتصادی کشورهای مختلف در زمانهای گوناگون و برحسب میزان رشد سرانة درآمد خانوادگی بودهایم. طبق تحقیقات متعدد عوامل بسیار زیادی در رشد اقتصادی موثر میباشند.
عواملی که با مذهب گرایی در ارتباط هستند همانگونه که قبلاً ذکر شد بر مبنای دو متغیر مورد بررسی قرار گرفتند. یکی مشارکت افراد در فعالیت های مذهبی و دیگری اعتقادات مذهبی است که خصوصیات فردی را تحت تاثیر قرار میدهند. در مورد اخیر باید گفت که خوشبختانه یا متأسفانه اعتقاد به وجود جهنم بیشترین تاثیر را بر عملکرد اقتصادی افراد دارد.
اگر بتوان اعتقادات مذهبی را در مردم افزایش داد، در حالی که میزان مشارکت آنان در اعمال مذهبی (مثلاً رفتن به کلیسا) ثابت باشد، در آن صورت مذهب تاثیری مثبت بر رشد اقتصادی خواهد داشت. با بررسی کشورهای مختلف به این نتیجه میرسیم که با توجه به مشارکت های مذهبی و اعتقادات مردم بعضی از کشورها بسیار مذهبی هستند در حالیکه برخی دیگر اینطور نیستند.
به عنوان مثال، در کتابی از «گریس دیوی»، مذهب در بریتانیا مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده در کتاب خود مینویسد که بسیاری از مردم انگلیس به شعائر مذهبی اعتقاد دارند درحالیکه هرگز به کلیسا نمیروند. بنابراین میتوان گفت تاثیر مشارکتهای مذهبی (رفتن به کلیسا) بسیار ناچیز است درحالیکه اعتقادات مذهبی تاثیر بسیار بالایی دارند.
نتیجهای که ما در این پژوهش بدان رسیدهایم این است: اعتقادات مذهبی در مقایسه با انجام اعمال مذهبی تاثیر بسیار بیشتری بر افراد دارند. در این جاست که میتوان پی به نقش مثبت مذهب در رشد اقتصادی برد.
با در نظر گرفتن اعتقادات مختلف مذهبی، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد اعتقاد به جهنم ( که به عنوان انگیزهای منفی برای دوری از انجام اعمال بد تلقی میشود) نسبت به سایر عقاید مذهبی تاثیر بالقوه بیشتری بر نحوه عملکرد اقتصادی افراد دارد. بطور کلی اعتقاد به زندگی پس از مرگ (وجود بهشت و جهنم) تاثیری مثبت دارند.
منبع: Heritage foundation