تاريخ : سه شنبه 30 فروردین 1390  | 10:34 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

  از مباحثي‌ كه‌ كم‌ و بيش‌ از دهه‌ها بلكه‌ سده‌هاي‌ گذشته‌ مطرح‌ بوده‌ و امروزه‌ موضوع‌ اصلي‌ محافل‌ علمي‌ و دغدغه‌ خاطر مراكز سياست‌گذاري‌ و تصميم‌گيري‌ است، پديدة‌ جهاني‌شدن‌ است‌ كه‌ با تعابير گوناگوني‌ چون‌ جهان‌ شمول‌شدن، جهاني‌سازي‌ و يكپارچه‌ كردن‌ جهان‌ از آن‌ ياد مي‌شود و سؤ‌الاتي‌ از اين‌ قبيل‌ برانگيخته‌ است: آيا پديدة‌ جهاني‌ شدن‌ امري‌ ايدئولوژيك‌ و برنامه‌اي‌ از پيش‌ طراحي‌ شده‌ است‌ يا نتيجة‌ پيشرفت‌ علم‌ و تكنولوژي‌ به‌ ويژه‌ در عرصه‌ اطلاعات‌ مي‌باشد؟ ابعاد اين‌ پديده‌ كدام‌ است؟ چه‌ آثار و تبعاتي‌ بر جاي‌ گذارده‌ و خواهد گذاشت؟ آيا پديدة‌ جهاني‌شدن‌ حتمي‌ و غيرقابل‌ اجتناب‌ است؟ اگر شروع‌شده‌ اكنون‌ در چه‌ مرحله‌اي‌ است؟ ديدگاه‌ اسلام‌ و انديشمندان‌ مسلمان‌ در برخورد با اين‌ پديده‌ چيست‌ و ايران‌ اسلامي‌ چه‌ موضعي‌ بايد داشته‌ باشد و دارد؟ آيا جامعه‌ ايراني‌ آمادگي‌هاي‌ لازم‌ فرهنگي، سياسي، اجتماعي‌ و اقتصادي‌ را براي‌ رويارويي‌ با اين‌ پديده‌ دارد؟ در پاسخ‌ به‌ اين‌ سؤ‌ال‌ها برخي‌ با ديد خوش‌ بينانه‌ پديده‌ جهاني‌ شدن‌ را ادامة‌ تحولات‌ تاريخ‌ بشري‌ دانسته‌ معتقدند: تحول‌ انقلاب‌ كشاورزي‌ به‌ انقلاب‌ صنعتي‌ و سپس‌ به‌ انقلاب‌ اطلاعاتي‌ گسترده‌تر از آن‌ است‌ كه‌ بتوان‌ آن‌ را دستاورد يك‌ گروه‌ خاص‌ قلمداد نمود. مسلماً‌ مي‌توان‌ تحولات‌ چند سدة‌ گذشته‌ را به‌ غرب، غربگرايي‌ و مثل‌ غرب‌ شدن‌ نسبت‌ داد، اما حتي‌ اگر جهاني‌ شدن‌ از غرب‌ آغاز شده‌ باشد، عملاً‌ به‌ پديدة‌ ديگري‌ تبديل‌ شده‌ است.

همان‌طور كه‌ انقلاب‌ كشاورزي‌ دستاورد مستقيم‌ تمدن‌هاي‌ خاورميانه‌ و نتيجة‌ كل‌ ميراث‌ بشري‌ بود كه‌ بعداً‌ جهاني‌ شد و همان‌گونه‌ كه‌ انقلاب‌ صنعتي‌ ابتدا از غرب‌ برآمد و در حال‌ حاضر عالمگير شده‌ است، انقلاب‌ اطلاعات‌ نيز چنين‌ است؛ با اين‌ تفاوت‌ كه‌ بروز و ظهور انقلاب‌ اطلاعات‌ نتيجة‌ طرح‌ و برنامة‌ خاصي‌ نيست‌ و پيشتازان‌ و سرمداران‌ آن‌ همه‌ جايي‌اند. اگر توليدات‌ كشاورزي‌ به‌ زمين‌ وابسته‌ بود و توليدات‌ صنعتي‌ به‌ سرمايه‌ و مواد خام، كه‌ همه‌ تمام‌ شدني‌ است، توليدات‌ اطلاعاتي‌ به‌ نبوغ، ابتكار و خلاقيت‌ بشري‌ وابسته‌ است، در نتيجه‌ استفاده‌ از اطلاعات‌ نه‌ تنها منابع‌ را تمام‌ نمي‌كند بلكه‌ باعث‌ گسترش‌ آن‌ها مي‌گردد.

اين‌ گروه‌ از جهت‌ آثار و نتايج‌ نيز معتقدند: در سايه‌ جهاني‌ شدن، تقسيم‌بندي‌ كنوني‌ جهان‌ به‌ دو گروه‌ كشورهاي‌ پيشرفتة‌ توليدكننده‌ و عقب‌ماندة‌ مصرف‌كننده‌ تغيير كرده، جاي‌ خود را به‌ مشاركت‌ عموم‌ در توليد و مصرف‌ مي‌دهد؛ در حوزة‌ فكر و انديشه‌ خوي‌ انحصارطلبي‌ فروكش‌ مي‌كند؛ در عرصة‌ فرهنگ، الگوي‌ چند فرهنگي‌ جاي‌گزين‌ فرهنگ‌ مسلط‌ شده‌ و انسان‌ اختيارگر بدون‌ وابستگي‌ به‌ مرزهاي‌ قومي‌ و قبيله‌اي‌ بهترين‌ها را برمي‌گزيند؛ صداهاي‌ به‌ ستم‌ خاموش‌ شده‌ رها مي‌شود و گوهرهاي‌ تحقير شده‌ تابناك‌ مي‌گردد.

در نقطه‌ مقابل، عده‌اي‌ ديگر پديدة‌ جهاني‌ شدن‌ را مقوله‌اي‌ ارادي‌ و در كنترل‌ عده‌اي‌ خاص‌ دانسته، به‌ ديد توطئه‌ به‌ آن‌ مي‌نگرند. به‌ اعتقاد اين‌ گروه، جهاني‌ شدن‌ يعني‌ يكسان‌ سازي‌ جوامع‌ در چارچوب‌ تمدني‌ واحد و اهدافي‌ واحد به‌ منظور سلطة‌ كشورهاي‌ شمال‌ بر جنوب‌ و به‌ ويژه‌ كشورهاي‌ اسلامي، از ديدگاه‌ روژه‌ گارودي‌ انديشمند فرانسوي، "جهاني‌سازي‌ نظامي‌ است‌ كه‌ قدرتمندان‌ را با اد‌عاي‌ روابط‌ آزاد و آزادي‌ بازار، قادر مي‌سازد تا اصنافي‌ از ديكتاتوري‌هاي‌ ضدانساني‌ را بر مستضعفان‌ تحميل‌ نمايند"2 و به‌ اعتقاد دكتر نجيب‌ غزاوي‌ از انديشمندان‌ عرب، "جهاني‌شدن، امپراطوري‌ است‌ كه‌ به‌ دنبال‌ تحميل‌ مباني‌ و اشكال‌ حكومتي‌ و نيز سبك‌ حيات‌ سياسي، اجتماعي‌ و فرهنگي‌ خودبا توسل‌ به‌ زور است.

همان‌طور كه‌ امپراطوري‌ انگليس‌ و فرانسه‌ در برخورد با مستعمرات‌ خود عمل‌ مي‌كردند و مثل‌ شبيه‌سازي‌ همگاني‌ كمونيسم‌ كه‌ در پايان‌ جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ در قالب‌ ساختاري‌ به‌ نام‌ اتحاد جماهير شوروي‌ ظهور كرد"3 و بالأ‌خره‌ از نظر استاد محمدفهيم‌ يوسف، "جهاني‌ شدن‌ هدفي‌ شخصي‌ و متكي‌ به‌ دستگاه‌ مرجعي‌ [است] كه‌ ويژه‌ تمدني‌ خاص‌ است‌ و قصد دارد خود را به‌ عنوان‌ برترين‌ نمونه‌ حقوق‌ بشر بر سراسر عالم‌ تحميل‌ كند".4 اين‌ گروه‌ كه‌ متصديان‌ جهاني‌ سازي‌ را شركت‌هاي‌ چندمليتي‌ و كشورهاي‌ امپرياليستي‌ مي‌دانند معتقدند: در پرتو جهاني‌سازي، شركت‌هاي‌ چندمليتي، سبك‌ جديدي‌ از حاكميت‌ را به‌ دلخواه‌ خود بازسازي‌ مي‌كنند و زيرفشار سرمايه‌داري‌ انحصاري، حكومت‌هاي‌ ملي‌ را وادار مي‌كنند تا از حقوق‌ خود و از حدود جغرافيايي‌ و وظايفشان‌ در قبال‌ مردم‌ دست‌ بردارند. شركت‌هاي‌ چندمليتي‌ اگر احساس‌ كنند دولت‌هاي‌ ملي‌ به‌ خواسته‌هايشان‌ تن‌ نمي‌دهند، تهديد به‌ خروج‌ سرمايه‌ خود مي‌كنند (شبيه‌ آن‌چه‌ در مالزي‌ رخ‌ داد)؛ آنان‌ خواهان‌ تخفيف‌هاي‌ مالياتي‌ ويژه، انجام‌ پروژه‌هاي‌ زير بياني‌ رايگان‌ و تغيير قوانين‌ داخلي‌ (چون‌ قوانين‌ حداقل‌ دستمزد، بيمه‌ اجتماعي‌ و بهداشتي) هستند. به‌ نظر مي‌رسد اگر از ديدگاه‌هاي‌ افراطي‌ و تفريطي‌ دست‌ برداريم، در ساية‌ پيشرفت‌ علم‌ و تكنولوژي‌ به‌ ويژه‌ در زمينه‌ ارتباطات‌ و اطلاعات، پديدة‌ جهاني‌ شدن‌ در حال‌ شكل‌گيري‌ است‌ و در پرتو آن‌ خواسته‌ يا ناخواسته‌ تحولات‌ مختلفي‌ در تمام‌ ابعاد سياسي، فرهنگي، اقتصادي‌ رخ‌ خواهد داد؛ مرزهاي‌ اجتماعي، قومي‌ و مليتي‌ كم‌رنگ‌ شده، ارتباط‌ انسان‌ها زياد مي‌شود؛ عوامل‌ توليد چون‌ نيروي‌ كار و سرمايه‌ از آزادي‌ جابه‌جايي‌ بيش‌تري‌ برخوردار مي‌گردد؛ فن‌آوري‌ و تكنولوژي‌ تا حدودي‌ گسترش‌ مي‌يابد و دولت‌هاي‌ ملي‌ از تحو‌لات‌ بين‌المللي‌ متأثر خواهند بود. با وجود اين، در كنار اين‌ پديدة‌ باشكوه‌ كه‌ مي‌تواند پيام‌آور رفاه، امنيت‌ و رستگاري‌ براي‌ بشريت‌ باشد، زورگويا و قدرتمندان‌ تاريخ‌ در پي‌ منافع‌ خود هستند و مي‌خواهند مثل‌ هميشه‌ همة‌ تحولات‌ را به‌ نفع‌ خود جهت‌ دهند.

بر اين‌ اساس‌ مي‌بينيم‌ در عرصه‌ اقتصاد، كشورهاي‌ پيشرفته‌ و شركت‌هاي‌ چند مليتي‌ كه‌ با انبوه‌ توليدات‌ مواجه‌اند در قالب‌ جهاني‌ شدن‌ و شعار آزادي‌ تجارت، درصددند براي‌ صادرات‌ كالاهاي‌ خود به‌ كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ تمام‌ موانع‌ را بردارند؛ در حالي‌ كه‌ همين‌ كشورها به‌ بهانه‌هاي‌ گوناگون‌ چون‌ عدم‌ مطابقت‌ با استانداردهاي‌ جهاني، ضرر به‌ محيط‌ زيست‌ و سرطان‌زابودن، موانع‌ جد‌ي‌ سر راه‌ كالاها و مهاجرت‌ نيروي‌ كار كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ ايجاد مي‌كنند. در عرصه‌هاي‌ ديگر، موج‌ سواري‌ آنان‌ واضح‌تر است.

نوام‌ چامسكي‌ متفكر مشهور آمريكايي‌ مي‌گويد: "جهاني‌ سازي‌ فرهنگي‌ چيزي‌ جز تحولي‌ ماهوي‌ در تاريخ‌ تبليغات‌ نيست‌ كه‌ هدف‌ از آن‌ تقويت‌ سلطه‌ آمريكا به‌ پيرامون، يعني‌ به‌ سراسر جهان‌ است. سلطه‌ آمريكا ناشي‌ از اين‌ است‌ كه‌ 65 درصد كل‌ توليدات‌ تبليغاتي، اطلاع‌رساني، فرهنگي‌ و تفريحي‌ از توليدات‌ آن‌ كشور و يا تحت‌ كنترل‌ آن‌ است".5 حال‌ كه‌ با رخ‌دادن‌ پديدة‌ جهاني‌شدن‌ با دو چهرة‌ علمي‌ و استعماري‌ مواجهيم، لازم‌ است‌ با تقويت‌ بنيان‌هاي‌ علمي‌ و اعتقادي‌ جامعه، شناخت‌ صحيح‌ از زواياي‌ علمي‌ و استعماري‌ پديده‌ و شناخت‌ قابليت‌هاي‌ موجود در ايران‌ اسلامي‌ و كشورهاي‌ مسلمان، عزتمندانه‌ با آن‌ روبه‌رو شويم.    پي‌نوشت‌ها: .1 اين‌ دو واژه‌ ترجمه‌ "ationzglobali" است‌ كه‌ هم‌ به‌ معناي‌ متعدي‌ و هم‌ لازم‌ به‌ كار رفته‌ است. .2 محسن‌ عبدالحميد، "جهاني‌ شدن‌ از منظري‌ اسلامي"، ترجمه‌ شاكرلوائي،

هفته‌نامه‌ پگاه، شماره‌ 34، ص‌ 9. .3 همان، ص‌ 10. .4 همان. .5 همان، شماره‌ 35، ص‌ 9.



 



نظرات 0