تاريخ : شنبه 3 اردیبهشت 1390  | 3:24 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد اسلامی

نويسنده: محمدرمضان‌ اختر2
ترجمه: دكتر عباس‌ عرب‌مازار - حسن‌ دادگر3

چكيده‌
اين‌ مقاله، ديدگاه‌ اسلام‌ را دربارة‌ محيط‌ زيست‌ بررسي، و مفهوم‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ را در اقتصاد اسلامي‌ ارائه‌ مي‌كند. مقاله‌ اد‌عا دارد كه‌ اين‌ توازن، با كمك‌ نهادها و موازين‌ اخلاقي‌ اسلام‌ مي‌تواند با دوام‌ و پايدار باشد و نقش‌ بخش‌ خصوصي‌ را در قالب‌ رفتار دوستانه‌ با محيط‌ زيست، حس‌ نوع‌ دوستي‌ و ساده‌زيستن‌ افراد نشان‌ مي‌دهد. همچنين‌ نقش‌ دولت‌ اسلامي‌ را در زمينه‌هاي‌ قانونگذاري، كنترل‌ و توسعة‌ منابع‌ براي‌ حفاظت‌ از محيط‌ زيست‌ بررسي‌ مي‌كند و مد‌عي‌ است‌ كه‌ رويكردش‌ چارچوب‌ تحليلي‌ مناسبي‌ را براي‌ فهم‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي‌ ارائه‌ مي‌دهد.

 

>>>

محور : اقتصاد اسلامی

نويسنده: محمدرمضان‌ اختر2
ترجمه: دكتر عباس‌ عرب‌مازار - حسن‌ دادگر3

چكيده‌
اين‌ مقاله، ديدگاه‌ اسلام‌ را دربارة‌ محيط‌ زيست‌ بررسي، و مفهوم‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ را در اقتصاد اسلامي‌ ارائه‌ مي‌كند. مقاله‌ اد‌عا دارد كه‌ اين‌ توازن، با كمك‌ نهادها و موازين‌ اخلاقي‌ اسلام‌ مي‌تواند با دوام‌ و پايدار باشد و نقش‌ بخش‌ خصوصي‌ را در قالب‌ رفتار دوستانه‌ با محيط‌ زيست، حس‌ نوع‌ دوستي‌ و ساده‌زيستن‌ افراد نشان‌ مي‌دهد. همچنين‌ نقش‌ دولت‌ اسلامي‌ را در زمينه‌هاي‌ قانونگذاري، كنترل‌ و توسعة‌ منابع‌ براي‌ حفاظت‌ از محيط‌ زيست‌ بررسي‌ مي‌كند و مد‌عي‌ است‌ كه‌ رويكردش‌ چارچوب‌ تحليلي‌ مناسبي‌ را براي‌ فهم‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي‌ ارائه‌ مي‌دهد.

1. مقدمه‌
نگراني‌هاي‌ فزاينده‌اي‌ دربارة‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي‌ در سراسر جهان‌ وجود دارد. در غرب، زمينة‌ علمي‌ جديدي‌ با نام‌ «اقتصاد محيط‌ زيست» به‌ منظور مطالعة‌ ابعاد گوناگون‌ اين‌ مشكل‌ پديد آمده‌ است. در ساية‌ اين‌ زمينة‌ جديد، برنامه‌هاي‌ سياستي‌ گوناگوني، هم‌ در كشورهاي‌ توسعه‌يافته‌ و هم‌ در كشورهاي‌ در حال‌ توسعه‌ اعمال‌ شده‌ است. به‌رغم‌ اين‌ كوشش‌ها، مشكلات‌ زيست‌ محيطي‌ تشديد شده‌اند.
اقتصاد محيط‌ زيست، به‌طور عمده‌ به‌سبب‌ بينش‌ محدودش، نتوانسته‌ است‌ ماهيت‌ مشكل‌ را شناسايي‌ كند؛ بنابراين، سفارش‌هاي‌ سياستي‌ آن‌ به‌طور كامل‌ مؤ‌ثر نبوده‌ است. با وجود اين، اقتصاد اسلامي‌ با بينش‌ گسترده‌ و الاهي‌ خود مي‌تواند مشكل‌ را به‌درستي‌ تشخيص‌ داده، راه‌حل‌ مؤ‌ثري‌ ارائه‌ كند. در اين‌ جهت، مقاله‌ قصد دارد مشاركتي‌ براي‌ اقتصاد اسلامي‌ در موضوعات‌ طبيعت‌ و حل‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي‌ داشته‌ باشد و براي‌ دستيابي‌ به‌ اين‌ هدف، چارچوبي‌ اسلامي‌ را به‌ منظور بررسي‌ نظام‌مند اين‌ موضوعات‌ ارائه‌ مي‌كند.
ماهيت‌ اين‌ مقاله، نظري‌ است؛ به‌ طوري‌كه‌ مباحث‌ خود را بر اساس‌ قرآن، سنت، فقه‌ و تاريخ‌ اسلام‌ بنا نهاده، از منطق‌ نظرية‌ اقتصاد، به‌ منظور توضيح‌ نظرياتش‌ بهره‌ مي‌گيرد.
فرضية‌ اصلي، آن‌ است‌ كه‌ در جهان، توازن‌ زيست‌ محيطي‌ وجود دارد. زيستن‌ به‌ شيوة‌ اسلامي‌ و در ساية‌ دولت‌ اسلامي، سهم‌ مهمي‌ در تداوم‌ اين‌ توازن‌ بر عهده‌ دارد؛ بنابراين، مقاله‌ مد‌عي‌ است‌ احتمال‌ كم‌تري‌ دارد اقتصاد اسلامي‌ كه‌ به‌ اين‌ دو وسيله‌ تجهيز شده، در مقايسه‌ با اقتصاد صرفاً‌ ماد‌ي، با مشكلات‌ زيست‌ محيطي‌ رويارو شود.
2. مروري‌ بر ادبيات‌ موضوع‌
1-2. ديدگاه‌ اسلامي‌
اقتصاددانان‌ مسلمان‌ تاكنون‌ سهم‌ كمي‌ در موضوعات‌ زيست‌ محيطي‌ داشته‌اند. بيش‌تر آن‌ها فقط‌ از جنبة‌ اخلاقي‌ موضوع‌ به‌ صورت‌ كلي‌ بحث‌ كرده‌اند. در حقيقت، مطالعات‌ اندكي‌ وجود دارد كه‌ رويكردي‌ نظام‌مند به‌ اين‌ مشكل‌ داشته‌ باشد. حتي‌ آن‌ تعداد كم‌ نيز روش‌ها و ابزارهاي‌ علمي‌ لازم‌ به‌ منظور تضمين‌ امنيت‌ زيست‌ محيطي‌ را ارائه‌ نكرده‌اند.
خالد فاروق‌ اكبر4 اشاره‌ مي‌كند كه‌ پيشرفت‌ فني، عامل‌ بر هم‌ زدن‌ توازن‌ و تعادل‌ در طبيعت‌ است. او مي‌گويد: «بحران‌ زيست‌ محيطي‌ موجود، نمود خارجي‌ بحران‌ فكري‌ و روحي‌ است»، و بر اهميت‌ تغيير عقايد و سنن‌ تأكيد دارد؛ به‌طوري‌ كه‌ بشر به‌طور مسؤ‌ولانه‌ با ديگر مخلوقات‌ خداوند زندگي‌ مي‌كند. در اين‌ زمينه، او ديدگاهي‌ اسلامي‌ را ارائه، سپس‌ آن‌را با ديدگاه‌ غربي‌ مقايسه‌ مي‌كند. او در ضمن‌ تشريح‌ ريشه‌هاي‌ اخلاق‌ زيست‌ محيطي‌ اسلام، به‌ اصول‌ وحدانيت، امانتداري‌ و مسؤ‌وليت‌پذيري‌ اشاره‌ دارد.
چپرا،5 مباني‌ اخلاقي‌ حفاظت‌ محيط‌ زيست‌ را در قاعدة‌ «لاضرر» مي‌جويد. مطابق‌ اين‌ اصل، مسلمانان‌ از صدمه‌ رساندن‌ به‌ ديگران‌ منع‌ شده‌اند. او اد‌عا مي‌كند كه‌ تنزل‌ كيفيت‌ محيط‌ زيست، هم‌ به‌ نسل‌ حاضر و هم‌ به‌ نسل‌هاي‌ آينده‌ صدمه‌ مي‌رساند؛ بنابراين، وظيفة‌ فرد و جامعه‌ است‌ تا محيط‌ زيست‌ را حفظ‌ كند.
نصر،6 ديدگاه‌ مشابهي‌ دارد. او مي‌گويد: در اسلام، انسان‌ و نظام‌هستي، در وضعيت‌ متحد هماهنگ‌ و مكملي‌ قرار دارند و خاطرنشان‌ مي‌كند كه‌ كاشتن‌ درختان، رفتار ملايم‌ با حيوانات، و پرهيز از ايجاد آلودگي‌ در آب، همگي‌ اعمال‌ نيكي‌ چون‌ سيركردن‌ فقير و مراقبت‌ از بيمار هستند. افزون‌ بر اين، او بر اهميت‌ معنوي‌ طبيعت‌ تأكيد دارد و براي‌ حل‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي، به‌طور خاص، گسترش‌ آگاهي‌ عمومي‌ را دربارة‌ آموزه‌هاي‌ دين‌ كه‌ به‌ رفتار اخلاقي‌ با محيط‌ زيست‌ مربوط‌ مي‌شود، پيشنهاد مي‌كند. نصر هيچ‌ نقشي‌ را به‌ دولت‌ اسلامي‌ به‌ منظور ارتقاي‌ محيط‌ زيست، محول‌ نكرده‌ است.
حسيني،7 بينش‌ با ارزشي‌ را به‌ منظور درك‌ مشكل‌ ارائه‌ مي‌كند. او اعتقاد دارد كه‌ اسلام، دين‌ فطري‌ هر فرد در جهان‌ است. مسلمان، با تسليم‌ خود به‌ خواست‌ خداوند رشد مي‌كند. نظام‌ هستي‌ به‌صورت‌ محيط‌ ضرور آفريده‌ شده‌ تا او بتواند در اين‌ محيط، مأموريت‌ خود را انجام‌ دهد. بشر در جايگاه‌ خليفة‌ خداوند در زمين، بايد حق‌ همة‌ آفريدگان‌ را از منابع‌ زيست‌ محيطي‌ به‌ رسميت‌ بشناسد. او مد‌عي‌ است‌ كه‌ به‌ دو دليل‌ بايد از گسيختگي‌ زيست‌ محيطي، از هر نوعي، پرهيز كرد: نخست‌ آن‌كه‌ اين‌ مسأله، دستور اخلاقي‌ دين‌ است‌ و دوم‌ آن‌كه‌ براي‌ حفظ‌ منافع‌ عمومي‌ و كالاي‌ عمومي‌ مشترك‌ براي‌ نوع‌ بشر و ديگر آفريدگان‌ خداوند، اين‌ مسأله‌ ضرورت‌ دارد.
ليولين،8 روش‌شناسي‌ حقوقي‌ اسلامي‌ را دربارة‌ استفاده‌ از زمين، آب، نباتات‌ و حيوانات‌ ارائه‌ مي‌كند. او مي‌گويد: هدف‌ غايي‌ اسلام، ايجاد رفاه‌ براي‌ تمام‌ آفريدگان‌ است؛ زيرا هر عنصر اين‌ آفرينش، نقش‌ تعيين‌شده‌اش‌ را به‌وسيلة‌ مشاركت‌ در هدف‌ و تدبير نظام‌ هستي، به‌ انجام‌ مي‌رساند. او مد‌عي‌ است‌ كه‌ تمام‌ موجودات، در هدف‌ متحد هستند و به‌ تمام‌ عالم‌ نفع‌ مي‌رسانند و دربارة‌ برخي‌ از اصول‌ استخراج‌ شده‌ از قرآن، سنت‌ و فقه‌ اسلامي، به‌منظور محيط‌ زيست‌ بحث‌ مي‌كند. ليولين‌ معتقد است‌ كه‌ قواعد مناسب‌ را مي‌توان‌ تحت‌ قاعدة‌ «لاضرر» براي‌ جلوگيري‌ از تنزل‌ كيفيت‌ محيط‌ زيست‌ طر‌احي‌ كرد. او مسؤ‌وليت‌ مديريت‌ مالكيت‌ عمومي‌ منابع‌ كمياب‌ را به‌ دولت‌ وامي‌گذارد.
پس‌ از بازنگري‌ و مرور ديدگاه‌ اسلام، بجا است‌ تا به‌ اجمال، به‌ ارائة‌ ديدگاه‌ ماديون، به‌ ويژه‌ مباحث‌ اصلي‌ مربوط‌ به‌ ماهيت‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي‌ پرداخته‌ شود. يادآوري‌ اين‌ نكته‌ حائز اهميت‌ است‌ كه‌ در اين‌جا به‌ جنبه‌ كمي‌ مشكل‌ دربارة‌ اندازه، بزرگي‌ و مقدار اثر، پرداخته‌ نخواهد شد.9
2-2. ديدگاه‌ ماد‌ي‌
ديدگاه‌ ماد‌ي، اشكال‌ گوناگوني‌ از مخاطرات‌ زيست‌ محيطي‌ را به‌صورت‌ نتايج‌ فرايند رشد در نظر مي‌گيرد. افزايش‌ تعداد كارخانه‌ها، دود و آلاينده‌ها را در مقياس‌ گسترده‌ منتشر مي‌كند. به‌طور مشابه، سوزاندن‌ نفت، گاز و زغال‌سنگ‌ در نيروگاه‌ها و در ميليون‌ها وسيلة‌ متحرك، باعث‌ انتشار ميلياردها تُن‌ گاز سمي، شامل‌ مونواكسيدكربن‌ و تركيبات‌ متفاوتي‌ از نيتروژن‌ و گوگرد مي‌شود.
زباله‌هاي‌ صنعتي، شامل‌ اسيدها و فلزاتي‌ است‌ كه‌ آب‌ها را آلوده، افراد را بيمار و موجودات‌ آبزي‌ را تهديد مي‌كنند. حجم‌ گستردة‌ قطع‌ درختان‌ جنگل‌ها در سراسر جهان، آلودگي‌ هوا را وخيم‌تر مي‌كند.
بررسي‌ دقيق‌تر مطالب‌ پيشين‌ روشن‌ مي‌سازد كه‌ آن‌ها توضيحي‌ ناقص‌ و ناتمام‌ از مشكلاتند. توضيحي‌ مناسب‌تر را مي‌توان‌ با تمركز بر شيوة‌ زندگي‌ ماد‌ي، انحرافات‌ بازار و نقش‌ سياسي‌ گروه‌هاي‌ ذي‌ نفوذ به‌دست‌ آورد.
فرهنگ‌ غربي‌ و ماد‌ي، «مصرف‌گرايي» را به‌صورت‌ روش‌ زندگي‌ ترويج‌ مي‌دهد. در بين‌ مجموعه‌ نهادهاي‌ شكل‌دهندة‌ اين‌ فرهنگ، بانك‌ها (با تدابير و ترفندهاي‌ جذ‌اب‌ كارت‌ها و خطوط‌ اعتباري)، سينماها، تلويزيون‌ها و مؤ‌سسات‌ تبليغاتي‌ در اين‌ زمينه‌ اهميت‌ بيش‌تري‌ دارند. هر فردِ‌ متأثر از اين‌ فرهنگ‌ مي‌خواهد بيش‌تر و بيش‌تر مصرف‌ كند؛ حتي‌ اگر اين‌ كار او بر اساس‌ درآمد بلندمدت‌ وي‌ قابل‌ توجيه‌ نباشد. اين‌ سبك‌ زندگي، پيامدهاي‌ ناسازگاري‌ را براي‌ محيط‌ زيست، به‌ دو طريق‌ در بردارد: نخست‌ آن‌كه‌ تقاضاي‌ بيش‌تري‌ را براي‌ منابع‌ طبيعي‌ ايجاد مي‌كند كه‌ محيط، به‌ روشي‌ پايدار به‌ تأمين‌ آن‌ توانا نيست‌ و دوم‌ آن‌كه‌ باعث‌ توليد آلودگي‌ در حد‌ي‌ بسيار فراتر از ظرفيت‌ بازيافت‌ محيط‌ مي‌شود.
عامل‌ ديگر، انحرافات‌ بازار است.10 همان‌گونه‌ كه‌ پيش‌ از اين‌ ذكر شد، سهم‌ بزرگي‌ از آلودگي‌ به‌ وسيلة‌ كارخانه‌ها پديد مي‌آيد. در نظام‌ بازار موجود، توليدكنندگان‌ با توجه‌ به‌ سود فردي، به‌ سمت‌ اغماض‌ از هزينه‌هاي‌ اجتماعي‌ آلودگي‌ كه‌ به‌ وسيلة‌ كارخانه‌هاي‌ آن‌ها توليد مي‌شود، هدايت‌ مي‌شوند؛ در نتيجه، آلودگي‌ بيش‌تري‌ ايجاد خواهد شد.
عامل‌ سوم‌ به‌ نقش‌ منفي‌ گروه‌هاي‌ ذي‌ نفوذ مربوط‌ مي‌شود. آن‌ها قانونگذاران‌ را بر ضد‌ تصويب‌ قوانين‌ حفاظت‌ از محيط‌ زيست‌ تحت‌ فشار قرار مي‌دهند و استدلال‌ معمولشان‌ اين‌ است‌ كه‌ اجراي‌ قوانين‌ زيست‌ محيطي، هزينه‌ها را افزايش‌ و تقاضا را كاهش‌ مي‌دهد.11 روشن‌ نيست‌ كه‌ مطلب‌ چنين‌ باشد. اين‌ محتمل‌تر است‌ كه‌ تقاضا براي‌ توليدات‌ سالم‌ از نظر زيست‌ محيطي، در هر قيمتي‌ افزايش‌ خواهد يافت‌ كه‌ از سليقه‌ و تمايل‌ مصرف‌كنندگان‌ به‌ چنين‌ توليداتي‌ ناشي‌ مي‌شود.
3. دورنماي‌ اسلام‌ از محيط‌ زيست‌
اين‌ بخش، به‌ توسعة‌ دورنمايي‌ اسلامي‌ به‌ منظور بررسي‌ ماهيت‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي‌ مي‌پردازد. در اين‌ زمينه، ابتدا محيط‌ زيست‌ تعريف، سپس‌ اهميت‌ آن‌ براي‌ موجودات‌ بشري‌ و غيربشري‌ بيان‌ مي‌شود.
محيط‌ زيست‌ به‌ مجموعه‌اي‌ از عوامل‌ فيزيكي، شيميايي‌ و بيولوژيكي‌ كه‌ بر انسان‌ و غيرانسان‌ تأثير مي‌گذارند، اطلاق‌ مي‌شود. در چارچوب‌ محيط‌ زيست، گروهي‌ از اكوسيستم‌ها در حال‌ فعاليت‌ هستند كه‌ در آن‌ها دسته‌هاي‌ خاصي‌ از انواع‌ زيستي‌ با بخش‌هايي‌ از محيط‌ زيست‌ در ارتباط‌ متقابل‌ هستند.12 اكوسيستم‌ طبيعي، نظام‌ به‌ شدت‌ متنو‌ع‌ و متوازن‌ است‌ و از موجودات‌ بسياري‌ تشكيل‌ شده‌ كه‌ هر كدام‌ از آن‌ها تقريباً‌ به‌ يك‌ اندازه‌ اهميت‌ دارند. بدون‌ اجزاي‌ محيط‌ زيست، موجودات‌ زنده‌ نمي‌توانند پايدار باشند و سرانجام‌ نابود خواهند شد. اولي‌ (اجزاي‌ محيط‌ زيست) براي‌ دومي‌ (موجودات‌ زنده) لازم‌ و اجتناب‌ناپذير است‌ و بين‌ اين‌ دو، ارتباطي‌ قطعي‌ وجود دارد.
دورنماي‌ اسلامي‌ دربارة‌ محيط‌ زيست‌ بر اين‌ اعتقاد استوار است‌ كه‌ خداوند، خالق‌ و نگه‌دارندة‌ جهان‌ به‌شمار مي‌رود. تمام‌ جهان‌ به‌ همراه‌ تمام‌ عواملش‌ با حكمت‌ كامل‌ آفريده‌ شده‌ است. تعداد، كميت‌ و كيفيت‌ اين‌ عوامل‌ در تدبير الاهي‌ به‌طور دقيق‌ مقدر شده‌اند. هر عاملي‌ نقش‌ مقدر شده‌اش‌ را ايفا مي‌كند. هر چيزي‌ كه‌ به‌وسيلة‌ خداوند آفريده‌ شده، هدف‌ خاصي‌ دارد كه‌ بايد آن‌ را به‌ انجام‌ رساند. افزون‌ بر اين، در اين‌ دنيا هيچ‌ چيز، دائم‌ نيست. هر چيزي‌ براي‌ دوره‌اي‌ معين‌ وجود دارد. قرآن‌ كريم‌ اين‌ نكته‌ را روشن‌ كرده‌ است:
مَا خَلَقنَا السَّماوَ‌اتِ‌ وَ‌الا‌ َرضَ‌ وَمَا بَينَهُمَا اًِ‌لاَّ‌  بِ‌الحَقٍّ‌ وَ‌أَجَلٍ‌ مُسَميً‌ وَ‌الَّذِينَ‌ كَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعرِضُونَ.13‌    ‌ ما آسمان‌ها و زمين‌ و هر چه‌ را در آن‌ها است، جز به‌ حق‌ و جز در وقت‌ معين‌ (و براي‌ سرآمدي‌ معين) نيافريده‌ايم‌ و آنان‌كه‌ كافرند، از هر چه‌ پند و اندرزشان‌ دهند، روي‌ مي‌گردانند.
خداوند براي‌ امرار معاش‌ آفريدگان، مقدار معيني‌ از منابع‌ زيست‌ محيطي‌ را قرار داده‌ كه‌ با تقاضاي‌ كل‌ منابع‌ در جهان‌ برابري‌ مي‌كند. اين‌ مطلب‌ از وجود توازن‌ زيست‌ محيطي‌ در اكوسيستم‌ طبيعي‌ حكايت‌ دارد؛ بنابراين، اسلام‌ به‌ محيط‌ زيست‌ از ديدگاه‌ توازن‌ مي‌نگرد. اسلام، توازن‌ زيست‌ محيطي‌ را به‌ منزلة‌ بخشي‌ از توازن‌ كلي‌ جهان‌ تصور مي‌كند. قرآن، مفهوم‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ را در عبارت‌هاي‌ گوناگوني‌ نظير «عدل»، «قدر» و «موزون» وصف‌ مي‌كند.
واژة‌ «عدل» از نظر لغوي‌ به‌ معناي‌ حق، درست‌ و منصفانه‌ عمل‌ كردن‌ است. هنگام‌ وصف‌ معناي‌ «عدل»، يك‌ مفسر قرآن‌ بيان‌ مي‌دارد كه‌ جهان‌ در شكل‌ متوازن‌ آفريده‌ شده‌ است.14
بيش‌تر مفسران‌ قديم‌ نيز واژة‌ «ميزان» را به‌ معناي‌ «عدل» تفسير كرده‌اند.15 افزون‌ بر اين، كلمات‌ ديگري‌ نظير «حق» و «قسط» نيز به‌ همان‌ معنا تفسير شده‌اند؛ بنابراين، تمام‌ اين‌ كلمات، مفهوم‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ را تأييد مي‌كنند.
واژة‌ قرآني‌ «قَدَر» معناي‌ مستقيم‌تري‌ از توازن‌ زيست‌ محيطي‌ را ارائه‌ مي‌كند. معناي‌ لغوي‌ «قَدَر»، مقدار معين‌ شدة‌ كميت‌ يا كيفيت‌ است. اين‌ عبارت، بر مفهوم‌ توازن‌ در آية‌ ذيل‌ تأكيد مي‌كند:
اًِنَّا كُلَّ‌ شَيءٍ‌ خَلَقنَاهُ‌ بِقَدَرٍ.16‌    ‌ هر آن‌چه‌ را كه‌ ما آفريده‌ايم، به‌ اندازه‌ و متناسب‌ آفريديم.
اين‌ آيه، بياني‌ كلي‌ را دربارة‌ وجود تعادل‌ در هر چيز ارائه‌ مي‌دهد. فرايند آفرينش‌ و رشد هر چيزي، از اصل‌ توازن‌ پيروي‌ مي‌كند كه‌ در آية‌ پيشگفته‌ تحت‌ عنوان‌ «تناسب‌ و اندازه» ياد شده‌ است. محققان‌ اسلامي، كاربرد اين‌ اصل‌ را در بسياري‌ از موجودات‌ يادآور شده‌اند. آن‌ها مشاهده‌ كرده‌اند كه‌ در موارد خاص، توازن‌ به‌واسطة‌ رابطه‌اي‌ منفي‌ بين‌ نرخ‌ تكثير موجودات‌ زنده‌ و سن‌ آن‌ها برقرار مي‌شود. موجودات‌ زنده‌اي‌ كه‌ نرخ‌ تكثير مفرطي‌ دارند، طول‌ عمرشان‌ كوتاه‌تر است.17
همچنين‌ مفهوم‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ به‌وسيلة‌ واژة‌ «موزون» تأييد شده‌ كه‌ در ابتداي‌ اين‌ آية‌ آمده‌ است:
وَ‌الا‌ َرضَ‌ مَدَدنَاهَا وَ‌أَلقَينَا فِيهَا رَوَ‌اسِيَ‌ وَ‌أَنبَتنَا فِيَها مِن‌ كُلٍّ‌ شَيءٍ‌ مَوزُونٍ‌  وَجَعَلنَا لَكُم‌ فِيَها مَعَايِشَ‌ وَمَن‌ لَّستُم‌ لَهُ‌ بِرَ‌ازِقِينَ.18‌    ‌ و زمين‌ را بگسترديم‌ و در آن، كوه‌هاي‌ عظيم‌ برنهاديم‌ و از آن، هر چيز را مناسب‌ و موافق‌ حكمت‌ و عنايت‌ رويانديم‌ و در زمين، هم‌ لوازم‌ معاش‌ شما نوع‌ بشر را فراهم‌ آورديم‌ و هم‌ براي‌ ساير حيوانات‌ كه‌ شما روزي‌ آن‌ها را نمي‌دهيد، قوت‌ و غذا فراهم‌ ساختيم.
طبق‌ اين‌ آيات، انواع‌ آذوقه‌ و امكانات‌ براي‌ بقاي‌ موجودات‌ بشري‌ و غيربشري‌ تدارك‌ ديده‌ شده؛ به‌طوري‌كه‌ ميزان‌ تقاضا شده‌ از اين‌ امكانات، با عرضة‌ آن‌ها برابر است. شكي‌ نيست‌ كه‌ در طرح‌ و تدبير الاهي‌ حاكم‌ بر اين‌ امكانات، كمبود يا مازاد نسبي‌ وجود دارد. طرح‌ مزبور تضمين‌ مي‌كند كه‌ تقاضاي‌ اضافي‌ از چيزي‌ از جانب‌ يك‌ مخلوق، به‌وسيلة‌ ميزان‌ عرضة‌ اضافي‌ از همان‌ چيز به‌وسيلة‌ مخلوق‌ ديگري‌ برطرف‌ مي‌شود. بين‌ مخلوقات‌ خداوند، زنجيرة‌ نامتناهي‌ از وابستگي‌ متقابل‌ وجود دارد. بنابر گفتة‌ يك‌ محقق، در تدبير جهاني‌ خداوند، نظم‌ و توازني‌ شايسته‌ و مناسب‌ وجود دارد.19
بحث‌ پيشين‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ منتهي‌ مي‌شود كه‌ در عالم، توازني‌ زيست‌ محيطي‌ وجود دارد. وجود اين‌ توازن‌ بر دو قيد تأكيد دارد: نخست‌ آن‌كه‌ موجودات‌ بشري‌ و غيربشري‌ هيچ‌يك‌ نمي‌توانند بيش‌تر از آن‌ مقدار كه‌ اكوسيستم‌ طبيعي‌ قادر به‌ تهية‌ منابع‌ به‌صورت‌ پايدار است، از آن‌ها تقاضا كنند. ديگر آن‌كه‌ آن‌ها نمي‌توانند محصولات‌ زايد خود را در حجمي‌ بزرگ‌تر از آن‌چه‌ سيستم، توانايي‌ بازيافت‌ آن‌را بدون‌ لطمه‌ زدن‌ به‌ بهره‌وري‌ سيستم‌ دارد، در محيط‌ تخليه‌ كنند. سرچشمة‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي، تخطي‌ از اين‌ دو محدوديت‌ است. به‌ عبارت‌ ديگر، استفاده‌ بيش‌ از اندازه‌ از منابع‌ زيست‌ محيطي‌ و دفع‌ محصولات‌ زايد، دو علت‌ اصلي‌ مسبب‌ بروز مشكل‌ هستند؛ بنابراين، رويكرد اسلامي‌ به‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ به‌روشني‌ از اين‌ علل‌ آگاهي‌ داشته، ترتيبات‌ نهادي‌ مناسب‌ را براي‌ حل‌ مشكل‌ پيشنهاد مي‌كند.
4. رويكردي‌ اسلامي‌ به‌منظور دستيابي‌ به‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌
ما در اين‌ بخش، رويكردي‌ اسلامي‌ را در جهت‌ دستيابي‌ به‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ در پرتو مباحث‌ پيشين‌ ارائه‌ مي‌كنيم. اين‌ رويكرد، جامعة‌ اسلامي‌ را كه‌ رفتار اقتصادي‌ - اجتماعي‌ و سياسي‌ آن، با توازن‌ زيست‌ محيطي‌ سازگار است، مجسم‌ مي‌كند. اين‌ جامعه، توازن‌ زيست‌ محيطي‌ را به‌ كمك‌ دو نهاد حفظ‌ مي‌كند: زيستن‌ به‌ شيوة‌ اسلامي‌ و دولت‌ اسلامي.
نهاد اول، نقش‌ افراد را تعيين، و نهاد دوم، نقش‌ دولت‌ اسلامي‌ را در بخش‌ زيست‌ تشريح‌ مي‌كند.
1-4. زيستن‌ به‌ شيوة‌ اسلامي‌ و محيط‌ زيست‌
رفتار اسلامي، تمام‌ جوانب‌ زندگي‌ فردي‌ را در بر مي‌گيرد.20 اين‌ رفتار، شخصيت‌ متوازني‌ را از طريق‌ تأمين‌ همزمان‌ نيازهاي‌ ماد‌ي‌ و معنوي‌ افراد ايجاد مي‌كند. هدف‌ اصلي‌ «انسان‌ مسلمان»، كسب‌ رضايت‌ خدا است.21 شريعت‌ اسلام، رهنمودها و مشوق‌هايي‌ را به‌ منظور زيستن‌ در چنين‌ زندگي‌ ارائه‌ مي‌كند.
هدف‌ «كسب‌ رضايت‌ خداوند»، به‌طور عميق‌ بر ساخت‌ رواني‌ و فكري‌ افراد تأثير مي‌گذارد و سبب‌ نيرومندي‌ روحي‌ آن‌ها مي‌شود. با مجهز شدن‌ به‌ اين‌ توان، آن‌ها خواهند توانست‌ بر اهدافشان‌ به‌وسيلة‌ مقاومت‌ در برابر وسوسه‌هاي‌ دنيايي‌ نائل‌ آيند. متعاقب‌ اين‌ اهداف، در بين‌ افراد عشق‌ و علاقه‌ ايجاد مي‌شود؛ زيرا رفتار با همنوعان‌ خود، به‌طور نزديكي‌ با رفتار او با خداوند ارتباط‌ دارد.
سه‌ ويژگي‌ زندگي‌ اسلامي‌ عبارتند از: آگاهي‌ زيست‌ محيطي، سادگي‌ (بي‌آلايشي) و حس‌ نوع‌ دوستي‌ كه‌ هر يك، وظيفة‌ مهمي‌ به‌منظور بقاي‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ بر عهده‌ دارد. پيش‌ از تشريح‌ اين‌ نقش‌ها، ضرورت‌ دارد از مباني‌ نظري‌ زندگي‌ اسلامي‌ بحث‌ كنيم. اين‌ زندگي‌ بر سه‌ اصل‌ بنيادين‌ استوار است: توحيد، خلافت‌ و آخرت. اين‌ اصول، زمينه‌ و جوهرة‌ مفهوم‌ زندگي‌ اسلامي‌ را ارائه‌ مي‌كنند.
يك. توحيد (وحدانيت)
توحيد، پاية‌ اعتقاد اسلامي‌ است. و بر اين‌ امر دلالت‌ دارد كه‌ تمام‌ هستي‌ به‌وسيلة‌ خداوند تعالي‌ آفريده، كنترل‌ شده‌ و دوام‌ يافته‌ است. اين‌ اصل، رابطة‌ انسان‌ - خدا، انسان‌ - انسان‌ و انسان‌ - جهان‌ را تبيين‌ مي‌كند و بينش‌ وحدت‌ و يكتاپرستي‌ مسلمانان‌ را پديد مي‌آورد. فرد مسلمان‌ به‌ كمك‌ اين‌ بينش‌ مي‌تواند به‌ انسان‌ و اكوسيستم‌ به‌صورت‌ اجزاي‌ هماهنگ‌ هستي‌ تنظيم‌ شده‌ به‌وسيلة‌ قانون‌ الاهي‌ بنگرد. حفظ‌ محيط‌ زيست‌ وظيفه‌اي‌ ديني‌ شمرده‌ مي‌شود. اين‌ اصل، محرك‌هاي‌ اخلاقي‌ و ديني‌ را براي‌ حفاظت‌ و امنيت‌ زيست‌ محيطي‌ ايجاد مي‌كند.
دو. خلافت‌ (جانشيني)
بشر، خليفه‌ خداوند بر روي‌ زمين‌ است.22 خداوند او را به‌منظور تسليم‌ در برابر خواست‌ خداوندي‌ در تمام‌ زمينه‌هاي‌ زندگي‌ آفريده‌ است. خداوند منابع‌ ماد‌ي‌ و معنوي‌ را به‌ انسان‌ عطا كرده‌ است‌ تا وظايف‌ خود را در زمين‌ انجام‌ دهد. شريعت‌ اسلام‌ به‌ وي‌ سفارش‌ كرده‌ است‌ كه‌ از اين‌ منابع‌ به‌طور كارا و منصفانه‌ استفاده‌ كند و كيفيت‌ زندگي‌ خود را بهبود بخشد. خلافت، الزامات‌ بسياري‌ را پديد مي‌آورد؛ دو مورد از آن‌ها، اخوت‌ همگاني‌ و امانتداري‌ منابع‌ است‌ كه‌ اهميت‌ ويژه‌اي‌ دارد.
اخوت‌ همگاني: لافت، چارچوبي‌ براي‌ تساوي‌ اجتماعي‌ و اخوت‌ همگاني‌ ارائه‌ مي‌كند. اين‌ چارچوب، ساختار اجتماعي‌ با انعطافي‌ را پديد مي‌آورد كه‌ فرد را براي‌ رشد بر اساس‌ كارايي‌ و صفات‌ پسنديده‌ تشويق‌ مي‌كند. همچنين، تساوي‌ اجتماعي‌ بين‌ انسان‌ها را صرف‌نظر از رنگ، نژاد و موقعيت‌ جغرافيايي‌ آن‌ها مطرح‌ مي‌سازد. اين‌ مشخصه‌ها، مشاركت‌ و همكاري‌ سودمندي‌ در بهره‌برداري‌ متقابل‌ از منابع‌ را ترويج‌ مي‌كند.23 نظرية‌ «منافع‌ فردي» كه‌ بر حد‌اكثر كردن‌ مطلوبيت‌ يا سود شخصي‌ تأكيد دارد، در اين‌ چارچوب‌ قرار نمي‌گيرد.
امانتداري‌ منابع: خداوند، مالك‌ حقيقي‌ تمام‌ منابع‌ است، و افراد ملزم‌ هستند تا از منابع‌ در اختيار خود، درست‌ استفاده‌ كنند. پس‌ از پذيرش‌ اين‌ دستور، بر انسان‌ فرض‌ است‌ كه‌ همانند امانتدار عمل‌ كند و از منابع، مطابق‌ با مقررات‌ مالك‌ بهره‌ ببرد.24 انسان‌ حق‌ ندارد منابع‌ را به‌ هر شكلي‌ نابود كند.
سه. آخرت‌ (معاد)
آخرت‌ يكي‌ از اعتقادات‌ اصولي‌ اسلام‌ است. اين‌ اصل، آموزة‌ اسلام‌ دربارة‌ مسؤ‌وليت‌پذيري‌ را خاطر نشان‌ مي‌كند كه‌ جامع‌تر از مفهوم‌ نظير خود يعني‌ مسؤ‌وليت‌پذيري‌ ماد‌ي‌ است. مسلمان‌ بايد ايمان‌ داشته‌ باشد كه‌ ذره‌اي‌ از نيكي‌ و ذره‌اي‌ از بدي‌ در آخرت‌ وزن‌ و سنجيده‌ خواهد شد.25 اين‌ اعتقاد، بينش‌ فرد را گسترده‌ مي‌كند. او پيش‌ از اتخاذ هر تصميمي، اثر احتمالي‌ انتخاب‌هاي‌ دنيايي‌ خود را بر زندگي‌اش‌ در آخرت‌ مي‌سنجد. در عمل، اين‌ اعتقاد به‌ مثابه‌ سيستم‌ كنترل‌ كننده‌اي‌ درون‌ فكر و قلب‌ مسلمان‌ عمل‌ مي‌كند و در نتيجه، به‌ او در انجام‌ اعمال‌ نيك‌ و پرهيز از اعمال‌ زشت‌ و بد ياري‌ مي‌رساند.
زيستن‌ به‌ شيوة‌ اسلامي، پيامدهاي‌ مثبت‌ مطلوبي‌ براي‌ محيط‌ زيست‌ دارد. آن‌چه‌ در ادامه‌ مي‌آيد، اين‌ پيامدها را در سه‌ جنبه‌ از اين‌ زندگي‌ بررسي‌ مي‌كند:
أ. آگاهي‌ زيست‌ محيطي: زندگي‌ اسلامي‌ دربارة‌ محيط‌ زيست‌ حساس‌ است. اين‌ زندگي‌ بر مجموعه‌اي‌ از ارزش‌ها استوار است‌ كه‌ آگاهي‌ زيست‌ محيطي‌ مسلمانان‌ را افزون‌تر مي‌كند؛ بنابراين، رفتاري‌ دوستانه‌ با محيط‌ زيست‌ را شكل‌ مي‌دهد كه‌ براي‌ ابقاي‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ به‌طور كامل‌ مفيد است.
آموزه‌هاي‌ اسلامي، اهميت‌ بسياري‌ به‌ پاكيزگي‌ مي‌دهند. پاكيزگي، نيمي‌ از ايمان‌ معرفي‌ شده‌ است؛26 از اين‌رو، مسلمانان، پاكيزگي‌ را به‌صورت‌ جزئي‌ از وظيفة‌ مذهبي‌ خود مراعات‌ مي‌كنند. پاكيزگي، وضعيت‌ بهداشتي‌ لازم‌ را درون‌ و پيرامون‌ واحد مسكوني‌ پديد مي‌آورد. وضعيت‌ بهداشتي، جدا از حفاظت‌ مردم‌ از امراض‌ گوناگون، سلامت‌ جسمي‌ و بهره‌وري‌ آن‌ها را نيز افزايش‌ مي‌دهد. اين‌ امر دستيابي‌ به‌ رشد اقتصادي‌ را نيز ارتقا مي‌بخشد.
عوامل‌ اصلي‌ محيط‌ زيست‌ نظير آب، هوا، احشام، گياهان، مراتع‌ و جنگل‌ها، در نظام‌ ارزشي‌ اسلام‌ اهميت‌ خاصي‌ دارند. قرآن‌ و سنت‌ بر حفظ‌ كمي‌ و كيفي‌ اين‌ عوامل‌ تأكيد مي‌كنند؛ براي‌ مثال، آب‌ منبع‌ اصلي‌ زندگي‌ در نظر گرفته‌ شده‌ است.27 سنت‌ پيامبر6 به‌ طور خاص‌ بر حفاظت‌ و پاكسازي‌ (تصفيه) آب‌ تأكيد دارد. حضرت‌ به‌ مسلمانان‌ سفارش‌ كرده‌ است‌ كه‌ از آب، حتي‌ در كنار رودي‌ خروشان، كم‌تر مصرف‌ كنند.28 وي‌ همچنين‌ مسلمانان‌ را از ادرار كردن‌ در آب‌ و در لانه‌ حيوانات، نهي‌ فرموده‌ است.29 اين‌ ممنوعيت‌ها، نشانة‌ توجه‌ اسلام‌ به‌ آلودگي‌ منابع‌ حياتي‌ و تنزل‌ كيفيت‌ زيست‌ محيطي‌ است. به‌ طور مشابه، هوا نيز به‌صورت‌ عنصر كليدي‌ زندگي‌ بشر، وظايف‌ بسيار مفيدي‌ را انجام‌ مي‌دهد؛ از جمله، پاكسازي‌ (پالايش) و باروري‌ گياهان. هوا، نعمت‌ باران‌ را فرو مي‌ريزد و بدين‌ وسيله‌ خاك‌ را بارور مي‌كند. احشام‌ نيز وظايف‌ مفيد بسياري‌ را براي‌ موجودات‌ بشري‌ انجام‌ مي‌دهند.30 افزون‌ بر اين، آموزه‌هاي‌ اسلامي‌ بر پرورش‌ گياهان، كاشت‌ درختان‌ و گسترش‌ باغ‌ها سفارش‌ دارند. پيامبر6 به‌منظور تشويق‌ افراد به‌ انجام‌ چنين‌ كارهايي‌ فرموده‌ است:
هر مسلماني‌ كه‌ درختي‌ بكارد؛ مزرعه‌اي‌ آباد كند تا انسان، پرنده‌ يا حيواني‌ از آن‌ تغذيه‌ كند، اين‌ كارش‌ براي‌ او خيرات‌ به‌شمار مي‌رود.31
ياران‌ پيامبر6 كه‌ به‌ اين‌ ارزش‌ها معتقد بودند، با محيط‌ زيست‌ روابطي‌ دوستانه‌ داشتند؛ به‌ همين‌ سبب‌ خليفة‌ اول، ابوبكر، به‌ فرمانده‌ سپاهش، مراعات‌ دقيق‌ ارزش‌هاي‌ زيست‌ محيطي‌ را حتي‌ در قلمرو دشمن‌ گوشزد كرد. او نوشت:
درختي‌ را قطع‌ نكنيد. به‌ رودخانه‌اي‌ آسيب‌ نرسانيد. به‌ حيوانات‌ و محصولات‌ صدمه‌ نزنيد و هميشه‌ با آفريدگان‌ خداوند مهربان‌ باشيد؛ هر چند از دشمنان‌ شما باشند.32
اين‌ آموزه‌ها، ميزان‌ اهميت‌ داده‌ شده‌ به‌ محيط‌ زيست‌ را به‌وسيلة‌ مسلمانان‌ و حكومت‌ اسلامي‌ صدر اسلام‌ منعكس‌ مي‌كند.
از بحث‌ پيشين‌ نتيجه‌ مي‌شود كه‌ آموزه‌هاي‌ اسلامي، حساسيت‌ زيست‌ محيطي‌ جامعة‌ اسلامي‌ را افزايش‌ مي‌دهد، و درختان‌ و محصولات‌ بيش‌تري‌ براي‌ بهره‌برداري‌ موجودات‌ بشري‌ و غير بشري‌ پرورش‌ مي‌يابند. افزون‌ بر اين، تمايل‌ همگاني‌ به‌ منظور پرهيز از ايجاد اشكال‌ گوناگون‌ آلودگي‌ و مخاطرات‌ زيست‌ محيطي‌ وجود دارد. اين‌ كوشش‌ها به‌ طور مؤ‌ثري، هم‌ برطرف‌ تقاضا و هم‌ بر طرف‌ عرضة‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ اثر مي‌گذارد.
ب. سادگي: ساده‌زيستن، ويژگي‌ مهم‌ زندگي‌ به‌ شيوة‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ پيامدهاي‌ گسترده‌اي‌ براي‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ به‌ همراه‌ دارد. ساده‌زيستن‌ جايگاه‌ مهمي‌ را در الگوي‌ اسلامي‌ زندگي‌ اجتماعي‌ به‌ خود اختصاص‌ مي‌دهد. قرآن، سنت‌ و خلافت‌ به‌طور قوي‌ از داشتن‌ زندگي‌ ساده‌ حمايت، و بر آن‌ تأكيد مي‌كنند. قرآن‌ كريم‌ دستيابي‌ به‌ چنين‌ زندگي‌ را با تحريم‌ اسراف‌ و تبذير سفارش‌ كرده‌ است:
ولا‌ تُسرفوا، اِنهُ‌ لا‌ يُحبُّ‌ المُسرِفين.33‌    ‌ اسراف‌ نكنيد كه‌ خداوند، مسرفان‌ را دوست‌ ندارد.
پيامبر6 زندگي‌ فوق‌العاده‌ ساده‌اي‌ داشت. عمر، خليفة‌ دوم، به‌ چند مورد از ساده‌زيستي‌ حضرت‌ كه‌ خود مشاهده‌ كرده‌ بود، اشاره‌ مي‌كند. او بالش‌ چرمي‌ پر شده‌ از برگ‌ درخت‌ خرما را زير سر پيامبر و زيراندازي‌ از برگ‌ درختان‌ را زير پاي‌ حضرت‌ ديده‌ بود، و كيسه‌اي‌ چرمي‌ نيز كه‌ نزديك‌ بالش‌ پيامبر آويزان‌ بود. وي، علايم‌ زيرانداز حصيري‌ را بر پشت‌ پيامبر مشاهده، و با ديدن‌ اين‌ وضع، شروع‌ به‌ گريستن‌ كرد.34
چهار خليفة‌ پس‌ از پيامبر6 نيز زندگي‌ بسيار ساده‌اي‌ داشتند. ابوبكر، خليفة‌ اول، فقط‌ دو تن‌پوش‌ براي‌ استفاده‌ شخصي‌ خود داشت‌ و غذايي‌ ساده‌ مي‌خورد. عمر، خليفة‌ دوم‌ نيز زندگي‌ بي‌پيرايه‌اي‌ داشت. او به‌ فرمانداران‌ خود دستور داده‌ بود كه‌ بر اسب‌ نژاد عرب‌ سوار نشوند؛ آرد مرغوب‌ مصرف‌ نكنند؛ لباس‌ فاخر نپوشند و در محل‌ اقامت‌ خود نگهبان‌ نگمارند. عثمان، خليفة‌ سوم، به‌رغم‌ اين‌كه‌ يكي‌ از ثروتمندان‌ مدينه‌ بود، زندگي‌ ساده‌اي‌ داشت. همچنين‌ زندگي‌ شخصي‌ و خانوادگي‌ علي7 نيز بسيار ساده‌ بود35. (تأكيد بر زندگي‌ ساده‌داشتن، ممكن‌ است‌ اين‌ تصور نادرست‌ را ايجاد كند كه‌ اسلام‌ به‌ فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ اهميت‌ اندكي‌ مي‌دهد؛ در حالي‌كه‌ اين‌طور نيست. برعكس، اسلام‌ با فعاليت‌هاي‌ اقتصادي‌ موافق‌ است‌ و براي‌ كساني‌ كه‌ در واحدهاي‌ اقتصادي‌ شاغل‌ هستند، ارزش‌ والايي‌ قائل‌ مي‌شود. اسلام، مسلمان‌ را به‌ كسب‌ سهم‌ خود از مواهب‌ خداوندي، از طريق‌ كوشش‌ مؤ‌ثر، ترغيب‌ مي‌كند. مسلمان‌ به‌ تحصيل‌ معاش‌ خانواده‌ خود ملزم‌ است. پيامبر6 فرموده‌ است‌ كه‌ تحصيل‌ معاش‌ حلال، وظيفة‌ الزامي‌ هر فردي‌ است‌ كه‌ توانايي‌ جسماني‌ داشته‌ باشد.)36
حقيقت‌ امر اين‌ است‌ كه‌ نظام‌ اخلاقي‌ اسلام، هر مسلماني‌ را به‌ كار و كوشش‌ جد‌ي‌ تشويق‌ مي‌كند. در عين‌ حال، وي‌ را از ولخرجي‌ درآمدهايش‌ به‌ هر شكلي‌ كه‌ باشد، به‌ويژه‌ در خريد كالاهاي‌ تجملي‌ باز مي‌دارد. در جامعة‌ ماديگرا، كالاهاي‌ تجملي‌ نشانة‌ شخصيت‌ در نظر گرفته‌ مي‌شود. مردمي‌ كه‌ اين‌ كالاها را مي‌خرند، رفتاري‌ غير عادي‌ از خود نشان‌ مي‌دهند. ملاحظه‌ شده‌ است‌ كه‌ منحني‌ تقاضا براي‌ اين‌ كالاها داراي‌ شيب‌ مثبت‌ است.37 اقتصاد اسلامي‌ با چنين‌ حالت‌ غير متعارفي‌ رويارو نخواهد شد؛ زيرا تقاضا براي‌ كالاهاي‌ تجملي‌ به‌ علت‌ قيود اخلاقي‌ و قانوني، تا حد‌اقل‌ ممكن‌ كاهش‌ مي‌يابد. همچنين‌ تأكيد بر داشتن‌ زندگي‌ ساده، اين‌ پرسش‌ را برمي‌انگيزد كه‌ چرا فرد بايد بيش‌تر كار كند؛ در حالي‌كه‌ به‌ خرج‌ كردن‌ نياز ندارد؛ اما اين‌ پرسش، مشكلي‌ را ايجاد نمي‌كند. مسلمان‌ با داشتن‌ زندگي‌ ساده، مقداري‌ از درآمدش‌ را براي‌ مخارج‌ ديگران، به‌منظور كسب‌ رضايت‌ خداوند، صرف‌ مي‌كند. افزون‌ بر اين، او براي‌ باقي‌ گذاشتن‌ ارث‌ از خود، پس‌انداز مي‌كند. پيامبر (ص) مي‌فرمايد:
بهتر است‌ پس‌ از مردن، بستگاني‌ بي‌نياز باقي‌ گذاريد تا به‌ صدقه‌گرفتن‌ از ديگران‌ مجبور نباشند.38
به‌طور كلي، رفتار مصرفي‌ مصرف‌كنندة‌ نوعي، در اقتصاد اسلامي‌ به‌وسيلة‌ ملاحظات‌ ذيل‌ هدايت‌ مي‌شود:
1. مصرف‌ كالاهاي‌ حرام‌ نهي‌ شده‌ است؛
2. مصرف‌ كالاهاي‌ حلال‌ با قيود ذيل‌ مواجه‌ است:
يك. از اتلاف‌ و اسراف‌ بايد پرهيز شود؛39
دو. توازن‌ كلي‌ در مصرف‌ بايد رعايت‌ شود؛40
سه. نهادهاي‌ اسلامي‌ مانند ارث، حج، زكات‌ و صدقات، مسلمان‌ را به‌ انجام‌ پس‌اندازهاي‌ مثبت‌ وا مي‌دارد؛ زيرا پاداش‌ معنوي‌ بسياري‌ به‌ دنبال‌ دارند؛41
چهار. سنت‌ پيامبر و زندگاني‌ چهار خليفه‌ كه‌ سرمشق‌ مردم‌ بايد باشد، آن‌ها را به‌ داشتن‌ زندگي‌ ساده‌ ترغيب‌ مي‌كند.
راهبردهاي‌ پيشين‌ به‌روشني‌ الگوي‌ مصرف‌ در اقتصاد اسلامي‌ را تغيير مي‌دهد كه‌ در نتيجه، مصرف‌كنندة‌ نوعي‌ در اين‌ اقتصاد با سبد كالاهاي‌ مصرفي‌ كوچك‌تري‌ در مقايسه‌ با مصرف‌كنندة‌ ماديگرا، در محيط‌ اقتصادي‌ مشابه، روبه‌رو است؛42 بنابراين، اقتصاد اسلامي‌ با مخارج‌ مصرفي‌ كم‌تري‌ در مقايسه‌ با اقتصاد ماد‌ي‌ همانندش‌ در سطح‌ درآمدي‌ يك‌سان، مواجه‌ است.
پيامدهاي‌ زيست‌ محيطي‌ ناشي‌ از زندگي‌ ساده‌ به‌ طور قابل‌ توجهي‌ سودمند است. اين‌ پيامدها از دو مجرا ايجاد مي‌شود: مجراي‌ اول، از طريق‌ كاهش‌ تقاضاي‌ نهادهاي‌ منابع‌ طبيعي، و در نتيجه، كاهش‌ مصرف‌ كالاهاي‌ نهايي‌ عمل‌ مي‌كند. در اين‌ صورت، ميزان‌ قابل‌ توجهي‌ ذخيرة‌ منابع‌ طبيعي‌ ايجاد مي‌شود كه‌ به‌ افزايش‌ عرضة‌ موجود اين‌ منابع‌ مي‌انجامد. دومين‌ مجرا، مقدار مواد زايد را كنترل‌ مي‌كند كه‌ در نتيجه، كاهش‌ مصرف‌ رخ‌ مي‌دهد. مقدار كم‌تر مواد‌ زايد، عرصه‌ را بر انتشار باكتري‌ها تنگ، و اين‌ امر به‌ بهبود سلامت‌ كمك‌ مي‌كند و نيز باعث‌ صرفه‌جويي‌ در مقدار قابل‌ توجهي‌ از مخارج‌ ناشي‌ از بازيافت‌ و از بين‌ بردن‌ فضولات‌ و زباله‌ها مي‌شود؛ بنابراين، هر دو مجرا، پيامدهاي‌ مفيدي‌ را براي‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ پديد مي‌آورند.
ج. حس‌ نوع‌ دستي: حس‌ نوع‌ دوستي، ويژگي‌ ديگري‌ از زندگي‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ نقشي‌ حياتي‌ را در ابقاي‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ دارد. نوع‌دوستي، جزء جدايي‌ناپذير اخوت‌ اسلامي‌ است. براي‌ درك‌ ماهيت‌ حس‌ نوع‌دوستي‌ ضرورت‌ دارد ماهيت‌ اخوت‌ اسلامي‌ درك‌ شود.43 بسياري‌ از سنت‌ها و سفارشات‌ پيامبر، ماهيت‌ اين‌ اخوت‌ را نشان‌ مي‌دهند. در اين‌ جا به‌ سه‌ مورد اشاره‌ مي‌شود:
مسلمان، برادر مسلمان‌ ديگر است‌ و نبايد به‌ ديگري‌ ظلم‌ و بي‌عدالتي‌ كند يا وي‌ را بدون‌ كمك‌ رها سازد.44‌    ‌ به‌ خداوند سوگند! فردي‌ نمي‌تواند مسلمان‌ حقيقي‌ باشد، مگر آن‌كه‌ آن‌چه‌ را براي‌ خود دوست‌ مي‌دارد، براي‌ ديگران‌ نيز دوست‌ داشته‌ باشد.45‌    ‌ مسلمانان‌ براي‌ تو از نظر عشق، محبت‌ و ... به‌ مثابه‌ جسم‌ واحد خواهند بود. هر گاه‌ برخي‌ از اعضاي‌ بدن، آسيب‌ ببيند، تمام‌ اعضا با آن‌ عضو از طريق‌ پذيرش‌ تب‌ و تحمل‌ بي‌خوابي، همكاري‌ و همدردي‌ مي‌كنند.46
سفارش‌هاي‌ پيشين، تمايل‌ به‌ استقرار اخوت‌ اسلامي‌ را ترغيب‌ مي‌كنند كه‌ اعضاي‌ آن‌ (افراد مسلمان) در برقراري‌ عشق، محبت‌ و همكاري‌ متقابل‌ سهيم‌ هستند. پيامبر6 به‌طور عملي، نمونه‌اي‌ از اخوت‌ اسلامي‌ را با ايجاد عقد اخوت‌ در مدينه‌ بنا نهاد. اين‌ اخوت، خانواده‌هاي‌ مهاجر و انصار را به‌ يك‌ديگر پيوند داد و آن‌ها را در برخورداري‌ از ذخاير مشترك‌ منابع‌ سهيم‌ دانست.47 همچنين‌ قوانين‌ اسلامي، پيوندهاي‌ اخوت‌ را با ايجاد الزامات‌ اجتماعي، بين‌ مسلمانان‌ تحكيم‌ مي‌بخشند؛ به‌طور مثال‌ قوانين‌ مرتبط‌ با حقوق‌ خانواده، اقوام، همسايگان، نيازمندان، و جامعه‌ و دولت‌ اسلامي، حقوق‌ ديگران‌ در درآمد و ثروت‌ اشخاص‌ را تعيين‌ مي‌كنند.48
از بحث‌ پيشين‌ نتيجه‌ مي‌شود كه‌ اعضاي‌ جامعة‌ اسلامي‌ در برابر ديگران‌ مسؤ‌ول‌ هستند. هر عضوي‌ احساس‌ مي‌كند كه‌ رفاه‌ شخصي‌ او، به‌ رفاه‌ ديگران‌ وابسته‌ است. تاريخ‌ اسلام‌ از چنين‌ مثال‌هايي‌ پر است‌ كه‌ دو مورد از آن‌ها را باز مي‌گوييم: در مدينه‌ خشكسالي‌ شد. عثمان‌ مقدار فراواني‌ غله‌ از مناطق‌ ديگر خريده‌ بود. بازرگانان‌ محلي‌ تصميم‌ گرفتند تا تمام‌ موجودي‌ غله‌ او را با قيمت‌ بسيار بالايي‌ بخرند. عثمان‌ نپذيرفت‌ و در عوض، آن‌ را به‌ طور رايگان‌ توزيع‌ كرد، با عنوان‌ كردن‌ اين‌ كه‌ خداوند، چند برابر آن‌ را به‌ او عطا خواهد كرد.49 مثال‌ ديگر اين‌ كه‌ به‌ يكي‌ از اصحاب‌ پيامبر6 يك‌ رأس‌ بز رسيده‌ بود. او گمان‌ كرد كه‌ همسايه‌اش‌ بيش‌تر از او بدان‌ نيازمند است؛ بنابراين‌ آن‌ را براي‌ آن‌ها فرستاد. دريافت‌ كننده، تصور مشابهي‌ دربارة‌ صحابي‌ ديگر داشت‌ و بدين‌ منظور، آن‌ بز را براي‌ او فرستاد. به‌ همين‌ ترتيب، آن‌ بز پس‌ از طي‌ هفت‌ خانه، به‌ شخص‌ اول‌ بازگشت.50
اين‌ وقايع، ميزان‌ اهميتي‌ را كه‌ اعضاي‌ جامعة‌ اسلامي‌ براي‌ منافع‌ اجتماعي‌ قائل‌ مي‌شوند، نشان‌ مي‌دهد. آن‌ها هميشه‌ به‌ تعديل‌ رفتار فردي‌ خود به‌ نفع‌ مصالح‌ اجتماعي‌ مايل‌ هستند. اين‌ ايمان‌ راسخ‌ به‌ ما اجازه‌ مي‌دهد اد‌عا كنيم‌ كه‌ عاملان‌ اقتصادي‌ در اقتصاد اسلامي، تابع‌ هدف‌ مشترك‌ را بهينه‌ مي‌كنند. براي‌ عامل‌ اقتصادي، انگيزة‌ قابل‌ ملاحظه‌اي‌ وجود دارد كه‌ رفاه‌ جامعه‌ را به‌صورت‌ عامل‌ در تابع‌ هدف‌ خود منظور كند.51 چنين‌ رفتاري‌ به‌طور كامل‌ در مقابله‌ با آلودگي‌ زيست‌ محيطي‌ مفيد است.
پيامدهاي‌ خارجي‌ توليد، يكي‌ از علل‌ اصلي‌ مشكل‌ آلودگي‌ است. در جامعة‌ ماديگرا، هزينة‌ آلودگي‌ كه‌ از اساس، هزينة‌ اجتماعي‌ است، در محاسبة‌ سود بنگاه‌ها لحاظ‌ نمي‌شود؛ از اين‌ رو آلودگي‌ بيش‌تري‌ توليد مي‌شود. اقتصاد اسلامي‌ به‌ همراه‌ نظام‌ ارزشي‌ اسلام‌ به‌طور نسبي‌ در وضعيت‌ بهتري‌ در برخورد با آلودگي‌ ناشي‌ از توليد قرار دارد. كارفرمايان‌ مسلمان، ملهم‌ از روحية‌ اخوت‌ و نوع‌دوستي، تصميم‌هاي‌ توليدي‌ خود را براساس‌ شاخص‌ كوته‌بينانة‌ سود فردي‌ اتخاذ نمي‌كنند. در مقابل، تصميم‌گيري‌ اقتصادي‌ آن‌ها بر اساس‌ شاخص‌ گسترده‌تري‌ كه‌ بر منافع‌ ماد‌ي‌ و معنوي‌ مشتمل‌ است، شكل‌ مي‌گيرد. در ساية‌ راهنمايي‌ اين‌ شاخص، توليدكنندگان، هزينة‌ آلودگي‌ ناشي‌ از تصميم‌هاي‌ توليدي‌ خود را دروني‌ مي‌كنند؛ در نتيجه، از حجم‌ آلودگي‌ و وخامت‌ مشكل‌ زيست‌ محيطي‌ كاسته‌ مي‌شود. به‌ منظور روشن‌ شدن‌ بحث، مثال‌ ساده‌اي‌ از كالاي‌ آلوده‌ كنندة‌X  را كه‌ در بازار رقابتي‌ توليد مي‌شود، مطرح‌ مي‌كنيم.
هر بنگاه‌ توليدي‌ وقتي‌ در تعادل‌ است‌ كه:‌    ‌MCx = Px
به‌طوري‌كه‌MCx ، هزينة‌ نهايي‌ (خصوصي) توليد است. حال‌ فرض‌ كنيد كه‌ هر واحد ازX  مقدار مشخصي‌ آلودگي‌ ايجاد مي‌كند. فردي‌ كه‌ امور نظارت‌ بر عهده‌ او است، ارزش‌ اين‌ آلودگي‌ توليد شده‌ به‌وسيلة‌ هر واحدX  را كه‌ هزينة‌ نهايي‌ خارجي52(MEC)  ناميده‌ مي‌شود، برآورد كرده‌ است؛ بنابراين، سنجشي‌ از هزينة‌ نهايي‌ اجتماعي53(MSC)  با افزودن‌MEC  به‌MCx  به‌دست‌ مي‌آيد؛ يعني:‌    ‌MSCx = MCx + MECx
‌    ‌در اين‌ حالت، بين‌ هزينة‌ اجتماعي‌ و هزينة‌ خصوصي‌ توليد تفاوت‌ وجود دارد؛ از اين‌رو نيروهاي‌ بازار رقابتي‌ نخواهند توانست‌ تخصيص‌ بهينة‌ منابع‌ را از ديدگاه‌ اجتماعي‌ تشخيص‌ دهند. براي‌ چنين‌ تخصيصي‌ از منابع، هر بنگاه‌ ملزم‌ است‌ تا سطحي‌ توليد كند كه‌ در آن:
‌    ‌Px = MSCx
چارچوب‌ اقتصاد اسلامي، هر كارفرما را وا مي‌دارد تا هزينة‌ نهايي‌ اجتماعي‌ را با قيمت‌ بازار برابر كند. به‌ منظور انجام‌ مقايسه‌ بين‌ گزينه‌هاي‌ احتمالي‌ كارفرمايان‌ مسلمان‌ و ماديگرا، از نمودار بالا استفاده‌ مي‌كنند.
طبق‌ نمودار پيشين، منحني‌MSCx  به‌ مقداري‌ برابر با ارزش‌MEC  كه‌ از سطح‌ توليد مستقل‌ فرض‌ شده‌ است، بالاي‌ منحي‌MCx  قرار مي‌گيرد. كارفرماي‌ ماديگرا، نقطة‌S  را روي‌ منحني‌MCx  انتخاب، و مقدار 0X ازX  را توليد مي‌كند. از سوي‌ ديگر، كارفرماي‌ مسلمان، با انتخاب‌ نقطة‌ بهينه‌ I روي‌ منحني‌MSCx ، مقدار 1X ازX  را توليد مي‌كند. از آن‌جا كه‌ 1X در سمت‌ چپ‌ 0X قرار دارد، ميزان‌ كم‌تري‌ ازX  به‌وسيلة‌ كارفرماي‌ مسلمان‌ توليد مي‌شود.
تحليل‌ پيشگفته‌ به‌روشني‌ نشان‌ مي‌دهد مشكل‌ آلودگي‌ كه‌ به‌واسطة‌ پيامدهاي‌ خارجي‌ پديد آمده، در اقتصاد اسلامي‌ در مقايسه‌ با اقتصادي‌ ماديگرا، وخامت‌ كم‌تري‌ خواهد داشت. در عين‌ حال، اگر فعاليت‌هاي‌ داوطلبانة‌ بخش‌ خصوصي‌ براي‌ مقابله‌ با معضل‌ آلودگي‌ كافي‌ نباشد، دولت‌ اسلامي‌ به‌منظور اصلاح‌ وضعيت، دخالت‌ مي‌كند.
2-4. دولت‌ اسلامي‌ و محيط‌ زيست‌
هدف‌ اساسي‌ دولت‌ اسلامي‌ در بخش‌ محيط‌ زيست، تأمين‌ پايداري‌ و استفادة‌ عادلانه‌ و كارآمد از منابع‌ طبيعي‌ است. بدين‌ منظور، دولت‌ اسلامي، اقدامات‌ متفاوتي‌ را در چهار زمينة‌ اصلي‌ برنامه‌ريزي، قانونگذاري، نظارت‌ و مالكيت‌ عمومي‌ منابع‌ به‌ عهده‌ مي‌گيرد. تاريخ‌ اسلام‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ دولت‌ اسلامي، اقدامات‌ معيني‌ را در اين‌ زمينه‌ها در طول‌ دوران‌ حيات‌ پيامبر و خلفاي‌ او و نيز در قرون‌ وسطا انجام‌ داده‌ است. ارائة‌ گزارشي‌ تفصيلي‌ از اقدامات‌ دولت‌ اسلامي، از حوصلة‌ اين‌ مقاله‌ خارج‌ است. با اين‌ حال، شرح‌ كوتاهي‌ را در ذيل‌ مي‌آوريم:
برنامه‌ريزي‌
اقتصاد اسلامي‌ به‌ علت‌ وجود دو نقص‌ مهم‌ نمي‌تواند تمام‌ وظايف‌ مديريت‌ زيست‌ محيطي‌ را به‌ نظام‌ بازار واگذارد: نخست‌ اين‌كه‌ - همان‌گونه‌ كه‌ پيش‌تر بحث‌ شد - عامل‌هاي‌ اقتصادي، هزينة‌ اجتماعي‌ آلودگي‌ را هنگام‌ اتخاذ تصميم‌هاي‌ توليدي‌ در نظر نمي‌گيرند. ديگر اين‌كه، اين‌ عامل‌ها داراي‌ افق‌ برنامه‌ريزي‌ كوتاه‌مدت‌ هستند. كوشش‌ آن‌ها در جهت‌ حد‌اكثر كردن‌ سود در كوتاه‌مدت‌ به‌ مصرف‌ بيش‌ از حد و نابودي‌ منابع‌ طبيعي‌ مي‌انجامد. در نتيجه، نسل‌هاي‌ آينده‌ متحمل‌ زيان‌ ناشي‌ از فعاليت‌ آن‌ها مي‌شوند كه‌ اين‌ امر، برخلاف‌ روحية‌ عدالت‌ بين‌ نسلي‌ است. تاريخ‌ اسلام‌ خاطرنشان‌ مي‌كند كه‌ خليفة‌ دوم‌ (عمر) توزيع‌ زمين‌هاي‌ فتح‌ شدة‌ سرزمين‌ عراق‌ را بين‌ لشكريان‌ اسلام‌ بر اين‌ اساس‌ كه‌ نسل‌هاي‌ آينده‌ نيز در اين‌ زمين‌ها سهيم‌ هستند، نپذيرفت.54
به‌واسطة‌ وجود نقايص‌ ذكر شده، دولت‌ اسلامي‌ نمي‌تواند به‌ نظام‌ بدون‌ هدايت‌ بازار به‌منظور تخصيص‌ منابع‌ در بخش‌ محيط‌ زيست‌ تكيه‌ كند؛ بدين‌جهت، دولت‌ اسلامي‌ برنامة‌ حفاظت‌ محيط‌ زيست‌ را طر‌احي‌ مي‌كند كه‌ تقاضاي‌ بلندمدت‌ اين‌ بخش‌ را بر اساس‌ اصل‌ پايداري‌ فراهم‌ مي‌سازد. برنامة‌ مزبور بر دو نوع‌ برآورد مبتني‌ است: حد‌اكثر مقدار پايدار منابع‌ طبيعي‌ و حد‌اكثر مقدار قابل‌ تحمل‌ زوايد و آلودگي. اين‌ برآوردها به‌ مثابه‌ پارامترهاي‌ كلان‌ اقتصادي‌ به‌ كار گرفته‌ مي‌شوند. دولت، عملكرد نيروهاي‌ بازار را درون‌ حدود تعريف‌ شده‌ به‌وسيلة‌ اين‌ پارامترها مجاز مي‌شمارد. جالب‌ است‌ كه‌ اين‌ رويكرد از رويكرد غيرديني‌ معاصر كه‌ در كشورهاي‌ غربي‌ پذيرفته‌ شده‌ و بر كارايي‌ اقتصاد خُرد در بخش‌ محيط‌ زيست‌ از طريق‌ نظام‌ بازار هدايت‌ نشده‌ تكيه‌ دارد، متفاوت‌ است.
قانونگذاري‌
قوانين‌ اسلامي‌ مرتبط‌ با محيط‌ زيست‌ در ادبيات‌ فقه‌ تدوين‌ شده‌ است. دين‌ اسلام‌ به‌ دولت‌ اجازه‌ مي‌دهد تا قوانين‌ زيست‌ محيطي‌ را وضع‌ كند تا به‌طور مؤ‌ثري‌ با مشكل‌ چند جانبة‌ آلودگي‌ به‌ مقابله‌ برخيزد. قاعدة‌ «لاضرر» به‌ دولت‌ اجازه‌ مي‌دهد كه‌ اقداماتي‌ را بر ضد‌ هر صنعتي‌ كه‌ باعث‌ ايجاد مخاطرات‌ زيست‌ محيطي‌ بيش‌ از اندازه‌ مي‌شود، اتخاذ كند. اين‌ كار از طريق‌ جلوگيري‌ از ادامة‌ فعاليت‌ صنعت‌ يا كم‌كردن‌ ميزان‌ توليد آن‌ به‌وسيلة‌ وضع‌ ماليات‌ يا اعمال‌ سهميه‌بندي‌ امكان‌پذير است؛ گرچه‌ اين‌ اقدام‌ها باعث‌ تحميل‌ ضرر و زيان‌ اقتصادي‌ به‌ صاحبان‌ فعاليت‌ شود.55
قوانين‌ اسلامي‌ دربارة‌ زمين‌هاي‌ لم‌ يزرع‌ و باير بدون‌ مالك‌ ايجاب‌ مي‌كند تا اين‌ زمين‌ها زير كشت‌ قرار گيرند. در اين‌ زمينه، پيامبر6 قانون‌ ذيل‌ را مقرر فرمود:
كسي‌ كه‌ زمين‌ لم‌ يزرعي‌ را احيا كند، براي‌ آن‌چه‌ احيا كرده، داراي‌ حق‌ است.56
همچنين‌ قوانين‌ كاملي‌ در زمينة‌ استفاده‌ از آب‌ به‌منظور آشاميدن‌ و آبياري‌ در ادبيات‌ فقه‌ موجود است.
قوانين‌ اسلام، توسعة‌ جنگل‌كاري‌ را تشويق، و از تخريب‌ جنگل‌ و جنگل‌زدايي‌ جلوگيري‌ مي‌كند. پيامبر، از قطع‌ درختان‌ در صحرا منع‌ فرمود. اصل‌ متضمن‌ اين‌ ممانعت‌ را مي‌توان‌ در موارد مرتبط‌ با حفظ‌ امنيت‌ زيستگاه‌هاي‌ عمومي‌ نيز تعميم‌ داد. حضرت‌ قانوني‌ را بنا نهاد كه‌ بر اساس‌ آن، جنگل‌ و حيات‌وحش، كالاهاي‌ رايگان‌ هستند كه‌ بايد به‌صورت‌ امانت‌ در دست‌ جامعه‌ نگه‌داري‌ شوند و مناطق‌ حريم‌ شهرهاي‌ مكه، مدينه‌ و طايف‌ را تعيين‌ و مقرر فرمود كه‌ درختان‌ بومي‌ را قطع‌ نكنند. احكام‌ اسلام‌ از حيات‌وحش‌ نيز حفاظت‌ مي‌كند. احكام‌ اسلامي، ايجاد جنگ‌ بين‌ حيوانات‌ و پرندگان‌ و كشتن‌ آن‌ها براي‌ سرگرمي‌ را منع‌ كرده‌ است.
دو ويژگي‌ كلي‌ قوانين‌ اسلام، به‌قدري‌ مهم‌ هستند كه‌ لازم‌ است‌ در اين‌جا به‌ آن‌ها اشاره‌ شود. اولي، كاربرد بالسويه‌ قوانين‌ است‌ كه‌ مجالي‌ براي‌ هر نوع‌ رفتار تبعيض‌آميز در اجراي‌ قوانين‌ را به‌ كسي‌ نمي‌دهد.57 دوم، ماهيت‌ اخلاقي‌ حاكم‌ است؛ به‌ همين‌ علت، احتمال‌ بيش‌تري‌ براي‌ پيروي‌ از آن‌ها وجود دارد. اين‌ ويژگي، به‌خصوص‌ براي‌ قوانين‌ زيست‌ محيطي‌ مناسبت‌ دارد؛ زيرا تعيين‌ منشأ اصلي‌ در آثار نهايي‌ آلودگي‌هاي‌ زيست‌ محيطي‌ مشكل‌ است.
كنترل‌ و نظارت‌
دولت‌ اسلامي‌ مي‌تواند مؤ‌سسة‌ كنترل‌ و نظارت‌ برمحيط‌ زيست‌ ايجاد كند كه‌ بر اجراي‌ سياست‌هاي‌ زيست‌ محيطي‌ نظارت‌ داشته‌ باشد. از ديدگاه‌ تاريخي، اين‌ نقش‌ به‌وسيلة‌ نهاد «حِسبِه»58 اجرا مي‌شد. اين‌ نهاد، انجام‌ كامل‌ فعاليت‌هاي‌ شهرداري‌ از قبيل‌ گردآوري‌ زباله، آبرساني‌ و اجراي‌ قوانين‌ مرتبط‌ با آلودگي‌هاي‌ زيست‌ محيطي‌ را به‌ عهده‌ داشت. احياي‌ اين‌ نهاد به‌صورت‌ مؤ‌سسة‌ نظارتي‌ در كشورهاي‌ اسلامي‌ معاصر، به‌منظور حفظ‌ محيط‌ زيست‌ بسيار سودمند خواهد بود.
3-4. مالكيت‌ عمومي‌ منابع‌
دولت‌ اسلامي، مسؤ‌ول‌ حفظ، نگه‌داري‌ و استفاده‌ از زمين‌هاي‌ دولتي، اوقاف‌ و زمين‌هاي‌ بدون‌ مالك‌ و عمومي‌ است. دولت، سرزمين‌هاي‌ مناسب‌ را به‌منظور توسعة‌ جنگل‌ها و حفظ‌ حيات‌ وحش‌ در نظر مي‌گيرد. همچنين‌ مالك‌ عناصر كليدي‌ و زيربنايي‌ مانند جاده‌ها، بندرها، شبكه‌ آبرساني، پارك‌ها، باغ‌ها، و آبراه‌هاي‌ عمومي‌ است. دولت‌ مراقبت‌ مي‌كند كه‌ از اين‌ منابع‌ به‌طور مناسب‌ استفاده‌ شود تا نيازهاي‌ نسل‌ حاضر و نسل‌هاي‌ آينده‌ از آن‌ برآورده‌ شود. همچنين‌ دولت‌ اسلامي‌ مي‌تواند كنترل‌ بنگاه‌هايي‌ را كه‌ حجم‌ عظيمي‌ از آلودگي‌ را ايجاد مي‌كنند، به‌سبب‌ حفظ‌ سلامت‌ و امنيت‌ محيط‌ زيست‌ بر عهده‌ بگيرد.
در گذشته، نهاد وقف، نقشي‌ حياتي‌ را در ارتقاي‌ رفاه‌ عمومي‌ به‌ عهده‌ داشت. اين‌ سنت‌ مي‌تواند دوباره‌ فعال، و سرزمين‌هاي‌ متعلق‌ به‌ آن‌ براي‌ جنگل‌كاري، مديريت‌ توزيع‌ آب‌ و حفاظت‌ حيات‌ وحش‌ به‌كار گرفته‌ شود. شواهد نشان‌ مي‌دهند كه‌ اين‌ نهاد هنوز با ميزان‌ قابل‌ توجهي‌ از زمين‌ در بسياري‌ از كشورهاي‌ اسلامي‌ وجود دارد.59
5. پيامدهاي‌ سياستي‌
رويكرد اسلامي، پيامدهاي‌ سياستي‌ حياتي‌ را براي‌ هر دولت‌ اسلامي‌ در عصر حاضر در بردارد. دولت، سياست‌ زيست‌ محيطي‌ را طر‌احي‌ مي‌كند كه‌ جهتگيري‌ كلي‌ آن، ايجاد شرايط‌ مناسب‌ براي‌ ادامة‌ حيات‌ زندگي‌ اجتماعي‌ اسلام‌ است. اين‌ نوع‌ زندگي‌ براي‌ برقراري‌ رفتاري‌ دوستانه‌ با محيط‌ زيست‌ اهميتي‌ حياتي‌ دارد.
اين‌ رويكرد، متضمن‌ ملاك‌هايي‌ قطعي‌ جهت‌ اجرا به‌وسيلة‌ دولت‌ اسلامي‌ است‌ كه‌ عبارتند از: ايجاد شاخص‌هاي‌ منابع‌ اكولوژيكي، طر‌احي‌ نظام‌ انگيزشي، نظارت‌ بر مقررات‌ زيست‌ محيطي‌ و گسترش‌ منابع‌ اكولوژيكي‌ در بخش‌ عمومي.
دولت‌ اسلامي‌ با داشتن‌ نگرشي‌ بلندمدت‌ دربارة‌ نيروهاي‌ عرضه‌ و تقاضا، پارامترهاي‌ منابع‌ اكولوژيك‌ را در سطح‌ كلان‌ تنظيم‌ خواهد كرد. دولت‌ در اين‌ زمينه، دو نوع‌ برآورد را تدارك‌ مي‌بيند: حد‌اكثر ميزان‌ پايدار اين‌ منابع‌ و حد‌اكثر ميزان‌ قابل‌ تحمل‌ آلودگي‌ و زوايد؛ در نتيجه، اين‌ برآوردها به‌ مثابه‌ پارامترهاي‌ كلان‌ اقتصادي‌ به‌كار مي‌روند و سازوكار بازار، اجازه‌ خواهد داشت‌ تا در محدودة‌ آن‌ها عمل‌ كند.
دولت‌ اسلامي، نظام‌ انگيزشي‌ مناسبي‌ را طر‌احي‌ مي‌كند. مقررات‌ دولت، مجازات‌ها و پاداش‌هايي‌ را به‌منظور شكل‌ دادن‌ رفتار افراد و بنگاه‌ها ارائه‌ مي‌كنند. در بعضي‌ موارد، دولت‌ با تعطيل‌كردن‌ بنگاه‌ آلوده‌كننده، حد‌اكثر مجازات‌ را به‌كار مي‌گيرد؛ در حالي‌كه‌ در موارد ديگر، ماليات‌هايي‌ را وضع‌ مي‌كند. با وضع‌ «ماليات‌ بر انتشار آلودگي»، دولت‌ به‌منظور كاهش‌ ميزان‌ آلودگي‌ انگيزه‌اي‌ اقتصادي‌ براي‌ آلوده‌كنندگان‌ ارائه‌ مي‌كند.
دولت‌ اسلامي‌ مؤ‌سسة‌ كنترل‌ و نظارت‌ را براي‌ نظارت‌ بر اجراي‌ قوانين‌ زيست‌ محيطي‌ پديد مي‌آورد. اين‌ مؤ‌سسه‌ نقش‌ گسترده‌تري‌ در مقايسه‌ با نهاد «حسبه» در زمان‌ حاضر ايفا مي‌كند. و اصلاحاتي‌ را در قوانين‌ زيست‌ محيطي‌ در پرتو واقعيات‌ جديد پيشنهاد مي‌دهد.
دولت‌ اسلامي، گسترش‌ منابع‌ اكولوژيكي‌ را در بخش‌ عمومي‌ بر عهده‌ مي‌گيرد و بدين‌ منظور، از زمين‌هاي‌ دولتي‌ بهره‌ مي‌برد. همچنين‌ احياي‌ نهاد وقف، كوشش‌هاي‌ بخش‌ عمومي‌ را به‌منظور توسعة‌ منابع‌ اكولوژيكي‌ تقويت‌ مي‌كند.
6. ملاحضات‌ پاياني‌
اين‌ مقاله‌ به‌ بررسي‌ مسألة‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ در اقتصاد اسلامي‌ مي‌پردازد. بدين‌ منظور، رويكرد خود را كه‌ بر دو نهاد اصلي‌ مبتني‌ است، ارائه‌ مي‌دهد: روش‌ اسلامي‌ زندگي‌ و دولت‌ اسلامي. مقاله‌ در اين‌ زمينه‌ اد‌عا كرده‌ است‌ كه‌ آن‌ دو به‌طور معناداري‌ در ابقاي‌ توازن‌ زيست‌ محيطي‌ سهيم‌ بوده‌اند.
بررسي‌ها نشان‌ مي‌دهد كه‌ زندگي‌ اسلامي‌ براي‌ حفاظت‌ و ارتقاي‌ منابع‌ اكولوژيكي‌ اهميتي‌ حياتي‌ دارند؛ به‌ويژه‌ مقاله، سه‌ جنبه‌ از اين‌ زندگي‌ را معرفي‌ مي‌كند كه‌ عبارتند از: آگاهي‌ زيست‌ محيطي، ساده‌زيستي‌ و حس‌ نوع‌ دوستي، كه‌ همگي‌ آن‌ها بر محيط‌ زيست‌ تأثيري‌ فوق‌العاده‌ دارند. مقاله‌ در توضيح‌ نقش‌ آگاهي، نتيجه‌ مي‌گيرد كه‌ آموزه‌هاي‌ اسلام، آگاهي‌ زيست‌ محيطي‌ مردم‌ را گسترش‌ مي‌دهد؛ به‌طوري‌كه‌ آن‌ها را توانا مي‌سازد با طبيعت‌ و محيط‌ زيست‌ رابطه‌اي‌ دوستانه‌ برقرار كنند. شواهد تاريخي‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ جامعة‌ صدر اسلام، چنين‌ ارتباطي‌ داشته‌ است.
مقاله‌ درمي‌يابد كه‌ سبك‌ زندگي‌ بي‌پيرايه‌ و ساده‌ براي‌ امنيت‌ زيست‌ محيطي‌ بسيار مفيد است. اين‌ زندگي‌ به‌ حفظ‌ منابع‌ اكولوژيكي‌ و پس‌انداز منابع‌ مالي‌ در جهت‌ دفع‌ فضولات‌ و نظام‌ مديريت‌ آلودگي‌ كمك‌ مي‌كند. افرادي‌ نيز كه‌ از روحيه‌ حس‌ نوع‌ دوستي‌ سرشار هستند، هزينة‌ اجتماعي‌ آلودگي‌ را دروني‌ مي‌كنند كه‌ ميزان‌ آلودگي‌ در جامعه‌ را كاهش‌ مي‌دهد.
مقاله، نقشي‌ فعال‌ را براي‌ دولت‌ اسلامي‌ مقرر مي‌كند و در اين‌ جهت، از نقش‌ دولت‌ در برنامه‌ريزي، قانونگذاري، كنترل‌ و توسعة‌ منابع‌ بحث‌ مي‌شود. براي‌ اثبات‌ نقش‌ قانونگذاري، مقاله‌ مد‌عي‌ است‌ كه‌ احكام‌ و قوانين‌ اسلام، به‌ مشكل‌ آلودگي‌ در انواع‌ گوناگون‌ حالات‌ ممكن‌ به‌طور مؤ‌ثري‌ توجه‌ مي‌كند. افزون‌ بر اين، قوانين‌ داراي‌ حمايت‌هاي‌ اخلاقي‌ قوي‌ هستند و بر اين‌ اساس‌ است‌ كه‌ با احتمال‌ فراوان، به‌طور مناسبي‌ اجرا مي‌شوند.
مقاله‌ پيشنهاد مي‌كند كه‌ يك‌ مؤ‌سسة‌ كنترل‌ و نظارت‌ براي‌ محيط‌ زيست‌ شكل‌ گيرد و نهادهاي‌ «حسبه» و اوقاف‌ در جوامع‌ مسلمان‌ معاصر احيا شوند. اين‌ نهادها مي‌توانند نقش‌ مهمي‌ را در توسعة‌ منابع‌ زيست‌ محيطي‌ براي‌ كنترل‌ آلودگي‌ ايفا كنند و سرانجام، به‌ اين‌ نتيجه‌ رسيده‌ كه‌ احياي‌ سبك‌ زندگي‌ اسلامي‌ و دولت‌ اسلامي، دو ابزاري‌ هستند كه‌ از طريق‌ آن‌ها، توازن‌ زيست‌ محيطي‌ مي‌تواند طي‌ زمان‌ پايدار و باقي‌ بماند.



پي‌نوشت‌ها:
Islamic Economic ؛. "towards An Islamic Approach for Environmental Balance"1 .1996June  ؛2, No 3Studies, Vol
.2 استاد اقتصاد مؤ‌سسة‌ بين‌المللي‌ اقتصاد اسلامي، دانشگاه‌ بين‌المللي‌ اسلامي، اسلام‌آباد.
.3 به‌ ترتيب‌ استاد اقتصاد دانشكده‌ علوم‌ اقتصادي‌ و سياسي‌ دانشگاه‌ شهيد بهشتي‌ - كارشناس‌ ارشد اقتصاد.
.4 اكبر، خالد فاروق‌ (م‌ 1992)، ص‌ 23 - 29.
.5 چپرا، م. عمر (1993)، ص‌ 7.
.6 نصر، س. ح. (1990)، ص‌ 32 - 51.
.7 حسيني، س. و. احمد (1980)، ص‌ 1 - 15، 144 و 145.
.8 عثمان‌ عبدالرحمن‌ ليولين‌ (1984)، ص‌ 25 - 49.
.9 در اين‌ زمينه‌ حجم‌ قابل‌ توجهي‌ از ادبيات‌ موضوع‌ وجود دارد كه‌ خلاصه‌اي‌ جالب‌ در اين‌ زمينه، در دو مأخذ ذيل‌ موجود است: گزارش‌ توسعة‌ جهاني، سال‌ 1992، ص‌ 1 - 20؛ مجلة‌ تايم، 2 ژوئن‌ 1989.
.10 انحرافات‌ بازار، نمود خارجي‌ زندگي‌ ماد‌ي‌ است.
.11 اكونوميست، 20 نوامبر 1993، ص‌ 17 و 18 و 75.
.12 ر. سوارپ، و ديگران‌ (م‌ 199)، ص‌ 360.
.13 احقاف‌ (46): 3.
.14 مُودودي، ابوالعلأ: تفهيم‌ در قرآن، ج‌ 5، ص‌ 215.
.15 تفسير عثماني، ص‌ 689.
.16 قمر، (54): 49.
.17 سيدقطب: تفسير اردو زبان، ج‌ 9، ص‌ 576 - 585.
.18 حجر (15): 19 و 20.
.19 علي، عبدا يوسف، ص‌ 640. وي‌ در تفسير آيات‌ پيشگفته، مطلب‌ مهمي‌ را يادآور مي‌شود او مي‌نويسد:
‌    ‌هر چيزي‌ كه‌ در زمين‌ به‌وجود آمده، داراي‌ توازن‌ و اندازه‌ است. نباتات‌ از مواد معدني، تغذيه‌ مي‌كنند و آن‌ها نيز به‌ حيوانات‌ غذا مي‌رسانند و بدين‌ ترتيب‌ ارتباط‌ وابستة‌ متقابلي‌ بين‌ آن‌ها وجود دارد. مازاد وجودآمده‌ رفع‌ مي‌شود و باقيماندة‌ يكي، غذاي‌ ديگري‌ مي‌شود و بالعكس. اين‌ امر، چرخة‌ نامتناهي‌ از تغيير تدريجي‌ بوده، لازم‌ و ملزوم‌ يك‌ديگر است... .
.20 اليَومَ‌ أَكمَلتُ‌ لَكُم‌ دِينَكُم‌ وَ‌أَتمَمتُ‌ عَلَيكُم‌ نِعمَتِي‌ وَرَضِيتُ‌ لَكُمُ‌ الا‌ ًِس‌لاَمَ‌ دِيناً؛ امروز، دين‌ شما را به‌ حد كمال‌ رساندم‌ و بر شما نعمت‌ را تمام‌ كردم‌ و بهترين‌ آيين‌ را كه‌ اسلام‌ باشد، برايتان‌ برگزيدم. مائده‌ (5): 3.
‌    ‌به‌منظور مشاهده‌ و بررسي‌ نظر فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلامي، ر.ك: عبدالقدس: الگوي‌ فرهنگ‌ پاكستان، سيدابوالعلأ مودودي: نظام‌ زندگي‌ در اسلام‌ و تهذيب‌ اسلامي.
.21 همة‌ ما به‌ مهرباني‌ با ديگران‌ و والدين‌ توصيه‌ شده‌ايم: مادر، كودك‌ را با مشقت‌ بسيار حمل‌ و با سختي‌ زايمان‌ مي‌كند. كودك‌ براي‌ شيرخوردن، به‌ مدت‌ 30 ماه‌ تحت‌ مراقبت‌ مادر قرار مي‌گيرد. او بزرگ‌ مي‌شود تا به‌ توانايي‌ لازم‌ مي‌رسد و وقتي‌ به‌ 40 سالگي‌ رسيد، مي‌گويد: «رَبٍّ‌ أَوزِ‌عنِي‌ أَن‌ أَشكُرَ‌ نِعمَتََ‌ الَّتِي‌ أَنعَمتَ‌ عَلَيَّ‌ وَ‌عَلَي‌ وَ‌الِدَ‌يَّ‌ وَ‌أَن‌ أَ‌عمَلَ‌ صَالِحاً‌ تَرضَاهُ‌ وَ‌أَصلِح‌ لِي‌ فِي‌ ذُرٍّيَّتِي‌ اًِنٍّي‌ تُبتُ‌ اًِلَيَ‌ وَ‌اًِنٍّي‌ مِنَ‌ المُسلِمِينَ؛ خدايا مرا بر نعمتي‌ كه‌ به‌ من‌ و پدر و مادر من‌ عطا فرمودي، شكر بياموز و با كار شايسته‌اي‌ كه‌ رضا و خشنودي‌ تو در آن‌ است، موفق‌ بدار و فرزندان‌ مرا صالح‌ گردان. بارالاها! به‌ درگاه‌ تو با دعا باز آمده‌ام‌ و از تسليمان‌ فرمان‌ تو شدم. احقاف‌ (46): 15.
.22 ر.ك: بقره‌ (2): 30؛ انعام‌ (6): 165 و فاطر (35): 39.
.23 پيامبر6 فرموده‌ است: «تمام‌ موجودات‌ بشري‌ به‌ خدا وابسته‌اند و عزيزترين‌ ايشان‌ نزد خداوند كسي‌ است‌ كه‌ دراين‌ باره‌ خوب‌ عمل‌ كند». ر.ك: محمد بن‌ عبدا (1985)، ج‌ 2، ص‌ 613.
.24 حديد (57): 7.
.25 ر.ك: زلزال‌ (99): 7 و 8؛ جاثيه‌ (45): 15 و نجم‌ (53): 31.
.26 احمد بن‌ حنبل: مُسند احمد، ج‌ 5، ص‌ 342.
.27 قرآن‌ مي‌فرمايد: و جعلنا من‌المأ كل‌ شي‌ حي؛ خداوند، از آب، هر چيز زنده‌اي‌ را حيات‌ بخشيده‌ است. انبيأ (21): 30. همچنين‌ مي‌فرمايد: ... وا خلق‌ كلَّ‌ دابَّةً‌ مِن‌ مأٍ؛ خداوند هر حيوان‌ و موجودي‌ را از آب‌ آفريد. نور (24): 45.
.28 سنن‌ ابن‌ مجاح.
.29 محمد بن‌ عبدا تبريزي‌ (1985)، ج‌ 1، ص‌ 115.
.30 ر.ك: روم‌ (30): 46 و يس‌ (36): 42.
.31 محمدبن‌ عبدا تبريزي‌ (1985)، ج‌ 2، ص‌ 442.
.32 جلال‌ الدين‌ سيوطي، ص‌ 97.
.33 انعام‌ (6): 141.
.34 محمد بن‌ اسماعيل‌ بخاري: صحيح‌ بخاري، ج‌ 4، ص‌ 1867.
.35 حاجي‌ معين‌ الدين‌ نويد.
.36 ابونعيم‌ اصفهاني‌ (1987)، ج‌ 7، ص‌ 126.
.37 كُلهو، پ.ر.پ. و مك‌ كلور، جي‌ (1993)، ص‌ 595 - 608.
.38 صحيح‌ بخاري، ج‌ 3، ص‌ 1006.
.39 ر.ك: اعراف‌ (7): 31 و اسرأ (17): 26.
.40 اسرأ (17): 29. اين‌ آية‌ قرآن‌ سفارش‌ مي‌كند كه‌ فرد معتقد بايد به‌ وجود توازن‌ بين‌ توانايي‌هاي‌ خود براي‌ مصرف‌ و نيازمندي‌هاي‌ ديگران‌ توجه‌ داشته‌ باشد.
.41 حج‌ و زكات‌ از جمله‌ وظايف‌ واجب‌ افرادي‌ است‌ كه‌ مكنت‌ و دارايي‌ دارند. صدقات، پاداش‌ بسياري‌ دارد. ر.ك: بقره‌ (2): 261. براي‌ مشاهدة‌ جزئيات‌ بيش‌تر، ر.ك: مولانا اشرف‌ علي‌ (1986)، ص‌ 1 - 93.
.42 بر اين‌ اساس، فهيم‌خان‌ نتيجه‌ مي‌گيرد: مصرف‌ مسلمانان، محتملاً‌ با سبد مصرفي‌ كوچك‌تري‌ در مقايسه‌ با وضعي‌ كه‌ مصرف‌ كنندة‌ ماديگرا دارد مواجه‌ است. ر.ك: فهيم‌خان‌ (1984)، ص‌ 1 - 24.
.43 مطابق‌ نص‌ قرآن، مؤ‌منان‌ تن‌ واحد هستند: حجرات‌ (49): 10.
.44 صحيح‌ بخاري، ج‌ 2، ص‌ 863.
.45 همان، ج‌ 1، ص‌ 14.
.46 همان، ج‌ 5، ص‌ 5.
.47 هاشمي‌ (1991).
.48 ر.ك: بقره‌ (29): 215؛ نسأ (4): 36.
.49 طبري‌ (1984)، ج‌ 2، ص‌ 43 و 44.
.50 بيهقي‌ (1990)، ج‌ 3 ص‌ 259.
.51 اين‌ نكته‌ به‌ طور مستدل‌تري‌ در جاي‌ ديگري‌ بحث‌ شده‌ است. ر.ك: ريحان‌ شريف‌ (1991)، ص‌ 1 - 30.
2. Marginal External Cost (MEC).5
3. Marginal Secial Cost (MSC).5
.54 شيبلي‌ نُماني‌ (1957)، ص‌ 46.
.55 حسيني، س.و.الف‌ (1980)، ص‌ 80.
.56 بلوچ، (1989)، ص‌ 66.
.57 زندگاني‌ پيامبر6 مملو از مواردي‌ است‌ كه‌ به‌ عدالت‌ رفتار مي‌كرد: زني‌ با نفوذ از قبيلة‌ قريش‌ در سرقتي‌ دست‌ داشت. پيامبر6 تقاضاي‌ يكي‌ از اصحاب‌ را در عفو آن‌ زن‌ با بيان‌ اين‌ جمله‌ رد كرد: «اگر دختر محمد نيز مرتكب‌ چنين‌ جرمي‌ شده‌ بود، او نيز بايد به‌طور مشابهي‌ تأديب‌ و مجازات‌ مي‌شد». (صحيح‌ بخاري، ج‌ 6، ص‌ 2491)
8. hisbah.5
.(91992. Islahi Abdul Azim (5
1. اصلاحي، عبدالعظيم‌ (1992).


 

منبع : فصلنامه اقتصاد اسلامی 8



نظرات 0