محور : اقتصاد
تاري فتح اله,ستاري رسول
امروزه اقتصاد دانان مطالعات تجربي و نظري بسياري درباره تاثير حجم دولت بر رشد اقتصادي کشورهاي مختلف انجام داده اند. بر اساس مدل رشد نئوکلاسيک (برونزا) هر چند سياستهاي دولت مي تواند بر نرخ رشد اقتصادي تاثير داشته باشد ولي اين تاثير کوتاه مدت است و در بلند مدت استمرار نخواهد يافت. در چارچوب الگويي که توسط نظريه پردازان جديد رشد ارائه شد ه و به مدلهاي رشد درونزا موسوم است تغييرات دائمي در متغيرهايي که به صورت بالقوه تحت تاثير سياستهاي دولت قرار دارند مي تواند تغييرات دائمي در نرخ رشد ايجاد نمايد. از نظر منطقي ،ترکيب مخارج دولت با برنامه هاي مختلفي نظير آموزش و پرورش؛مخارج زير بنايي عمراني و يارانه هاي تحقيق و توسعه- که بر اساس مطالعات نظري تاثير مثبتي بر رشد دارند – عنصر تعيين کننده اي براي دخالت دولت در اقتصاد محسوب مي گردد. گذشته از اين موارد ادبيات گسترده اي وجود دارد که حاکي از تاثير منفي بسياري از برنامه هاي عمومي دولت برپس- انداز و انباشت سرمايه است که از سيستم مالياتي سرچشمه مي گيرد.
بر اين اساس سوالي که در علم اقتصاد به طور قطعي پاسخ داده نشده است ميزان دخالت دولت در عرصه فعاليتهاي اقتصادي مي باشد. اين تحقيق با اقتباس از پايان نامه کارشناسي ارشد نويسنده ؛ با عنوان "تاثير مخارج دولتي و مالياتها بر رشد اقتصادي کشورهاي عضو اوپک "، استفاده از تکنيک پانل ديتا وتاثير متغير هايي از قبيل مخارج دولت، مالياتها، قيمت نفت و رشد نيروي انساني بر رشد اقتصادي کشورهاي عضو سازمان کشورهاي صادرکننده نفت (اوپک) در دوره زماني 98-1970 را مورد بررسي قرار مي دهد.
:: مشاهده متن کامل مقاله در قالب فرمت pdf ::
منيع : پژوهشنامه اقتصادي- شماره 1 (پیاپی 16) بهار 1384