تاريخ : شنبه 10 اردیبهشت 1390  | 10:43 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد اسلامی

 ‌دكتر مرتضي‌ عزتي1
 

چكيده‌
اين‌ مقاله‌ تلاش‌ دارد اثر ايمان‌ را روي‌ رفتار مصرف‌ كننده‌ تبيين‌ نمايد. به‌ طور كلي‌ هر فردي‌ دو نوع‌ دارايي‌ به‌ نام‌ مال‌ و زمان‌ دارد كه‌ قابل‌ جانشيني‌ و قابل‌ استفاده‌ در راه‌ كسب‌ مطلوبيت‌ هستند.
در اين‌ مقاله‌ با تبيين‌ مصرف، چارچوب‌ رفتاري‌ و مطلوبيت‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ تشريح‌ مي‌شود سپس‌ تابع‌ مطلوبيت‌ او استخراج‌ شده، نشان‌ داده‌ مي‌شود كه‌ تغييرات‌ و شيب‌ آن‌ متأثر از ايمان‌ او به‌ آخرت‌ و پاداش‌ اخروي‌ است.

مقدمه‌
در اين‌ مقاله‌ مي‌كوشيم‌ تا اثر ايمان‌ را بر روي‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ تبيين‌ كنيم. به‌ طور كلي، هر فردي‌ دو نوع‌ دارايي‌ دارد كه‌ مي‌تواند براي‌ كسب‌ مطلوبيت، آن‌ها را به‌ مصرف‌ برساند: يكي‌ مال‌ (اعم‌ از ثروت‌ و درآمد)، و ديگري‌ زمان‌ كه‌ هر دو قابل‌ استفاده‌ در راه‌ كسب‌ مطلوبيت‌ هستند. اين‌ دو دارايي‌ در بسياري‌ از موارد قابليت‌ جانشيني‌ دارند. در اين‌ مقاله‌ مي‌كوشيم‌ تا انجام‌ هر عملي‌ را (اعم‌ از اين‌ كه‌ نياز به‌ صرف‌ مال‌ يا زمان‌ دارد) كه‌ به‌ كسب‌ مطلوبيت‌ مي‌انجامد و مي‌توان‌ آن‌ را مصرف‌ ناميد، تشريح‌ كنيم. اين‌ فعاليت‌ را با صرف‌ مخارج‌ نشان‌ مي‌دهيم. بر اين‌ اساس، ابتدا چارچوب‌ رفتاري‌ و مطلوبيت‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان، سپس‌ تابع‌ مطلوبيت‌ او را تشريح‌ مي‌كنيم‌ و تغييرات‌ و شيب‌ آن‌ را تحت‌ تأثير ايمان‌ نشان‌ مي‌دهيم. در ادامه، وضعيت‌ تعادل‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ را با وارد كردن‌ اثر ايمان‌ تبيين‌ مي‌كنيم. به‌ طور خاص‌ اين‌ مقاله‌ ارائة‌ جديدي‌ از نظرية‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ است. مطلب‌ نو مقاله، وارد كردن‌ عامل‌ ايمان‌ به‌ منزله‌ درجه‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ پاداش‌ آخرتي‌ و تبيين‌ مطلوبيت‌ حال، آينده‌ و آخرت‌ به‌ صورت‌ مطلوبيت‌ انتظاري‌ و تبيين‌ اثر آن‌ بر تابع‌ مطلوبيت‌ و تعادل‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ است. دست‌كم، نگاه‌ انتظاري‌ به‌ اين‌ موضوع‌ مي‌تواند چشم‌اندازي‌ خاص‌ را در اين‌ زمينه‌ ارائه‌ كند.

 

 

>>>

محور : اقتصاد اسلامی

 ‌دكتر مرتضي‌ عزتي1

چكيده‌
اين‌ مقاله‌ تلاش‌ دارد اثر ايمان‌ را روي‌ رفتار مصرف‌ كننده‌ تبيين‌ نمايد. به‌ طور كلي‌ هر فردي‌ دو نوع‌ دارايي‌ به‌ نام‌ مال‌ و زمان‌ دارد كه‌ قابل‌ جانشيني‌ و قابل‌ استفاده‌ در راه‌ كسب‌ مطلوبيت‌ هستند.
در اين‌ مقاله‌ با تبيين‌ مصرف، چارچوب‌ رفتاري‌ و مطلوبيت‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ تشريح‌ مي‌شود سپس‌ تابع‌ مطلوبيت‌ او استخراج‌ شده، نشان‌ داده‌ مي‌شود كه‌ تغييرات‌ و شيب‌ آن‌ متأثر از ايمان‌ او به‌ آخرت‌ و پاداش‌ اخروي‌ است.

مقدمه‌
در اين‌ مقاله‌ مي‌كوشيم‌ تا اثر ايمان‌ را بر روي‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ تبيين‌ كنيم. به‌ طور كلي، هر فردي‌ دو نوع‌ دارايي‌ دارد كه‌ مي‌تواند براي‌ كسب‌ مطلوبيت، آن‌ها را به‌ مصرف‌ برساند: يكي‌ مال‌ (اعم‌ از ثروت‌ و درآمد)، و ديگري‌ زمان‌ كه‌ هر دو قابل‌ استفاده‌ در راه‌ كسب‌ مطلوبيت‌ هستند. اين‌ دو دارايي‌ در بسياري‌ از موارد قابليت‌ جانشيني‌ دارند. در اين‌ مقاله‌ مي‌كوشيم‌ تا انجام‌ هر عملي‌ را (اعم‌ از اين‌ كه‌ نياز به‌ صرف‌ مال‌ يا زمان‌ دارد) كه‌ به‌ كسب‌ مطلوبيت‌ مي‌انجامد و مي‌توان‌ آن‌ را مصرف‌ ناميد، تشريح‌ كنيم. اين‌ فعاليت‌ را با صرف‌ مخارج‌ نشان‌ مي‌دهيم. بر اين‌ اساس، ابتدا چارچوب‌ رفتاري‌ و مطلوبيت‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان، سپس‌ تابع‌ مطلوبيت‌ او را تشريح‌ مي‌كنيم‌ و تغييرات‌ و شيب‌ آن‌ را تحت‌ تأثير ايمان‌ نشان‌ مي‌دهيم. در ادامه، وضعيت‌ تعادل‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ را با وارد كردن‌ اثر ايمان‌ تبيين‌ مي‌كنيم. به‌ طور خاص‌ اين‌ مقاله‌ ارائة‌ جديدي‌ از نظرية‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ است. مطلب‌ نو مقاله، وارد كردن‌ عامل‌ ايمان‌ به‌ منزله‌ درجه‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ پاداش‌ آخرتي‌ و تبيين‌ مطلوبيت‌ حال، آينده‌ و آخرت‌ به‌ صورت‌ مطلوبيت‌ انتظاري‌ و تبيين‌ اثر آن‌ بر تابع‌ مطلوبيت‌ و تعادل‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ است. دست‌كم، نگاه‌ انتظاري‌ به‌ اين‌ موضوع‌ مي‌تواند چشم‌اندازي‌ خاص‌ را در اين‌ زمينه‌ ارائه‌ كند.


1. اشاره‌ به‌ پيشينة‌ بحث‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌
در زمينة‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ مسلمان، نظريه‌هاي‌ گوناگوني‌ ارائه‌ شده‌ است‌ كه‌ به‌ مهم‌ترين‌ نظريه‌هاي‌ ارائه‌ شده‌ در اين‌ زمينه‌ اشاره‌ مي‌كنيم. محمد منذر كهف‌Muhammad Monzer Kahf) ) (1973) دورة‌ زماني‌ مصرف‌ مسلمان‌ را افزون‌ بر دنيا، به‌ آخرت‌ نيز تعميم‌ مي‌دهد. او در نوشته‌هاي‌ بعدي‌ خود (1974، 1976،199a 1،1991b  و 2002) ابعاد اين‌ بحث‌ را كامل‌تر مي‌كند. از نظر او، مسلمان‌ به‌ دنبال‌ كسب‌ حد‌اكثر رستگاري‌ مي‌رود كه‌ تابع‌ چهار عامل‌ است: 1. مجموعة‌ عامل‌ مذهب، سياسي، فرهنگي، رواني، اجتماعي، قانوني‌ و مانند آن؛ 2. پس‌انداز؛ 3. هزينه‌هاي‌ در راه‌ خدا؛ 4. كالاها و خدمات‌ مصرفي. كهف‌ در بعضي‌ نوشته‌هاي‌ خود، هدف‌ مسلمان‌ را حد‌اكثر كردن‌ مطلوبيت‌ بيان‌ مي‌كند (از جمله‌ كهف‌ 1974 و 1978).
سيد عقيل‌ (1991) هدف‌ مسلمان‌ را حد‌اكثر كردن‌ مطلوبيت‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ مي‌داند كه‌ تابع‌ چهار عامل‌ مصرف‌ جاري‌ (حال)، پس‌انداز يا سرمايه‌گذاري‌ براي‌ مصرف‌ آينده، كمك‌ به‌ ديگران‌ براي‌ كسب‌ پاداش‌ آخرتي، و هزينه‌ كردن‌ در راه‌ مقاصد اجتماعي‌ با هدف‌ كسب‌ پاداش‌ آخرتي‌ است. محمد فهيم‌ خان‌7891) (Muhammad Fahim Khan)  و 1991) هدف‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ را ايجاد توازن‌ بين‌ دنيا و آخرت‌ و تحقق‌ مصلحت‌ مي‌داند. محمد انس‌ زرقاMuhammad Anas ) (6791) Zarga) هدف‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ را حد‌اكثر كردن‌ مطلوبيت‌ خود از طريق‌ مصرف‌ در دنيا و كسب‌ پاداش‌ در آخرت‌ به‌ وسيلة‌ رعايت‌ قواعد اسلامي‌ مي‌داند. او سطوحي‌ براي‌ مصرف‌ و پاداش‌ تعيين‌ مي‌كند.
افزون‌ بر اين‌ نظريه‌هاي‌ اصلي‌ در زمينة‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ در سطح‌ خُرد، ديدگاه‌هايي‌ نيز از جمله‌ مباحث‌ محمد عبدالمنان‌6891) (Muhammad Abdul - Mannan) )، م. م. متوالي‌M. ) 1891) M. Metwaly))، اوصاف‌ احمد6891) (Ausaf Ahmad)  و 1987)، خان‌ (1985)، منور اقبال‌(1891) (Monavvar Iqbal)  و مانند اين‌ها در زمينه‌ تابع‌ مصرف‌ كلان‌ مطرح‌ شده‌ است. با اين‌ حال، در اين‌ مجموعه‌ مباحث‌ و نظريه‌هاي‌ مطرح‌ شده، هيچ‌ كدام‌ به‌ طور جد‌ي‌ بحث‌ ايمان‌ را مطرح‌ نكرده‌اند. فقط‌ بعضي‌ از آن‌ها يا نويسنده‌هاي‌ ديگري‌ كه‌ اين‌ مباحث‌ را در قالب‌ مقالات‌ ديگري‌ مطرح‌ كرده‌اند به‌ طور بسيار مختصر و در حد‌ يك‌ يا چند جمله‌ به‌ اثر ايمان‌ اشاره‌ داشته‌اند.
از جمله‌ يوسف‌ بن‌ عبدا الزامل‌ و بوعلام‌ بن‌ جيلالي‌ (1999) با نتيجه‌گيري‌ از نظريه‌هاي‌ گوناگون‌ به‌ طور مختصر، تأثير ايمان‌ را افزايش‌ مخارج‌ در راه‌ خدا دانسته‌اند. همچنين‌ خان‌ در بحث‌ تابع‌ مصرف‌ كلان، تقوا را به‌ صورت‌ عامل، وارد تابع‌ مصرف‌ كرده‌ است. با اين‌ حال، اين‌ دو نيز به‌ چگونگي‌ و علت‌ اين‌ اثرگذاري‌ اشاره‌اي‌ نكرده‌اند.
در ايران‌ نيز مطالعاتي‌ از جمله‌ در نوشته‌هاي‌ توتونچيان‌ (1363)، دانش‌ (1365)، مشرف‌ جوادي‌ (1365)، صدر (1375) و دادگر (1378) در زمينة‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ مطرح‌ شده‌ است؛ اما هيچ‌ يك‌ از اين‌ها نيز بحث‌ ايمان‌ را به‌ طور جد‌ي‌ مطرح‌ نكرده‌اند.
نكتة‌ قابل‌ تأمل‌ ديگر در زمينة‌ نظريه‌ها و ديدگاه‌هاي‌ ارائه‌ شده‌ اين‌ است‌ كه‌ اغلب‌ آن‌ها مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ را فرد آرماني‌ اسلامي‌ در نظر گرفته‌اند. با اين‌ حال، مقالة‌ حاضر در صدد است‌ كه‌ چشم‌اندازي‌ بر چگونگي‌ و علت‌ اثرگذاري‌ ايمان‌ بر رفتار مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ ايجاد كند.
2. چارچوب‌ رفتاري‌ و مطلوبيت‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌
2-1. جايگاه‌ ايمان‌ در بحث‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌
بر اساس‌ نظرية‌ رايج‌ (اقتصاد سنتي) هنگامي‌ مصرف‌ كنندة‌ در تعادل‌ است‌ كه‌ نسبت‌ ميل‌ نهايي‌ جانشيني‌ دو كالا نزد او، برابر نسبت‌ قيمت‌هاي‌ آن‌ دو كالا باشد و در عين‌ حال، تركيب‌ كالاهاي‌ مصرفي‌ مصرف‌ كنندة‌ بر روي‌ خط‌ بودجه‌ (يعني‌ استفاده‌ از حد‌اكثر امكانات) قرار بگيرد. در اين‌ وضعيت‌ ميل‌ نهايي‌ جانشيني‌ و نيز نسبت‌ قيمت‌ها مي‌توانند عوامل‌ اصلي‌ و تعيين‌ كننده‌ براي‌ مصرف‌ كنندة‌ باشند. در نظرية‌ رايج‌ (سنتي) رفتار مصرف‌ كنندة، هنگامي‌ كه‌ بحث‌ از عوامل‌ مؤ‌ثر بر مصرف‌ و به‌ تبع‌ آن، استخراج‌ منحني‌ تقاضا صورت‌ مي‌گيرد، قيمت‌ كالاها و خدمات‌ (و قيمت‌ جانشين‌ها و مكمل‌هاي‌ آن)، وارد تابع‌ تقاضا مي‌شوند؛ اما در اين‌ وضع، هيچ‌ عاملي‌ كه‌ نشان‌ دهندة‌ ميل‌ نهايي‌ جانشيني‌ دو كالا باشد، وارد بحث‌ و تابع‌ تقاضا نمي‌شوند؛ در حالي‌ كه‌ عوامل‌ مشخص‌ و معيني‌ را مي‌توان‌ در نظر گرفت‌ كه‌ براي‌ بعضي‌ كالاها و خدمات‌ يا مخارج‌ مصرف‌ كنندة‌ مانند قيمت‌ عمل‌ مي‌كنند؛ اما اثر آن‌ها بر روي‌ شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ وارد مي‌شود. از جمله‌ بيماري‌ فرد يا تجويز خوراكي، پوشاكي‌ و نظير آن‌ از سوي‌ پزشك‌ يا موارد مشابه‌ آن‌ كه دامنة‌ بسيار گسترده‌اي‌ دارند. در بعضي‌ ديدگاه‌ها، اين‌ موارد را استثنا در نظر گرفته‌اند.
در بحث‌ مخارج‌ مصرف‌ كنندة‌ مذهبي‌ براي‌ آخرت‌ و دنيا، يك‌ عامل‌ تعيين‌ كنندة‌ اصلي‌ براي‌ شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ يا به‌ عبارت‌ ديگر، نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ بين‌ مخارج‌ دنيايي‌ و آخرتي، ايمان‌ فرد است. براي‌ فردي‌ كه‌ ايمان‌ بيش‌تري‌ (در مقايسه‌ با ديگران) داشته‌ باشد، ارزش‌ مطلوبيت‌ آخرتي، بيش‌تر است‌ و در نتيجه، ميل‌ به‌ مخارج‌ منتج‌ به‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ او افزون‌تر مي‌شود؛ يعني‌ شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ براي‌ مخارج‌ آخرتي‌ و دنيايي‌ به‌ نفع‌ مخارج‌ آخرتي‌ (براي‌ افراد داراي‌ ايمان‌ كم‌تر) بيش‌تر است؛ پس‌ مي‌توان‌ ايمان‌ را به‌ صورت‌ عامل‌ تعيين‌ كنندة‌ شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ مخارج‌ دنيايي‌ و مخارج‌ با هدف‌ آخرتي‌ (و مخارج‌ با هدف‌ كسب‌ رضايت‌ خدا و مخارج‌ مشابه‌ آن) وارد بحث‌ نظرية‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ كرد. اگر فردي‌ ايمان‌ نداشته‌ باشد، اثر اين‌ عامل‌ صفر خواهد بود و اگر ايمان‌ داشته‌ باشد، اثر آن‌ در رفتار او منعكس‌ مي‌شود؛ البته‌ ايمان‌ بر رفتارهاي‌ گوناگون‌ از جمله‌ پرهيز از اسراف، تبذير و هر نوع‌ عمل‌ معصيت‌آميز و در نتيجه‌ بر رفتار مصرفي‌ دنيايي‌ مؤ‌ثر است. در اين‌ جا فرض‌ شده‌ است‌ كه‌ اين‌ آثار در مجموع، روي‌ تغيير شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ بين‌ هزينه‌هاي‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ لحاظ‌ مي‌شود.
براي‌ ارائة‌ بحث، ابتدا تابع‌ مطلوبيت‌ مخارج‌ آخرتي‌ را ترسيم، و با تابع‌ مطلوبيت‌ مخارج‌ دنيايي‌ مقايسه‌ مي‌كنيم.
2-2. پيش‌فرض‌ها
ما به‌ طور خلاصه‌ پيش‌فرض‌هاي‌ موجود در نظرية‌ رفتار مصرف‌ كنندة‌ را از اين‌ جهت‌ كه‌ او به‌ دنبال‌ كسب‌ مطلوبيت‌ است‌ و هدفش‌ حد‌اكثر كردن‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ كالاها و خدمات‌ است، همراه‌ با عملكرد عقلاني‌ به‌ معناي‌ اين‌ كه‌ او در رفتارهايش‌ با اتكا به‌ عقل، بهترين‌ گزينه‌ را براي‌ خودش‌ بر مي‌گزيند (قادر است‌ و عمل‌ مي‌كند) افزون‌ بر وجود اط‌لاع‌ از مقدار مطلوبيت‌ هر عمل‌ به‌ صورت‌ پيش‌ فرض‌ در بحث‌ خود مي‌پذيريم. در ضمن‌ تفاوت‌ مصرف‌ كنندة‌ مسلمان‌ و غير مسلمان‌ (بي‌دين) را در ايمان‌ ديني‌ او مي‌دانيم‌ و ايمان‌ را به‌ منزلة‌ اطمينان‌ از تحقق‌ آخرت‌ و وعده‌ و وعيدهاي‌ آن‌ در نظر مي‌گيريم. بر اين‌ اساس، مطلوبيت‌ را انتظاري‌ در نظر مي‌گيريم‌ و مقدار مطلوبيت‌ آخرتي‌ را تحت‌ تأثير نوع‌ و مقدار پاداش‌ آخرتي‌ و ضريب‌ اطمينان‌ از تحقق‌ آن‌ها مي‌دانيم. انتظاري‌ بودن‌ مطلوبيت‌ را بيش‌تر توضيح‌ مي‌دهيم.
2-3. انتظاري‌ بودن‌ مطلوبيت‌
اين‌ كه‌ مطلوبيت‌ را مقدار قطعي‌ در نظر بگيريم، چندان‌ با واقعيت‌ سازگار به‌ نظر نمي‌رسد. واقعيت‌ اين‌ است‌ كه‌ يك‌ انسان‌ هميشه‌ نمي‌تواند پيش‌ از انجام‌ عمل‌ يا مصرف‌ كالا يا خدمت‌ به‌ طور دقيق‌ مطلوبيت‌ آن‌ را مشخص‌ كند؛ زيرا در لحظة‌ مصرف‌ و پس‌ از آن‌ ممكن‌ است‌ حالت‌هاي‌ گوناگون‌ ايجاد شود و در مقدار مطلوبيت‌ اثر بگذارد. همچنين‌ انسان‌ هنگامي‌ كه‌ براي‌ نخستين‌ بار كالا يا خدمت‌ را مصرف‌ مي‌كند، از نتايجي‌ كه‌ براي‌ او به‌ بار خواهد آورد، آگاهي‌ دقيقي‌ ندارد؛ بنابراين‌ نمي‌تواند مقدار مطلوبيت‌ قطعي‌ آن‌ را از پيش‌ تعيين‌ كند. هر چند اين‌ موارد دربارة‌ مصرف‌ در دورة‌ حاضر براي‌ هر فرد بسيار كم‌ هستند يا ضريب‌ عدم‌ قطعيت‌ آن‌ها ضعيف‌ است، بر اين‌ اساس‌ مي‌توان‌ گفت: مطلوبيت‌ اين‌ها نيز يك‌ مقدار انتظاري‌ است.
به‌ صورت‌ بهتر و روشن‌تر مي‌توان‌ گفت: مطلوبيت‌ آينده، مطلوبيت‌ انتظاري‌ است؛ زيرا وضعيت‌ آينده، از جهات‌ گوناگون‌ اقتصادي، اجتماعي، محيطي، جسماني، رواني‌ و نظير آن‌ها براي‌ فرد، نامشخص‌ است. حتي‌ زنده‌ بودن‌ او نيز غير قطعي‌ است؛ پس‌ در مطلوبيت‌ آينده‌ و مصرف‌ آينده، عدم‌ قطعيت‌ بيش‌تري‌ وجود دارد. بر اين‌ اساس‌ مي‌توان‌ گفت: مطلوبيت‌ دنيايي‌ در كل‌ با عدم‌ قطعيت‌ همراه‌ است.
عدم‌ قطعيت‌ مطلوبيت‌ دنيايي‌ براي‌ زمان‌ حاضر و زمان‌ آينده، به‌ عدم‌ اط‌لاع‌ كافي‌ از آينده، يعني‌ اطمينان‌ نداشتن‌ از مقدار مطلوبيت‌ حاصل‌ از مصرف‌ هر كالا يا خدمت‌ و عدم‌ قطعيت‌ تحقق‌ آينده‌ (مرگ‌ و زندگي) و عدم‌ قطعيت‌ اوضاع‌ محيطي‌ و شخصي‌ فرد و نظير اين‌ها باز مي‌گردد.
مطلوبيت‌ آخرت‌ نيز چنين‌ است. مي‌توان‌ گفت: هيچ‌ كس‌ از زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ خبر دقيقي‌ ندارد. اخبار دربارة‌ همة‌ ابعاد حيات‌ پس‌ از مرگ‌ متفاوت‌ است. به‌ ويژه‌ اين‌ كه‌ افراد گوناگون‌ ايمان‌ يكساني‌ به‌ آخرت‌ و زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ ندارند. بعضي‌ بي‌ايمان‌ به‌ آخرت‌ و بعضي‌ داراي‌ ايمانند. بين‌ مؤ‌منان‌ نيز درجة‌ ايمان، يعني‌ باور و اطمينان‌ به‌ تحقق‌ آخرت، يكسان‌ نيست؛ از اين‌ رو، زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ نيز داراي‌ عدم‌ اطمينان‌ است. اين‌ عدم‌ اطمينان‌ مي‌تواند به‌ منزلة‌ عدم‌ قطعيت‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ تلقي‌ شود؛ از اين‌ رو، مطلوبيت‌ آخرتي‌ نيز با عدم‌ قطعيت‌ مواجه‌ است. بر اين‌ اساس، اين‌ پرسش‌ مطرح‌ مي‌شود كه‌ پس، مصرف‌ كنندة‌ چگونه‌ تصميم‌ مي‌گيرد؟
مي‌توان‌ گفت: مقدار مطلوبيت‌ انتظاري‌ حاصل‌ از مصرف‌ كالا يا خدمت، ملاك‌ تصميم‌ گيري‌ مصرف‌ كنندة‌ است. مطلوبيت‌ انتظاري‌ نيز با ضرب‌ كردن‌ ضريب‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ در مقدار مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ به‌ دست‌ مي‌آيد. چنان‌ چه‌ مصرف‌ كالا يا خدمت‌ بتواند به‌ مقادير گوناگوني‌ از مطلوبيت‌ بينجامد، در نتيجه، مصرف‌ كنندة‌ بر حسب‌ اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ حاصل‌ از مصرف‌ آن‌ كالا يا خدمت، براي‌ تخصيص‌ منابع‌ خود و مصرف‌ آن‌ كالا يا خدمت‌ تصميم‌ مي‌گيرد.
انتظاري‌ بودن‌ مطلوبيت‌ در مباحث‌ تصميم‌گيري‌ در وضعيت‌ عدم‌ قطعيت‌ مطرح‌ شده‌ است؛ اما بحث‌ جد‌ي‌ در اين‌ زمينه‌ به‌ مطلوبيت‌ آينده‌ مربوط‌ مي‌شود. مطلوبيت‌ آينده‌ غير قطعي‌تر است‌ و نكتة‌ اصلي، مطلوبيت‌ آخرتي‌ است‌ كه‌ از اين‌ جهت‌ بايد مورد توجه‌ خاص‌ قرار گيرد. عدم‌ قطعيت‌ مطلوبيت‌ آينده، از نوع‌ عدم‌ قطعيت‌ مطلوبيت‌ زمان‌ حال‌ نيست؛ به‌ ويژه، عدم‌ قطعيت‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ به‌ عواملي‌ بستگي‌ دارد كه‌ با عوامل‌ شكل‌ دهندة‌ عدم‌ قطعيت‌ مطلوبيت‌ دنيايي، متفاوت‌ است. مهم‌ترين‌ تفاوت‌ اين‌ دو در اين‌ است‌ كه‌ قطعيت‌ و عدم‌ قطعيت‌ آخرت‌ نزد افراد، به‌ باورهاي‌ مذهبي‌ آنان‌ باز مي‌گردد؛ در حالي‌ كه‌ بازگشت‌ عدم‌ قطعيت‌ دنيايي، به‌ عدم‌ آگاهي‌ و عوامل‌ مشابه‌ است. بر اين‌ اساس، بايد توجه‌ داشت‌ كه‌ منظور ما از اين‌ عدم‌ قطعيت‌ آخرتي‌ با مباحث‌ مربوط‌ به‌ نقص‌ اط‌لاعات، اط‌لاعات‌ نامتقارن‌ و نظير آن‌ در اقتصاد تفاوت‌ دارد.
2-4. مطلوبيت‌ دوره‌هاي‌ گوناگون‌ زندگي‌
بر اساس‌ بحث‌ عدم‌ قطعيت‌ و مطلوبيت‌ انتظاري‌ مي‌توان‌ گفت: مقدار اطمينان‌ يا همان‌ مقدار ايمان، نشان‌ دهندة‌ ضريب‌ ارزش‌ پاداش‌ آخرتي‌ نزد فرد است‌ به‌ اين‌ معنا كه‌ نگاه‌ فرد به‌ پاداش، نگاه‌ انتظاري‌ است، و تصميم‌گيري‌ فرد براي‌ آخرت، تصميم‌گيري‌ در وضعيت‌ عدم‌ اطمينان‌ است. بر اين‌ اساس‌ مي‌توان‌ براي‌ آينده‌ نيز چنين‌ تصور كرد؛ زيرا آيندة‌ دنيايي‌ تحقق‌ قطعي‌ ندارد؛ بلكه‌ براي‌ هر فرد، درجة‌ احتمال‌ تحقق‌ خاصي‌ دارد. اين‌ دو عامل‌ (درجة‌ اطمينان‌ و مقدار پاداش‌ يا نتيجة‌ عمل) براي‌ هر نوع‌ تصميم‌گيري‌ درباره‌ آينده‌ (به‌ ويژه‌ تصميم‌گيري‌هاي‌ اقتصادي) ملاك‌ تصميم‌گيري‌ افراد است. مطلوبيت‌ دوره‌هاي‌ آينده‌ نيز چنين‌ است. به‌ عبارت‌ ساده، انسان‌ از امروز خود (در مقايسه‌ با آينده) اطمينان‌ بيش‌تري‌ دارد؛ در نتيجه، با اطمينان‌ بيش‌تري‌ براي‌ آن‌ تصميم‌ مي‌گيرد. بر اين‌ اساس، در تصميم‌گيري‌هاي‌ خود با تساوي‌ اوضاع، امروز را به‌ آينده، و آيندة‌ نزديك‌ را به‌ آيندة‌ دورتر ترجيح‌ مي‌دهد و هر مقدار آينده‌ دورتر باشد، فوايد آن‌ را كم‌ اهميت‌تر تلقي‌ مي‌كند؛ البته‌ به‌ علت‌ اين‌ كه‌ به‌ تحقق‌ آيندة‌ دورتر اطمينان‌ كم‌تري‌ دارد. انسان، اين‌ گونه‌ تصميم‌گيري‌ دربارة‌ آينده‌ را بر اساس‌ اميد به‌ زندگي‌ استوار مي‌كند؛ يعني‌ درجة‌ اطمينان‌ او از آينده، به‌ اميد به‌ زندگي‌ در آينده‌ مورد نظر نزد او بستگي‌ دارد. با يك‌ مثال‌ توضيح‌ را كامل‌تر مي‌كنيم.
اگر اميد به‌ زندگي‌ در جامعه‌اي‌ هشتاد سال‌ باشد، فردي‌ كه‌ در اوان‌ جواني‌ است، براي‌ پنجاه‌ سال‌ بعد خود نيز برنامه‌ريزي‌ و از جمله‌ پس‌انداز مي‌كند؛ زيرا اطمينان‌ نسبي‌ دارد كه‌ بتواند از اين‌ برنامه‌ و پس‌انداز خود در آينده، مطلوبيت‌ مناسبي‌ كسب‌ كند؛ اما اين‌ فرد براي‌ 150 سال‌ بعد خود، هيچ‌ برنامه‌اي‌ نمي‌ريزد و پس‌اندازي‌ نمي‌كند تا در آن‌ زمان‌ مصرف‌ كند؛ زيرا اميدي‌ به‌ تحقق‌ آن‌ آينده‌ براي‌ خود ندارد؛ البته‌ ممكن‌ است‌ براي‌ شصت‌ سال‌ بعد خود نيز برنامه‌اي‌ با اطمينان‌ تحقق‌ كم‌تر بريزد. همين‌ طور هر چه‌ زمان‌ طولاني‌تر باشد، برنامه‌ريزي‌ با عدم‌ اطمينان‌ بيش‌تري‌ مواجه‌ خواهد بود.
بر اين‌ اساس، اگر مصرف‌ يك‌ كالا در زمان‌ حال‌ و آينده‌ مطلوبيت‌ يكساني‌ داشته‌ باشد، چون‌ اميد به‌ تحقق‌ آينده، كم‌تر از 100 درصد است‌ و زمان‌ حال‌ تحقق‌ يافته، در نتيجه، اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ زمان‌ حال‌ براي‌ او بيش‌تر از اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ آينده‌ است؛ بدين‌ سبب، اين‌ كالا را در زمان‌ حال‌ مصرف‌ مي‌كند؛ اما اگر اميد به‌ تحقق‌ آينده‌اي‌ كه‌ مي‌تواند كالا را براي‌ آن‌ پس‌انداز كند، 10 درصد كم‌تر از قطعي‌ (يعني‌ 90 درصد) باشد و مطلوبيت‌ مصرف‌ آيندة‌ اين‌ كالا 20 درصد بيش‌تر از مصرف‌ فعلي‌ باشد، در آن‌ صورت‌ پس‌انداز خواهد كرد؛ زيرا اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ آينده، از اميد رياضي‌ مصرف‌ فعلي‌ بيش‌تر است. از اين‌ مطلب‌ يك‌ نتيجه‌ براي‌ پس‌انداز خواهيم‌ گرفت‌ و يك‌ نتيجه‌ براي‌ انجام‌ هزينه‌ يا مخارج‌ در راه‌ خدا (يا مخارج‌ با هدف‌ كسب‌ پاداش‌ آخرتي، رضايت‌ الاهي‌ و نظير اين‌ها):
1. به‌ طور خلاصه، انسان‌ براي‌ آينده‌اي‌ پس‌انداز مي‌كند كه‌ اميد رياضي‌ كسب‌ مطلوبيت‌ اين‌ پس‌انداز در آن‌ آينده، كم‌تر از مطلوبيت‌ مصرف‌ اين‌ مقدار كالا و خدمت‌ (معادل‌ پس‌انداز) در زمان‌ حال‌ نباشد. اين‌ مبنا باعث‌ مي‌شود افراد جوان‌تر كه‌ به‌ زندگي‌ طولاني‌تري‌ اميد دارند، بيش‌تر پس‌انداز كنند و افراد داراي‌ سن‌ بالاتر، كم‌تر پس‌انداز داشته‌ باشند؛ به‌ ويژه‌ مقايسة‌ اين‌ منطق‌ بين‌ جوانان‌ در اوايل‌ تشكيل‌ خانواده‌ (10 تا 15 سال‌ اول) و پيرهاي‌ در اواخر عمر، اين‌ نتيجه‌ را روشن‌تر مي‌كند.
2. انسان‌ مي‌تواند دارايي‌ خود را صرف‌ سه‌ دوره‌ كند: زندگي‌ در زمان‌ حاضر، زندگي‌ آينده‌ و زندگي‌ پس‌ از مرگ. مصرف‌ در اين‌ سه‌ دوره، در شكل‌ خود مطلوبيت‌ ايجاد مي‌كند. انسان‌ با توجه‌ به‌ اميد به‌ كسب‌ مطلوبيت‌ در هر دوره، به‌ تقسيم‌ دارايي‌ خود بين‌ اين سه‌ دوره‌ تصميم‌ مي‌گيرد. براي‌ زمان‌ حاضر، اميد به‌ كسب‌ مطلوبيت، قطعي‌ (يا نزديك‌ به‌ قطعي) تلقي‌ مي‌شود؛ پس‌ بخشي‌ از درآمد و ثروت‌ خود را براي‌ مصرف‌ زمان‌ حال‌ تخصيص‌ مي‌دهد (همة‌ انسان‌ها اين‌ گونه‌ هستند).
انسان‌ با مصرف‌ كالاها و خدمات‌ در آينده‌ دنيايي‌ نيز مطلوبيت‌ كسب‌ مي‌كند. اما اين‌ آينده، قطعي‌ نيست. بر اين‌ اساس، انسان‌ براي‌ آيندة‌ زندگي‌ دنيايي‌ نيز متناسب‌ با سن‌ خود و سال‌هاي‌ اميد به‌ زندگي‌ آينده، «اميد رياضي‌ كسب‌ مطلوبيت» خاصي‌ دارد. اين‌ اميد رياضي، حاصلضرب‌ مقدار مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ آن‌ كالا يا خدمت‌ با مقدار اميد به‌ تحقق‌ آن‌ آينده‌ (اطمينان‌ تحقق‌ مصرف‌ يا كسب‌ مطلوبيت) است؛ پس‌ لذا انسان‌ بخشي‌ از دارايي‌ خود را براي‌ استفاده‌ در آينده‌ پس‌انداز مي‌كند. مي‌توان‌ آيندة‌ خانواده‌ را نيز جزئي‌ از آيندة‌ دنيايي‌ فرد در نظر گرفت. در اين‌ صورت‌ مي‌توان‌ مالي‌ را كه‌ از فرد به‌ ارث‌ مي‌ماند نيز جزو هزينه‌هاي‌ آيندة‌ دنيايي‌ برشمرد. انسان‌ اين‌ مال‌ را در وهلة‌ اول‌ براي‌ زندگي‌ آيندة‌ خود و خانواده‌اش‌ نگه‌ مي‌دارد؛ ولي‌ مرگ‌ بدون‌ اط‌لاع‌ فرا مي‌رسد و آن‌ چه‌ مي‌ماند، به‌ ورثه‌ تعلق‌ مي‌گيرد (ارث).
بر اساس‌ آموزه‌هاي‌ ديني‌ مي‌توان‌ اين‌ گونه‌ برداشت‌ كرد كه‌ مصرف‌ در زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ نيز سبب‌ كسب‌ مطلوبيت‌ مي‌شود. اين‌ مطلوبيت‌ نمي‌تواند به‌ طور دقيق‌ به‌ وسيلة‌ فرد در نظر گرفته‌ شود و بر اساس‌ آن‌ تصميم‌ به‌ تخصيص‌ بخشي‌ از دارايي‌ خود براي‌ زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ بگيرد. در اين‌ جا نيز مقدار اطمينان‌ به‌ زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ و امكان‌ كسب‌ اين‌ مطلوبيت‌ در آن‌ جهان، عامل‌ تعيين‌ كننده‌ است؛ يعني‌ در تصميم‌گيري‌ براي‌ تخصيص‌ بخشي‌ از دارايي‌ براي‌ كسب‌ پاداش‌ آخرتي‌ يا رضايت‌ الاهي‌ نيز اميد رياضي‌ كسب‌ مطلوبيت‌ در زندگي‌ آخرتي، ملاك‌ تصميم‌گيري‌ فرد مي‌شود.
به‌ اين‌ نكته‌ بايد توجه‌ كرد كه‌ اگر در هر دوره‌ و براي‌ هر فرد، اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ در هر يك‌ از سه‌ دوره، صفر باشد، مصرف‌ كنندة‌ براي‌ كسب‌ مطلوبيت‌ در آن‌ دوره، هزينه‌اي‌ صرف‌ نخواهد كرد؛ پس‌ اگر مصرف‌ كنندة‌ به‌ زندگي‌ آيندة‌ خود و تحقق‌ مصرف‌ كالاهاي‌ مورد پس‌انداز در آيندة‌ خاص‌ اطمينان‌ داشته‌ باشد، براي‌ آن‌ دوره‌ پس‌انداز مي‌كند. بر اين‌ اساس، چنان‌ چه‌ انساني‌ در شرف‌ مرگ‌ باشد، معنا نمي‌دهد براي‌ آينده‌ (آينده‌ طولاني) خود پس‌انداز كند. همين‌ طور است‌ براي‌ انساني‌ كه‌ به‌ كسب‌ مطلوبيت‌ مورد انتظار در زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ اطميناني‌ ندارد. او، براي‌ آن‌ دوره‌ هيچ‌ مخارجي‌ نمي‌كند.
اين‌ نكته‌ باعث‌ شده‌ است‌ تا انسان‌ها، دارايي‌ خود را بين‌ سه‌ دوره‌ تقسيم‌ كنند و بر اساس‌ اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ در اين‌ دوره‌ها، دربارة‌ مصرف‌ خود (صرف‌ دارايي) تصميم‌ بگيرد. چنان‌ چه‌ اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ يكي‌ از اين‌ سه‌ دوره، صفر باشد، انسان‌ براي‌ آن دوره، تخصيصي‌ نخواهد داشت؛ يعني‌ اگر انسان‌ در شرف‌ مرگ‌ باشد، از دارايي‌ خود تخصيصي‌ براي‌ آينده‌ نخواهد داد. همچنين‌ اگر انساني‌ به‌ آخرت‌ و زندگي‌ پس‌ از مرگ‌ و به‌ ويژه‌ پاداش‌ و عقوبت‌ آخرتي‌ ايمان‌ نداشته‌ باشد، دارايي‌ خود را براي‌ آن‌ دوره‌ نيز تخصيص‌ نخواهد داد. چنان‌ چه‌ هر يك‌ از اين‌ تخصيص‌ها صفر شود، موجودي‌ فرد براي‌ تخصص‌ به‌ دو دورة‌ ديگر بيش‌تر مي‌شود و اگر اميد رياضي‌ دو دوره‌ (يعني‌ آينده‌ و آخرت) صفر باشد، همة‌ دارايي‌ به‌ دورة‌ ديگر (يعني‌ دورة‌ حال) تخصيص‌ داده‌ خواهد شد.
اين‌ امر سبب‌ مي‌شود انساني‌ كه‌ در پايان‌ زندگي‌ خود است، چنان‌ چه‌ به‌ آخرت‌ ايمان‌ داشته‌ باشد، براي‌ آينده‌ پس‌انداز نكند؛ در نتيجه، امكان‌ تخصيص‌ دارايي‌ به‌ آخرت‌ براي‌ او بيش‌تر مي‌شود. همچنين‌ در اين‌ حالت، تحقق‌ وعده‌هاي‌ آخرتي، نزديك‌تر به‌ نظرش‌ مي‌رسد؛ بدين‌ سبب، به‌ طور نسبي‌ اميد به‌ تحقق‌ پاداش‌ و عقوبت‌ آخرتي‌ در مقايسه‌ با اميد به‌ آينده‌ افزايش‌ مي‌يابد؛ در نتيجه، مخارج‌ در راه‌ خدا از سوي‌ افراد با ايمان‌ در دوره‌هاي‌ پاياني‌تر زندگي، در مقايسه‌ با دورة‌ جواني‌ (اوايل‌ تشكيل‌ خانواده) بيش‌تر مي‌شود. در مقابل، افرادي‌ كه‌ به‌ آخرت‌ ايمان‌ ندارند و همه‌ چيز را در اين‌ دنيا خاتمه‌ يافته‌ مي‌دانند، در اواخر عمر خود، به‌ تخصيص‌ درآمد و ثروتشان‌ براي‌ كسب‌ مطلوبيت‌ همان‌ دوره‌ (يعني‌ زندگي‌ دنيايي‌ همان‌ زمان) تصميم‌ مي‌گيرند؛ يعني‌ مطلوبيت‌ انتظاري‌ آينده‌ و آخرت‌ آن‌ها، صفر است‌ و در تصميم‌گيري‌ تخصيص‌ منابع‌ آن‌ها دخالتي‌ داده‌ نمي‌شود.
2-5. تابع‌ مطلوبيت‌
با توجه‌ به‌ آن‌ چه‌ بيان‌ شد، تابع‌ مطلوبيت‌ فرد، تابع‌ انتظاري‌ است‌ كه‌ مقدار مطلوبيت‌ انتظاري‌ هر كالا در اين‌ تابع، از حاصل‌ ضرب‌ مقدار مطلوبيت‌هاي‌ ناشي‌ از مصرف‌ آن‌ كالا (يا خدمات) در مقدار احتمال‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ همان‌ كالا يا خدمت‌ به‌ دست‌ مي‌آيد. مجموع‌ مطلوبيت‌ حاصل‌ از مصرف‌ كل‌ فرد نيز مجموع‌ اين‌ حاصل‌ ضرب‌ها خواهد بود؛ البته‌ به‌ شرطي‌ كه‌ هر كالا فقط‌ بتواند به‌ يك‌ مقدار مطلوبيت‌ بينجامد. بر اين‌ اساس، با فروض‌ ياد شده، تابع‌ مطلوبيت‌ يك‌ مصرف‌ كنندة‌ به‌ صورت‌ ذيل‌ است:
      N
U = S Pi ui    «1»
1     i=
‌    ‌كه‌ در آن‌Pi  احتمال‌ يا درجة‌ اطمينان‌ فرد به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ كالا يا خدمت‌i ام‌ و ui  مقدار اين‌ مطلوبيت‌ استN . تعداد كل‌ كالاها و خدمات‌ مصرفي‌ فرد است. اگر فرض‌ كنيم‌ كل‌ زندگي‌ فرد به‌ دوره‌هايي‌ تقسيم‌ مي‌شود (قبل‌ و پس‌ از مرگ) و در هر دوره، امكان‌ مصرف‌ و كسب‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از آن‌ وجود دارد، تابع‌ مطلوبيت‌ يك‌ فرد چنين‌ مي‌شود:
        h     N
U =  S   S Pit uit    «2»
1      t=1   i=
كه‌ در آن،t  نشان‌ دهندة‌ شمارة‌ دوره‌ وh  دوره‌ها است‌ وuit  وPit  به‌ ترتيب، مقدار و احتمال‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ كالاي‌i ام‌ در دوره‌t ام‌ است.
در واقع، هر فرد از مقدار مطلوبيت‌ كالا اط‌لاع‌ كامل‌ ندارد؛ زيرا مطلوبيت، پس‌ از مصرف‌ كالا يا خدمت‌ به‌ دست‌ مي‌آيد. اگر براي‌ مصرف‌ هر كالا،m  حالت‌ مطلوبيت‌ را كه‌ متفاوت‌ از يك‌ ديگر هستند و احتمال‌ تحقق‌ هر يك‌ متفاوت‌ است‌ در نظر بگيريم‌ (بديهي‌ است‌ كه‌ مجموع‌ اين‌ احتمال‌ها براي‌ هر كالا يا خدمت‌ برابر «يك» است)، در آن‌ صورت‌ تابع‌ مطلوبيت‌ هر فرد به‌ صورت‌ ذيل‌ مي‌شود:
        h     N      m
U =  S   S    S Ptij utij    «3»
1       t=1   i=1   j=
2-6. تابع‌ مطلوبيت‌ بر حسب‌ مخارج‌ (مصرف‌ كالاها و خدمات)
با توجه‌ به‌ آن‌ چه‌ بيان‌ شد، چنان‌ چه‌ همة‌ كالاها و خدمات‌ مصرفي‌ دورة‌ حاضر را بر حسب‌ مخارج‌ در نظر بگيريم‌ يا اين‌ مجموعة‌ كالاها و خدمات‌ را از يك‌ نوع‌ فرض‌ كنيم‌ و مقدار آن‌ را با 1x نشان‌ دهيم‌ و همچنين‌ ضريب‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ همة‌ آن‌ها را ثابت‌ و برابر 1p در نظر بگيريم، در آن‌ صورت‌ مي‌توان‌ تابع‌ مطلوبيت‌ كالاهاي‌ دورة‌ حاضر را بر حسب‌ مخارج‌ مصرفي‌ به‌ صورت‌ ذيل‌ نشان‌ داد:
(1 =  P1 f1 (x1U    «4»
با همين‌ استدلال، تابع‌ مطلوبيت‌ دورة‌ آينده‌ نيز چنين‌ خواهد شد:
(2 =  P2 f2 (x2U    «5»
به‌ همين‌ صورت‌ براي‌ تابع‌ مطلوبيت‌ زندگي‌ آخرتي‌ بر حسب‌ مخارج‌ مصرفي‌ خواهيم‌ داشت:
(3 =  P3 f3 (x3U    «6»
به‌ اين‌ ترتيب، با فرض‌ استقلال‌ مطلوبيت‌ها، تابع‌ مطلوبيت‌ كل‌ فرد چنين‌ مي‌شود:
 (3 f1 (x1) +  P2 f2 (x2) + P3 f3 (x1U =  P    «7»
‌          يا:
3          
U = S    Pt  ft (xt)    «8»
1     t=
اين‌ تابع، در وضعيت‌ قطعيت‌ و اطمينان‌ كامل‌ براي‌ همة‌ زمان‌ها مي‌تواند به‌ صورت‌ ذيل‌ نشان‌ داده‌ شود:
3          
 = S   ft (xt)1U    «9»
1     t=
2-7. تشريح‌ اثر ضريب‌ احتمال‌ در هر دوره‌
ضريب‌ احتمال‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ هر كالا يا خدمت‌ براي‌ دوره‌هاي‌ زماني‌ گوناگون‌ متفاوت‌ است. علت‌ تفاوت‌ از يك‌ جهت‌ اصلي‌ به‌ تفاوت‌ احتمال‌ تحقق‌ هر دوره‌ نزد فرد باز مي‌گردد. زمان‌ حاضر، تحقق‌ يافته‌ است؛ پس‌ احتمال‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ هر كالا يا خدمت‌ در اين‌ دوره‌ (با فرض‌ ثبات‌ همة‌ وضعيت‌ ديگر) برابر «يك» است؛ اما اين‌ كه‌ آيا انسان‌ سال‌ آينده‌ زنده‌ است‌ يا خير يا امكان‌ مصرف‌ آن‌ كالا يا خدمت‌ را دارد يا خير، و نكاتي‌ نظير اين‌ها، براي‌ هر انساني‌ غير قطعي‌ است. احتمال‌ اين كه‌ انسان‌ چند صد سال‌ عمر كند نيز با دانش‌ امروز بشر و براي‌ اين‌ بشر، صفر به‌ نظر مي‌رسد؛ اما احتمال‌ اين‌ كه‌ يك‌ جوان‌ 30 ساله‌ 50 سال‌ ديگر عمر كند، نه‌ قطعي‌ و نه‌ صفر است. هر چه‌ زمان‌ آينده‌ از زمان‌ حال‌ فاصله‌ بيش‌تري‌ بگيرد، احتمال‌ تحقق‌ آن، و در نتيجه، تحقق‌ مصرف‌ و كسب‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از آن‌ كم‌تر مي‌شود. اين‌ كاهش‌ و افزايش، افزون‌ بر فاصلة‌ آينده‌ مورد نظر از زمان‌ حاضر به‌ طول‌ عمر فعلي‌ فرد و اميد به‌ زندگي‌ او نيز بستگي‌ دارد؛ يعني‌ هرچه‌ عمر فعلي‌ فرد بيش‌تر باشد، احتمال‌ تحقق‌ آينده‌ها كم‌تر مي‌شود و هر چه‌ اميد به‌ زندگي‌ براي‌ آن‌ فرد (با توجه‌ به‌ همه‌ وضعيت‌ ديگر) بيش‌تر باشد، احتمال‌ تحقق‌ آينده‌ افزون‌تر مي‌شود. بر اين‌ اساس، سه‌ عامل‌ بر مقدار احتمال‌ تحقق‌ دوره‌هاي‌ آينده‌ مؤ‌ثر است: طول‌ عمر فعلي‌ فرد، اميد به‌ زندگي‌ فرد و فاصلة‌ دورة‌ آينده‌ از زمان‌ فعلي.
براي‌ آخرت‌ نيز ضريب‌ احتمالي‌ داريم. چنان‌ كه‌ در مباحث‌ پيشين‌ اشاره‌ شد، ايمان‌ فرد به‌ منزله‌ اطمينان‌ او از تحقق‌ آخرت‌ و وعده‌ و وعيدهاي‌ آن‌ و به‌ عبارت‌ ديگر، تحقق‌ پاداش‌ آخرتي‌ و مطلوبيت‌ ناشي‌ از بهره‌مندي‌ از آن‌ است. اين‌ ضريب‌ احتمال‌ براي‌ آخرت‌ نزد هر فرد، متناسب‌ با درجة‌ ايمان‌ او در هر لحظه‌ از زمان‌ است؛ زيرا ايمان، قابل‌ ازدياد و نقصان‌ است. با اين‌ حال، چنان‌ چه‌ يك‌ لحظه‌ از زمان‌ را براي‌ فرد در نظر بگيريم، در آن‌ لحظه‌ مقدار ايمان‌ مشخص‌ است‌ و اين‌ مقدار، احتمال‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ را نيز نشان‌ مي‌دهد.
بر اين‌ اساس، با اين‌ فرض‌ها كه‌ مقدار مطلوبيت‌ هر كالا مشخص‌ است، فقط‌ يك‌ كالا يا خدمت‌ براي‌ مصرف‌ و فقط‌ سه‌ دوره‌ داريم‌ : حال، آيندة‌ دنيايي‌ (دو) و آخرت‌ (سه) و مقدار احتمال‌ تحقق‌ هر يك‌ از آن‌ها ثابت‌ (يا براي‌ دوره‌هاي‌ دوم‌ و سوم، حد‌اقل‌ قابل‌ ميانگين‌گيري‌ است). مطلوبيت‌ هر يك‌ از اين‌ سه‌ دوره‌ را مي‌توان‌ به‌ صورت‌ ذيل‌ محاسبه‌ كرد:
- مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ كالاها و خدمات‌ در دورة‌ «يك» برابر است‌ با:
1u  1 = P1u1U    «10»
كه‌ در آن‌ 1P يعني‌ احتمال‌ (ضريب‌ اطمينان‌ فرد به) تحقق‌ مطلوبيت‌ زمان‌ حاضر، تقريباً‌ برابر يك‌ (100 درصد) است. 1u مقدار مطلوبيت‌ مصرف‌ كالاها و خدمات‌ در دورة‌ حاضر (يك) است‌ (البته‌ اگر فردي‌ در شرف‌ مرگ‌ باشد، دوره‌ حاضر نيز براي‌ او معناي‌ قطعيت‌ نخواهد داشت‌ و فرض‌ مي‌كنيم‌ چنين‌ نباشد).
- مطلوبيت‌ ناشي‌ از پس‌انداز در زمان‌ حال‌ (دورة‌ يك) براي‌ مصرف‌ (مخارج) در دورة‌ آينده‌ (دو) با فرض‌ اين‌ كه‌ همة‌ آينده‌ يك‌ دوره‌ است‌ نيز مي‌شود:
2 = p2u2U    «11»
كه‌ در آن‌ 2P يعني‌ ضريب‌ اطمينان‌ فرد به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ زمان‌ آينده‌ با توجه‌ به‌ سن‌ و اميد به‌ زندگي‌ فرد متفاوت‌ است.
- مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ كردن‌ دارايي‌ در راه‌ خدا (در اين‌ دنيا) با هدف‌ كسب‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ نيز با فرض‌ ثبات‌ ايمان‌ فرد در دورة‌ حاضر مي‌شود:
3 = p3u3U    «12»
كه‌ در آن‌ 3P يعني‌ ضريب‌ اطمينان‌ فرد به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ به‌ درجة‌ ايمان‌ فرد يا اطمينان‌ به‌ تحقق‌ وعده‌ و وعيدهاي‌ آخرتي‌ بستگي‌ دارد و مي‌تواند تحت‌ تأثير عوامل‌ مؤ‌ثر بر ايمان‌ فرد باشد.
دارايي‌ و به‌ تبع‌ آن، هزينة‌ انجام‌ فعاليت‌ها در زندگي‌ دنيايي‌ در زمان‌ حال‌ و آينده‌ از يك‌ نوع‌ است. فقط‌ ضريب‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ مورد نظر در اين‌ دوره‌ها متفاوت‌ است؛ از اين‌ رو، براي‌ سادگي‌ تحليل، در بعضي‌ موارد، زندگي‌ دنيايي‌ و هزينه‌هاي آن‌ را يكجا و در برابر زندگي‌ آخرتي‌ و هزينه‌هاي‌ در راه‌ خدا در نظر خواهيم‌ گرفت. با اين‌ حال، مجموع‌ مطلوبيت‌ (تابع‌ مطلوبيت) فرد با شكل‌ سادة‌ فرض‌ شده، چنين‌ به‌ دست‌ مي‌آيد:
3                                     
u1 + p2u2 + p3u3 = S ptut1U = p    «13»
1                                    t=

2-8. عناصر دخيل‌ در مقدار مطلوبيت‌ حاصل‌ از فعاليت‌هاي‌ در راه‌ خدا
براي‌ آخرت، نوع‌ پاداش‌ها و نوع‌ مطلوبيت‌ به‌ طور كامل‌ روشن‌ نيست. در آموزه‌هاي‌ ديني، نكات‌ قابل‌ توجهي‌ از آن‌ روشن‌ شده‌ است؛ اما ابعاد اين‌ مطلوبيت‌ حتي‌ اگر مواهب‌ بهشت‌ را مانند مواهب‌ اين‌ دنيا در نظر بگيريم، به‌ طور كامل‌ روشن‌ نيست. در ضمن، اط‌لاعات‌ مذهبي‌ افراد به‌ ويژه‌ اط‌لاعات‌ افراد دربارة‌ حيات‌ پس‌ از مرگ، تفاوت‌ قابل‌ توجهي‌ دارد كه‌ سبب‌ عدم‌ وجود اط‌لاعات‌ كامل‌ مي‌شود. با وجود اين، براي‌ انجام‌ فعاليت‌هاي‌ در راه‌ خدا، مي‌توان‌ چند نوع‌ رضايت‌ يا مطلوبيت‌ را در نظر گرفت:
1. مطلوبيت‌ انتظاري‌ آخرتي‌ كه‌ دستيابي‌ به‌ بهشت‌ و نعمت‌هاي‌ بهشتي‌ است‌ كه‌ همان‌ تابع‌ مطلوبيت‌ پيشين‌ (رابطة‌ شماره‌ 12) آن‌ را نشان‌ مي‌دهد.
2. مطلوبيت‌ حاصل‌ از انجام‌ فعاليت‌ در راه‌ خدا كه‌ مطلوبيت‌ دنيايي‌ (اما معنوي) است. با اين‌ فرض‌ مطلوبيت‌ حاصل‌ از فعاليت‌هاي‌ در راه‌ خدا دو بخش‌ خواهد داشت: مطلوبيت‌ زمان‌ حال‌ و مطلوبيت‌ ناشي‌ از كسب‌ پاداش‌ در آخرت.
3. در آموزه‌هاي‌ ديني، خداگونه‌ شدن‌ و كسب‌ رضايت‌ خالص‌ خدا و در نهايت، دستيابي‌ به‌ رضوان‌ الاهي‌ نيز جايگاه‌ خاصي‌ دارد كه‌ مي‌تواند از بهشت‌ معمول‌ متفاوت‌ تلقي‌ شود. اين‌ نيز نوع‌ خاصي‌ از رضايت‌ معنوي‌ آخرتي‌ است‌ كه‌ با رضايت‌ خاطر (مطلوبيت) حاصل‌ از تنعم‌ بهشتي، متفاوت‌ است.
4. فعاليت‌ در راه‌ خدا مي‌تواند موقعيت‌ اجتماع‌ و افراد ديگر جامعه‌ را بهبود ببخشد كه‌ اين‌ بهبودي‌ اوضاع‌ ديگران‌ با توجه‌ به‌ حس‌ نوع‌ دوستي، مطلوبيت‌ خاصي‌ را ايجاد مي‌كند كه‌ اين‌ نوع‌ مطلوبيت‌ نيز قابل‌ توجه‌ است.
5. همچنين‌ فعاليت‌هاي‌ در راه‌ خدا مي‌تواند بر توسعه‌ و رشد اقتصادي‌ و شاخص‌هاي‌ توسعه‌ نيز اثر بگذارد كه‌ فرد در دوره‌هاي‌ آتي‌ از منافع‌ آن‌ بهره‌مند مي‌شود و اين‌ نيز مطلوبيت‌ خواهد داشت.
6. موارد ديگري‌ از مطلوبيت‌ نيز مي‌توان‌ براي‌ انجام‌ فعاليت‌ در راه‌ خدا برشمرد؛ مانند ارتقاي‌ نفس، افزايش‌ ايمان‌ و نظير اين‌ها كه‌ به‌ صورت‌ موارد ديگر لحاظ‌ مي‌كنيم.
بر اين‌ اساس، مجموع‌ مطلوبيت‌ ناشي‌ از اعمال‌ در راه‌ خدا مي‌تواند به‌ صورت‌ ذيل‌ نشان‌ داده‌ شود:
UA = Pm um + Pb ub + Pg ug + Pn un + Pd ud + Po uo    «14»
در اين‌ رابطه‌UA  مجموع‌ مطلوبيت‌ اعمال‌ در راه‌ خدا،um  مطلوبيت‌ معنوي،ub  مطلوبيت‌ دستيابي‌ به‌ بهشت،ug  مطلوبيت‌ رضايت‌ خالص‌ الاهي،un  مطلوبيت‌ ناشي‌ از نوع‌ دوستي،ud  مطلوبيت‌ ناشي‌ از منافع‌ آتي‌ توسعه‌ جامعه‌ وuo  ساير مطلوبيت‌ها است. هر يك‌ از اين‌ موارد، ضريب‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ خاص‌ خود را دارند كه‌ با توجه‌ به‌ درجة‌ ايمان‌ فرد و آثار فعاليت‌ مورد نظر و عوامل‌ ديگر نظير اين‌ها مي‌تواند متفاوت‌ باشد كه‌ به‌ صورت‌P  با انديس‌هاي‌ متفاوت‌ نشان‌ داده‌ شده‌ است. با اين‌ حال، براي‌ ساده‌ شدن‌ بحث‌ها و تحليل‌ها، فرض‌ مي‌كنيم‌ همة‌ اين‌ مطلوبيت‌ها يكجا در نظر گرفته‌ مي‌شود و با رابطه‌ شماره‌ 12 (3(U3 = P3 u نشان‌ داده‌ مي‌شود.
3. تابع‌ مطلوبيت‌ مسلمان‌
3-1. اثر ضريب‌ اطمينان‌ بر تابع‌ مطلوبيت‌
مي‌توان‌ اثر ضريب‌ اطمينان‌ در تابع‌ مصرف‌ دنيايي‌ را با انتقال‌ منحني‌ يا تابع‌ مطلوبيت‌ نشان‌ داد. در اين‌ صورت، ضريب‌ اطمينان‌ مورد نظر متناسب‌ با مقدار عدم‌ اطمينان‌(-1p)  موجود، تابع‌ مطلوبيت‌ را به‌ پايين‌ منتقل‌ مي‌كند. چون‌ در دورة‌ حاضر، ضريب‌ اطمينان‌ مطلوبيت‌ براي‌ افراد داراي‌ اميد به‌ زندگي، برابر يك‌ است، تابع‌ مطلوبيت‌ دورة‌ حاضر در جاي‌ خود ثابت‌ باقي‌ مي‌ماند و مي‌توان‌ آن‌ را چنين‌ نوشت:
(1 = P1 f1 (x1) = f(x1U    «15»
همچنين‌ است‌ اين‌ انتقال‌ تابع‌ دربارة‌ تابع‌ مطلوبيت‌ آينده‌ كه‌ ضريب‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ آن‌ از يك‌ كم‌تر است. اين‌ تابع‌ چنين‌ مي‌شود:
(2 = P2 f2 (x2) > f2 (x2U    «16»
در اين‌ جا نيز تعاريف‌ پيشين‌ براي‌ نمادها صادق‌ هستند.
براي‌ تابع‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ نيز چنان‌ چه‌ براي‌ ايمان‌ كامل‌ با 3u f نشان‌ داده‌ شود (يعني‌ ضريب‌ اطمينان‌ فرد به‌ تحقق‌ آخرت‌ 100 درصد است)، در زمينة‌ انتقال‌ تابع‌ براي‌ افراد داراي‌ ايمان‌ كم‌تر 33u  و 23u، و مانند آن‌ را در شكل‌ شمارة‌ 1 خواهيم‌ داشت:






«17»


‌    ‌شكل‌ شماره‌ «1»: تابع‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ تحت‌ تأثير درجة‌ ايمان‌ (ضريب‌ اطمينان)

كه‌ در آن‌ داريم:
23 = 1 < p33 < p3p f    «18»
در اين‌ جا به‌ اين‌ نكته‌ بايد توجه‌ كرد كه‌ 3P متناسب‌ با هر فردي، درجة‌ ايمان‌ به‌ آخرت، زندگي‌ پس‌ از مرگ، وعده‌ و وعيدهاي‌ آخرتي‌ و به‌ طور كلي، ايمان‌ ديني‌ او را نشان‌ مي‌دهد. اگر ايمان‌ فرد بيش‌تر باشد، تابع‌ مطلوبيت‌ در منطقه‌ بالاتر خواهد بود و اگر ايمان‌ كاهش‌ يابد يا كم‌تر باشد، به‌ منطقه‌ پايين‌تر منتقل‌ مي‌شود. تذكر اين‌ نكته‌ نيز اين‌ جا مناسب‌ است‌ كه‌ در رسم‌ اين‌ نمودار فرض‌ كرده‌ايم‌ مطلوبيت‌ نهايي‌ آخرتي‌ نيز نزولي‌ است. اگر مطلوبيت‌ نهايي‌ آخرتي‌ ثابت‌ باشد، توابع‌ ياد شده‌ خطي‌ خواهند بود. چنان‌ كه‌ در مباحث‌ بعدي‌ خواهيم‌ ديد، در هر دو حالت‌ نتيجة‌ تحليل‌ يكسان‌ است. در هر دو حالت، نرخ‌هاي‌ نهايي‌ جانشيني‌ كه‌ ملاك‌ تصميم‌گيري‌ است، نزولي‌ مي‌شود.
چنان‌ چه‌ 2 P(ضريب‌ اطمينان‌ تحقق‌ آيندة‌ دنيايي) براي‌ افراد مختلف، متناسب‌ با سن‌ و اميد به‌ زندگي‌ آتي‌ (و عوامل‌ ديگر) متفاوت‌ باشد، به‌ تناسب، اين‌ انتقال‌ تابع‌ مطلوبيت‌ آينده‌ نيز متفاوت‌ و شكل‌ انتقال‌ مانند شكل‌ شماره‌ 1 خواهد بود.
در مجموع‌ نيز تابع‌ مطلوبيت‌ كل‌ فرد در اين‌ وضعيت، از حاصل‌ جمع‌ توابع‌ دوره‌هاي‌ گوناگون‌ به‌ دست‌ مي‌آيد؛ مانند رابطة:
3                                                                              
Pt ft(xt) م = (3 f1(x1) + P2 f2(x2) + P3 f3(x1U= P    «19»
1                                                     t=
3-2. آثار تغييرات‌ ايمان‌
چنان‌ چه‌ ايمان‌ مصرف‌ كنندة‌ را ثابت‌ در نظر نگيريم، مقدار ايمان‌ به‌ صورت‌ ضريب‌ اطمينان‌ به‌ صورت‌ متغير، وارد توابع‌ مطلوبيت‌ مي‌شود. در اين‌ حالت، تابع‌ مطلوبيت‌ فرد براي‌ دورة‌ آخرت‌ به‌ جاي‌ رابطة‌ شماره‌ 17 به‌ صورت‌ رابطه‌ ذيل‌ نشان‌ داده‌ مي‌شود:
(3=  g3 (P3 ,x3U    «20»
اين‌ شكل‌ تابع‌ به‌ ويژه‌ زماني‌ كه‌ بحث‌ مطلوبيت‌ بين‌ فردي‌ را مطرح‌ مي‌كنيم‌ به‌ روشني‌ قابل‌ طرح‌ است.
همچنين‌ اين‌ حالت‌ براي‌ مصرف‌ آينده‌ نيز (دورة‌ دوم) مي‌تواند وجود داشته‌ و رابطة‌ شماره‌ 21 به‌ جاي‌ رابطة‌ شماره‌ 16 مطرح‌ باشد (زماني‌ كه‌ با تغيير اميد به‌ زندگي‌ فرد مواجه‌ هستيم‌ يا دربارة‌ بررسي‌ داده‌هاي‌ مقطعي‌ بحث‌ مي‌كنيم).
 (2=  g2 (P2 ,x2U    «21»
اين‌ شكل‌ به‌ طور ضعيف‌تر براي‌ دورة‌ حال‌ نيز قابل‌ بحث‌ است؛ اما اگر فرض‌ كنيم‌ كه‌ اين‌ ضريب‌ براي‌ همة‌ افراد برابر يك‌ است، قابل‌ طرح‌ نخواهد بود.
با اين‌ توضيحات، شكل‌ كلي‌ تابع‌ مطلوبيت‌ تحت‌ تأثير اطمينان‌ به‌ آخرت‌ و آينده‌ چنين‌ مي‌شود:
3           
(3, P3, x1, x2, x2U=   S  gt (Pt ,xt) = g(P    «22»
1      t=
اگر تعداد دوره‌ها را افزايش‌ دهيم‌ به‌ جاي‌ سه‌ مي‌توان‌n  دوره‌ را در نظر گرفت. با وجود اين، چون‌ تحليل‌هاي‌ آتي‌ در فضاي‌ ساده‌ شده‌ دو بُعدي‌ انجام‌ مي‌شود، براي‌ تحليل‌ها از رابطه‌هاي‌ 13 و شمارة‌ 19 استفاده‌ مي‌كنيم.
3-3. اميد رياضي‌ حالت‌هاي‌ گوناگون‌
با توجه‌ به‌ آن‌ چه‌ گفته‌ شد، مقدار مطلوبيت‌ در هر دوره‌ بر حسب‌ اميد رياضي‌ تعيين‌ مي‌شود. اين‌ اميد رياضي‌ براي‌ هر دوره‌ از طريق‌ ضريب‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ آن‌ دوره، سبب‌ انتقال‌ تابع‌ مطلوبيت‌ مي‌شود؛ ولي‌ چون‌ جمع‌ ضريب‌ تحقق‌ حالت‌هاي‌ گوناگون‌ مطلوبيت‌ «يك» است، سبب‌ انتقال‌ تابع‌ مطلوبيت‌ نمي‌شود. اين‌ احتمال، فقط‌ عدم‌ قطعيت‌ مقدار مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ هر كالا يا خدمت‌ يا جمع‌ آن‌ها را مي‌رساند كه‌ به‌ طور مستقيم‌ موجب‌ مي‌شود مقدار مطلوبيت‌ ناشي‌ از مصرف‌ و مقدار دارايي‌ (مال‌ و زمان) در هر مورد، مقداري‌ ميانگين‌ يا اميد رياضي‌ باشد. به‌ عبارت‌ ديگر، مقدار هر يك‌ از (1g1(x و (2g2(x و (3(x3g، يك‌ اميد رياضي‌ است؛ پس‌ معادلات‌ مطلوبيت‌ و منحني‌هاي‌ آن‌ها با وارد كردن‌ اين‌  ضريب، در چهار حالت‌ اخير تفاوتي‌ نخواهند كرد.
3-4. تعلق‌ پاداش‌ آخرتي‌
به‌ طور كلي‌ اگر فردي‌ بخواهد مشمول‌ پاداش‌ آخرتي‌ بشود و از آن‌ طريق، مطلوبيت‌ آخرتي‌ كسب‌ كند، بايد بكوشد قواعد شرع‌ در امور گوناگون‌ از جمله‌ صرف‌ دارايي‌ در راه‌ خدا را رعايت‌ كند؛ اما در اين‌ راه‌ او با محدوديت‌ دارايي‌ مواجه‌ است. به‌ اين‌ دو نكته‌ اشاره‌ مي‌كنيم.
دين‌ مجموعه‌اي‌ از قواعد را براي‌ اجرا ارائه‌ كرده‌ است‌ كه‌ بعضي‌ از اين‌ ضوابط، جزو واجبات‌ دين‌ است‌ و مسلمان‌ بايد آن‌ها را رعايت‌ كند و در صورت‌ رعايت‌ نكردن، مجازات‌ آخرتي‌ (و بعضي‌ نيز افزون‌ بر آن‌ مجازات‌ دنيايي) دارد. برخي‌ نيز فقط‌ توصيه‌ شده‌ هستند (بهتر است‌ انجام‌ شود) و در صورت‌ انجام‌ آن‌ها، پاداش‌ آخرتي‌ بيش‌تر به‌ عاملان‌ داده‌ مي‌شود. انجام‌ بعضي‌ ديگر، از مجازات‌هاي‌ عاملان‌ مي‌كاهد و ساير آن‌ها نيز مانند اين‌ موارد اثر مي‌گذارد.
بر اين‌ اساس، چنان‌ چه‌ مسلمان، با نيت‌ الاهي‌ هر يك‌ از آن‌ها را انجام‌ دهد، پاداش‌ آخرتي‌ بدان‌ تعلق‌ مي‌گيرد و هرچه‌ تعداد اين‌ فعاليت‌ها بيش‌تر باشد، پاداش‌ آخرتي‌ افزايش‌ مي‌يابد؛ البته‌ رعايت‌ همة‌ قواعد، پاداش‌ آخرتي‌ يكساني‌ ندارد. بعضي‌ پاداش‌ خاص، و بعضي‌ متناسب‌ با وضعيت‌ آن‌ها و وضعيت‌ انجام‌ عمل، پاداش‌ بيش‌تر يا كم‌تري‌ دارد.
رعايت‌ قواعدي‌ كه‌ شرع‌ براي‌ مسلمان‌ بيان‌ كرده‌ است، به‌ صرف‌ مال‌ يا زمان‌ يا هر دو نياز دارند. مال‌ و زمان‌ مي‌تواند در اين‌ دنيا مصروف‌ كسب‌ مطلوبيت‌ زمان‌ حال‌ يا دورة‌ آينده‌ شود. همان‌ مال‌ و زمان‌ مي‌تواند به‌ جاي‌ دنيا، مصروف‌ فعاليت‌هاي‌ در راه‌ خدا شود تا پاداش‌ آخرتي‌ را به‌ ارمغان‌ بياورد و مطلوبيت‌ آخرتي‌ ايجاد كند. بر اين‌ اساس، با افزايش‌ تخصيص‌ مال‌ و زمان‌ در راه‌ خدا، انتظار پاداش‌ آخرتي‌ افزايش‌ مي‌يابد و مطلوبيت‌ انتظاري‌ آخرتي‌ زياد مي‌شود؛ اما نكتة‌ مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ دارايي‌ هر فرد محدوديت‌ دارد و اين‌ محدوديت‌ كه‌ متغير است، به‌ صورت‌ قيد، وارد تحليل‌ مي‌شود؛ پس‌ قواعد شرعي‌ در دنيا رعايت‌ مي‌شود و به‌ آن‌ها پاداش‌ آخرتي‌ تعلق‌ مي‌گيرد؛ البته‌ شرط‌ اصلي‌ براي‌ اين‌ كه‌ به‌ هزينه‌هايي‌ كه‌ در دنيا در راه‌ خدا انجام‌ مي‌شود، در آخرت‌ پاداش‌ تعلق‌ گيرد، نيت‌ افراد است. اين‌ نيت‌ قابل‌ سنجش‌ نيست؛ البته‌ شرط‌ عقل‌ حكم‌ مي‌كند كه‌ انجام‌ هزينه‌ بدون‌ الاهي‌ بودن‌ نيت، اتلاف‌ منابع‌ است‌ و نبايد افراد عاقل‌ بدون‌ نيت‌ الاهي، اعمال‌ مذهبي‌ را انجام‌ دهند. بر اين‌ اساس، فرض‌ مي‌كنيم‌ نيت‌ همة‌ افراد براي‌ انجام‌ اعمال‌ مذهبي‌ يا در راه‌ خدا، الاهي‌ باشد.
4. نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ مخارج‌ دنيا و آخرت‌ و شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌
ما در نظر گرفتيم‌ كه‌ مخارج‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ مي‌توانند مطلوبيت‌ ايجاد كنند. به‌ طور كلي‌ و با فرض‌ ثابت‌ درجة‌ ايمان‌ و اطمينان‌ به‌ دنيا و يكي‌ لحاظ‌ كردن‌ دورة‌ حال‌ و آيندة‌ دنيايي، تابع‌ لوبيت‌ فرد براي‌ بهره‌مندي‌ از مواهب‌ آخرتي‌ و كالاهاي‌ دنيايي‌ چنين‌ است:
 (2و1 , x3) + p3 f3 (x3 , x2و1 (x2و1 f2و1U = p    «23»
براي‌ ساده‌ شدن‌ كار و با توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ اغلب‌ 1p تقريباً‌ برابر يك‌ است‌ و مقدار 2p عامل‌ قابل‌ مقايسة‌ دنيايي‌ با درجة‌ ايمان‌ است، از انديس‌ 2 به‌ جاي‌ 2 و 1 استفاده‌ مي‌كنيم.
براي‌ به‌ دست‌ آوردن‌ نرخ‌ جانشيني، از اين‌ تابع، ديفرانسيل‌ مي‌گيريم‌ و برابر صفر قرار مي‌دهيم‌ با فرض‌ استقلال‌ مطلوبيت‌هاي‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ از يك‌ديگر خواهيم‌ داشت:
3 dx3س dx2 + p3 f2س f2du = p    24»
3 dx3س dx2 + p3 f2س = p2 f0    «25»
 2س p2 f3س dx2dx3 =  p3 f-    «26»
و با فرض‌ وابستگي‌ مطلوبيت‌هاي‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ به‌ مخارج‌ ديگري، شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ خواهد شد:
33 dx3س3 dx3 + p3 f2س2 dx2 + p2 f3س2 dx2 + p3 f2س f2dU = p    «27»
33 dx3س3 dx3 + p3 f2س2 dx2 +    p2 f3س2 dx2 + p3 f2س = p2 f0    «28»
33س3 + p3  p3 f2س2) = dx3 (p2 f3س2 + p3 f2س dx2 + (p2 f-    ‌
32س2 + p3 f2س3  p2 f3س3 + p3 f2س dx2dx3 =  p2 f-    «29»
اين‌ رابطه، شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ يا همان‌ نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ بين‌ مخارج‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ است‌ كه‌ بر اين‌ اساس، نرخ‌ جانشيني‌ 2x به‌ جاي‌ 3x برابر نسبت‌ اميد رياضي‌ تحقق‌ مطلوبيت‌هاي‌ نهايي‌ مخارج‌ در راه‌ خدا و مخارج‌ دنيايي‌ مي‌شود. چون‌ 3p2 , p3 , f2 , f مثبت‌ هستند، 3dx2dx منفي‌ خواهد شد.
چنان‌ كه‌ ملاحظه‌ مي‌شود، درجة‌ اطمينان‌ به‌ آخرت‌ كه‌ تعبير از ايمان‌ به‌ آخرت‌ شده‌ است، به‌ صورت‌ عامل‌ تعيين‌ كنندة‌ نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ بين‌ مخارج‌ دنيا و آخرت‌ و شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ شده‌ است. در صورتي‌ كه‌ ضريب‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ دنيا (2(p را ثابت‌ فرض‌ كنيم، در آن‌ صورت، با فرض‌ ثبات‌ مطلوبيت‌ نهايي‌ بهره‌مندي‌ از مواهب‌ «كسب‌ پاداش» آخرتي‌ و مصرف‌ دنيايي، عامل‌ تعيين‌ كننده‌ مهم‌ در اين‌ نسبت، ايمان‌ فرد (3(p است. اگر فرد مشخص‌ را در نظر بگيريم‌ و براي‌ 3س f, 2سp2 , f ثابت‌ فرض‌ شود، در آن‌ صورت‌ شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ يا نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ مخارج‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ به‌ طور مستقيم‌ به‌ درجة‌ ايمان‌ فرد (3(p بستگي‌ دارد. اگر اميد به‌ زندگي‌ افراد متفاوت‌ باشد نيز اين‌ نرخ‌ به‌ 3p و 2p بستگي‌ دارد.
5. اثر ضريب‌ اطمينان‌ بر نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ و شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌
بر اساس‌ آن‌ چه‌ اشاره‌ شد، شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ در وضعيت‌ استقلال‌ مطلوبيت‌ها به‌ صورت‌ رابطة‌ شمارة‌ 30 نشان‌ داده‌ مي‌شود.
2س p2  f3س p3  f-    «30»
اين‌ شيب‌ به‌ طور جد‌ي‌ تحت‌ تأثير اثر ضريب‌ اطمينان‌ به‌ كسب‌ مطلوبيت‌ دنيايي‌ و ضريب‌ اطمينان‌ به‌ كسب‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ است.
به‌ طور معمول، در اوضاع‌ عادي، ضريب‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ دنيايي‌ زمان‌ حاضر، براي‌ همة‌ افراد، نزديك‌ به‌ يك‌ (100 درصد) است، و در جمع، با ضريب‌ اطمينان‌ آينده‌ مقداري‌ كم‌تر از يك‌ است؛ اما ضريب‌ اطمينان‌ به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ كه‌ با ايمان‌ سنجيده‌ مي‌شود، براي‌ افراد گوناگون‌ از صفر تا يك‌ (صفر تا 100 درصد) متفاوت‌ است. به‌ عبارت‌ ديگر، براي‌ هر فرد، عامل‌ مهم‌تر تعيين‌ كنندة‌ اين‌ شيب‌ يا نرخ‌ نهايي‌ جانشيني، مقدار ايمان‌ يا اطمينان‌ به‌ تحقق‌ مطلوبيت‌ آخرتي‌ است. براي‌ تشريح‌ بهتر اثر اين‌ ضريب، مقدار شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ (نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ بين‌ مخارج‌ دنيايي‌ دنيايي‌ و آخرتي) را با چند حالت‌ از ضريب‌ اطمينان‌ نشان‌ مي‌دهيم.
1. اگر فرض‌ كنيم‌ 2= p1، يعني‌ مصرف‌ كننده، احتمال‌ تحقق‌ كل‌ دنيا را برابر يك‌ (يا قطعي) تلقي‌ كند، اين‌ شيب‌ مي‌شود:
2س f3س , x2 = -P3 f3MRS x    «31»
يعني‌ شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ افزون‌ بر مطلوبيت‌ نهايي‌ مصرف‌ در دنيا و كسب‌ پاداش‌ در آخرت‌ به‌ درجه‌ ايمان‌ به‌ آخرت‌ نيز بستگي‌ دارد.
2. چنان‌چه‌ فرض‌ كنيم‌ ايمان‌ (براي‌ فرد بي‌ايمان) صفر است، شيب‌ اين‌ منحني‌ (يا همان‌ نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ بين‌ مخارج‌ آخرتي‌ و دنيايي) برابر صفر مي‌شود:
0 = 2س   p2   f3س , x2 = -(0)  f3MRS x    «32»
يعني‌ منحني‌هاي‌ بي‌تفاوتي، به‌ صورت‌ خط‌ افقي‌ مي‌شوند و فقط‌ افزايش‌ مصرف‌ دنيايي، باعث‌ بالا رفتن‌ مطلوبيت‌ يا انتقال‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ مي‌شود.
3. چنان‌چه‌ فرض‌ كنيم‌ انساني‌ از دنيا قطع‌ اميد كرده‌ است‌ و به‌ آخرت‌ ايمان‌ كامل‌ دارد، نرخ‌ نهايي‌ جانشيني‌ (شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي) او بي‌نهايت‌ مي‌شود:
َ‌ - = 2س (0) f3س , x2 = - p3 f3MRS x    «33»
يعني‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ به‌ صورت‌ خط‌ عمودي‌ خواهد شد.
حالت‌هاي‌ بينابين‌ دو حالت‌ اخير (2 و 3) نيز به‌ صورت‌ بي‌نهايت‌ حالت‌ پيوسته‌ با شيب‌ بين‌ اين‌ دو قابل‌ تصور است‌ كه‌ به‌ طور كلي‌ مي‌تواند با درجه‌هاي‌ گوناگون‌ ضريب‌ اطمينان‌ به‌ مطلوبيت‌هاي‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ تفسير شود.
4. اگر 3p و 2p مقادير غير صفر باشند، آن‌ گاه‌ شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ يك‌ عدد منفي‌ غير صفر و غير بي‌نهايت‌ است‌ (البته‌ به‌ شرط‌ غير صفر و غير بي‌نهايت‌ بودن‌ مطلوبيت‌هاي‌ نهايي‌ پاداش‌ آخرتي‌ و مصرف‌ دنيايي)؛ يعني‌ داريم:
0> 2سp2  f3س- > -p3   f َ‌    «34»
5. با فرض‌ ثبات‌ نسبت‌ مطلوبيت‌هاي‌ نهايي‌ (2س f3سf)، هر مقدار كه‌ 3p در مقايسه‌ با 2p بزرگ‌تر باشد، شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ بيش‌تر مي‌شود (عكس‌ اين‌ حالت‌ نيز صادق‌ است). بر اين‌ اساس، عامل‌ مهم‌ تعيين‌ كنندة‌ شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ بين‌ مخارج‌ دنيايي‌ و مخارج‌ در راه‌ خدا، درجة‌ ايمان‌ افراد است. با توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ مي‌توان‌ فرض‌ كرد افراد گوناگون‌ براي‌ تحقق‌ دنيا (در وضع‌ مساوي) اطمينان‌ برابر يك‌ديگر دارند و با فرض‌ ثبات‌ نسبت‌ 2س f3سf براي‌ هر فرد (حد‌اقل‌ در هر مقطع) يگانه‌ عامل‌ تعيين‌ كنندة‌ شيب‌ منحني‌هاي‌ بي‌تفاوتي، درجة‌ ايمان‌ او خواهد بود.
6. چنان‌چه‌ فرض‌ كنيم‌ 2سf و 3سf، يعني‌ مطلوبيت‌ نهايي، نزولي‌ است، با فرض‌ ثبات‌ شرايط‌ ديگر، شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ نيز نزولي‌ خواهد بود؛ يعني‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ نسبت‌ به‌ مبدأ محدب‌ مي‌شود به‌ اين‌ معنا كه‌ با فرض‌ ثبات‌ 2x و افزايش‌ 3x، مقدار 3س f(مطلوبيت‌ نهايي‌ پاداش‌ آخرتي) كاهش‌ مي‌يابد و قدر مطلق‌ شيب‌ كاسته‌ مي‌شود. بالعكس، با كاهش‌ 3x، مقدار 3سf افزايش‌ مي‌يابد. اين‌ به‌ معني‌ تغيير شيب‌ منحني‌هاي‌ بي‌تفاوتي‌ بر حسب‌ مقدار 3x است؛ به‌ طوري‌ كه‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ محدب‌ مي‌شود.
يعني‌ چنان‌ چه‌ داشته‌ باشيم:
3ً >  f3س >  f3ًَf    «35»
همچنين:
1س f و 2 p و 3p     «36»
در نتيجه‌ خواهيم‌ داشت:
2سp2  f3ً  >  p3  f2سp2  f3س  >  p3 f2سp2  f3سً f3p    «37»
از طرف‌ ديگر چنان‌ چه‌ 3x ثابت‌ باشد، 3سf ثابت‌ خواهد بود. با فرض‌ ثبات‌ 3سf و 3p و 2p، اگر 2x افزايش‌ بيابد 2سf كاهش‌ خواهد يافت‌ و شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ زياد مي‌شود و بالعكس‌ اگر 2x كاهش‌ بيابد، 2سf افزايش‌ مي‌يابد و شيب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ كاسته‌ مي‌شود:
يعني‌ چنان‌ چه‌ داشته‌ باشيم:
2 >  f 2س >  f2سf    «38»
و همچنين:
3س f و 2 p و 3p     «39»
در نتيجه‌ خواهيم‌ داشت:
2سً p2  f3س  >  p3  f2س p2  f3س  >  p3 f2ً p2  f3س f3p    40»
كه‌ اين‌ نيز صورت‌ ديگر نشان‌ دادن‌ تحدب‌ منحني‌ بي‌تفاوتي‌ است.
6. تعادل‌ رفتار مصرف‌ كننده‌
با توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ هدف‌ مصرف‌ كننده، حد‌اكثر كردن‌ مطلوبيت‌ دنيا و آخرت‌ خود است، براي‌ برقراري‌ تعادل‌ لازم‌ است، تابع‌ مطلوبيت‌ خود را حد‌اكثر كند. در اين‌ راه، با قيد بودجه‌ روبه‌رو است‌ كه‌ در اين‌ حد‌اكثر سازي‌ بايد آن‌ را رعايت‌ كند. بر اين‌ اساس، تابع‌ مطلوبيت‌ مصرف‌ كننده‌ را با قيد بودجه‌ حد‌اكثر مي‌كنيم؛ يعني‌ خواهيم‌ داشت:
(3 , x3 , p2 ,  p3) +  l (E - r2 x2 - r3 x2Max: V= f (x    «41»
از اين‌ رابطه، مشتقِ‌ جزئي‌ مي‌گيريم‌ و برابر صفر قرار مي‌دهيم‌ تا شرط‌ اول‌ حد‌اكثرسازي‌ به‌ دست‌ آيد.
0 = 2 - l r2س = P2 f2DVDx
0 = 3 - l r2س = P2 f3DVDx    «42»
0 = 3 x2 - r3 x2DVl = E - r
از اين‌ نتايج‌ خواهيم‌ داشت:
r3 = l 3س  p2   f2r2 = p3   f ش‌   2 = -l r3 -l r2سp2   f3س   f3p    «43»
l3س r3 = P3  f وl 2س p2   f2r    «44»
ضريب‌l  مي‌تواند مطلوبيت‌ نهايي‌ هر واحد پول‌ براي‌ هزينه‌ كردن‌ در راه‌ كسب‌ مطلوبيت‌ تلقي‌ شود؛ زيرا مصرف‌ كننده‌ در تعادل، بايد اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ نهايي‌ يك‌ واحد كالاي‌ دنيايي‌ به‌ نسبت‌ قيمت‌ آن‌ را با اميد رياضي‌ مطلوبيت‌ نهايي‌ يك‌ واحد از مواهب‌ الاهي‌ آخرتي‌ به‌ نسبت‌ هزينه‌اي‌ كه‌ بايد صرف‌ كسب‌ آن‌ كند، برابر يك‌ديگر و برابرl  كند.
شرط‌ دوم‌ حد‌اكثرسازي‌ آن‌ است‌ كه‌ دترمينان‌ هشين‌ حاشيه‌ دار حاصل‌ از مشتق‌هاي‌ دوم‌ جزئي، مثبت‌ باشد. اين‌ دترمينان‌ چنين‌ به‌ دست‌ مي‌آيد.
3            -r3ً3          P3P f3ً2 f2P
0                      -r <  ً         P2 f3ً f3P P    45»
0                         1r3              r-
با تحليل‌ اين‌ دترمينان‌ خواهيم‌ داشت:
0 < 222 r3ً3 r32  -  P2 f3ً2 r3 r2  -  P32 f3ًP3 P2 f2    «46»
با جايگذاري‌ رابطة‌ شمارة‌ 44 در اين‌ رابطه‌ (رابطة‌ شمارة‌ 46) خواهيم‌ داشت:
0 < 223  -  P22 f2س3 f3ً  -  P32 f2س f3س f3ًP3 P2 f2    «47»
اين‌ رابطه، فرض‌ شبه‌ مقعر بودن‌ تابع‌ مطلوبيت‌ (در فضاي‌ دو بعدي) را تأمين‌ مي‌كند كه‌ بر آن‌ اساس، حد‌اكثرسازي‌ مفهوم‌ مي‌يابد؛ بنابراين، در صورتي‌ مطلوبيت‌ فرد حد‌اكثر است‌ كه‌ روابط‌ شمارة‌ 43 و شماره‌ 47 برقرار شود.
شكل‌ هندسي‌ اين‌ تعادل‌ براي‌ افراد با درجات‌ ايمان‌ گوناگون‌ به‌ صورت‌ شكل‌ شمارة‌ 2 به‌ دست‌ مي‌آيد.





















‌    ‌نمودار شماره‌ «2»: تعادل‌ مخارج‌ دنيايي‌ و آخرتي‌ براي‌ افراد با ايمان‌ متفاوت‌ (با يكساني‌ ساير شرايط)
7. نتيجه‌گيري‌
با توجه‌ به‌ مطالبي‌ كه‌ ارائه‌ شد مي‌توان‌ ايمان‌ را به‌ منزلة‌ درجة‌ اطمينان‌ از تحقق‌ آخرت‌ در نظر گرفت‌ و با عنايت‌ به‌ اين‌ كه‌ ايمان، عامل‌ مؤ‌ثر بر رفتار افراد است‌ مي‌تواند به‌ صورت‌ متغير اصلي، ملاك‌ تصميم‌گيري‌ افراد براي‌ هزينه‌ كردن‌ درآمد خود بين‌ امور دنيايي‌ و آخرتي‌ باشد. آثار نظري‌ اين‌ بحث‌ در متن‌ مقاله‌ ارائه‌ شد. در اين‌ جا مي‌توان‌ اين‌ نكته‌ را افزود كه‌ وارد كردن‌ اين‌ نوع‌ نگاه‌ به‌ ايمان‌ در بحث‌ رفتار مصرف‌ كننده، حد‌اقل‌ مي‌تواند رويكردي‌ خاص‌ به‌ مسأله‌ را نشان‌ دهد و به‌ صورت‌ نظري، فرضيه‌اي‌ آزمون‌پذير در اين‌ زمينه‌ را - به‌ اين‌ معنا كه‌ مقدار صرف‌ هزينه‌هاي‌ در راه‌ خدا، تابعي‌ از درجة‌ ايمان‌ افراد است‌ - ارائه‌ كند؛ البته‌ ابعاد بحث‌ مي‌تواند بسيار گسترده‌تر از اين‌ مقاله‌ باشد و تلاش‌ فراواني‌ را مي‌طلبد تا روشن‌تر شود.
منابع‌
. اسدي، علي، و منوچهر محسني: گرايش‌هاي‌ فرهنگي‌ و نگرش‌هاي‌ اجتماعي‌ در ايران، پژوهشكده‌ علوم‌ ارتباطي‌ و توسعه، تهران، 1356 ش.
. الطريقي، عبدا عبدالمحسن: الاقتصاد اسلامي: اسس‌ و مبادي‌ و اهداف، مؤ‌سسة‌ الجريسي، الرياض، 1409 ق.
. الكسيبي، احمد عواد محمد: الحاجات‌ الاقتصاديه‌ في‌ المذهب‌ الاقتصادي‌ الاسلامي، مطبعة‌ العاني، بغداد، 1406 ق.
. توتونچيان، ايرج: تئوري‌ تقاضا و تحليل‌ اقتصادي‌ انفاق، مركز اط‌لاعات‌ فني‌ ايران، تهران، 1363 ش.
. دادگر، يدا: نگرشي‌ بر اقتصاد اسلامي: معرفت‌ها، ارزش‌ها و روش‌ها، پژوهشكده‌ اقتصاد دانشگاه‌ تربيت‌ مدرس، تهران، 1378 ش.
. دانش، سيد حسينعلي: نقش‌ احكام‌ و ارزش‌هاي‌ اسلامي‌ در تئوري‌ تقاضا، پايان‌نامة‌ كارشناسي‌ ارشد گروه‌ اقتصاد دانشگاه‌ تربيت‌ مدرس، 1365 ش.
. سري، حسن: الاقتصاد الاسلامي: مبادي، و اهداف، و خصائص، بي‌نام، مكة‌ المكرمه، 1411 ق.
. صدر، سيد كاظم: اقتصاد صدر اسلام، انتشارات‌ دانشگاه‌ شهيد بهشتي، تهران، 1375 ش.
. كهف، منذر: مقدمه‌اي‌ بر اقتصاد اسلامي، ترجمة‌ عباس‌ عرب‌ مازار، سازمان‌ برنامه‌ و بودجه، تهران، 1375 ش.
. مشرف‌ جوادي، محمدحسن: نگرشي‌ بر الگوي‌ مصرف‌ در جوامع‌ اسلامي، پايان‌نامة‌ كارشناسي‌ ارشد گروه‌ اقتصاد دانشگاه‌ تربيت‌ مدرس، تهران، 1365 ش.
؛ Ahmad, Ausaf  Awan, Kazim Reza ]Editores[ (2991) Lectures on Islamic Economics. Islamic Development Bank. ؛Jeddah
 Ahmad, Ausaf (7891) Macroconsumption Fumction in an Islamic Framework: A. Jeddoh, Saudi Arabia: ؛Lectures on Islamic Economics ؛SurveyofCurrent Literature 276 - 245Islamic D. B. e, P.P.
Jaddah: King Abdul Aziz U.  ؛ Ahmad, Kurshid (9791) Studies in Islamic Economics. Islamic Foundation.
 Itbal, Mohammad Anwar (6891) Macro Economic Planning Models for an Islamic. Economy" Paper Presented at the Internatioal Seminar on Fiscal Policy and Developmint Planning in an lslamic State held at the International Institute of Islamic Economics, Islamabad, Pakistan
Utah ؛(3791) A Contribution to the study of the Economics of Islam ؛ Kahf, Monzer. U.S.A., Univ. of Utah July.
(4791) A Model of the Household Decisions in Islamic Economy : in ؛ Kahf, Monzer. Procceding Third National Seminar, Gary ؛Association of Muslem Social Scientists .28 - 19Indiana, May p.p.
(1891) A Contribution to the Theory of Consumer Behaviour in an ؛ Kahf, Monzer. Islamic Society" Studies in Islamic Economics, Ed. Khurshid Ahmad, Islamic .36 - 19Foundation, Leciestr, u,k. P.P.
.2001Book in Process,  ؛(2002) Islamic Economics ؛ Kahf, Monzer.
 Keynes, J.M. (6391) The General Theory of Employmint Interest and Money, Har Court,. Brace and Jovanovich, New York.
؛ Khan , Mohammad Rahim (7891) Theory of Consumer Behavior in Islamic Perspective. .184 - 169Islamic D.B. , P.P.  ؛Jeddah, Saudi Arabia ؛Lectures on Islamic Eeconomics
Journal ؛ Khan, M. Fahim (4891) Macro Consumption Function in an Islamic Framework. 1-24, No. 2, 4041, P.P 1of Research in Islamic Economics, Vo.
 Mannan, M.A. (4891) The Making of Islamic Economic Society: Islamic Dimensions in. .1984Economic Analysis, International Association of Islamic Banks, Cairo,
(2991) Readings in Microeconomics: An Islamic Perspective. ؛ Siddiqi, M.N.  Others.
 1 استاديار اقتصاد دانشگاه‌ تربيت‌ مدرس.

منیع : فصلنامه اقتصاد اسلامی 11



نظرات 0