تاريخ : دوشنبه 12 اردیبهشت 1390  | 12:14 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

 خليلي عراقي مريم*
 
 توجه کشورهاي در حال توسعه از جمله ايران به صنعتي شدن از سال 1950 تاکنون دلايل متعددي داشته است. بسياري از کشورهاي در حال توسعه مخصوصا مستعمرات سابق، صنعتي شدن را معادل متمدن شدن، مستقل شدن و عاملي براي کسب حيثيت مي دانستند. به مرور رهبران مطلع تر و واقع بين تر کشورهاي در حال توسعه، استراتژي توسعه صنعتي را به خاطر توجه به تامين مايحتاج زندگي مردم و بدست آوردن رفاه اقتصادي بيشتر به عنوان اهرمهاي توسعه کشور به کار گرفتند. اما آنچه کوششهاي صنعتي شدن را تقويت کرد، طبيعت خود صنعتي شدن است که باعث تغيير در کل ساخت و بافت جامعه مي گردد و اين خود تفاوتهايي بين جوامع پيشرفته و جوامع توسعه نيافته را به وجود مي آورد. در عمل تاکنون استراتژيهاي توسعه اقتصادي بر پايه توسعه صنعتي استوار بوده است.

پيش از انقلاب اسلامي ايران کشور سه موج در جهت صنعتي شدن را پشت سر نهاده بود. با شکل گيري انقلاب اسلامي ايران گذشته از مشکلات سابق، وابستگي شديد به ارز حاصل از نفت براي خريد ماشين آلات و قطعات و مواد اوليه مشکلات جديدي مانند کمبود نقدينگي، عدم تثبيت مديريت، بي تجربگي مديران تازه، فقدان پيوند بين برنامه ريزي و اجراي نيازهاي واقعي توسعه صنعتي و غيره پديد آمد. محاصره اقتصادي کشور توسط ايالات متحده آمريکا، شروع جنگ تحميلي از سوي عراق و مسدود شدن دارايي هاي ارزي، مسائل و مشکلات صنايع را تشديد کرد. بعد از جنگ اجراي برنامه هاي اول و دوم توسعه هم نتوانست حلال مشکلات متعدد صنعت باشد  ...

 

متن کامل در  پژوهشنامه اقتصادي- شماره 2 (کتاب دوم)  1380



نظرات 0