محور : اقتصاد
رييس دانا فريبرز*
بطور کلي کالدول نسبت به اين امر که ابطال پذيري بتواند روش مناسبي باشد ترديد دارد. به گمان او ساختار هاي اين روش چنان سخت گيرانه اند که اگر به دقت به کار بروند، از علم اقتصاد اندک چيزي باقي مي ماند. او بر آنست که نشانه اندکي داريم بر اينکه اقتصاددانان روش ابطال پذيري راحتي به صورت نازيانمند بکار برده باشند. او به رغم هواداري از روش ابطال پذيري، تکثرگرايي در روش شناسي را نيز مي پسندد: بگذاريد يک صدگل بشکفد. منظور او اين است که در اقتصاد مکتبهاي فکري مختلفي مي توانند در تقابل آرا به نقد کشيده شوند، يعني بر حسب هنجارهايي که خودشان را وقف آن کرده اند. اما اين روش سر در گم ليبرالي در واقع بايد اخلاق عالمان باشد که به انتقادها توجه نشان مي دهند، ولي نمي تواند تا قيامت براي هر تئوري بکار رود، زيرا بالاخره معلوم نيست که کدام شيوه از نظريه سازيها بايد کنار گذاشته شود.
از نقطه نظر فوق تساهلي و فوق تسامحي تکثرگرايي روش شناختي، حتي روشن نخواهد شد که چرا ما بايد خواستار سازگاري منطقي در درون نظريه ها باشيم. و چرا بايد آنها حرفهايي قطعي در باره جهان واقعي بزنند که از همه اينها گذشته دربردارنده مفادي هستند که نادرستي آنها را نشان مي دهد.
بلاگ مي گويد نقد کالدول بر ابطال گرايي ناشي از بدفهمي اوست؛ زيرا وي «تاييدگرايي» (داراي چهار خصلت آزمون پذيري، توجه به تحقق پيش بيني هاي هر تئوري در واقعيت، اهميت خصلتي کفايت پيش بيني و ارجحيت تئوريها بر حسب توان نسبي تاييدکنندگي آنها در مورد مشخص)، را با ابطال گرايي اشتباه گرفته است. ابطال گرايي روش اسطقس دار است. در ابطال گرايي حرف اين است که دانشمندان فقط فرضيه ها را آزمون نمي کنند، بل فرضيه هايي بنا مي کنند که پيش بيني هاي قاطعي دارند و سعي مي کنند آن فرضيه ها را رد کنند ...
متن کامل در پژوهشنامه اقتصادي- شماره 2 (کتاب دوم) 1380