تاريخ : یک شنبه 4 اردیبهشت 1390  | 11:26 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : مصباح (چراغی برای ادامه راه )

انزواي‌ خردمندان‌
متأسفانه‌ گروهي‌ به‌ دنبال‌ سياست‌زدگي‌ و گروهي‌ به‌ دنبال‌ سياسي‌زدايي، دائماً‌ تبديل‌ فضاي‌ فرهنگي‌ كشور را به‌ سكوت‌ مرداب‌گونه‌ يا طلاتم‌ گرداب‌آور، مي‌خواهند تا در اين‌ بلبشو، فقط‌ صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تريبون، بتوانند تأثيرگذار و جريان‌ساز باشند و سطح‌ تفكر اجتماعي‌ را پايين‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملي‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسايند و درگيري‌هاي‌ غلط‌ و محيط‌ قبيله‌اي‌ يا فرهنگ‌ فاسد بيگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتيجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس، ساكت‌ و مسكوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان، بر كنار و در حاشيه‌ مانده‌ و منزوي، خسته‌ و فراموش‌ شوند در چنين‌ فضايي، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعوي‌ها، تكراري‌ و ثابت‌ و سطحي‌ و نازل‌ مي‌گردد، هيچ‌ فكري‌ توليد و حرف‌ تازه‌اي‌ گفته‌ نمي‌شود، عده‌اي‌ مدام‌ خود را تكرار مي‌كنند و عده‌اي‌ ديگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ مي‌كنند و جامعه‌ و حكومت‌ نيز كه‌ تابع‌ نخبگان‌ خويش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد مي‌شوند.

گرداب‌ دور باطل‌
من‌ عميقاً‌ متأسفم‌ كه‌ برخي‌ ميان‌ مرداب‌ «سكوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گويي‌ و كفرگويي» طريق‌ سومي‌ نمي‌شناسند و گمان‌ مي‌كنند كه‌ براي‌ پرهيز از هر يك‌ از اين‌ دو، بايد به‌ دام‌ ديگري‌ افتاد. حال‌ آن‌ كه‌ انقلاب‌ اسلامي‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنباندن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادي‌ بي‌مهار و خودخواهانة‌ غربي» را نقد و اصلاح‌ كند و فضايي‌ بسازد كه‌ در آن‌ «آزادي‌ بيان»، مقيد به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوي‌ و مادي‌ ديگران» و نه‌ هيچ‌ چيز ديگري، تبديل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعي‌ و حكومتي‌ گردد و حريت‌ و تعادل‌ و عقلانيت‌ و انصاف، سكة‌ رايج‌ شود تا همه‌ انديشه‌ها در همة‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگيخته‌ گردند.

نقطه‌ تعادل‌
آن‌ گاه‌ كه‌ نخبگان‌ ما نقطة‌ تعادل‌ ميان‌ «هرج‌ و مرج» و «ديكتاتوري» را شناسائي‌ و تثبيت‌ كنند، دوران‌ جديد آغاز شده‌ است. آري‌ نبايد از «آزادي» ترسيد و از «مناظره» گريخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ كالاي‌ قاچاق‌ و يا امري‌ تشريفاتي، تبديل‌ كرد چنان‌ چه‌ نبايد به‌جاي‌ مناظره، به‌ «جدال‌ و مرأ» گرفتار آمد و به‌جاي‌ آزادي‌ به‌ دام‌ هتاكي‌ و مسئوليت‌گريزي‌ لغزيد. آن‌ روز كه‌ سهم‌ «آزادي» سهم‌ «اخلاق» و سهم‌ «منطق» همه‌ يك‌جا و در كنار يك‌ديگر ادا شود، آغاز روند خلاقيت‌ علمي‌ و تفكر بالندة‌ ديني‌ در اين‌ جامعه‌ است.

ارزش‌ فكر
بايد «توليد نظريه‌ و فكر»، تبديل‌ به‌ يك‌ ارزش‌ عمومي‌ در حوزه‌ و دانشگاه‌ شود و در قلمروهاي‌ گوناگون‌ عقل‌ نظري‌ و عملي، از نظريه‌ سازان، تقدير به‌ عمل‌ آيد و به‌ نوآوران، جايزه‌ داده‌ شود و سخنانشان‌ شنيده‌ شود تا ديگران‌ نيز به‌ خلاقيت‌ و اجتهاد، تشويق‌ شوند. بايد ايده‌ها در چارچوب‌ منطق‌ و اخلاق‌ و در جهت‌ رشد اسلامي‌ با يك‌ديگر رقابت‌ كنند و مصاف‌ دهند تا جهان‌ اسلام، اعاده‌ هويت‌ و عزت‌ كند و ملت‌ ايران‌ به‌ رتبه‌اي‌ جهاني‌ كه‌ استحقاق‌ آن‌ را دارد بار ديگر دست‌ يابد.

راه‌ انديشه‌
براي‌ بيدار كردن‌ عقل‌ جمعي، چاره‌اي‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نيست‌ و بدون‌ فضاي‌ انتقادي‌ سالم‌ و بدون‌ آراي‌ بيان‌ و گفت‌وگوي‌ آزاد با «حمايت‌ حكومت‌ اسلامي» و «هدايت‌ علماو صاحب‌نظران» توليد علم‌ و انديشه‌ ديني‌ و در نتيجه، تمدن‌ سازي‌ و جامعه‌پردازي، نا ممكن‌ يا بسيار مشكل‌ خواهد بود. براي‌ علاج‌ بيماري‌ها و هتاكي‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگي‌ نيز بهترين‌ راه، همين‌ است‌ كه‌ آزادي‌ بيان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و توليد نظريه‌ در چارچوب‌ اسلام، حمايت‌ و نهادينه‌ شود. به‌ نظر مي‌رسد ... تشكيل:
1. كرسي‌هاي‌ نظريه‌پردازي؛
2. كرسي‌هاي‌ پاسخ‌ به‌ سؤ‌الات‌ و شبهات؛
3. كرسي‌هاي‌ نقد و مناظره.
روش‌هايي‌ عملي‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ كه‌ حمايت‌ و مديريت‌ شوند به‌ نحوي‌ كه‌ هر چه‌ بيش‌تر، مجال‌ علم، گسترش‌ يافته‌ و فضا بر دكانداران‌ و فريبكاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دين، تنگ‌تر شود ... [و اين] محدود به‌ برخي‌ قلمروهاي‌ فكر ديني‌ يا علوم‌ انساني‌ و اجتماعي‌ نيز نماند بلكه‌ در كليه‌ علوم‌ و رشته‌هاي‌ نظري‌ و عملي‌ (حتي‌ علوم‌ پايه‌ و علوم‌ كاربردي‌ و ...) و در جهت‌ حمايت‌ از كاشفان‌ و مخترعان‌ و نظريه‌سازان‌ در اين‌ علوم‌ و در فنون‌ و صنايع‌ نيز چنين‌ فضايي‌ پديد آيد.

منبع : فصلنامه اقتصاد اسلامی 9



نظرات 0