تاريخ : چهارشنبه 7 اردیبهشت 1390  | 11:31 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : توشه تبلیغ

گرد آورنده : نویسنده وبلاگ

 
1. اهميت كار دراسلام
ـ در اسلام، كار مقدس است، عبادت است، به منزله جهاد در راه خداست، و دعاى بيكار مستجاب نمى‏شود و كسانى كه بار زندگى خود را بر دوش ديگران انداخته‏اند مورد لعنت اند.
انبيا و رهبران ما كار را شعار و شغل خود قرار داده بودند. به كارهاى بازويى اهميت بيشترى داده شده، اكثر پيامبران كشاورز بوده اند. در حديث مى‏خوانيم كسي كه درختى را آب دهد گويا مسلمانان تشنه‏اى را سيراب كرده. هرگز درختى را قطع نكنيد مگر آنكه جاى آن درختى بنشانيد. پيامبر فرمود: كساني كه آب و خاك دارند، ولى بر اثر عدم كشاورزى فقيرند مورد غضب هستند، و فرمود: بهترين كارها كشاورزى است و سعى كنيد زمين كشاورزى را نفروشيد و فرمود: خدا كسانى را كه صاحب حرفه و كار خود هستند، دوست دارد.
روايات فوق از كتاب[بحار جلد 130 نقل شده است].
امام صادق(عليه السلام): فلانى كجاست؟
گفتند: تنگدست شده.
امام: پس چه مى‏كند؟
گفتند: در خانه نشسته عبادت مي كند
امام: زندگيش؟
پاسخ دادند: يكى از دوستانش.
امام: به خدا قسم اين دوستش به درجاتى از او عابدتر است.[داستان راستان، 92].

2. ديدگاه اسلام راجع به مال و مالكيت
1. مال، تنها وسيله است نه هدف
شخصيت هر مسلمانى بايد محفوظ بماند. تحقير مردم و سبك شمردن نام و استهزا ـ كه معمولا از نشانه‏هاى سرمايه است ـ ممنوع مي باشد.
مال دارى در اسلام دليل كمال و گرفتن مقام و دادن حق بيشتر به او و برخوردارى از احترام زيادتر نيست، بلكه معيار شخصيت تنها علم و تقوا و فداكارى است و مال تنها وسيله آزمايش است و مال دار نمى‏تواند هر گونه تصرفى كه ميل دارد در مال انجام دهد و مسئوليت طبقه كم در آمد به عهده پر در آمدها است و هر گونه تواضع نابجا در برابر اغنيا ممنوع است.
از مال در قرآن به عنوان خير و فضل و زينت و مدد خداوند ياد شده است، البته به شرطى كه علاقه افراطى به مال، انسان را از هدف‏هاى انسانى باز ندارد. گاهى ريشه اشكال به مالكيت فردى اين است كه انسان كه مالك شد نظرها در جامعه به او مى‏شود، براى او احترام مى‏گذارند، به او رأى مى‏دهند، حرف او را مى‏خرند، با او مشورت مى‏كنند، پس سبب تمام نابرابرى‏هاى حقوقى و اجتماعى، مالك بودن است، لذا در اسلام دليل كمال و گرفتن مقام و دادن حق بيشتر به او و برخوردارى از احترام زيادتر نيست، بلكه معيار شخصيت تنها علمى و تقوا و فداكارى است و مال تنها وسيله آزمايش است. و حتى مال دار نمى‏تواند هر گونه تصرفى كه ميل دارد در مال خود انجام دهد.
امام رضا(عليه السلام)فرمود:" كسيكه در برخوردش ميان فقير و غنى فرق گذارد و به غنى سلام گرمتر كند، خدا در قيامت به او غضب مى‏كند.
2. شخصيت بر مال مقدم است
هر گونه ولايت و نفوذ و سرپرستى ممنوع است. قرآن روى اين اصل بسيار تأكيد كرده است.
شخصيت هر مسلمانى بايد محفوظ بماند. تحقير مردم و سبك شمردن نام و استهزا ـ كه معمولا از نشانه‏هاى سرمايه است ـ ممنوع مي باشد.
3. مالكيت براي عموم آزاد است
در مالكيت نژاد، جنس و مذهب مطرح نيست. زن و مرد مسلمان از هر منطقه‏اى كه باشند مى‏توانند مالك شوند.
4. اقسام مالكيت
اسلام به خاطر احترام به انسان و حق طبيعى انسان و احترام به كار و تلاش انسان و به خاطر تشويق انسان براى كار بهتر و بيشتر، مالكيت شخصى را در چهار چوب مقررات عادلانه پذيرفته است. البته حاكم اسلامى را ناظر آن قرار داده است.
علاوه بر مالكيت فردى در اسلام دو نوع مالكيت عمومى، و دولتى نيز طبق آيه يك از سوره انفال و رواياتى كه در ذيل آن آيه است داريم.يسْئَلُونَك عَنِ الأَْنْفالِ قُلِ الأَْنْفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَينِكمْ وَ أَطِيعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كنْتُمْ مُومِنِينَ[انفال/1].

3. آيات پيرامون مال
1. زمين مال همه است
زمين براى همه:وَ الأَْرْضَ وَضَعَها لِلأَْنامِ[الرحمن/10].
2. گردش ثروت
گردش ثروت:كي لا يكونَ دُولَةً بَينَ الأَْغْنِياءِ مِنْكمْ[حشر/7].
تلاشگرى:هُوَ أَنْشَأَكمْ مِنَ الأَْرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكمْ فِيها[هود/61].
عقب نماندن از ديگران:وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ[انفال/60].
3. درآمد حلال
تمام درآمدهاى ناحق و باطل ممنوع است:وَ لا تَأْكلُوا أَمْوالَكمْ بَينَكمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكامِ لِتَأْكلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النّاسِ بِالإِْثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[بقره/188].
4. حمايت از كم درآمدها
طبق آيه 5 سوره نساء مال كه وسيله ثبات و پايدارى جامعه است نبايد در دست نا اهلان قرار گيرد:وَ لا تُوتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً[نساء/5].
5. مالكيت دولت اسلامي
علاوه بر مالكيت فردى در اسلام يك سرى اموال بزرگ و پر در آمد تحت اختيار دولت اسلامى قرار دارد:يسْئَلُونَك عَنِ الأَْنْفالِ قُلِ الأَْنْفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَينِكمْ وَ أَطِيعُوا اللّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كنْتُمْ مُومِنِينَ[انفال/1].
6. قرار ندادن اموال در دست سفها
طبق آيه 5 از سوره نساء مال ـ كه وسيله پايدارى جامعه است ـ نبايد در دست افراد سفيه قرار گيرد و امام در ذيل آيه ميفرمايد: سفيه تنها كم عقل نيست، بلكه هر كه را كه اطمينانى به دين او نداريد سفيه است و نبايد سرمايه‏ها به دست او قرار گيرد.وَ لا تُوتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكمُ الَّتِي جَعَلَ اللّهُ لَكمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً[نساء/5].

4. موازين اخلاقي كار
1. آزادي در انتخاب
كارگر در انتخاب كار آزاد است، در قرار داد دستمزد آزاد است، حق شركت و سهيم شدن در سود را از راه قرار داد قبلى دارد، اگر پيش آمدى شد و به ابزار كار خللى رسيد كارگرى كه در حفظ آن كوتاهى نكرده باشد در امان است.
آزادى: قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(عليه السلام):لَا تَكنْ عَبْدَ غَيرِك وَ قَدْ جَعَلَك اللَّهُ حُرّاً[مجموعه‏ورام، ج1، ص72].
مراعات رضايت كارگر بايد بشود، مزد كارگر بايد قبلا تعيين شود، حضرت على(عليه السلام)در مراعات رضايت كارگر در نهج البلاغه مى‏فرمايد:" من كسى را به كارى مجبور نمى‏كنم". در حديث آمده است" اگر كسى حق كارگر را ندهد، خدا اعمال او را نابود مى‏كند و غضب خدا بر اوست و بوى بهشت را استشمام نمى‏كند".
حضرت على به مالك اشتر (استاندار خود) در ضمن نامه مى‏نويسد:" نظر تو به آبادى زمين باشد". طبق اين فرمان حاكم اسلامى بايد تسهيلات كشاورزى را فراهم كند و موانع راه را دور نمايد، و كشاورز را تشويق نمايد. حضرت رسول هنگام وصيت به على(عليه السلام)فرمود:لَا يظْلَمُ الْفَلَّاحُونَ بِحَضْرَتِك[كافى، ج5، ص284]. هرگز در حكومت تو نبايد به كشاورز ظلم شود. شخصيت كارگر در اسلام محترم است، تحقير و توهين و احيانا شتم و ضرب كارگر كه معمولا از نشانه‏هاى سرمايه داران است در اسلام اكيدا ممنوع است، رفتار توهين‏آميز و ظالمانه بعضى از مسلمان‏ها با طبقه كارگر دور از نظام عادلانه اسلام مى‏باشد.وَيلٌ لِكلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ[همزه/1].
واى بر كساني كه به خاطر جمع سرمايه به ديگران زخم زبان مى‏زنند.
كارهايى كه انجام آن منجر به خطراتى مى‏شود ممنوع است:لا تُلْقُوا بِأَيدِيكمْ إِلَى التَّهْلُكةِ[بقره/195].
خود را به هلاكت نياندازيد. متأسفانه گاهى غرور يا تحريكات و يا اظهار وجود گروهى وادار مى‏كند دست به كارهاى خطرناك غير عقلانى بزنند.
2. محوريت خدمت به خلق
در نوع كار بايد مسئله خدمت به مردم و نياز مردم و رشد مردم مطرح باشد. توليد كالاهاى بى مصرف، مضر، تخريبى و تخديرى ممنوع است.
3. رفاه كارگر
مسئله رفاه كارگر: حق استراحت براى كارگر، بهداشت و بيمه او چيزى نيست كه دنياى امروز يا ايسم خاصى براى ما ارمغان آورده باشد. در نامه 25 حضرت على(عليه السلام)در نهج البلاغه ـ حتى براى موجودات پست (حيوان) ـ مسئله رفاه و استراحت و... را مطرح كرده تا چه رسد به انسان شريف.
خلاصه آن‏چه گروهى براى انسان به عنوان يك نو آورى مطرح مى‏كنند اسلام 14 قرن پيش، حتى براى حيوان گفته است. انسان كه جاى خود دارد و در بينش اسلامى خليفه خداوند است.
از شعارهاى امروز كه گروهى به خيال خود به عنوان يك ارمغان آورده‏اند، شعار (رفاه كارگر، حق استراحت براى كارگر، حق بهداشت و بيمه و آزادى و عدالت اجتماعى و امثال آن‏هاست، مكتب اسلام اين شعارها را پر مايه‏تر در 14 قرن قبل داشته، مثلا در نامه 25 حضرت على دستور العملى به مامور وصول ماليات مي دهد و در آخر نامه آمده، هنگامى كه حيوان‏هاى زكاتى (شتر، گاو و غيره) براى من مى‏آورند، رفاه آن‏ها و استراحت حيوان‏ها را در نظر بگيريد و اگر در مسافت طولانى خواستى براى سوارى از آن‏ها استفاده كنى بايد عدالت را در ميان حيوانات مراعات كنى، اگر حيوان به سوى سبزى رفت افسار او را نكش و او را آزاد بگذار.
توجه مى‏فرماييد كه رفاهى كه دنياى امروز براى انسان به خيال خود به ارمغان آورده، اسلام عزيز در 14 قرن قبل براى حيوان آورده است بررسى محتواى 77 نامه ـ كه امير المومنين در نهج البلاغه دارد ـ يك دوره خطوط كلى كارنامه حكومت اسلامي رابه ما نشان مى‏دهد.
4. عاقبت انديشي
عاقبت نگرى: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):اليوم يوم المرحمة[شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج17، ص272].
مردى از پيامبر تقاضاى اندرز نمود. پيامبر، سه بار فرمود: در صورتي كه اندرز به تو بدهم اندرزپذير هستى؟ پاسخ داد: بله.
پيامبر:إِذَا هَمَمْتَ بِأَمْرٍ فَتَدَبَّرْ عَاقِبَتَهُ فَإِنْ يك خَيراً أَوْ رُشْداً اتَّبَعْتَهُ وَ إِنْ يك شَرّاً أَوْ غَياً تَرَكتَهُ[من لايحضره الفقيه، ج4، ص410].
ـ افزايش قدرت عامل: قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(عليه السلام):" من يعمل يزدد قوة"[غررالحكم، ص152].
ـ بركت در سايه كار: قَالَ الصَّادِقُ(عليه السلام):اعملوا قليلا تنعموا كثيرا[ثواب‏الأعمال، ص15].
ـ ميزان: قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(عليه السلام):المؤمن بعمله[غررالحكم، ص151].
5. استحكام كار
دقت و محكم كارى:
در مراسم تدفين سعد بن معاذ پيامبر به كسي كه قبر سعد را درست مي كرد، فرمود:
وَ لَكنَّ اللَّهَ يحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا أَحْكمَهُ[أمالى صدوق‏، ص384].
يا فرمود:اذا عمل احدكم عملاًفليتقن.[وسائل الشيعه ج3 ص229]
6. علم به كار
كار با دانش و انديشه.
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):يا ابن مسعود إذا عملت عملا فاعمل بعلم و عقل و إياك و أن تعمل عملا بغير تدبر و علم[مكارم‏الأخلاق،ص457].
7. مشورت در كار
قَالَ أَمِيرُ الْمُومِنِينَ(عليه السلام):اضربوا بعض الرأي ببعض يتولد منه الصواب[غررالحكم، ص442].
8. همكاري
در هنگام تهيه غذا:
و على جمع الحطب[اخلاق اهل بيت ص52]
9. احتكار ممنوع
كنز اندوزى و احتكار و انحصار كردن به شدت ممنوع است:يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كثِيراً مِنَ الأَْحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيأْكلُونَ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ يصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ وَ الَّذِينَ يكنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا ينْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ[توبه/34].
بيكارى و كم كارى، معطل گذاشتن سرمايه نقدى (كنز) و جنسى (احتكار) و... در اسلام ممنوع است.
10. مال مانع دين
طبق آيه 87 از سوره هود، يكى از علل عدم گرايش مخالفان انبيا اين بود كه پيامبران اجازه نمى‏دادند هر كس، هر نوع بهره بردارى از مال خودش بكند. به حضرت شعيب مى‏گفتند: آيا نماز تو، تو را وادار مى‏كند كه ما از گرايش‏هاى اجداد خود برگرديم يا به ميل و دلخواه خود نتوانيم هر تصرفى در مال خود بكنيم؟قالُوا يا شُعَيبُ أَ صَلاتُك تَأْمُرُك أَنْ نَتْرُك ما يعْبُدُ آباونا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوالِنا ما نَشوا إِنَّك لأََنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ[هود/87].
11. حمايت از محرومين
سيستم اقتصادى اسلام به قدرى حامى طبقه محروم است كه معمولا از سران مخالفان انبيا، سرمايه داران و مترفان بوده‏اند.
طبق سفارش حضرت امير(عليه السلام)براى پيرمرد سالخورده مسيحى حق باز نشستگى تعيين مى‏شود.
عدالت اجتماعى و حمايت از طبقه ضعيف و محروم از منشورات اسلام است. قرآن مى‏فرمايد:وَ ما لَكمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ[نساء/75].
چرا مسلمانان در راه خدا و طبقه‏اى كه زير فشارند جنگ نمى‏كنند، و آنها را از چنگ ظلم نجات نمى‏دهند؟ پيامبر فرمود: ملتى كه در آن ملت حق ضعيف گرفته نشود مقدس نيست، و ثروت‏ها جمع نمى‏شود مگر آن كه در كنارش حق هايى ضايع شده، آرى كميابى‏ها به قيمت گرسنگى گروه ديگر است.
پيش آمدهاى ناگوار و پرخرجى كه احيانا براى انسان‏هاى كم درآمد مى‏شود از بيت المال تحت عنوان فقرا يا غارمين جبران مى‏شود.
اسلام نه تنها توجه به جبران كمبودهاى مادى دارد، بلكه عنايت خاصى براى تغذيه معنوى نيز دارد و اين از امتيازات سيستم اقتصادى اسلام است كه مسئله مهر و عشق و سوز و عاطفه را در لابلاى قوانين خود قرار داده و فوق همه اينها ايمان به خدا و تحصيل رضاى خدا كه قوى‏ترين عامل محرك براى انسان هاست در نظر گرفته شده است.
12. از دست رنج خود بخوريم
اصالت كار: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):مَلْعُونٌ مَنْ أَلْقَى كلَّهُ عَلَى النَّاسِ[كافى، ج5، ص72].
13. چگونگي مصرف
طبق آيات قرآن در مقدار مصرف بايد چند موضوع را در نظر گرفت:
الف: اسراف نباشد.
ب: حلال باشد.
ج: با طبع و فطرت مخالف نباشد و به اصطلاح طيب باشد.
د: حتى المقدور ساده زندگى كنيم.
ه: توجه به اهم و مهم داشته و بودجه صرف ضروريات شود.

5. موازين فقهي كار
1. رضايت كارگر
مراعات رضايت كارگر بشود، مزد كارگر بايد قبلا تعيين شود. حضرت على(عليه السلام)در نهج البلاغه مي فرمايد:" من كسى را مجبور به كارى نمى‏كنم".
رضايت مردم بايد بر اساس آگاهى باشد. از امام مى‏پرسد كه فلان يهودى كه از دنيا رفته 4000 درهم نزد من دارد، آيا كافى است با مبلغى وارثان او را راضى كنم يا بايد حتما مبلغ امانت را هم اعلام كنم؟ فرمود: بايد مبلغ را اعلام كنى و راضى كردن در غير اين صورت ارزشى ندارد. بسيارى از كارمندان كه به زندگى ساده و پر زحمت راضى هستند به جهت اين است كه از نقش خود و كار خود و حق خود آگاه و يا آزاد نيستند و از درد ناچارى راضى هستند.
در قرآن با جملهتِجارَةً عَنْ تَراضٍ[نساء/29]. مى‏فرمايد تمام داد و ستدها بايد با آگاهى و آزادى و رضايت باشد. روابط اقتصادى اسلامى شعار قرآن است كه مى‏فرمايد:لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ[بقره/279]. نه ظلم كنيد و نه زير بار ظلم برويد. بايد كاملا دقت شود كه اين شعار در تمام روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى مراعات شود.
وَ لا تَأْكلُوا أَمْوالَكمْ بَينَكمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكامِ لِتَأْكلُوا فَرِيقاً مِنْ أَمْوالِ النّاسِ بِالإِْثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[بقره/188].
طبق آيه 188 از سوره بقره تمام در آمدهاى ناحق وباطل ممنوع است و در فقه اسلام تحت عنوان مكاسب محرمه از تمام در آمدهاى نابجا مفصلا سخن به ميان آمده و آقاى بنى صدر در كتاب "اقتصاد توحيدى" حدود 47 مورد را نام برده، البته ممكن است به مرور زمان در آمدهاى نابجاى ديگرى هم پيدا شود كه با معيارهاى اسلامى تحريم آن توسط حاكم اسلامى اعلام مى‏شود.
2. درآمد كاذب ممنوع
درآمد از راه كارهاى كاذب (واسطه گرى‏هائى كه هيچ گونه كار، خدمت و مديريت در آن نيست.) طبق رواياتى كه در ص259 ،264، 266، وسائل الشيعه، جلد 13 مى‏خوانيم ممنوع است. از امام مى‏پرسد، منزلى اجاره مى‏كنم به مبلغى و اجاره مى‏دهم به مبلغ بيشتر. آيا اين در آمد براى من حلال است؟امام پاسخ مثبت نمى‏دهد و مى‏فرمايد:" هر گاه در اين خانه يك نوع كار اصلاحى انجام داده‏اى مى‏توانى بيشتر اجاره بدهى و گرنه خير".
اعمال تخريبى به هر نحو از هر كس در هوا، آب، خاك، درخت و... ممنوع است.
3. شغل ضرري ممنوع
كارهايى كه انجام آن منجر به خطراتى مى‏شود ممنوع است:لا تُلْقُوا بِأَيدِيكمْ إِلَى التَّهْلُكةِ[بقره/195].
4. قواعد و قوانين كار
قواعد محدود كننده: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ[كافى، ج5، ص293].
قَالَ رَسُولُ اللَّهِصلَا حَرَجَ[كافى، ج4، ص504].
لا تَأْكلُوا أَمْوالَكمْ بَينَكمْ بِالْباطِلِ[بقره/188].

6. نقش حكومت در نظام اقتصادي
1. ايجاد زمينه كار
ايجاد زمينه كار:
حضرت على به مالك اشتر استاندار خود در ضمن نامه مى‏نويسد: نظر تو به آبادى زمين باشد، طبق اين فرمان حاكم اسلامى بايد تسهيلات كشاورزى را فراهم كند، و موانع راه را دور نمايد، و كشاورز را تشويق نمايد. حضرت رسول هنگام وصيت به على(عليه السلام)فرمود:لَا يظْلَمُ الْفَلَّاحُونَ بِحَضْرَتِك[كافى، ج5، ص284].
2. توزيع عادلانه
مقدار كار و آباد كردن زمين و حيازت بايد عادلانه و زير نظر حاكم اسلامى باشد، و در غير اين صورت گاهى ممكن است با طرحى منطقه‏اى را طورى آباد و حيازت كنند كه عرصه كار را براى ديگران تنگ كند.
اموال نور چشمى‏ها كه از طريق حاكم زور تقسيم شده، طبق دستور العمل حضرت على(عليه السلام)در نهج البلاغه بايد برگردانده شود. عثمان اموالى را به فاميل خود داده بود، حضرت على فرمود: همه را بر مى‏گردانيم. آرى، فرياد قرآن به حضرت نوح درباره فرزندش اين است:إِنَّهُ لَيسَ مِنْ أَهْلِك[هود/46].
3. ترويج فرهنگ كار
ترويج فرهنگ كار در مدرسه.
بابا آب داد؛ بابا كار كرد.
2ـ عادت دادن دانش‏آموزان به كار.
3ـ گسترش آموزش‏هاى فنى و حرفه‏اى.[سمينار تكامل فرهنگ كار. ص34]
امام در سال 67 در پيام به كاركنان صنعت نفت: مردم بايد تصميم خود را بگيرند، يا رفاه و مصرف گرايى، يا تحمل سختى و استقلال، و اين ممكن است چند سالى طول بكشد، ولى مردم ما يقينا دومين راه را كه استقلال و شرافت و كرامت است انتخاب خواهند كرد.[سمينار تكامل فرهنگ كار، ص35].
4. تأمين اجتماعي
تأمين اجتماعى از جمله برنامه‏هاى عالى اسلام است كه در اين زمان به طور ناقص براى افراد معينى اداره بيمه به فكر آن افتاده بود، اما اسلام با حفظ عدالت و نياز تحت رهبرى امام از بيت المال تمام كمبودها را جبران مى‏كند.
5. حمايت از محرومين
مخارج گروه كم در آمد، سالخورده و درمانده طبق سفارش حضرت امام على(عليه السلام)در عهدنامه تحت عنوان:اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى[نهج‏البلاغه، نامه 53].
بترس از خدا، بترس از خدا درباره گروه درمانده و كم در آمد به عهده حاكم اسلامى است. (البته مخارج عادى و عادلانه)
پيشامدهاى ناگوار و پرخرجى كه احيانا براى انسان‏هاى كم درآمد مى‏شود، از بيت المال تحت عنوان فقرا يا غارمين جبران مى‏شود.
مخارج گروه كم در آمد، سال خورده، درمانده، طبق سفارش امام در نامه به مالك اشتر به دوش حاكم اسلامى است، آن هم به طور عادلانه.
نا گفته پيداست كه مراد از طبقه محروم گروهى هستند كه دچار فقر طبيعى شده باشند. مثلا با يك سرى حوادث از قبيل تصادفات، آتش سوزى‏ها، كسالت‏ها، نقص عضو، و يا مثلا سرقت مال، عدم بارندگى در منطقه كشاورزى آن گروه، وجود فرزندان زياد، و امثال آن كه معمولا سبب يك نوع فقر به طور طبيعى (نه تحصيلى و استثمارى) مى‏شود؛ اسلام براى اين گروه مخارج عادلانه را از بيت المال زير نظر حاكم اسلامى مقرر داشته است.
6. توزيع آبرومندانه
گاهى مى‏گويند: كمك طبقه پر در آمد به طبقه كم در آمد ممكن است با يك نوع احساس ناراحتى توام باشد. اگر چنين شد، حاكم اسلامى مى‏تواند دستور دهد كه تمام مردم ماليات‏هاى خود را به صندوق بيت المال واريز كنند سپس گروه كم در آمد به مقدار مصرف از صندوق بگيرند. در اين طرح كه گاهى الزاما از طرف حاكم اسلامى مقرر مى‏شود، هيچ گونه خفت و احساسى در كار نيست.
7. خودكفايي اقتصادي
جامعه اسلامى بايد از هر جهت خود كفا و به قول قرآنفَاسْتَوى عَلى سُوقِهِ[فتح/29].
بر پاى خود استوار باشد.
8. ايجاد قوانين تحميلي
تمام مرزها و قيدها و قانون‏هاى تحصيلى از طرف رژيم فاسد بايد الغا شود. آرى، يكى از كارهاى انبيا برداشتن اين غل و زنجيرهاست.وَ يضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الأَْغْلالَ الَّتِي كانَتْ عَلَيهِمْ[اعراف/157].
9. بازنشستگي
طبق سفارش حضرت على(عليه السلام)كه براى پيرمرد سالخورده مسيحى حقوق بازنشستگى تعيين مى‏شود. لكن بايد واقعا قادر بر كار نباشد. ولى در نظام‏هاى موجود افرادى را در سن 50 سالگى با وجود كمال سلامتى بازنشست مى‏كنند.
10. جزيه
اقليت‏هاى مذهبى كه از خمس و زكات و ماليات‏هاى اسلامى معافند، در عوض سرانه‏اى به حاكم اسلامى براى مخارج دولتى مى‏پردازند.
11. حدود جلوگيري از احتكار
كنز اندوزى و احتكار و انحصار كردن به شدت ممنوع است. طبق آيه 7 سوره حشر و آيه 34 سوره توبه.
ما أَفاءَ اللّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ كي لا يكونَ دُولَةً بَينَ الأَْغْنِياءِ مِنْكمْ وَ ما آتاكمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ[حشر/7].
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كثِيراً مِنَ الأَْحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَيأْكلُونَ أَمْوالَ النّاسِ بِالْباطِلِ وَ يصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللّهِ وَ الَّذِينَ يكنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا ينْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ[توبه/34].
آرى، مالك در اسلام نه مى‏تواند زياد مصرف كند و نه مى‏تواند كنز كند و نه مى‏تواند دست از كار بكشد و نه حق دارد ظلم كند، بلكه فقط بايد مال و سرمايه را در راه توليد و خدمت عادلانه به كار اندازد.
12. نوع كار
نوع كار: در نوع كار بايد چند مسئله مورد توجه قرار گيرد: 1ـ كالايى كه تهيه مى‏شود، مورد نياز مردم باشد.2ـ رفاه و آسايش. 3ـ رشد و تكامل.
بنابراين عقيده، كالاهاى مضر تخريبى، تخديرى و اشرافى در اسلام ممنوع است. اين نظام‏هاى غير اسلامى است كه بسيارى از توليدهايشان تنها براى اشباع هوس‏هاى بيهوده طبقه اشراف و وسيله مال اندوزى است و مثلا براى انواع جاى سيگارها، ذوق‏ها، ابتكارات و سرمايه‏ها به هدر مى‏رفت.
مقدار كار و حيازت و آباد كردن زمين بايد عادلانه و زير نظر حاكم اسلام باشد و در غير اين صورت ممكن است گروهى با طرحى چنان منطقه‏اى را زير كشت و زرع ببرند (خصوصا با وسائل مكانيكى امروز) كه عرصه را به ديگر كشاورزان، تنگ كنند.
13. حفظ اموال براي نسل آينده
نوع بهره‏گيرى از منابع طبيعى نبايد به نحوى باشد كه گروه و نسل‏هاى آينده در مخاطره قرار گيرند، البته اين اقدامات روى مصلحت بينى حاكم اسلامى است.

7. تفاوت نظام اسلامي با ديگر نظام ها
1. تفاوت در آزادي كار
آزادى كار و عقيده و انتخاب شغل و مسكن و... در اسلام نيازى به گفتگو ندارد، ولى در دنياى شرق و غرب امروز چه؟
در كشورهاى سوسياليستى بيش از يك حزب نبايد وجود داشته باشد. چرا!!؟
استعفاي بعضى كارمندان ممنوع است. چرا!!؟
در كشورهاى سرمايه دارى و سوسياليستى انحصار است. چرا!!؟
اسلام مثل كشورهاى سوسياليستى نيست كه اجازه تشكيل بيش از يك حزب وجود نداشته باشد. و ديگران هستند كه آزادى و حق مسكن را از انسان‏ها مى‏گيرند، استعفاى كارمندان را نمى‏پذيرد. اگر به دانشجو وام مى‏دهند، شرط مى‏كنند كه حتما انتخاب شغل اين دانشجو در اختيار دولت باشد و اگر انسانى جزو حزب آن‏ها نباشد فريادش به جائى نمى‏رسد. در نظام‏هاى ديگر انواع انحصارها را مى‏بينيم؛ انحصار سرمايه، يا انحصار صنعت يا انحصار زور و قدرت.
2. تفاوت حاكميت سرمايه
حاكميت سرمايه در نظام سياسى ممنوع است:
در اسلام نه اكثريت و نه اقليت، حق تجاوز ندارند. در سيستم‏هاى ديگر زور است يا سرمايه دار يا مدير كل خوب يا گروه يا اكثريت يااقليت.
3. تفاوت در حمايت از مستضعفين
بر خلاف سيستم‏هاى ديگر كه از گروه كم در آمد هم (البته از راه غير مستقيم مانند عوارض، گمرك، دخانيات و...) ماليات‏هايى گرفته مى‏شود، در اسلام از كم در آمدها تحت هيچ عنوانى ماليات گرفته نمى‏شود.
4. تفاوت در نژاد و جنس در مالكيت
در سيستم اقتصادى اسلام در مالك شدن؛ نژاد، جنس، مذهب و... مطرح نيست. زن و مرد، مسلمان و غير مسلمان از هر منطقه و نژادى باشد مى‏تواند مالك شود.
در اسلام كناره‏گيرى از دنيا مورد ملامت است، زيرا شعار اسلام جمله قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص):لَا رَهْبَانِيةَ فِي الْإِسْلَامِ[دعائم‏الإسلام، ج2، ص193].است.
 

 

منبع : توشه تبلیغ حجه الاسلام و المسلمین قرائتی



نظرات 0