محور : اقتصاد اسلامی
سيّدعبّاس موسويان*
چكيده
گسترش سريع بازارها و توسعة روز افزون فنآوري در عرصة الكترونيك و مخابرات، زمينه را براي ابداع ابزارهاي نو بانكي فراهم آورده است؛ از جمله اين ابزارها كه سال هاي اخير رشد چشمگيري داشته، استفاده از كارتهاي بانكي يا اعتباري است. سرعت، سهولت و منافع استفاده از اين كارتها باعث شده بانكها و مؤسّسههاي مالي صادركنندة كارت و مراكز تجاري و خدماتي پذيرندة كارت و مشتريان استفاده كننده از كارت، از اين ابزار نو استقبال كنند.
اين كارتها گرچه انواع بسیاری دارند، از جهت ماهويبه سه گروه عمده تقسيم ميشوند: كارتهاي برداشت از موجودي، كارتهاي وام بدون بهره و كارتهاي وام با بهره، و هر يك از اين گروه ها به سه قسم كارت دريافت پول نقد، كارت خريد كالا و خدمت و كارت چند منظوره تقسيم ميشوند. از آن جا كه غالب اين كارتها در اقتصادهايي طّراحي شدهاند كه معامله های ربوي و قرض با بهره را مجاز ميشمارند، در مواردي آميخته با ربا و بهره بوده، و در تطبيق با فقه اسلامي، نيازمند تغييراتي هستند.
در اين مقاله با بررسي فقهي انواع گوناگون كارتهاي اعتباري، نشان داده ميشود كه كارتهاي اعتباري برداشت از موجودي و كارتهاي اعتباري وام بدون بهره، اعّم از اين كه براي دريافت پول نقد باشند يا براي خريد كالا و خدمت يا كاربرد چند منظوره داشته باشند، با تغييرات مختصري قابل استفاده در بانكداري و مؤسّسات مالي بدون ربا هستند؛ امّا كارتهاي اعتباري وام با بهره، چهاز نوع استقراض با بهره، چه از نوع خريد با بهره، اشكال اساسي دارند و نيازمند تحّول اساسي هستند و بايد رابطة حقوقي جديدي براساس عقود اسلامي (خريد و فروش نقد و نسيه) جايگزين رابطه حقوقي وام با بهره شود و نشان داديم كه با سهولت ميتوان با تغيير رابطة حقوقي از اين گروه از كارتهاي اعتباري نيز استفاده كرد.
واژگان كليدي: كارتهاي اعتباري، بانكداري بدون ربا، ابزارهاي نوين بانكي، معاملات ربوي، قرض با بهره.
>>>
محور : اقتصاد اسلامی
سيّدعبّاس موسويان*
چكيده
گسترش سريع بازارها و توسعة روز افزون فنآوري در عرصة الكترونيك و مخابرات، زمينه را براي ابداع ابزارهاي نو بانكي فراهم آورده است؛ از جمله اين ابزارها كه سال هاي اخير رشد چشمگيري داشته، استفاده از كارتهاي بانكي يا اعتباري است. سرعت، سهولت و منافع استفاده از اين كارتها باعث شده بانكها و مؤسّسههاي مالي صادركنندة كارت و مراكز تجاري و خدماتي پذيرندة كارت و مشتريان استفاده كننده از كارت، از اين ابزار نو استقبال كنند.
اين كارتها گرچه انواع بسیاری دارند، از جهت ماهويبه سه گروه عمده تقسيم ميشوند: كارتهاي برداشت از موجودي، كارتهاي وام بدون بهره و كارتهاي وام با بهره، و هر يك از اين گروه ها به سه قسم كارت دريافت پول نقد، كارت خريد كالا و خدمت و كارت چند منظوره تقسيم ميشوند. از آن جا كه غالب اين كارتها در اقتصادهايي طّراحي شدهاند كه معامله های ربوي و قرض با بهره را مجاز ميشمارند، در مواردي آميخته با ربا و بهره بوده، و در تطبيق با فقه اسلامي، نيازمند تغييراتي هستند.
در اين مقاله با بررسي فقهي انواع گوناگون كارتهاي اعتباري، نشان داده ميشود كه كارتهاي اعتباري برداشت از موجودي و كارتهاي اعتباري وام بدون بهره، اعّم از اين كه براي دريافت پول نقد باشند يا براي خريد كالا و خدمت يا كاربرد چند منظوره داشته باشند، با تغييرات مختصري قابل استفاده در بانكداري و مؤسّسات مالي بدون ربا هستند؛ امّا كارتهاي اعتباري وام با بهره، چهاز نوع استقراض با بهره، چه از نوع خريد با بهره، اشكال اساسي دارند و نيازمند تحّول اساسي هستند و بايد رابطة حقوقي جديدي براساس عقود اسلامي (خريد و فروش نقد و نسيه) جايگزين رابطه حقوقي وام با بهره شود و نشان داديم كه با سهولت ميتوان با تغيير رابطة حقوقي از اين گروه از كارتهاي اعتباري نيز استفاده كرد.
واژگان كليدي: كارتهاي اعتباري، بانكداري بدون ربا، ابزارهاي نوين بانكي، معاملات ربوي، قرض با بهره.
مقدّمه
توسعة فوقالعادة بازارها، گسترش روزافزون معامله ها و نياز به نقل و انتقال گستردة پول و هزينههاي سنگين آن از يك طرف، پيشرفت فنآوري در زمينههاي رايانه، الكترونيك و مخابرات از طرف ديگر، زمينه را براي ابداع وگسترش سريع ابزارهاي نو مالي به ويژه در عرصة بانكي فراهم آورده است. به طوري كه پيشبيني ميشود در چندسال آينده (به استثناي چند كشور جهان سومي) استفاده از پول كاغذي و اسكناس بهطور كامل از صحنة زندگيحذف شود.
از مصاديق روشن اين تحوّل، رواج كارتهاي مالي است كه با تعابير كارتهاي بانكي، الكترونيكي،اعتباري و... از آن ها ياد ميشود. اين كارتها كه با سرعت خيره كننده در حال گسترش هستند توانستهاند در برخي ازكشورهاي پيشرفته، جايگزين اصلي پول و چك باشند؛ به طوري كه بيش از 70 درصد معاملات از طريق آن ها انجام ميگيرد.
غالب اين كارتها ـ چنان که در مقاله توضيح داده ميشود ـ بر معاملههای بانكداري متعارف مبتنی است كه براساسسيستم بهره و ربا طرّاحي شدهاند؛ در نتيجه در تطبيق با فرهنگ اسلامي مشكلات متعدّدي دارند؛ به طوري كه تعدادي از فقيهان معاصر به ربوي و غرري بودن برخي از كارتها حکم كرده، معامله با آن ها را حرام و باطل ميشمارند. در مقابل، تعدادي از فقيهان با استفاده از معاملههای مجاز شرعي، درصدد يافتن راه هايي براي استفاده از اين كارتها برآمدهاند.در اين مقاله، پس از بيان تاريخچه، اهميّت و فوايد اقتصادي كارت ها، انواع گوناگون آن ها از جهت فقهي و حقوقي بررسي، و در مواردي كه از نظر شرعي مشكل داشته باشد، راهكار جايگزيني پيشنهاد ميشود.
تاريخچة كارتهاي اعتباري
در بيان تاريخ آغاز كارت هاي اعتباري، ديدگاه هاي متفاوت هست. بعضي ميكوشند سابقة آنها را به گذشته برگردانند و نقطه آغازين را بنهاي اعتباري ميدانند كه شركت نساجي انگلستان بين كاركنان خود توزيع كرد و كاركنان با استفاده از آنها از مراكز تجاري طرف قرارداد خريد ميكردند. شركت، بهاي كالاهاي خريداري شده را ميپرداخت؛ سپس به صورت اقساط از حقوق كاركنان كسر ميكرد (رواس قلعه جي، 1420: 110)؛ امّامعمول نويسندگان، ابداع كارت هاي اعتباري و بانكي را به فردي به نام جان. سي. بگينز، كارشناس اعتباري مصرفي بانك نيويورك نسبت ميدهند. طرح اوّلية او كه تحت عنوان «CHARGE IT» در سال 1946 مطرح شد، جهت خريدهاي كوچك از مغازههاي محلّي مورد استفاده قرار ميگرفت كه با کاميابی رو به رو، و از اين رو سبب شد تا ساير بانكها نيز طرحهاي مشابه را مورد بررسي اوّليه قرار دهند تا در سال 1960 بانك آو ـ امريكا طرح خود را تحت عنوان «بانك امريكارد (BANK AMERICARD)» به بازار عرضه كرد. در اين طرح كه از كارت هاي پلاستيكي جهت خريد كالا و خدمات و گرفتن وجوه نقد از بانك استفاده ميشد، كارت بانكي مفهوم امروزي خود را يافت. فعّاليت اين كارت كه بعد به نام ويزا (VISA) شهرت گرفت، به سرعت گسترش يافت تا آن جا كهدر سال 1970 بيش از 30 ميليون نفر در ايالت متحده امريكا داراي بانك امريكارد بودند و با گذشت ده سال ازعملكرد آن، حجم درآمد ناخالص ناشي از معاملات آن از مرز 3 ميليارد دلار به 31 ميليارد دلار (ده برابر) افزايش يافت. بعد از آن بيشتر مؤسّسات و بانكها به منظور فروش و رقابت در بازار، به صدور كارت اعتباري مبادرت كردند واين روند با سرعت شتابنده رو به گسترش است؛ به طوري كه امروزه چند صد ميليون نفر و چند صد هزار مؤسّسه بااستفاده از كارت هاي بانكي معامله ميكنند (بيات،:1380 : 18؛ اسماعيلي، 1381، 20) اين كارتها افزون بركشورهاي غربي، در كشورهاي اسلامي و عربي نيز رو به گسترش است. طبق يك گزارش مالي، ويزا كارت كه بخش عمدة نظام پرداختها را در خاورميانه مديريت ميكند، تا پايان ماه دسامبر 2000 چيزي در حدود 44/5 ميليونكارت اعتباري در جهان عرب صادر كرده بود، مجموع پرداختهايي كه از طريق كارتهاي اعتباري انجام شد؛ درحدود 26 ميليارد دلار بود كه نشاندهندة رشد ساليانهاي برابر با 58 درصد است (گزارش، 1380).
اين در حالي است كه به جهت مشكلات فقهي و پايبندي خيلي از مسلمانان به آموزه های اسلام، كارتهاي مذكور نتوانستهاند توفيق لازم را به دست آورند و به همين جهت، بانكهايي مانند بانك الجزيره کوشيده اند كارتهاياعتباري مطابق با آموزه های اسلام به نام «فيزاالجزيره» منتشر كنند كه با استقبال مشتريان مواجه شده است. در ايران نيزبا تمام مشكلات فرهنگي، قانوني، مخابراتي، تكنولوژيكي و اقتصادي، گونههاي مختلفي از كارتهاي بانكي واعتباري پديد آمده و رو به گسترش است؛ به طوري كه تعداد دارندگان كارتهاي بانكي در آغاز سال 1382 از مرز يك ميليون و چهارصد هزار نفر گذشت كه با استفاده از 1000 دستگاه خودپرداز و 800 دستگاه پايانه فروش به طور متوسّط روزانه 150 هزار معامله انجام ميدهند (شهيدي، 1382).
تعريف كارت اعتباري
با توجّه به انواع گوناگون كارتهاي اعتباري كه از جهت ماهيت حقوقي و كاركرد اقتصادي مختلف هستند نميتوان تعريف مشخّص و جامعي ارائه كرد؛ چنان که نميتوان اسم و عنوان جامعي براي آن ها برگزيد و به همين جهت، برخي از نويسندگان بهجاي كارت اعتباري از تعابيري چون كارتهاي بانكي يا كارتهاي الكترونيكي استفاده ميكنند. در عين حال، در يك تعريف ساده و تا حدّي عام ميتوان گفت: كارت اعتباري، كارتي است كه يك بانك يا نهاد پولي يا اعتباري صادر ميكند و به دارندة آن امكان ميدهد كالا يا خدمتي را بدون پرداخت وجه نقد و صرفاً با ارائة اين كارت خريداري كند (فرهنگ، 1371: 449). در تعريف ديگري كه تا حدودي جامع تر است، آمده: كارت اعتباري، سندي است كه بانك يا مؤسّسة مالي صادر ميكند. دارندة كارت به وسيلة آن ميتواند از كسي كه معامله با آن را قبول دارد، كالا، خدمات و پول نقد دريافت كند. صادركنندة كارت، بهاي كالاها و خدمات خريداري شده و معادل پول نقد دريافت شده را ميپردازد؛ سپس طيّ مدّت زمان مشخّص از دارندة كارت ميگيرد (رواس،1420: 110).
عناصر دخيل در كارت اعتباري
1. صادركنندة كارت
بانك يا مؤسّسة مالي به انتشار كارتهاي اعتباري اقدام كرده، طبق ضوابط خاص، در اختيار مشتريان ميگذارد. بانك يا مؤسّسه ناشر افزون بر عمليات انتشار، با مراكز تجاري و خدماتي، قرارداد منعقد ميكند كه در صورت مراجعة دارندگان كارت، مطابق ضوابط، كالا، خدمات و پول نقد در اختيار آنان قرار دهد.
2. دارندة كارت
هر شخص حقيقي يا حقوقي واجد شرايطي است كه با مراجعه به بانك يا مؤسّسة مالي صادركنندة كارت، كارت اعتباريدريافت ميكند تا به وسيلة آن بتواند بدون پرداخت وجه نقد، كالاها و خدمات مورد نياز را بخرد يا درمواقع لزوم، پول نقد دريافت كند.
3. پذيرندة كارت
كليّة مراكز تجاري، خدماتي و مالي كه بر اساس قراردادي با صادركنندة كارت توافق ميكنند تا در صورت مراجعة دارندگان كارت، كالا، خدمات يا پول نقد مورد نياز او را، فقط در قبال ارائة كارت، تقديم كنند؛ سپس طبق قرارداد، بهاي كالاها و خدمات و معادل پول نقد را از صادركنندة كارت دريافت كنند.
4. كارگزار تهاتر يا تسويه
در مواردي كه صادركنندة كارت ميخواهد دايرة پذيرش كارت را فراتر از منطقه و كشور گسترش دهد، نيازمند بانك و مؤسّسات مالي است كه نقش واسطه را در تسويه ايفا كنند. در اين موارد، بانك يا مؤسّسة مالي واسطه، با پذيرندة كارت (كساني كه صادركنندة كارت را نميشناسند يا با او قراردادي ندارند) قرارداد ميبندد تا در مقابل اسناد دريافتي طبق مقرّرات، پس از كسر كارمزد، حساب او را بستانكار كند؛ سپس طبق قراردادي كه با صادركنندة كارت دارد، از او بگيرد.
در انواع كارتهاي اعتباري بيان ميكنيم كه برخي كارتها، متشكّل از دو عنصر، برخي متشكّل از سه عنصر وبرخي متشكّل از چهار عنصر هستند.
آثار اقتصادي كارتهاي اعتباري
كارتهاي اعتباري، افزون بر منافع شخصي كه براي صادركننده، پذيرنده و دارندة كارت دارد، دارای آثار مثبت و منفي درسطح ملّي براي كّل جامعه است كه برخي از آن ها عبارتند از:
1. صرفهجويي در هزينة چاپ اسكناس
استفاده مكّرر از اسكناس، به مرور زمان، كهنگي و فرسودگي آن را به دنبال دارد و از طرفي از حيث بهداشت نيزاسكناسهاي كهنه ناقل انواع بيماريها هستند. بر اين اساس، ضرورت دارد هر چند سال، اسكناس ها تجديد چاپ شوند كه به هزينة سنگين نياز دارد. براساس آمارهاي ارائه شده از سوي مركز نشر اسكناس و خزانة بانك مركزي، سالانه بيشاز 100 ميليارد ريال هزينه صرف جمعآوري و امحاي اسكناسهاي فرسوده و چاپ دوبارة آنها ميشود. مدير نشراسكناس و خزانه بانك مركزي ميگويد: در حال حاضر، هزينة تمام شدة چاپ هر برگ اسكناس، 146 ريال است كهدر صورت افزودن هزينههاي جنبي مانند جمعآوري، حمل، تفكيك و از بين بردن، اين رقم به چند برابر افزايش مييابد. حجم اسكناس در گردش كشور 3/6 ميليارد برگ است و عمر مفيد اسكناس در ايران پنج سال ميباشد وبايد سالانه 1200 ميليون برگ اسكناس از بين برود. به دليل بالا بودن هزينة اين كار، سالانه فقط 700 ميليون برگاسكناس فرسوده توسّط بانك مركزي از گردش خارج ميشود (جليليان، 1381). استفاده از كارتهاياعتباري و جايگزيني آنها به جاي اسكناس، هزينههاي مذكور را تقليل داده، از اسراف ملّي جلوگيري ميكند.
2. حذف عمليات اضافي
با فراگير شدن استفاده از كارتهاي الكترونيكي، بسياري از عمليات اضافي حذف ميشود. كوتاه شدن صفهاي طولاني پاي صندوقهاي بانكها و فروشگاه ها، كاهش خطاهاي ناشي از اشتباهات دريافت و پرداخت پول نقد،حذف مدّت زمان براي ثبت اسناد مالي، از بين رفتن زمانهاي صرف شده براي تردّد بين بانكها و فروشگاه ها، فقط بخشي از مزاياي استفاده از كارتهاي اعتباري است.
3. حفظ امنيت جاني و مالي افراد
همه روزه شاهد اخبار گوناگون از سرقت پول نقد، كشته و زخمي شدن افراد بسياری در درگيريهاي سرقت وخسارتهاي سنگين تقلّبي بودن اسكناس و اشتباه در شمارشها و ثبت محاسبات هستيم. استفاده از كارتهاي اعتباري باعث ميشود تا دارندگان آن ها، از حمل مقادير فراوان پول و تحمّل ريسك از دست دادن يا تقلّبي بودن آن رها شوند. همچنين ضمن حفظ امنيت جاني خود با خاطري آسوده به انجام معاملات مورد نظر بپردازند.
4. شفّاف شدن فعّاليتهاي اقتصادي
از عناصر مؤثّر بر حجم پول جامعه، سرعت گردش پول در معاملات است. در وضعيت كنوني كه بيشتر معاملهها به وسيلة اسكناس صورت ميگيرد، آمار دقيقي از كيفيت گردش پول نيست و اين باعث ميشود سياستهاي پولي، گاهي بياثر يا كماثر شود. جايگزين شدن كارتهاي اعتباري باعث ميشود حجم بسيار بالايي از نقدينگي به وسيلة بانكها جذب و ذخيره شود. معاملهها با استفاده از كارتهاي اعتباري كه به صورت دقيق و با دستگاه هاي هوشمند ثبت ميشود، انجام ميگيرد؛ در نتيجه حجم دقيق معاملهها، سرعت دقيق گردش پول و ديگر متغيّرهاي دخيل در حجم پول شناسايي ميشوند و بانك مركزي ميتواند با استفاده از آن اطّلاعات، سياستهاي مؤثّرتري اتّخاذ كند؛ چنان که ثبت آني و صحيح سوابق معاملات، بايگاني موضوع معاملات در زمان واقعي، بسياري از نابسامانيها وناهنجاريهاي اقتصادي مانند پديدة پولشويي، فرار از پرداخت ماليات، خريد و فروشهاي غيرمجاز را از بين ببرد (موسوي،1380).
5. افزايش گردش معامله ها
سرعت و آساني معامله با كارتهاي اعتباري، اطمينان به پرداخت منابع از طرف بانكها و مؤسّسات صادركننده، باعث گسترش معاملهها و توسعه بازار كالاها و خدمات را در پي دارد و در مجموع سبب رشد و توسعه بخشهاي گوناگون اقتصادي ميشود.
6. تأثير كارت هاي اعتباري بر عرضة پول و نرخ تورّم
انواع كارتهاي اعتباري، از جهات گوناگون بر عرضة پول و نرخ تورّم تأثير ميگذارند. كارتهاي بدهكار (Debit) تمايل شخص به نگهداري پول نقد را كاهش ميدهد و در برابر آن، تمايل شخص به نگهداري پول در حسابهاي ديداري را افزايش ميدهد. اگر عرضه پول يعني M از طريق فرمول زير به دست آيد:
(در اين فرمول M حجم پول، RU ذخاير قرض گرفته نشده كه به وسيلة بانك مركزي كنترل ميشود، RF ذخاير آزاد كه به وسيلة بانكهاي تجاري كنترل ميشود، h تمايل اشخاص به نگهداري پول نقد، (h ـ 1) تمايل شخصي به نگهداري پول به صورت سپرده ديداري و Z نرخ ذخيره قانوني است.)
استفاده از كارت هاي بدهكار، سبب كاهش h و افزايش (h ـ 1)، و سرانجام باعث افزايش عرضة پول ميشود. در كارت هاي اعتباري خريد نسيه، بانكها به طور معمول به دادن اعتبار از طريق اين كارت ها رغبت دارند؛ چرا كه نرخ بهرة بالاتري در مقايسه با وامها و اعتبارهای ديگر دارند و اين امر RF (ذخاير آزاد بانكهاي تجاري) را كاهش داده، ازطريق فرمول عرضة پول حجم عرضة پول را افزايش ميدهند. به اعتقاد اقتصاددانان، استفاده از كارتهاي اعتباري، از سه طريق ميتواند تأثير فزاينده روي تورّم داشته باشد.
أ. افزايش عرضة پول: چنان که گذشت جايگزيني انواع كارتهاي اعتباري سبب افزايش عرضة پول و افزايش عرضة پول نيز براساس نظرية پوليون، باعث افزايش تورّم ميشود. چرا كه با افزايش حجم پول، تعادل بين پول عرضه شده و پول مورد تقاضا به هم ميخورد. در نتيجه، اقتصاد با مازاد پول روبهرو ميشود، و اين افزايش قيمتها را در پي خواهد داشت.
ب. افزايش سرعت گردش پول: استفاده از كارتهاي اعتباري و كمك گرفتن از دستگاههاي محاسباتي اتوماتيك،سرعت و آساني معاملهها را به دنبال دارد كه اين، باعث افزايش سرعت گردش پول در معاملات ميشود كه براساس معادله M.V= P.Yدر صورت ثابت بودن حجم پول (M) و توليد ملّي (Y)، با افزايش سرعت گردش پول (V)، سطح عمومي قيمت ها (P) افزايش خواهد يافت.
ج. كارمزد كارت اعتباري: عدّهاي معتقدند: كارمزدهاي دريافتي از پذيرندگان كارتهاي اعتباري، قيمت تمام شدة كالاها و خدمات را افزايش مي دهد و به تبع آن قيمتها افزايش مييابد (اشفعي، شيخاني، 1378: 106 ـ 107).
افزون بر افزايش سطح عمومي قيمت ها، استفاده از كارتهاي اعتباري، آثار منفي ديگري چون افزايش سطح عمومي بدهي افراد، افزايش واردات و وابستگي اقتصادي را ميتواند در پي داشته باشد. دارندگان كارتهاي اعتباري كه توان خريد بيش از دارايي را احساس ميكنند، به خريدهاي مازاد اقدام كرده، سطح بدهي جامعه را افزايش ميدهند؛ چنان که با افزايش تقاضاهاي كاذب، زمينه را براي واردات بيش تر و وابستگي اقتصادي فراهم ميآورند؛ بنابراين، افزون بر جهت فقهي، كارتهاي مذكور از جهت اقتصادي نيز بايد كارشناسي دقيق شوند.
انواع كارتهاي اعتباري
كارتهاي اعتباري را از جهات گوناگون، چگونگي تصفيه، تكنولوژي به كار رفته در كارت، محدودة كاربرد، انواع خدمات و... به گروه هاي چند گانه تقسيم ميكنند (اشفعي، شيخاني، 1377 : 11ـ 18). اين مقاله كه درصدد بررسي فقهي معامله با كارتهاي اعتباري است، به آن نوع از طبقهبندي كارتها نظر دارد كه كارتها را بر اساس روابط حقوقي بين عناصر تشكيل دهندة كارت تقسيم ميكند. با اين ديد، كارتهاي اعتباري به چهار گروه عمده تقسيمميشوند. در ادامة مقاله، نخست كاركرد و روابط حقوقي بين عناصر هر يك از انواع كارتها را توضيح ميدهيم؛ سپس ابعاد فقهي معامله با آن را بررسي ميكنيم و در پايان، جواز يا عدم جواز معامله با آن را اعلان كرده، اگر پيشنهادي براياصلاح باشد، ارائه ميدهيم.
1. كارتهاي برداشت از موجودي (Debit Card)
اين نوع كارتها كه گاهي از آن ها به كارتهاي بدهكار تعبير ميكنند (همان: 11)، برايكساني است كه نزد بانك يا مؤسّسة مالي صادركنندة كارت حساب دارند و قصد دارند با استفاده از كارت از موجوديخود برداشت كرده يا بهاي كالاها و خدمات خريداري شده را بپردازند. فايدة اين نوع كارت آن است كه دارندة كارت به آساني و بدون مراجعه به بانك ميتواند از پول نقد، كالا و خدمات بهرهمند شود. استفاده از اين كارتها فقط در حدّ موجودي مشتري در بانك است. اين كارتها خود به سه گروه تقسيم ميشوند.
أ. كارتهاي خودپرداز
شكل سادة كارتهاي برداشت از موجودي، كارتهاي خودپرداز بانكها است. بانكها با نصب دستگاه هايخودپرداز در مناطق گوناگون شهرها و مراكز تجاري، به مشتريان خود امكان ميدهند با استفاده از كارتهاي مذكور ازموجودي حساب خود برداشت كنند. با دريافت پول نقد از دستگاه، حساب مشتري نزد بانك، به همان اندازه بدهكار مي شود و ماندهاش كاهش مييابد.
عناصر تشكيل دهندة كارتهاي خودپرداز عبارتند از صادركنندة كارت (بانك يا مؤسّسة مالي)، و دارندة كارت (مشتري)، و رابطة حقوقي بينِ آن دو، عقد قرض است به اين معنا كه مشتري، با افتتاح حساب نزد بانك يا مؤسّسة مالي، پول خود را به بانك يا مؤسّسه قرض ميدهد و با او قرار ميگذارد كه در چارچوب ضوابط كارت، هر وقت به هر اندازه كه بخواهد، به وسيلة كارت از سپرده خود برداشت كند؛ پس عمليات سپردهگذاري،اعطاي قرض و عمليات برداشت، استرداد قرض خواهد بود، به عبارت ديگر، رابطة حقوقي در اين معامله، همان رابطة حقوقي در سپردههاي پسانداز است كه مطابق قانون بانكداري قرارداد قرض است (موسويان، 1378: 56)، وفقط شيوة برداشت از حساب فرق ميكند. روشن است تا زماني كه اين سپرده، از بهره و ربا خالي باشد، از نظر شرع مجازخواهد بود و ميتواند در بانكداري بدون ربا و مؤسّسات پولي و مالي غير بانكي مورد استفاده قرار گيرد. صادركنندگان كارتهاي خودپرداز ميتوانند براي تشويق مردم به سپردهگذاري و استفاده از اين كارتها، خدماتي را به صورت رايگان به دارندگان كارت ارائه دهند؛ چنان كه ميتوانند جوايزي را بدون شرط و تعهّد قبلي از طريق قرعهكشي بيندارندگان كارت تقسيمكنند.
ب. كارتهاي خريد نقدي
اين كارتها نيز به مشترياني مربوط است كه در بانك يا مؤسّسه مالي، حساب دارند و ميخواهند بدون مراجعه بهبانك، بهاي كالاها و خدمات خريداري شده را از سپردة خود بپردازند. از آن جا كه غالب برداشتها از بانك ومؤسّسات مالي، براي خريد كالاها و خدمات است، بانكها با فروشگاه ها، مراكز تجاري، هتلها و... به توافق ميرسندكه بهاي كالاها و خدمات خريداري شده به وسيلة سپردهگذاران (دارندگان كارت خريد) را بپردازند، دارندة كارت، بعد ازخريد كالا يا خدمت، كارت خود را وارد دستگاه ميكند و دستگاه از موجودي حساب او خارج كرده به موجودي حساب فروشنده مي افزايد.
عناصر تشكيل دهندة كارتهاي خريد نقدي عبارتند از صادركنندة كارت (بانك يا مؤسّسة مالي)، دارندة كارت (مشتري) و پذيرندة كارت (تاجر)، و رابطة حقوقي بين اين سه عنصر، قراردادي مركّب از عقد قرض و حواله است به اين معنا كه مشتري با افتتاح حساب نزد بانك يا مؤسّسه، پول خود را به بانك قرض ميدهد و با اوقرار ميگذارد كه در چارچوب ضوابط كارت، هر وقت به هر اندازه (با رعايت موجودي خود) از هر مركز تجاري طرف قرارداد، خريد كند، با استفاده از كارت، تاجر را براي دريافت بهاي كالاها و خدمات به بانك حواله خواهد كرد و بانك ازمحلّ موجودي صاحب كارت (بدهي بانك به سپردهگذار) وجه حواله را پرداخت خواهد كرد و اين پرداخت در واقع استرداد قرض به وسيلة شخص ثالث (تاجر) است. به بيان فقهي، مطابق عقد قرض، دارندة كارت (سپردهگذار)،قرض دهنده و صادر كنندة كارت (بانك) قرضگيرنده است و مطابق عقد حواله، دارندة كارت (خريدار)،حواله دهنده، تاجر (فروشنده) محتال و صادر كنندة كارت (بانك) محال عليه است. معامله با ايننوع كارتها، ماهيت حساب جاري را دارد كه آن هم داراي ماهيت مركّب از قرض و حواله است. (همان: 53)، و عملياتي كه در حسابهاي جاري با چك صورت ميگرفت، در كارتهاي خريد با كارت انجام ميگيرد.
ممكن است اشكال شود كه در قرارداد حواله، شرط است اوّلاً مورد حواله بر ذمّة حواله دهنده ثابت باشد؛ سپس حواله دهد. ثانياً بايد مورد حواله ابهام نداشته باشد (امام خميني، بيتا: ج 2، 27)؛ در حاليكه زمان توافق مشتري (حواله دهنده) و بانك (حواله داده شده) هنوز خريدي صورت نگرفته است تا مورد حواله، ثابت و معيّن شود.
در پاسخ ميگوييم: زمان قراردادِ قرض، زمان سپردهگذاري است؛ امّا زمان قرارداد حواله، بعد از خريد و زمان قراردادن كارت در دستگاه مربوطه است؛ دستگاهي كه با توافق قبلي بانك و تاجر در فروشگاه نصب شده و كنترل آن دراختيار بانك و تاجر است؛ موقعي كه مشتري، كارت را وارد دستگاه ميكند، مورد حواله (بدهي) بر ذمّه مشتريثابت و مقدار آن معيّن است. او با اين كار، عقد حواله را ايجاب، و بدهي را از ذمّه خود به ذمّه بانك منتقل ميكند،و تاجر (محتال) بر اين انتقال راضي است و بانك (محال عليه) با دريافت كارت به وسيلة دستگاه، قبول خود را اعلام ميكند.
در اين نوع كارتها نيز تا زماني كه بهره و ربايي براي سپرده پرداخت نشود، از نظر شرع مجازخواهد بود و ميتواند در بانكداري بدون ربا و مؤسّسات پولي و مالي غير بانكي مورد استفاده قرار گيرد؛ چنانكه صادركنندگان كارت ميتوانند براي تشويق سپردهگذاران جوايزي به قيد قرعه بپردازند يا خدمات جانبي رايگان ارائه دهند.
ج. كارتهاي دو منظوره
برخي از بانكها و مؤسّسات مالي، براي جذب مشتري بيشتر و تسهيل كار خود و مشتريان، كارتهاي دو منظوره منتشر ميكنند كه دارندة كارت با استفاده از آن ميتواند از دستگاههاي خودپرداز، پول نقد دريافت كند و ميتواند از مراكز تجاري و خدماتي طرف قرارداد، كالا و خدمات بخرد. ماهيت حقوقي اين كارتها همانند كارتهاي خريد نقدي است با اين تفاوت كه دارندة كارت (سپردهگذار) دو راه براي استرداد سپردة خود پيشبيني ميكند: يكي دريافت مستقيم از طريق دستگاه خودپرداز، و ديگر از طريق حوالة تاجر، و از اين جهت به حسابهاي جاري بانكها شباهت كامل دارد كه صاحب حساب هم اختيار دارد خود مستقيم از حسابش برداشت كند و هم ميتواند شخصي ثالثي را جهت برداشت حواله دهد؛ بنابراين، اين نوع كارتها نيز از جهت فقهي همانند كارتهاي خريد و خودپرداز، تا زماني كه از ربا و بهره خالي باشند، مجاز خواهند بود. عوايد صادركنندگان كارت برداشت از موجودي
صادركنندگان كارتهاي خودپرداز، خريد نقدي، دو منظوره به شكلهاي گوناگون درآمدهايي كسب ميكنند. دراين جا با معرّفي مهم ترين آن ها حكم فقهي هر يك را بيان ميكنيم.
1. حقّ عضويت
صادركنندگان كارت، مبلغي به صورت عوارض صدور و تعويض (حقّ عضويت) از متقاضيان كارت دريافت ميكنند. برخي از فقيهان اهل سنّت چون انجمن افتاي عربستان سعودي، شيخ مختار اسلامي مفتي تونس، بهتحريم آن قائل شده و گفتهاند: وجود عوارض، معاملة كارت اعتباري را به معاملة غرري تبديل ميكند و معاملة غرري باطل است؛ چرا كه عوارض در قبال دفعات و مقدار استفاده از كارت است؛ در حالي كه دفعات و مقدار استفاده از كارت مجهول است؛ پس وجود عوارض باعث جهالت و غرر، و اين غرر، سبب فساد عقد ميشود. (رواس، 1420: 120). در مقابل، ديدگاه غالب بر جواز است. قائلان به جواز معتقدند: عوارض پيشين در مقابل دفعات و مقدار استفاده از كارت نيست كه جهالت آن سبب غرر شود؛ بلكه به يكي از دو راه زير است. راه اوّل فروش حقّ انتفاع، به اين معنا كه صادركنندة كارت با واگذاري كارت، امكان دستيابي به پول نقد، امكان خريد از مراكز تجاري و امكان استفاده از خدمات مراكز خدماتي را در اختيار دارندة كارت ميگذارد و چنين حقّي را به او منتقل ميكند و فروش حق از نظر فقيهان اشكال ندارد. راه دوم، گرفتن هزينة انتشار كارت، به اين معنا كه صادركنندة كارت، هزينههاي گوناگوني چون هزينة چاپ، نگهداري، توزيع و هزينههاي مربوط به مكان، پرسنل، وماشينآلات را متحمّلميشود تا كارتي آمادة بهرهبرداري شود. صادركننده حق دارد هنگام ارائة كارت، كارمزدي در قبال انجام اين كارها وتحمّل اين هزينهها بگيرد (تسخيري، 1376: 53؛ رواس: همان).
دو. عوايد ماندة سپردهها
مهمترين عايدي صادركنندگان كارتهاي اعتباريِ برداشت از موجودي، عايدي استفاده از ماندة سپردههاي صاحبان كارت است. بهطور معمول، دارندگان كارت، درآمدهاي ماهانه، فصلانه و سالانة خود را در اين سپردهها ذخيره، و به تدريج از طريق كارت برداشت ميكنند؛ در نتيجه، در هر حسابي به طور متوسّط مبلغي باقي ميماند. با توجّه به تنوّع سپردهگذاران از جهت درآمد و هزينه، رقم قابل توجّهي از محلّ اين سپردهها ذخيره ميشود. بانكها و مؤسّسات مالي ميتوانند با لحاظ قانون اعداد بزرگ و رعايت ذخيرة احتياطي، بخشي از ذخاير مازاد را در فعّاليتهاي سودآور سرمايهگذاري كنند. از آن جا كه رابطة حقوقي بين دارندگان كارت (سپردهگذاران) و صادركنندگان كارت، رابطة قرض است و با عمليات سپردهگذاري، مبلغ سپرده به مالكيت بانك و مؤسّسة مالي در ميآيد، بانك و مؤسّسه حق دارد با رعايت جنبههاي احتياطيِ تعهّد باز پرداخت سپرده عندالمطالبه، مابقي سپردهها را در زمينههاي سودآور به كارگيرد و كلّ سود حاصله نيز از آنِ بانك و مؤسّسة مالي صادركنندة كارت خواهد بود.
سه. حقّالعمل تجاري
بانك و مؤسّسة مالي صادركنندة كارتِ خريد نقدي، كلّ مبلغ فاكتورهاي خريد را نميپردازد؛ بلكه طبق توافق با مديران مراكز تجاري و خدماتي، درصد مشخّصي از مبلغ فاكتور (به طور معمول بين 2 تا 5 درصد) را به صورت حقّالعمل تجاري كسر ميكنند. تاجران و مديران مراكز خدماتي، گرچه بخشي از سود را از دست ميدهند، آثار مثبت جانبي معامله با كارتهاي اعتباري چون افزايش فروش، سهولت در حسابرسي، صرفهجويي در هزينههاي نقل و انتقال وجوه از مشتري به تاجر و از تاجر به بانك باعث ميشود. آنان با اشتياق، معامله با كارت را پذيرفته، كسر درصدي از مبلغ فاكتور را تحمّل كنند. در حكم فقهي حقّالعمل تجاري بين فقيهان اختلاف نظر هست. برخي از فقيهان معاصر اهلسنّت، آن را از مصاديق تنزيل دانسته، حرام ميدانند به اين معنا كه تاجر فاكتور بدهي مشتري (دارندة كارت) را بهمبلغي كمتر از قيمت آن به صادركنندة كارت ميفروشد و صادركننده، كلّ قيمت را از حساب مشتري برميدارد و اينهمان عمليات تنزيل اوراق تجاري نزد شخصي ثالث به مبلغ كمتر است كه از مصاديق ربا و حرام شمرده مي شود (رواس،1420: 126). در مقابل، بيشتر فقيهان معاصر اهل سنّت و شيعه، گرفتن حقّالعمل تجاري را مجاز ميدانند؛ چرا كه اوّلاً به اعتقاد مشهور فقيهان شيعه، تنزيل اسناد بدهي حقيقي به مبلغي كمتر نزد شخص ثالث از مصاديق بيع دَيْن و مجاز است و ثانياً اين عمل از مصاديق عمليات تنزيل نيست؛ چرا كه در تنزيل، اسناد بدهي مدّتدار خريد و فروش ميشود و مقدار نزول متناسب با مبلغ و مدّت باقيماندة بدهي است كه به ربا شباهت دارد؛ امّا در كارتهاي اعتباري خريد نقدي، خريد به صورت نقدي است و بهاي خريد نيز از محلّ موجودي صاحب كارت نزد صادركنندة كارت پرداخت ميشود و هيچ خريد و فروش ديني صورت نميگيرد. اين گروه از فقيهان، گرفتن حقّالعمل تجاري را يكي از مصاديق عناوين ذيل ميدانند (رواس، 1420: 128؛ تسخيري، 1376: 54).
أ. اين حقّالعمل، كارمزد دريافت بهاي كالا از دارندة كارت و پرداخت آن به تاجر است.
ب. اين حقّالعمل، اجرت واسطهگري و دّلالي است. صادركنندگان كارت با معرّفي مراكز تجاري و خدماتي طرف قرارداد، مشتريانرا به سمت آنان سوق ميدهند و زمينه تحقّق معامله و سود براي مراكز مذكور را پديد ميآورند و اين حقّالعمل، اجرت واسطهگري وراهنمايي است كه مشروع است. در روايتي، از امامعليهالسلام سؤال ميشود: اجرت كسي كه مردم را به خانه و زمين راهنمايي ميكند، چه حكمي دارد؟ امام فرمود: أخذ اجرت جايز است (عاملي 1413: ج 12، 395).
ج. اين حقّالعمل، اجرت خدماتي است كه صادركنندة كارت به تاجر ارائه ميكند؛ مانند راهنمايي مشتريان، انتقال وجوه از حساب مشتريان به حساب تاجران، ارائة ماشينآلات محاسبهگر، ايجاد ارتباطات تلفني.
چهار. عوارض خريد
برخي از صادركنندگان كارتهاي اعتباري، بردارندة آن، شرط ميكنند كه مبلغي مقطوع به ازاي هر خريد يا درصدي بيش از مبلغ هر فاكتور بپردازد؛ براي مثال، به ازاي هر خريد به وسيلة كارت صد تومان يا يك درصد بيش تر از بهاي فاكتور بپردازد. از نظر فقهي، اگر صادركننده، مبلغي به صورت حقّ عضويت در قبال فروش حقّ انتفاع از كارت از دارندة كارت دريافت كرده باشد، گرفتن مبلغي ديگر به صورت عوارض خريد، محاسبة مضاعف و اكل مال به باطل خواهد بود؛ امّا اگر چنين نكرده باشد ميتواند مبلغي قطعي يا درصدي از بهاي فاكتور را به صورت عوض اعطاي حقّ انتفاع يا كارمزد ارائة خدمات، از دارندگان كارت دريافت كند.
نتيجه اين كه در اقتصاد بدون ربا، بانكها و مؤسّسات مالي دولتي و خصوصي ميتوانند با رعايت ضوابط پولي ومالي دولت، به انتشار كارتهاي اعتباريِ برداشت از موجوديِ خودپرداز، خريد نقدي و دو منظوره اقدام كنند و در قبال آن از حقّ عضويت يا عوارض خريد، و عايدي ماندة سپرده و حقّالعمل تجاري استفاده كنند.
2. كارتهاي وام بدون بهره (Charge Card)
اين نوع كارتها براي دستيابي سريع به قرضهاي كوتاه مدّت و خريدهاي نسية كوتاه مدّت طرّاحي شدهاند وهمانند كارتهاي برداشت از موجودي به سه گروه تقسيم ميشوند.
أ. كارتهاي استقراض بدون بهره
برخي از بانكها و مؤسّسات مالي، براي بعضي از مشتريان خوش حساب خود، سقف اعتباري تعيين ميكنند؛ به طوري كه مشتريان مذكور ميتوانند در مواقعي كه ماندة حسابشان صفر است و نياز به پول نقد دارند، براي مدّت زمانكوتاهي (حداكثر سي روز) با استفاده از كارتهاي استقراض، از دستگاههاي خودپرداز، قرض بدون بهره دريافت كنند،اين مشتريان موظّف هستند طبق ضوابط، حدّاكثر تا پايان مدّت مقرر، معادل پول دريافتي را به بانك و مؤسّسة مالي برگردانند.
عناصر تشكيلدهندة اين نوع كارتها عبارتند از صادركنندة كارت و دارندة كارت، و رابطة حقوقي بين آنها، قرارداد قرض بدون بهره است. مشتري با دريافت كارت اعتباري از بانك يا مؤسّسة مالي، با او قرار ميگذارد كه در هنگام نياز، با رعايت ضوابط و رعايت سقف اعتبار، از صادركنندة كارت، قرض بگيرد؛ پس زماني كه مشتري كارت رادر دستگاه خودپرداز بانك قرار داده، و پول نقد دريافت ميكند، عمل استقراض رخ ميدهد و زماني كه پول دريافتي را به بانك برميگرداند، عمل باز پرداخت قرض صورت ميگيرد. از آن جا كه اين قرض بدون بهره است، از نظر فقهي مجاز ومعامله با آن كارتها مشروع خواهد بود.
ب. كارتهاي خريد نسية بدون بهره*
گاهي بانكها و مؤسّسات مالي با مراكز تجاري و خدماتي توافق ميكنند كه دارندگان كارتهاي مخصوص بدون پرداخت پول و بدون داشتن سپرده بتوانند با استفاده از كارت اعتباري تا سقف معيّني كالا و خدمات بخرند. اين كارتها به دارندگان كارت امكان ميدهد كه بدون پرداخت پول نقد، كالاها و خدمات مورد نياز خود را به دست آورند و در مدّت مقرر كه حدّاكثر سي روز است، بهاي آن ها را به صادركنندة كارت بپردازند.
عناصر تشكيل دهندة اين كارتها عبارتند از دارندة كارت (مشتري)، پذيرندة كارت (تاجر) وصادركنندة كارت (بانك و مؤسّسة مالي)، و رابطة حقوقي بين آن سه، حواله است به اين معنا كه وقتي مشتريكالايي را ميخرد، مشتري بدهكار و تاجر طلبكار ميشود؛ سپس با قرار دادن كارت اعتباري در دستگاه مربوطه، تاجر را براي دريافت طلب به صادركنندة كارت حواله ميدهد بدين ترتيب، بدهي از ذمّة مشتري به ذمّة صادركنندة كارت منتقل ميشود. با پرداخت مبلغ مذكور، طلب تاجر تصفيه و ذمّة مشتري (حواله دهنده) به صادر كنندة كارت بدهكار ميشود و با پرداخت مشتري به صادركننده، بدهي او نيز تصفيه خواهد شد؛. البّته اين تقرير بنابر فقه شيعه است كه در عقد حواله مديون بودن حواله شونده (بانك) به حواله دهنده (مشتري) را شرط نميداند (امام خميني، بي تا: 2/28)؛ امّا بنا بر فقه اهل سنّت كه مديون بودن حواله شونده را شرط صحّتحواله ميدانند، رابطة حقوقي بين صادركنندة كارت و مشتري، رابطة وكالت يا كفالت خواهد بود؛ يعني بانك در پرداخت بدهي مشتري (دارندة كارت) وكيل يا كفيل خواهد بود و بعد از پرداخت بدهي به تاجر، به مشتري مراجعه كرده، معادل آن را از او ميگيرد (رواس، 1420: 115).
ج. كارتهاي دو منظورة بدون بهره
برخي از بانكها و مؤسّسات مالي، به مشتريان خوشحساب و قابل اعتماد خود، كارتهايي ميدهند كه مشتريان ميتوانند بدون داشتن موجودي در حساب بانكي، هر زمان كه بخواهند، به وسيلة كارت از دستگاههاي خودپرداز، پول نقد دريافت كنند يا از مراكز تجاري و خدماتي خريد كرده، فروشنده را به صادركنندة كارتحوالهدهند.
عناصر تشكيل دهندة اين كارتها عبارتند از دارندة كارت، صادركنندة كارت و تاجر، و رابطة حقوقي بين آنها قرارداد قرض و حواله است به اين معنا كه مشتري موقع دريافت كارت، با صادركننده توافق ميكند كه هر وقت بخواهد، با رعايت ضوابط و رعايت سقف اعتباري، به وسيلة كارت، از دستگاه هاي خودپرداز بانك يا مؤسّسه مالي قرض كند يا بعد از خريد كالا و خدمت، تاجر را به بانك يا مؤسّسه حواله دهد؛ بنابراين، عمليات دريافت پول از دستگاه خودپرداز، استقراض و عمل خريد كالا و خدمت و قرار دادن كارت در دستگاه مركز تجاري، حوالة تاجر به صادركنندة كارت خواهد بود و عمليات بازپرداخت بدهي به صادركنندة كارت، بازپرداخت قرض يا بدهي ناشي از حواله خواهد بود. رابطة حقوقي در اين كارتها، شبيه رابطة حقوقي اعتبار در حساب جاري بانكها است. بانك با تعيين سقف اعتباري براي برخي مشتريان به آنان اجازه ميدهد با رعايت سقف اعتباري بر عهدة بانك چك نوشته يا خود برداشت كنند (قرض) ياشخصي ثالث را حواله دهند؛ سپس طيّ مدّت مشخّصي (حدّاكثر سه ماه) آن را به بانك بپردازند. معامله باكارتهاي دو منظوره نيز تا زماني كه بدون بهره باشد، مجاز خواهد بود.
عوايد صادركنندگان كارتهاي وام بدون بهره
كارتهاي وام بدون بهره، افزون بر منافعي كه در كارتهاي برداشت از موجودي براي دارندگان كارت مطرح بود، اين امكان را نيز به آنان ميدهد كه بدون داشتن موجودي در حساب بانكي، به پول نقد و خريد كالا و خدمت دستيابند؛ بنابراين، اين كارتها مطلوبيت بيشتري براي مشتريان خواهد داشت؛ امّا براي صادركنندگان مطلوبيت كمتري دارند؛ چرا كه درمقايسه با كارتهاي برداشت از موجودي، عوايد كمتري براي صادركننده دارند. بر اين اساس، بانكها و مؤسّسات مالي، اين نوع كارتها را فقط به مشتريان خوشحساب و معتبراعطا ميكنند؛ مشترياني كه عملكرد حسابشان نشان ميدهد تمايل و توانايي پرداخت به موقع (حدّاكثر تا يك ماه) بدهي به صادركننده را دارند. در عين حال، اين كارتها عوايدي براي صادركنندگان دارد كه عبارتند از:
يك. حقّ عضويت
در كارتهاي وام بدون بهره نيز صادركنندة كارت ميتواند در قبال صدور و تعويض كارت، مبلغي را به صورت حقّ عضويت دريافت كند و از جهت فقهي، همانند حقّ عضويت در كارتهاي برداشت از موجودي مجاز است.
دو. حقّالعمل تجاري
در اين كارتها نيز صادركنندة كارت ميتواند با مراكز تجاري و خدماتي به توافق برسد كه در قبال هر فاكتور فروش، مبلغ مشخّص يا درصد مشخّصي از بهاي فاكتور را به صورت حقّالعمل تجاري از تاجر دريافت كند. به عبارت ديگر بهاي فاكتور را بعد از كسر آن مبلغ تصفيه كند. از آنجا كه در اين كارتها مشتري قيمت كالاها و خدمات را پس از مدّتي به صادركنندة كارت ميپردازد، تشابه بسياري به عمليات تنزيل اسناد مالي دارد. گويا تاجر، بدهي مدّتدار مشتري (دارندة كارت) را نزد صادركنندة كارت تنزيل ميكند و عمل تنزيل نزد فقيهان اهل سنّت (رواس، 1420: 127 ) وگروهي از فقيهان شيعه (امام خميني، 1376: ج2، 175 ـ 176؛ خامنهاي، 1416: 85) حرام است؛ امّا چنان كه در توضيح رابطة حقوقي عناصر تشكيل دهندة كارتها گذشت، گرچه مشتري قيمت كالاي خريداري شده را بعد از مدّتي ميپردازد، خريد به صورت نسيه و مدّتدار نيست؛ بلكه معامله به صورت نقدي است و مشتري تاجررا براي دريافت قيمت كالا به صادركنندة كارت حواله ميدهد و صادر كننده، همان زمان، قيمت كالا را به حسابفروشنده منظور ميدارد. و به عبارت دقيقتر، بعد از عمليات خريد، وقتي مشتري كارت اعتباري را در دستگاه فروشگاه قرار ميدهد، قيمت كالا از محلّ منابع بانك به حساب فروشنده نزد بانك منتقل، و مشتري، بدهكار بانكميشود و اين عمليات، عمليات حواله است نه تنزيل، و حقّالعمل تجاري نيز چنان که در كارتهاي برداشت ازموجودي گذشت، به صورت يكي از عناوين ذيل است.
أ. كارمزد پرداخت بهاي كالاها و خدمات به فروشنده و دريافت آن از مشتري؛
ب. اجرت واسطهگري و راهنمايي، راهنمايي مشتريان (دارندگان كارت) به مراكز تجاري؛
ج. اجرت خدماتي كه صادركنندة كارت به تاجران ارائه ميكند؛ مانند راهنمايي مشتريان، انتقال وجوه به حساب تاجران، در اختيار گذاشتن ماشينهاي محاسبه، انجام ارتباطات تلفني.
سه. عوارض خريد
در اين كارتها نيز در صورتي كه صادركنندة كارت، مبلغي به صورت حقّ عضويت دريافت نكرده باشد ميتواند در قبال اعطاي حقّ استفاده از كارت اعتباري براي خريد كالاها و خدمات از مراكز تجاري، مبلغي را به صورت مقطوع (بهازاي هر خريد) يا درصدي از فاكتور خريد را از مشتري (دارندة كارت) دريافت كند، و چنان چه حقّ عضويت گرفته باشد، گرفتن مبلغ ديگري به صورت عوارض خريد (استفاده از كارت) محاسبة مضاعف، و اكل مال به باطل و حرامخواهد بود؛ افزون بر اين كه شبهة ربا نيز در اين صورت قوّت مييابد. گويا صادركنندة كارت مبلغي بيش از بهاي خريد و بدهي مشتري مطالبه ميكند؛ در نتيجه از مصاديق زيادي بر بدهي و ربا ميشود.
چهار. عوايد غيرمستقيم
گفتيم كه كارتهاي برداشت و خريد بدون بهره، مخصوص مشتريان معتبر بانكها و مؤسّسات مالي است و اعطاي اين نوع كارتها همانند اعتبار در حساب جاري بانكها، امتيازي براي مشتريان فعال و خوشحساب است؛ در نتيجه، اين كارتها سبب فعّال شدن حسابهاي مشتريان و افزايش موجودي آنها نزد بانكها و مؤسّسات مالي ميشود و آنها ميتوانند از آن ماندهها بهره برداري سودآور بكنند.
پنج. جريمة تأخير
گاهي دارندة كارت در پرداخت بدهي حاصل از به كارگيري كارت، به صادركننده، تأخير ميكند. در اين صورت، صادركننده، مبلغي مقطوع يا نسبتي معيّن در مقايسه با آنچه باقي مانده، بر مبلغ بدهي دارندة كارت مي افزايد. اينمبلغ اضافي، از يك سو انگيزة تأخيرهاي عمدي را از بين ميبرد و از سوي ديگر، خسارت وارده بر صادركنندة كارت ازناحية تأخير مشتري را جبران ميكند؛ براي مثال، در كارت اعتباري مؤسّسة مالي و اعتباري بنياد (ثمين كارت)خريدهايي كه مشتري طي هر ماه با مراجعه به مراكز خريد انجام ميدهد تا روز بيستم ماه بعد مهلت تصفيه دارد كه اگر تا آن تاريخ تصفيه كند، هيچگونه جريمه اي به مبلغ اعتباري كه استفاده كرده، تعلّق نميگيرد. در غير اينصورت، ماهيانه 2 درصد به صورت جريمه به مبلغ اعتبار استفاده شده تعّلق خواهد گرفت.
مسألهگرفتن جريمة تأخير از جهت فقهي و حقوقي محلّ اختلاف و نيازمند تحقيق مستقلّي است (رضايي،1381: 85؛ وحدتي شبيري، 1382: 93)؛ امّا شوراي نگهبان در پاسخ به سؤال بانك مركزي (به شمارة4095 / ه مورخ 28/11/1361)، خسارت تأخير تأديه را در قالب شرط ضمن عقد پذيرفته است. در آن سؤال آمده است كه بانك با مشتريان خود در قراردادهاي نظام بانكي، مادّهاي را تحت عنوان «خسارت تأخير تأديه» بهاين مضمون ميگنجاند: در صورت عدم تسويه كامل بدهي ناشي از قرارداد تا سررسيد مقررّ، به علّت تأخير بدهي ناشي از اين قرارداد، از تاريخ سررسيد تا تاريخ تسوية كامل بدهي، مبلغي به ذمّة امضاءكنندة اين قرارداد تعلّق خواهد گرفت؛ از اين رو، وام، و يا اعتبارگيرنده، با امضاي اين قرارداد، ملزم و متعهّد ميشود تا زمان تسوية كامل بدهي ناشي ازاين قرارداد، افزون بر بدهي تاديه نشده، مبلغي معادل 12 درصد ماندة بدهي براي هر سال براي بدهي مذكور برحسب قرارداد به بانك بپردازد.
شوراي نگهبان نيز طيّ نامة شمارة 7742 مورّخ 11/12/1361 عمل به ترتيب ياد شده را به شرط اصلاح عبارت «تسوية كامل بدهي» به عبارت «تسويه كامل اصل بدهي» بدون اشكال و مطابق موازين شرع شناخت (وحدتيشبيري، 1382: 97).
در توجيه نظرية پيشين يكي از فقيهان شوراي نگهبان ميگويد:
جريمه تأخير، ربا نيست؛ بلكه بانك ميگويد: سر ماه بايد قسط خود را بپردازي. اگر نياوردي، در همان موقع بايد فلان مبلغ را به عنوان جريمه بپردازي، نه اين كهجريمه را ميدهي تا مبلغ [قسط] يك ماه ديگر پيش تو بماند؛ لذا تأخير تأديه، ربا نيست. حال كهربا نيست، اگر در ضمن عقد يا قرض شرط شده باشد، حكم «المؤمنون عند شروطهم» دارد و اشكال به وجودنميآيد. (رضواني، 1372: 33ـ34)؛
بنابراين، بانكها و مؤسّسات مالي صادركنندة كارت ميتوانند مطابق اين مصوّبة قانوني، با متقاضي كارت شرط كنند كه اگر بدهي خود را تا سررسيد مقرّر تصفيه نكند، فلان مبلغ جريمه خواهد شد.
نتيجه اين كه در اقتصاد بدون ربا، بانكها و مؤسّسات مالي ميتوانند با رعايت ضوابط پولي و مالي دولت، انواعكارتهاي وام بدون بهره (استقراضي، خريد نسيه و دو منظوره) منتشر، و در قبال آن، حقّ عضويت يا عوارضخريد، حقّالعمل تجاري دريافت كنند و در صورت تأخير مشتري در تصوية بدهي، جريمة تأخير بگيرند.
3. كارتهاي وام با بهره (Credit Card)
اين نوع كارتها براي دستيابي آسان به وام و خريدهاي نسيه مدّتدار و اقساطي طرّاحي شدهاند و همانندكارتهاي وام بدون بهره، به سه گروه تقسيم ميشوند.
أ. كارتهاي استقراض با بهره
اين نوع كارتها، جهت دريافت وام و پول نقد بهكار ميرود. بانكها و مؤسّسات مالي صادركنندة چنين كارتهايي، به دارندگان كارت فرصت ميدهند با رعايت سقف اعتباري، هر زمان هر مبلغي را كه لازم داشتند، از دستگاه هاي خودپرداز بانك يا مؤسّسة مالي، پول نقد دريافت كنند و معادل آن را طيّ زمانبندي معيّني به صورت دفعي يا اقساطيبه صادركننده برگردانند. صادركنندگان به تناسب مبلغ و مدّت استفاده از كارت، بهره ميگيرند. نرخ بهرة استفاده از اينكارتها اگرچه در مقايسه با وام هاي متعارف بانكي زيادتر است، به دو جهت براي مشتريان مطلوب تر خواهد بود: اوّلاً وامسريع و آسان در اختيار آنان قرار ميگيرد و ثانياً بهره از زمان برداشت محاسبه ميشود كه بهطور متعارف به زمانمصرف نزديك تر است. برخلاف وام هاي عادي كه گاهي بين زمان دريافت و مصرف فاصله ميافتد و گيرندة وام، بهرة اضافي مي پردازد.
عناصرتشكيلدهندة اين كارتها، صادركنندة كارت و دارندة كارت، و رابطة حقوقي بين آن دو، قرارداد قرض با بهره است. دارندة كارت با استفاده از كارت، قرض ميگيرد و با بازپرداخت اصل و بهره، بدهي ناشي از قرض را تصفيه ميكند. از آنجا كه اين معامله از مصاديق قرض همراه با زيادي و ربا است، از نظر فقه اسلامي حرام و ممنوعخواهد بود.
ب. كارتهاي خريد نسيه با بهره
اين كارتها بهطور معمول براي خريد كالاهاي بادوام و استفاده از خدمات گران قيمتي است كه مشتري توان پرداخت نقدي يا كوتاه مدّت آن را ندارد. صادركنندگان كارتهاي خريد نسية با بهره بعد از توافق با مراكز تجاري وخدماتي، به دارندگان كارت فرصت ميدهند با مراجعه به فروشگاه ها و مراكز خدماتي طرف قرارداد، با رعايت سقف اعتباري، خريد كالا و خدمات كرده، فروشنده را براي دريافت بهاي آن به صادركنندة كارت حواله دهند. عناصرتشكيل دهندة اين كارتها، صادركنندة كارت، مراكز تجاري و خدماتي پذيرندة كارت و دارندة كارت (مشتري) ميباشد و رابطة حقوقي بين آن سه رابطة حواله است به اين معنا كه مشتري پس از خريد كالا و خدمت، فروشنده را براي دريافت بهاي آنها به صادركنندة كارت حواله ميدهد. صادركنندة كارت با پرداخت بهاي كالاها و خدمات خريداري شده به وسيلة كارت، بدهي مشتري را تصفيه ميكند. بعد مطابق عقد حواله به همان مبلغ از مشتريطلبكار ميشود. مشتري طبق توافقي كه با صادركننده دارد، در زمان بندي مشخّصي به صورت دفعي يا اقساطي بدهي مذكور را به صادر كننده ميپردازد. در اين قرارداد، صادركنندگان كارت افزون بر اصل بدهي، مبلغي را به صورت بهره دريافت ميكنند كه از مصاديق زياده بر مبلغ بدهي و ربا خواهد بود. نكتهاي كه از جهت فقهي و حقوقي در اين كارتها اهمّيت دارد، اين است كه خريد به وسيلة اين كارتها نيز نقدي است و فروشنده نقداً بهاي كالاها وخدمات را از صادركننده دريافت ميكند (با قرار دادن كارت اعتباري از حساب صادركنندة كارت به حساب فروشنده منتقل ميشود) و مشتري، آن مبلغ را همراه با زياده به صادركننده به صورت اقساط و مدّتدار برميگرداند؛
ج. كارتهاي دو منظورة با بهره
اين كارتها جامع كارتهاي استقراضي با بهره و كارتهاي خريد نسية با بهره است. دارندة كارت ميتواند با استفاده از آن به گرفتن وامهاي با بهره از دستگاه هاي خودپرداز اقدام كند؛ چنان كه ميتواند به وسيله آنها از مراكزتجاري و خدماتي خريد كرده، فروشنده را براي دريافت قيمت آن ها به صادركننده حواله دهد.
عناصر تشكيلدهندة اين كارتها، صادركنندة كارت، پذيرندة كارت و دارندة كارت است، و رابطة حقوقي بين آن ها قرارداد قرض با بهره يا حواله خواهد بود. از آنجا كه مشتري (دارندة كارت) متعهّد ميشود افزون بر بدهي ناشي از قرض يا خريد، مبلغي را به صورت بهره بپردازد، معامله با اين كارتها از مصاديق معاملات ربوي و حرام خواهد بود.
عوايد صادركنندگان كارتهاي وام با بهره
صادركنندگان كارتهاي وام با بهره، افزون بر بهرهاي كه براي وام قرض گرفته شده و بدهي حواله شده، از مشتري دريافت ميكنند، همانند كارتهاي پيشين، عوايدي مانند حقّ عضويت، حقّ خريد، حقّالعمل تجاري، عوايد غيرمستقيم و جريمه تأخير در موارد تأخير در پرداخت بدهي دارند؛ امّا چون اصل معامله از مصاديق ربا وحرام است، همة عوايد ناشي از آن نيز عوايد ناشي از معامله ربوي خواهد بود و حكم حرمت خواهد داشت.
نتيجه اين كه هيچ يك از انواع كارتهاي وام با بهره به اين شكل و روال حقوقي كه رايج است، قابل اجرا در جوامعاسلامي و اقتصادهاي بدون ربا نخواهد بود و نياز به تغيير روابط حقوقي و اصلاحاتي است كه در ادامة مقاله خواهد آمد.
4. كارتهاي جامع (چند منظوره)
در سالهاي اخير، برخي از بانكها و مؤسّسات مالي به انتشار كارتهاي اعتباري با كاربردهاي گوناگون اقدام كردهاند؛ بهطوري كه دارندة كارت اگر در حساب بانكي خود موجودي داشته باشد ميتواند به وسيلة كارت، از موجودي حساب خود برداشت يا از آن محل به خريد كالا و خدمت اقدام و اگر وجهي در حساب نداشته باشد، از محلّ اعتباري كه صادركنندة كارت در نظر ميگيرد وجه نقد برداشت يا خريد كند. بعد از آن اختيار دارد بدهيحاصل از به كارگيري كارت را حدّاكثر تا يك ماه تصفيه كند و بهرهاي نپردازد و اختيار دارد همانند كارتهاي وام با بهره، بدهي را طبق زمانبندي معّين به صورت اقساط بپردازد و در برابر آن، بهرهاي متناسب با مبلغ و مدّت بدهي بر اصلبدهي افزوده ميشود. عناصر تشكيلدهندة اين كارتها، صادركننده، پذيرنده (مراكز تجاري و خدماتي) ودارندة كارت، و رابطة حقوقي بين آنها قرارداد قرض و حواله است و كارتهاي جامع، در برگيرندة معاملههای كارتهاي برداشت از موجودي، وام بدون بهره و وام با بهره هستند و از نظر شرعي تا زماني كه معامله با اينكارتها به معامله ربوي (با بهره) نينجامد، مجاز خواهد بود و آن گروه از معاملات كه آميخته با بهره و ربا است، حرام و ممنوع است؛ البتّه انتشار چنين كارتهايي از آن جهت كه زمينة معامله ربوي را فراهم ميكند، خلاف اخلاق و تربيت اسلامي است؛ چون موقع اعطاي كارت، صادركننده و گيرندة كارت، توافق ميكنند كه دارندة كارت امكان داشته باشد با استفاده از كارت، استقراض ربوي يا حوالة ربوي داشته باشد و چنين توافقي بر خلاف اخلاق اسلامي است؛ امّا تا زماني كه اين توافق در حدّ قرار است و به مرحلة تحقّق معامله و قرارداد نرسيده، حرمت فقهي نداشته، باعث بطلان بقية معاملات به وسيلة كارت نميشود. در كارتهاي جامع نيز صادر كنندة كارت ميتواند عوايد گوناگوني چون حقّ عضويت، حقّ خريد، حقّالعمل تجاري، جريمة تأخير داشته باشد و تا زماني كه عنوان ربا و بهره يا اكل مال به باطل بر آن عوايد صدق نكند، گرفتن آن ها حلال خواهد بود.
پيشنهادهاي اصلاحي
چنانکه گذشت، استفاده از انواع كارتهاي برداشت از موجودي (كارتهاي خودپرداز، خريد نقدي و دو منظوره) و انواع كارتهاي وام بدون بهره (كارت استقراض، خريد نسيه و دو منظوره بدون بهره) مجاز و گرفتن عوايدي چون حقّ عضويت يا حقّ خريد، حقّالعمل تجاري، عوايد استفاده از ماندة سپردهها در كارتهاي برداشت از موجودي وجريمه تأخير در كارتهاي وام بدون بهره، از نظر فقهي و قانوني مجاز است و ميتوانند در بانكها و مؤسّسات ماليكشورهاي اسلامي به كار روند؛ امّا انواع كارتهاي وام با بهره (استقراضي، خريد نسيه و دو منظورة با بهره) مشكل شرعي دارد و قابل اجرا نيست. براي اين منظور و يافتن راه حلّي براي كارتهاي با بهره كه اهمّيت فراواني ميان كارتهاي اعتباري دارد (شايد مهمترين نوع كارتهاي اعتباري است)، مطالعاتي از طرف محقّقان اقتصاد اسلامي صورت گرفته و الگوهاي جايگزيني ارائه شده است. در ادامه، بعد از نقد و بررسي يكي از اين پيشنهادها راه حلّ خاصي براي جايگزين كارتهاي اعتباري با بهره ارائه ميشود.
كارت فروش نسيه به وسيلة تاجر
محمدصادق اشفعي و سعيد شيخاني پس از بررسي جايگاه اقتصادي كارتهاي بانكي و اعتباري و اعلان اين كه كارتهاي اعتباري با بهره نميتواند در بانكها و مؤسّسات مالي ايران به كار رود، پيشنهادي در خصوص كارتهاي اعتباري خريد نسيه ارائه دادهاند. در اين پيشنهاد آمده است:
هر مؤسّسة اقتصادي اعّم از فروشگاه و مراكز ارائة خدمات همچون هتلها كه تمايل به قبول كارتهاي اعتباري داشته باشند و بخواهند اجناس خود را به صورت قسطي بفروش رسانند ميتوانند با مراجعه به بانكهاي ذي ربط نسبت به عقد قرارداد مربوطه اقدام نمايند. بانكها طبق قرارداد، خدمات زير را در اختيار اين مؤسّسات قرار ميدهند:
1. تأييد و يا رّد اعتبار مشتري كه با كارت اعتباري جهت خريد به محلّ كسب آنان مراجعه نموده است. اين امر براي پذيرندة كارت داراي فوايد بسياري است كه از جمله ميتوان به موارد ذيل اشاره نمود:
ـ صاحب فروشگاه با تضمين بانك و با خيالي راحت نسبت به فروش كالاي خود به شكل قسطي اقدام مينمايد و هيچگونه نگراني ازبابت عدم دريافت مبلغ معامله ندارد.
ـ با توجّه به اين كه معامله قسطي انجام ميشود، پذيرنده با توافق مشتري ميتواند جنس خود را گرانتر بفروشد.
2. بانك مسئووليت پيگيري و أخذ مبلغ معامله را از طرف پذيرنده به عهده ميگيرد و با ارسال صورتحساب به دارندة كارت و دادن فرصت مناسب، مبلغ معامله را از وي دريافت و به حساب پذيرنده كارت واريز مينمايد. اين امر ميتواند به صورت دريافت كل وجه در آخر ماه و يا تقسيط آن در چند نوبت صورت گيرد. (اشفعي، شيخاني، 1377: 85).
نقد و بررسي پيشنهاد
همانگونه كه از پيشنهاد مذكور پيدا است، عناصر تشكيل دهندة معامله با كارت فروش نسيه، عبارتند از صادركنندة كارت (بانك)، پذيرندة كارت (تاجر) و دارندة كارت (مشتري)، و رابطة حقوقي بين آنها قراردادهاي سهگانة فروش نسيه، ضمانت و وكالت در وصول مطالبات است به اين معنا كه دارندة كارت به صورت نسيه (و با قيمتي بالاتر از قيمت نقد) كالايي را از تاجر ميخرد و به تاجر بدهكار ميشود. بانك (صادركنندة كارت) بدهي مشتري را ضمانت مي كند، و به وكالت از طرف تاجر طبق قرارداد مطالبات تاجر را از مشتري وصول ميكند. اين روابط حقوقي و اين پيشنهاد گرچه از نظر فقهي مجاز بوده ميتواند مورد استفاده قرار گيرد، در مقام عمل دو تا اشكال اساسي دارد.
1. هدف از ابداع و ترويج كارتهاي اعتباري به وسيلة بانكها و مؤسّسات مالي به جريان انداختن منابع نقدي بانكها و مؤسّسات مالي صادركنندة كارت است و در اين پيشنهاد چنان که خود طرّاحان نيز تصريح دارند (همان: 88)، صادركنندة كارت نقش ضامن و وكيل دريافت و پرداخت بدهي را دارد و منابع صادركننده بهجريان نميافتد و فقط در مواردي كه دارندة كارت در پرداخت بدهي تأخير كند، بانك از منابع خود بهصورت ضامناستفاده ميكند كه اين موارد موارد استثنا بوده و ممكن است اصلاً اتفاق نيفتد؛ بنابراين، پيشنهاد پيش گفته، با هدفاصلي انتشار كارتهاي اعتباري منافات دارد.
2. پيشنهاد مذكور به آن گروه از تاجران و مراكز خدماتي منحصر خواهد شد كه توان مالي بالايي دارند و ميتوانند با فروش نسيه و اقساطي كالاها و خدمات، مشتريان را تأمين كنند و روشن است كه چنين مراكزي اندك هستند؛ پس اين پيشنهاد نميتواند فراگير بوده، نياز گستردة مشتريان و مراكز تجاري و خدماتي را پاسخ دهد.
كارت فروش نسيه به وسيلة صادركنندة كارت
چنان که گذشت، مهم ترين نوع كارتهاي اعتباري، كارتهاي وام با بهره و از ميان كارتهاي وام با بهره نيز مهمترينگروه، كارتهاي خريد نسية با بهره است كه از يك سو به دارندگان كارت امكان ميدهد بدون داشتن پول نقد بهخريد كالا و خدمت اقدام كنند و در زمانبندي مشخّص، قيمت كالاها و خدمات را بپردازند و از سوي ديگر، به فروشندگان امكان ميدهد قيمت كالاها و خدمات را به صورت نقد دريافت كرده، منتظر مدّت نمانند؛ البّته كارتهاي استقراض با بهره نيز اهميّت دارند؛ امّا از آن جا كه غالب استقراضهاي با بهره براي خريد كالا و خدمت است، اگر راهحلّي براي كارتهاي خريد نسيه پيدا شود تا حدّ بسياري جايگزين كارتهاي استقراض با بهره هم خواهد بود و باتوجّه به جواز كارتهاي برداشت مستقيم و كارتهاي وام بدون بهره، دايرة كارتهاي اعتباري در اقتصاد بدون ربا تكميل ميشود و خلا مهمّي احساس نميشود، كارت فروش نسيه به وسيلة صادركنندة كارت با اين هدف پيشنهاد ميشود و شرح آن به قرار ذيل است.
آن گروه از مراكز تجاري چون بنگاههاي توليدي و فروشگاه ها و مراكز خدماتي چون شركتهاي حمل و نقل،هتلها و بيمارستانها كه حاضرند با كارتهاي اعتباري معامله كنند، با مراجعه به بانكها و مؤسّسات مالي صادركنندة كارت اعتباري قرار ميگذارند كه دارندگان كارت را پذيرا باشند و در حدّ سقف اعتبار براي آنان كالا و خدمات ارائهكنند؛ و قيمت كالاها و خدمات را به وسيلة كارت به صورت نقد از صادركنندة كارت دريافت كنند. از سوي ديگر، آن گروه از مشتريان كه ميخواهند با استفاده از كارت اعتباري خريدهاي مدّتدار داشته باشند، به بانكها و مؤسّساتمالي صادركنندة كارت مراجعه ميكنند و با اعطاي اسناد معتبر (وثيقه و ضمانت) تقاضاي كارت ميكنند. بانك باتعيين سقف اعتباري و تشريح ضوابط و شرايط، كارت اعتباري در اختيار مشتري قرار ميدهد.
عناصر تشكيلدهندة معامله، صادركنندة كارت، پذيرندة كارت و دارندة كارت خواهد بود و رابطة حقوقي بين آنسه عبارت است از عقد وكالت و بيع به اين بيان كه مشتري با دريافت كارت اعتباري، با بانك صادركننده قرارميگذاردكه با رعايت سقف اعتباري، نيازمنديهاي خود را در جايگاه وكيل بانك به صورت نقدي از مراكز تجاري و خدماتي براي بانك بخرد و با استفاده از كارت اعتباري، بهاي كالاها و خدمات را از محلّ منابع بانك به فروشنده بپردازد و در مقام وكيل بانك، كالاها و خدمات مذكور را تحويل بگيرد؛ سپس به بانك مراجعه، و خريد نسية (دفعي يااقساطي) آن ها را براي خويش تقاضا كند. بانك با توجّه به نرخ نسية بازار و با توجّه به مدّت زمان سررسيد، قيمت كالاها وخدمات را محاسبه و به مشتري (دارندة كارت) ميفروشد و بهاي آن ها را در اقساط معيّن دريافت ميكند. به عبارت ديگر، بانك به وسيلة وكيل خود (دارندة كارت اعتباري) كالاها و خدمات را از مراكز تجاري و خدماتي به صورت نقدي مي خرد. بعد آنها را به وسيلة وكيل خود دريافت و تملك ميكند؛ سپس آن ها را به صورت نسيه به دارندة كارت ميفروشد (در خصوص خريد و فروش نقد و نسيه خدمات به بحث فقهي نياز هست كه در پايان مقاله تحت عنوان فروش خدمات خواهدآمد)؛ پس رابطة حقوقي بين عناصر عبارت است از:
1. قرارداد وكالت براي خريد و دريافت كالا كه بين صادركنندة كارت و دارندة كارت منعقد ميشود؛
2. قرارداد بيع نقدي كه بين فروشنده و دارندة كارت (به وكالت از طرف صادركننده) منعقد ميشود؛
3. قرارداد بيع نسيه كه بين صادركنندة كارت و دارندة كارت منعقد ميشود.
مدل اجرايي كه بيان شد، يكي از مدلهاي اجرايي روش پيشنهادي است. افزون بر آن، مدلهاي اجرايي ديگري نيزميتواند مورد استفاده قرار گيرد؛ براي مثال پس از تحقّق خريد نقدي به وسيلة دارندة كارت براي بانك، بانك ميتواند دارندة كارت را وكيل در فروش هم بكند به اين معنا كه كالا و خدمات خريداري شده براي بانك را به خودش بفروشد. در اين صورت، دارندة كارت افزون بر وكالت در خريد، نقش وكالت در فروش را هم خواهد داشت؛ چنانكه بانك ميتواند تاجر را وكيل در فروش كند به اين معنا كه با او قرار بگذارد هر كس با كارت اعتباري كالايي را براي بانك بخرد تو وكيل بانك هستي كه آن كالا را به صاحب كارت به صورت نسيه بفروشي؛ البته در اين دو مدل اجرايي، دارندة كارت و فروشنده اگر بخواهند نقش وكيل بانك در فروش را ايفا كنند، بايد به صورت دقيق از ضوابط فروش نسية بانك و نرخهاي نسية بانك آگاه باشند؛ چنانكه بانك ميتواند تركيبي از مدل هاي مذكور را برگزيند؛ براي مثال در خريدهاي جزئي چون خريد از سوپر ماركتها كه قالبهاي مشخّص و كوتاه مدّت دارند، به دارندة كارت وكالت ميدهد هرچه را از سوپر ماركت ميخرد، بعد از تحقّق خريد، به صورت نسية اقساطي (سه ماهه، شش ماهه يا...) با نرخ نسية معيّن (پنج درصد، ده درصد يا...) از طرف بانك به خودش بفروشد. در خريدهاي متوسّط چون مصالح ساختماني و لوازم منزل به فروشنده وكالت دهد با نرخ نسية معيّن براي مدّت معيّن از طرف بانك نسيه بفروشد و در خريدهاي اساسي چون خريد مسكن، خودرو، مغازه و... بعد از خريد، در مدّت زمان معيّن به خود بانك مراجعه، و بانك خود به فروش نسية اقساطي اقدام كند.
در تمام مدلهاي اجرايي اين پيشنهاد، اوّلاً منابع صادركنندة كارت به جريان ميافتد (پرداخت نقدي و دريافت مدّتدار همراه با سود) ثانياً از آنجا كه مراكز تجاري و خدماتي بهصورت نقد معامله ميكنند، همة مراكز ميتوانند در دايرة معامله با كارت اعتباري حضور يابند.
اين روش همان گونه كه براي تك خريدها و خريدهاي كوچك كاربرد دارد، براي خريدهاي مستمر و بزرگ نيز ميتواند مورد استفاده قرار گيرد. در ادامه با آوردن مثالي، زواياي حقوقي و كاربردي معامله با كارت را توضيح ميدهيم.
شخصي قصد دارد با استفاده از كارت اعتباري، با فروض ذيل به ساخت مسكن اقدام كند.
1. براي خريد مصالح ساختماني چون سيمان، گچ، آهك و آهن، لوازم منزل چون در، پنجره، كابينت آشپزخانه، قفسه، دكوراسيون و...پول نقد ندارد و ميخواهد از منابع بانك استفاده كند؛
2. مدّت ساخت را يك سال در نظر گرفته، ميخواهد اقساط هزينة ساخت را طيّ مدّت ده سالّ آن هم بعد از پايان ساخت بپردازد.
اين فرد با مراجعه به بانكِ صادركنندة كارت، فروض خود را به بانك ارائه ميكند. بانك با مطالعه وثيقهها و ضمانتها، براي او سقفي اعتباري تعيين كرده،اعلان ميدارد تا فلان مبلغ، به تأمين مالي پروژه حاضر است؛ سپس با اعطاي كارت اعتباري، او را وكيل ميكند با رعايت سقف اعتبار، اشياي مورد نياز را در جايگاه وكيل بانك بخرد و قيمت آنها را به وسيله كارت از منابع بانك بپردازد و به او اجازه ميدهد در اشياي خريداري شده تصّرف كند و به صورت مرتب هر هفته يا هر ماه يا هر فصل (طبق توافق) به بانك مراجعه كند و بانك، اشياي خريداري شده با وسيله كارت را به صورت نسية اقساطي و با قيمتي بالاتر (متناسب با نرخ نسيه و مدّت پرداخت) به او ميفروشد و اين روش را ادامه ميدهد تا مسكن مورد نظر ساخته شود يا سقف اعتباري مورد توافق پر شود با تكميل ساختمان يا اتمام سقف اعتباري، همة اشياي خريداري شده به وسيله كارت به روش فروش نسيه به مشتري (دارندة كارت) فروخته شده و او متعهّد است بهاي آن ها را طيّ اقساط معيّن به بانك بپردازد.
از اين شيوه ميتوان در خريد كالاهاي اساسي منزل چون يخچال، تلويزيون، مبلمان و خريد خودرو، موتورسيكلت، دوچرخه، خريد لوازم اداري، خريد لوازم كار، خريد اموال و اشياي لازم براي احداث و راهاندازي پروژههاي صنعتي، كشاورزي، خدماتي، خريد مسكن، زمين و... استفاده كرد؛ چنان كه ميتوان در خريدهاي جزئي و كوچك به كار برد؛ براي مثال، كارمندي ميتواند نيازمنديهاي زندگي را تا مدّت سه ماه از طريق كارت اعتباري از يك يا چند سوپر ماركت بخرد و وكيل بانك باشد كه اشياي خريداري شده را با نرخ نسية معيّن براي مدّت معين به خودش بفروشد.
در روش پيشنهادي، بانك براي تشويق استفادهكنندگان از كارت اعتباري براي تصفيه زودتر از سررسيد ميتواند اعلان كند كه اگر تا يك ماه، كلّ بدهي را بپردازد، كلّ نرخ نسيه (مازاد بر قيمت نقد) را تخفيف ميدهد و چنان که ازيك ماه بگذرد؛ امّا زودتر از سررسيد باشد، به تناسب زمان تصفيه تا زمان سررسيد، از نرخ نسيه ميكاهد و مبلغ بدهي را كاهش ميدهد، و اين كار از باب كم كردن از مبلغ بدهي بر شخص بدهكار است كه از نظر فقيهان اشكالي ندارد.
امكان طرّاحي كارت اعتباري جامع
با استفاده از طرح پيشنهادي و ضميمه كردن آن بر كارتهاي اعتباري مجاز ميتوان كارت اعتباري جامع چندمنظوره طرّاحي كرد به اين صورت كه مشتري با مراجعه به بانك و افتتاح حساب سپرده، كارت اعتباري دريافت ميكند و با بانك صادركنندة كارت چنين توافق ميكند:
1. هر نوع سپردهگذاري در حساب بانكي به معناي اعطاي قرض بدون بهره به بانك خواهد بود؛
2. هر نوع برداشت بهوسيلة كارت اعتباري در حدّ موجودي حساب، استرداد قرض خواهد بود؛
3. هر نوع خريد كالا و خدمات از مراكز تجاري و خدماتي طرف قرارداد بانك در حدّ موجودي حساب، بيع نقدي با مركز تجاري و خدماتي و حوالة او به بانك براي دريافت قيمت كالا و خدمات خواهد بود؛
4. هر نوع برداشت وجه نقد به وسيلة كارت اعتباري بيش از حدّ موجودي و با رعايت سقف اعتباري، استقراض بدون بهره از بانك خواهد بود و مشتري موظّف است حدّاكثر تا يك ماه به بانك برگرداند وگرنه مشمول جريمهتأخير خواهد شد؛
5. هر نوع خريد كالا و خدمت به وسيلة كارت بيش از حدّ موجودي و با رعايت سقف اعتباري، از نوع خريد نقدي،به وكالت از بانك و براي بانك خواهد بود و بعد از خريد يا خود او در جايگاه وكيل بانك كالاي خريداري شده را ازطرف بانك به خودش به صورت نسيه بفروشد يا با مراجعه به بانك، بانك به صورت نسيه به او بفروشد. بعد از تحقّق معامله نسيه، اگر تا يك ماه قيمت نقدي كالا را به بانك بپردازد بانك از نرخ نسيه ميگذرد و خريد به قيمت نقدي ميشود و اگر نپرداخت، طبق زمانبندي فروش نسيه به اقساط ميپردازد؛
بنابراين با طرّاحي چنين كارتي مي توان غالب معاملاتي كه با كارت هاي چند منظوره (جامع) انجام ميگيرد را بارعايت ضوابط شرعي انجام داد. در اين كارتها نيز صادر كنندة كارت افزون بر حقّ عضويت از عوايد ديگري چون حقّالعمل تجاري، جريمة تأخير، استفاده از ماندة موجودي سپرده و ما به التفاوت خريد نقد و نسيه (نرخ نسيه)استفاده ميكند.
مسألة فروش خدمات
مطابق طرح پيشنهادي، دارندة كارت ميتواند به وسيلة كارت از خدمات مراكز خدماتي چون هتلها، بيمارستانها، شركتهاي هواپيمايي، راهآهن، اتوبوسراني، جهانگردي، شركتهاي تعمير مسكن، اتومبيل و... استفاده كند كه درآن ها شركت مذكور كالايي را نميفروشد و به اصطلاح فقيهان و حقوقدانان عيني را تحويل نميدهد؛ بلكه موضوعقرارداد خدمت آن مركز خدماتي است و از اين جهت صدق بيع محل ترديد است؛ در نتيجه نميتوان گفت كه دارندةكارت، خدمت را به وكالت از طرف بانك به صورت نقدي ميخرد؛ سپس به وكالت از طرف بانك به خودش ميفروشد؛ چون عيني در كار نيست تا خريد و فروش شود.
در حلّ مسأله بايد گفت: موضوع فروش خدمات هواپيمايي، بيمارستاني، هتل، شركتهاي مسافرتي و... كه ميان عرف به صورت بيع مطرح است، از ديدگاه فقيهان شيعه محلّ اختلاف است. برخي از فقيهان چون شيخ انصاري،صاحب جواهر و آيتاللَّه خويي صدق بيع بر چنين معاملههايي را انكار، و تكلّم عرف را بر تسامح حمل ميكنند(مكارم شيرازي، 1413: ج 1، 21). برخي ديگر از فقيهان چون امام خميني و آيتاللَّه مكارم شيرازي اشتراط عين بودن بيع را لازم ندانسته، معتقدند: ميتوان منافع و خدمات را در قالب قرارداد بيع منعقد كرد (همان؛ امام خميني، 1415: ج1، 15). اين گروه از فقيهان افزون بر صدق عرفي بيع بر فروش خدمات و منابع به رواياتي نيزاستدلال ميكنند؛ مانند:
اسحاق بن عمّار نقل ميكند:
از امامعليهالسلام دربارة فردي كه خانه اي را در اختيار دارد و مي فروشد در حالي كه خانه مال او نيست، پرسيدم. امام فرمود: نميپسندم خانهاي را كه مال او نيست بفروشد. گفتم: سكونت در خانه، و موقعيتش در آن خانه را ميفروشد، و ميگويد: سكونت خانه را به تو ميفروشم. خانه آنگونه كه دست من بود، دست تو باشد. امامفرمود: بلي به اين صورت ميتواند بفروشد (عاملي، 1413: ج 17، 335).
براي حلّ مشكل و رسيدن به وفاق فقهي ميتوان از عقد صلح استفاده كرد به اين معنا كه مراكز خدماتي براساس عقد صلح خدمات مذكور را به صورت نقد به وكيل بانك واگذارند؛ سپس دارندة كارت در جايگاه وكيل بانك براساسعقد صلح ديگري با قيمتي بالاتر، امّا مدّت دار، به خودش تمليك، و از آن خدمات استفاده كند. به اعتقاد فقيهان بزرگوار شيعه، قرارداد صلح قراردادي لازم است و موضوع آن اعّم از اعيان، منافع و حقوق است و شامل خدماتي كه ذكر شد مي شود و چه بسا اگر به حقيقت معامله هاي اين نوع مراكز توجّه كنيم، از انواع تمليك و تملّكها تشكيل شده است كه نه با خصوص بيع و نه با خصوص اجاره ميسازد؛ بلكه مخلوطي از انواع عقود در معاملة واحد است كه فقط با قراردادي چون صلح مي توان انشا كرد؛ براي مثال، در هتل ها انواع خدمات مسكن، خدمات انساني، تمليك غذا، عارية وسايل اتاق و ... در قالب يك معامله صورت ميگيرد؛ پس مي توان مسألة خريد و فروش خدمات مراكز خدماتي را در قالب قرارداد صلح انشا، و براي پرداخت وجه از كارت اعتباري به تفصيلي كه گذشت، استفاده كرد.
منابع و مآخذ
1. امام خميني، روحاللَّه، تحريرالوسيله، انتشارات جامعة مدرسين حوزه علميه قم، بي تا.
2. ــــــــــ، استفتات جديد، انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1376 ش.
3. ــــــــــ، كتابالبيع، انتشارات جامعه مدرسين حوزة علميه قم، 1415 ق.
4. خامنهاي، سيدعلي، درر الفوائد في اجوبة القائد، دارالحقّ، بيروت، 1416 ق.
5. مكارم شيرازي، ناصر، انوارالفقاهه، كتابالبيع، مدرسة الامام اميرالمؤمنينعليهالسلام، قم، 1413 ق.
6. رضواني، غلامرضا، مصاحبه با حضرت آيتاللَّه رضواني پيرامون بانكداري اسلامي، بانك مركزي ايران، تهران،1372 ش.
7. تسخيري، محمدعلي، كارتهاي اعتباري و ديدگاههاي فقهي درباره آن، مجموعه سخنرانيها و مقالات هشتمينسمينار بانكداري اسلامي، مؤسّسه عالي بانكداري، تهران، 1376 ش.
8. عاملي، شيخ حر، وسائلالشيعه، مؤسّسة آلالبيت، بيروت، 1413 ق.
9. موسويان، سيّدعبّاس، بانكداري اسلامي، مؤسّسة تحقّيقات پولي و بانكي، تهران، 1378 ش.
10. رضايي، مجيد، «بررسي فقهي – حقوقي جريمه تأخير» فصلنامة تخصّصي اقتصاد اسلامي، ش 6، تابستان1381 ش.
11. وحدتي شبيري، سيدحسن،«مطالعه تطبيقي خسارت تأخير تاديه در حقوق ايران»، فصلنامه تخصّصي اقتصاداسلامي، ش 12، زمستان 1382 ش.
12. اشفعي، محمدصادق و شيخاني، سعيد، كارتهاي بانكي و چگونگي كاربرد آن در جمهوري اسلامي ايران، مجموعه سخنرانيهاي ماهانه، مؤسّسة تحقّيقات پولي و بانكي، 1378 ش.
13. اشفحي، محمدصادق و شيخاني، سعيد، كارتهاي بانكي و چگونگي كاربرد آن در جمهوري اسلامي ايران، 1377 ش.
14. رواس قلعهجي، محمد، المعاملات المالية المعاصرة في ضوءالفقه والشريعه، كويت، دارالنفائس، اوّل،1420ق.
15. اسماعيلي، كريم، كارت اعتباري بهتر است يا اسكناس دو هزار توماني، آسيا، 15/11/1381 ش.
16. بيات، آسيه، كارت اعتباري جايگزين مطمئن براي پول، بانك و مسكن، ش 20 تابستان 1380 ش.
17. گزارش، كارت اعتباري در خاورميانه، ملّت، 7/3/1380.
18. شهيدي، محمدمهدي، كارت اعتباري در ايران، عصر ارتباط، ش 3.
19. فرهنگ، منوچهر، فرهنگ بزرگ علوم اقتصادي، تهران، نشر البرز، اوّل، 1371ش.
20. جليليان، گزارش دنياي اقتصاد از وضعيت كارتهاي اعتباري، دنياي اقتصاد، 6/11/1381 ش.
21. موسوي قمي، سيدعلي، پول الكترونيكي و نظام بانكي ما، آسيا، 26/10/1380ش.
منيع : فصلنامه اقتصاد اسلامی 13