محور : اخلاق اقتصادی
گفتوگو با دكتر فيروز پوناوالا
«مديريت مبتني بر حسن نيت» عنوان رسالة دكتراي جناب دكتر پوناوالا است. ايشان كه در سال 1983 از كارآفرينان ورشكستة هند به حساب ميآمد با بهرهگيري از تحقيق خود، حركت را از نو آغاز كرد و با تغيير مديريت در فعاليت اقتصادي به موفقيت بزرگي دست يافت بهطوري كه امروزه كارخانة عظيم فولاد پوناوالا را هدايت ميكند. آنچه در ذيل ميآيد بخشي از گفتوگوي جناب دكتر توانايان فرد با دكتر پوناوالا در هندوستان است.
لطفاً ايدة اصلي خودتان را از «مديريت بدون بهرة صنايع» توضيح دهيد.
O من ميخواهم بدون اشاره به حرام بودن ربا كه بين هندوها و حتي بعضي از مسلمانان ايجاد حساسيت ميكند به صورت غيرمستقيم بگويم كه اگر امروزه صنايع كوچك هند مريضاند، بايد مديريت آنها مسيري مخالف آنچه كه تا به حال طي كرده است طي كند. تا به حال مدير بنگاه اقتصادي با گرفتن وام از بانك و عدم توانايي پرداخت اقساط آن بهدست خود، مؤسسهاش را نابود كرده است و حالا بايد تصميم بگيرد كه چگونه ميتوان بدون كمك از بانك سرمايه بهدست آورد. آيا براي اقامه نماز و گرفتن روزه به بانك مراجعه ميكنيم و از آنها مشورت ميخواهيم؟ مسلماً نه، لذا براي سرمايهگذاري و كار كه در اسلام يك نوع عبادت است بايد به بانكها مراجعه نكنيم و سعي كنيم با سرمايههاي كوچك آشنايان و دوستان در قالب مضاربه و ساير عقود اسلامي سرمايه بهدست آوريم و چنان بهرهوري پول و سرمايه را بالا ببريم كه اطمينان مردم را جلب كنيم و با شريك كردن آنها در سود، روز به روز پول بيشتر از آنها بگيريم و سهم سود بيشتر به آنها بدهيم.
براي رسيدن به اين هدف بايد از اسراف، ولخرجي، اتلاف منابع، قيمت اجحافآميز و امثال آن اجتناب كنيم تا گردش پول سريع و سريعتر شود و قدرت توليد آن بيشتر گردد. بايد پيام قرآن مجيد در مورد منع ربا و جايز شمردن داد و ستد را غيرمستقيم به مردم ابلاغ كرد. هركس بايد بينديشد كه چگونه ميتواند خود را از آلوده شدن به ربا خلاص كند و با جمعآوري سرمايه لازم، مؤسسهاي موفق داشته باشد.
در صورت امكان قدري پيرامون ورشكستگي خود در سال 1983 توضيح دهيد.
O وامهاي بانكي با بهره، قدرت خلاقيت مرا از بين برده و كارم به جايي رسيده بود كه هرچه را خرج ميكردم نميتوانستم جايگزين نمايم. در اين شرايط تصميم گرفتم راهم را عوض كرده و صنعت بدون ربا را تجربه كنم؛ صنعتي كه عاري از پرداخت بهره به بانكها باشد. فلسفه جديد اقتصادي من شامل نرخ بهره در حد صفر يا سرمايه بدون بهره، كنترل خريدها، كوتاه كردن زمان توليد از مرحله تهيه مواد اوليه تا مرحله نهايي توليد كالا، و سياست اعتباري سخت بود. بايد از هر نوع سرمايهگذاري اضافي اجتناب ميكردم و مواظب مخارج و هزينههاي پرسنلي و بالاسري بودم. از اين طريق توانستم 25 درصد از بدهيهايم را بپردازم آن هم در مدتي بسيار كوتاه. دومين تصميمي كه گرفتم مربوط ميشد به سرمايه در گردش كه آن را به حداقل رساندم. يعني درواقع اصل دوم چرخش مقدس مديريت صنعتي به حداقل رساندن سرمايه در گردش است. خريداران محصولات كارخانه خود را متقاعد كردم تا مواد خام و اوليه لازم را خودشان بخرند و در اختيار من قرار دهند و در مقابل اين كار براي آنها در قيمت فروش محصولات تخفيف ويژه قائل شدم. در اين مسير از امور زير جداً اجتناب كردم:
-1 حفظ داراييهاي بينقش و غيرضروري
-2 حفظ ابزار و ماشينآلات كهنه و قراضه
-3 محصولات با ارزش افزوده پايين
-4 اتلاف و ضايعات
از همه مهمتر اينكه بازپرداختها و پرداخت سودها را به موقع انجام دادم و اين امر سبب شد اعتمادها بيشتر شده پساندازهاي مردم به واحد اقتصادي جذب شود. همين مسئله موجب شد در واحد توليدي، تجهيز منابع و خلاقيت نظم و انضباط حاكم شود. امروزه مديران ميگويند ما كار ميكنيم و بانكها سود كار ما را ميبرند و خودمان محروم از زندگي هستيم و تمام زندگي ما اضطراب و ناراحتي است ولي برعكس آنها، در واحد صنعتي من، استفاده نكردن از وام بانكي سبب شده است كه هم كاركنان، هم خودم و هم شركا از آرامش خيال و زندگي خوب برخوردار باشيم.
چه توصيهاي براي مديران صنايع و كارآفرينان اقتصادي داريد؟
O عنوان تز دكتراي من «مديريت مبتني بر حسن نيت» است. براساس اين تز، يك مدير يا صاحب بنگاه اقتصادي كه به علت استفاده از وام ربوي بانكي ورشكست شده است بايد ابتدا تمام پولهاي خود را از بانكها خارج كند بعد اتومبيل و خانه شخصياش را فروخته و وامهاي بانك را بپردازد و كمتر بخورد، كمتر گردش كند، كمتر بپوشد و سعي كند از طريق مضاربه، نظر دوستان و آشنايان را به خود جلب كند و اطمينان آنان را به دست آورد و سود بهدست آمده را به دقت بين سرمايهگذاران تقسيم كند تا روز به روز بيشتر توسعه پيدا كند.
امروزه صاحبان صنايع و واحدهاي كوچك اقتصادي از بانكها وام ميگيرند تا بر سود خود بيفزايند ولي در واقع بر بدهيهاي خود ميافزايند. كارآفرينها امروزه به اين توهم دچار شدهاند كه بدون وام بانكي نميتوان كار كرد در حالي كه اين تصور باطل است و كار آفرين را در دام بدهكاري مياندازد. وقتي كسي از بانك وام ميگيرد هميشه بدهكار ميماند و راه نجات از اين دام اين است كه تصميم بگيرد استقلال خود را حفظ كند و روي پاي خود بايستد، چرا كه قرض گرفتن از بانك بدهكاري هميشگي و اين بردگي هميشگي را سبب ميشود. استقراض از بانك، گرانترين عامل در مديريت است. علت عمده بيماري صنايع، مديريت ناكار آمد و فاسد است. نبود دقت، نداشتن برنامهريزي صحيح و عدم مديريت درست منابع نيز از علل ديگر به حساب ميآيد.
مديريت ربوي و آلوده به ربا، عامل عمده بيماريهاي اقتصادي در سطح خُرد و كلان است و اولين گام براي علاج بيماري اقتصادي توقف اخذ وام از سيستم بانكي است. هر كس خودش بانك است به شرط آن كه خود را چنان بسازد كه مورد اعتماد ديگران شود، بعد سرمايههاي اندك آنها را بگيرد و با مديريت صحيح در امر توليد به كار اندازد. به اين طريق هم اشتغال مفيد ميآفريند، هم سود زياد به دست ميآورد و هم سهامداران در اين سود شريك ميشوند. بايد اقتصاد اسلامي را عملاً تبليغ كرد؛ يعني واحدهاي اقتصادي به سبك اسلامي تأسيس نمود تا مردم ببينند كه ايدههاي قرآني قابل اجراست.
منبع : فصلنامه اقتصاد اسلامی - شماره 3