محور : اقتصاد اسلامی
قرضالحسنه از تدابیر اسلام برای پر کردن شکافهای معیشتی و هدایت منابع مالی به سمت فعالیتهای مبتکرانه است اما متأسفانه در این سالها این سنت با تزریق جوایز اغواکننده در حال تبدیل شدن به یک وسیله بخت آزمایی است.
یکی از بنیادیترین وجوه و مؤلفههای جهاد اقتصادی رواج و نهادینهسازی فرهنگ ابتکار و تلاش بیوقفه و جایگزینسازی آن با تصورات اقبالی است، تصوراتی که متأسفانه در گذشته به ویژه یک دههای که سپری شد با اقدامات شبههناک برخی از بنگاههای اقتصادی در تبلیغ جوایز رنگارنگ بر مدار بختآزمایی تشدید شد.
گاهی تغییرات محتوایی و فرهنگی آنقدر تدریجی در زیر پوست یک جامعه رخ میدهد که به طور معمول از چشمهای بسیاری پنهان میماند و به تبع آن در تحلیلها هم کمتر ظهور و بروز پیدا میکند.
این یک امر بدیهی است که جامعه ما مطابق با آرمانها، اصول و اهدافی که متأثر از بنیانها و آموزههای دینی و نسخه امروزی آن گفتمان گرانسنگ حضرت امام (ره) و رهبر معظم انقلاب است؛ بایست تفاوتهای معناداری با یک جامعه غربی که شالوده آن مبتنی بر لیبرال دموکراسی، سرمایهداری، منفعتگرایی و فردیتگرایی است، داشته باشد.
مسئلهای که یکی از دغدغههای جدی بنیانگذار و معمار انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب بوده، عدم آرامیدن در غفلتهای عمیقی است که میتواند ناشی از تعللهای مسئولان اجرایی، برنامهریزان، قانونگذاران، رسانهها و صاحبان اندیشه و نظر باشد، این غفلتها میتواند کج بینی های بسیاری را در عبور از گفتار به رفتار و برنامه پدید آورد.
در واقع ما به دنبال پیریزی فرهنگ ایرانی- اسلامی از همه سطوح اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دیپلماتیک و نظایر آن هستیم اما باید توجه کرد که این امر جز با عبور از غفلتها و یادآوری نقاط چالشزا میسر نخواهد شد.
این سرچشمه زلال را آلوده نکنیم
همانطور که در ابتدا اشاره شد اگر ما به دنبال جهاد اقتصادی هستیم راهکاری جز نهادینهسازی و ارزشانگاری فرهنگ کار و ابتکار نداریم اما متأسفانه ما به ویژه در یک دهه گذشته دچار نوعی رکود فکری و بمباران ذهنها از سوی بانکها و شرکتها در اعطای جوایز اغواکننده هستیم.
تأثیرات مخرب این تبلیغات آنگاه مضاعف میشود که توجه کنیم این فرهنگآفرینی در حاشیه ارزشیترین تدبیر اقتصادی در فرهنگ ایرانی- اسلامی یعنی همان قرضالحسنه صورت میگیرد.
همه ما میدانیم که سنت قرضالحسنه از جمله تدابیر اسلام برای پر کردن شکافهای معیشتی، دستگیری از ضعفا و هدایت منابع مالی به سمت فعالیتهایی است که به صاحبان ایده و ابتکار برمیگردد که فاقد سرمایه لازم برای ایجاد فضای کسب و کار هستند اما متأسفانه در این سالها سنت قرضالحسنه و درونمایه ارزشی و ارزشمند آن عملا با تزریق جوایز اغواکننده در حال تبدیل شدن به یک وسیله بختآزمایی است.
به طور معمول بهترین ساعات رسانه ملی نیز که در آن میلیونها بیننده تلویزیونی در انتظار آغاز برنامه مورد علاقه خود اعم از یک سریال، بازی فوتبال و نظایر آن هستند به تبلیغات پرآب و تاب جوایز بانکها و شرکتها اختصاص دارد که از مشتریان خود میخواهند با افتتاح حساب در قرعهکشی هزاران دستگاه خودرو و میلیاردها ریال جوایز نقدی و غیرنقدی شرکت کنند.
به نام قرضالحسنه به کام خیالبافی
اما سؤال این است که چنین تبلیغاتی چه آثار مخربی در فرهنگ عمومی ما خواهد داشت؟
آیا نتیجه این تبلیغها چیزی جز نفی ارزش کار و تلاش و در عوض بها دادن به رؤیاپردازیها، خیالبافیها و ... ترویج بخت و اقبال در متن یک قرعهکشی نخواهد بود؟
امروز بانکها علنا شعارشان «به رؤیاهایت فکر کن» است. اگر به شعب این بانکها سری بزنید، ریسه های کاغذ رنگی را میبینید که در آن تصاویر رؤیایی خانه و خودرو و سفر با هواپیما و کمکهزینه جهیزیه و نظایر آن آمده است. معلوم است که این فضا تا چه اندازه میتواند فضای فرهنگ عمومی ما را مسموم کند.
چالش مهم دیگر این است که متأسفانه بنگاههای اقتصادی و شرکتها اغلب اعتنا و توجهی به تأثیرات فرهنگی رفتارهایشان نمیکنند، آنچه برای آنها اصل قرار گرفته این است که نقدینگی سرگردان موجه در جامعه را جذب کنند و در رقابت موجود میان بنگاهها سهم بیشتری از این نقدینگی را به دست آورند.
از طرف دیگر با توجه به اینکه بانکها هیچ سودی به صاحبان حسابهای پسانداز قرضالحسنه پرداخت نمیکنند بلکه با لحاظ کردن تورم موجود ارزشی وجه سپردهگذار روز به روز کم میشود باید یک عامل جذاب به عنوان وسیله جذب این سپردهها عمل کند. اینجا است که بانکها جوایز متنوع و پرزرق و برق خود را به رخ میکشند.
البته در سالهای اخیر دولت تلاش کرده که با تعیین سقف میزان ارزش ریالی جوایز را کنترل کند اما به هر حال سقف 250 میلیون ریالی هنوز هم از جذابیت لازم برای سپردهگذاری چند صد هزار ریال تا چند ده میلیون ریالی برخوردار است.
شادمانی یک نفر به بهای سرخوردگی 999 نفر
اما نگاهی به برخی از عکسالعملها و دیدگاههای سپردهگذاران حسابهای قرضالحسنه که در بخش اظهارنظر یکی از سایتهای بانکی کشور آمده است مؤید تأثیرات سود بسیار منفی تبلیغ فرهنگ بختآزمایی در قالب فرهنگ قرضالحسنه است.
چندی پیش وقتی تعدادی از این نظرات را میخواندم با عبارتها و جملاتی روبرو شدم که به جد تکاندهنده بود و تأثیرات عمیق روانشناختی این نوع از سیاستگذاریها را عیان میکرد.
یکی ازاین کاربران گفته بود وقتی سه بانک کشور اعلام کردند که مزدا3 و پروتون و جایزه 250 میلیون ریالی میدهند من عکسهای این دو خودرو را از اینترنت سرچ کردم و پرینت گرفتم و لای دفترچه پساندازم گذاشتم، برای جایزه نقدی هم یک کارت تبریک برای خودم فرستادم که شما برنده جایزه 250 میلیون ریالی شدهاید. باور کنید واقعا فکر میکردم با این کار که جزیی از یک برنامه مثبتاندیشی بود حتما برنده میشوم اما حتی یکهزار تومان هم برنده نشدم، رفتم حسابم را بستم، عکسها را پاره کردم و ریختم دور، پیش خودم گفتم مردهشور هر چی نقشه ذهنی و ذهن مثبت را ببرن.
یکی دیگر از کاربران هم نوشته است: من و نامزدم بر روی این جوایز خیلی حساب باز کردهایم و این جایزهها میتواند بسیاری از مشکلات ما را حل کند، از خدا میخواهم به من شانس برنده شدن در این دوره را بدهد.
نگاهی گذرا و کوتاه به جوهره و درونمایه این عبارتها نشان میدهد که چگونه حاکم کردن فضای بخت و اقبال میتواند ذهن جوانان کشور را که باید در فضای تلاش و فعالیت و خلاقیت باشد در چارچوب محدود و سراب نشستن همان بخت اسیر میکند.
میلیونها نفر در قرعهکشی جوایز بانکها شرکت میکنند، در حالی که ممکن است از هر هزار نفر یک نفر صاحب جایزه نفیس یک بانک شود، آیا منطقی است نهصد و نود و نه نفر را سرخورده کرد تا یک نفر شادمان شود؟
حسن فرامرزی
منبع : خبرگزاری شبستان