محور : اقتصاد اسلامی
دكتر محمد رواس قلعـهجي**
ترجمه: سيّدعبّاس موسويان
چكيده
با پيشرفت زمان جهت تسهيل امر مبادلات، شيوهها و ابزارهاي جديدي ابداع ميشود كه برخي از آنها با فقه اسلامي انطباق كامل ندارند. فقيهان و حقوقدانان مسلمان مسئووليت دارند با شناخت آنها موضع اسلام را تعيين، و مسلمانان را هدايت كنند. از جمله اين ابزارها كه گسترش سريعي در دنيا و كشورهاي اسلامي دارد، كارتهاي اعتباري است. دارندة كارت ميتواند در هر زماني به پول نقد دستيافته يا بدون پرداخت پول از كالاها و خدمات مراكز تجاري و خدماتي استفاده كند. در معامله با اين ابزار، عناصر متعدّدي چون صادر كنندة كارت اعتباري، دارندة كارت اعتباري و پذيرندة كارت اعتباري دخالت دارند كه روابط حقوقي بين آنها و درآمد و منافع هر يك از آنها از ديدگاه فقهي محلّ بحث و اختلاف نظر است.
مقالة حاضر با تبيين ديدگاههاي مطرح دربارة روابط حقوقي عناصر دخيل در معاملات كارتهاي اعتباري و ماهيت درآمد و منافع هر يك از عناصر، به استدلال ديدگاه برگزيده ميپردازد و در نهايت معاملات مجاز و غيرمجاز با كارتهاي اعتباري را از ديدگاه فقيهان و حقوقدانان معاصر اهلسنّت تبيين ميكند.
واژگان كليدي: كارتهاي اعتباري، صادر كنندة كارت، دارندة كارت، پذيرندة كارت، حواله، وكالت، قرض، كفالت، جريمة تأخير.
>>>
محور : اقتصاد اسلامی
دكتر محمد رواس قلعـهجي**
ترجمه: سيّدعبّاس موسويان
چكيده
با پيشرفت زمان جهت تسهيل امر مبادلات، شيوهها و ابزارهاي جديدي ابداع ميشود كه برخي از آنها با فقه اسلامي انطباق كامل ندارند. فقيهان و حقوقدانان مسلمان مسئووليت دارند با شناخت آنها موضع اسلام را تعيين، و مسلمانان را هدايت كنند. از جمله اين ابزارها كه گسترش سريعي در دنيا و كشورهاي اسلامي دارد، كارتهاي اعتباري است. دارندة كارت ميتواند در هر زماني به پول نقد دستيافته يا بدون پرداخت پول از كالاها و خدمات مراكز تجاري و خدماتي استفاده كند. در معامله با اين ابزار، عناصر متعدّدي چون صادر كنندة كارت اعتباري، دارندة كارت اعتباري و پذيرندة كارت اعتباري دخالت دارند كه روابط حقوقي بين آنها و درآمد و منافع هر يك از آنها از ديدگاه فقهي محلّ بحث و اختلاف نظر است.
مقالة حاضر با تبيين ديدگاههاي مطرح دربارة روابط حقوقي عناصر دخيل در معاملات كارتهاي اعتباري و ماهيت درآمد و منافع هر يك از عناصر، به استدلال ديدگاه برگزيده ميپردازد و در نهايت معاملات مجاز و غيرمجاز با كارتهاي اعتباري را از ديدگاه فقيهان و حقوقدانان معاصر اهلسنّت تبيين ميكند.
واژگان كليدي: كارتهاي اعتباري، صادر كنندة كارت، دارندة كارت، پذيرندة كارت، حواله، وكالت، قرض، كفالت، جريمة تأخير.
مقدّمة مترجم
با پيشرفت زمان، انديشه¬وران و فعّالان بازار، شيوهها و ابزارهاي جديدي را در عرصة تجارت ابداع ميكنند تا نيازهاي معاملي مردم را با سهولت پاسخ دهد؛ امّا همه آن¬ها بر اساس اصول و مباني پذيرفته شده در نظام خاصّي طرّاحي ميشوند و با آموزه¬هاي اسلام انطباق كامل ندارند. دانشمندان دلسوز و فقيهان آگاه مسؤوليت دارند با شناخت صحيح از شيوهها وابزارهاي جديد، موارد مجاز و سودمند را تأييد، و زمينههاي رشد را فراهم كنند. در مقابل، موارد غيرمجاز و غيرمفيد را معرّفي، و از گسترش آن¬ها ميان مسلمانان جلوگيري كنند يا درصدد اصلاح موارد قابل اصلاح برآيند. از جمله ابزارهاي جديد كارتهاي اعتباري است كه به سرعت گسترش مي¬يابد و اين در حالي است كه ابعاد فقهي آن¬ها قابل بحث و بررسي است.
نوشتة حاضر كه فصلي از كتاب المعاملات الماليةالمعاصرة في ضوءالفقه و الشريعة است، به بررسي موضوعشناسي و فقهي كارتهاي اعتباري ميپردازد. دكتر محمدرواس قلعهجي كه با علم اقتصاد، فقه و حقوق اسلامي آشنا، و استاد دانشكدة شريعت دانشگاه كويت است، ابعاد گوناگون معامله با كارتهاي اعتباري را از ديدگاه فقيهان و حقوقدانان معاصر بررسي، در هر زمينه، ديدگاه خود را به صورت استدلالي ارائه ميكند. گرچه مقاله بر اساس فقه اهل سنّت نگارش شده است و در مواردي با فقه شيعه تفاوت دارد، به جهت غناي علمي و تشابه بسيار با فقه معاملات شيعه، از جهت نظري و كاربردي قابل استفاده است.
تعريف كارت اعتباري
كارت اعتباري، سندي مخصوص است كه بانك يا مؤسّسة مالي صادر ميكند، دارندة كارت ميتواند به وسيله آن، از كسي كه معامله با كارت اعتباري را ميپذيرد، كالا، خدمات و پول نقد دريافت كند تا او قيمت كالاها، خدمات و معادل پول نقد را از صادركنندة كارت دريافت دارد و دارندة كارت در زمان آتي به صادركننده بپردازد.
تاريخچة كارت اعتباري
تاريخ كارتهاي اعتباري به اواخر قرن نوزدهم برميگردد؛ زماني كه شركت نساجي انگلستان، بنهايي را بين كاركنان خود توزيع كرد، كاركنان ميتوانستند به وسيلة آن بنها، نيازمندي¬¬هاي خود را از مراكز تجاري بخرند بدون اين¬كه پولي بابت خريد بپردازند. شركت نساجي، بهاي نيازمنديهاي خريداري شده را به صاحبان مراكز تجاري ميپرداخت؛ سپس معادل آن را از كاركنان خود(مشتريان مراكز تجاري) ميگرفت.
فوايد كارتهاي اعتباري
كارتهاي اعتباري براي صاحبان كارت، صادركنندگان كارت و مراكز تجاري كه حاضر ميشوند با كارتهاي مذكور معامله كنند، فوايد بسياري دارد. برخي از آن¬ها عبارتند از:
أ. فوايد كارتهاي اعتباري براي صاحب كارت
1. دارندة كارت، موقعيت اجتماعي بالايي را احساس ميكند. بسياري از دارندگان كارتهاي اعتباري را مشاهده ميكنيم كه به داشتن آن مباهات ميكنند.
2. دارندگان كارت از خطر سرقت و غصب اموال امنيت دارند. همين-طور از تعدّياتي كه به غرض سرقت اموال صورت ميگيرد، در امان هستند. دارندة كارت، هر زمان بخواهد ميتواند به پول نقد دست يابد و ضرورتي براي نگهداري پول اضافي نميبيند.
3. بهاي نيازمندي¬هاي خريداري شده، به آساني به مراكز تجاري پرداخت ميشود.
4. دستيابي به پول نقد (هر موقع كه لازم باشد) به آساني ميسّر است.
5. دستيابي به خدمات بسياري از مراكز اقتصادي مانند:
5-1. خدمات تلفنهاي بينالمللي؛ صاحب كارت ميتواند بدون پرداخت پول نقد ـ هر وقت بخواهد ـ از مكالمات اجارهاي بينالمللي استفاده كند.
5-2. خدمات هتلها، رستوران¬ها و شركتهاي هواپيمايي: وقتي بين اين مراكز خدماتي و صادركنندة كارت قرارداد باشد، صاحبكارت ميتواند بدون پرداخت پول نقد از خدمات آن¬ها استفاده كند.
5-3. خدمات بيمه: اگر بليت سفر به وسيلة كارت اعتباري خريداري شود، دارندة آن در قبال حوادث سفر بيمه ميشود.
انتظار است در آينده خدمات بيش¬تري براي دارندة چنين كارتهايي ارائه شود.
ب. فوايد كارتهاي اعتباري براي صادركننده
1. عوارضي كه در برابر صدور كارت به دست ميآورد؛ مانند حقّ صدور كارت و حقّ عضويت؛
2. بهرهاي كه از دارندة كارت ميگيرد. زماني كه دارندة كارت در تصفيه حساب صادركنندة كارت تأخير كند و بهاي كالاها و خدمات خريداري شده را به موقع نپردازد، بهرهاي به صورت جريمه به صادركنندة كارت ميپردازد.
3. كارمزدي كه از تاجران دريافت ميكنند؛ تاجراني كه معامله با كارت اعتباري را ميپذيرند.
4. ذخيرة نقدينگي نزد بانك در ساية سپردههايي كه براي گرفتن كارت اعتباري افتتاح ميشوند؛ چرا كه بيش¬تر بانكها فقط براي صاحبان حساب، كارت اعتباري صادر ميكنند.
5. تبليغات براي بانك، مراكز تجاري كه به معامله با كارتهاي اعتباري بانكي حاضر هستند، آن را به صورت عمومي اعلان ميكنند و اين تبليغات تجاري به نفع بانك صادركننده است.
6. جذب مشتريان جديد براي مؤسّسهاي كه كارت اعتباري صادر ميكند.
ج. فوايد كارتهاي اعتباري براي تاجران
1. ضمانت صادركنندة كارت، بدهيهاي حاصل از بهاي كالاهايي كه دارندگان كارت خريداري ميكنند، به وسيلة صادركنندة كارت ضمانت ميشود و اين ضمانت، ضمانتي قابل قبول و موثّق است.
2. افزايش مشتريان، و به دنبال هر مشتري سودي است.
روابط عناصر مرتبط كارتهاي اعتباري
أ. روابط بين صادركننده و دارندة كارت
1. تعهّدات صادركنندة كارت
1-1. متمكّن كردن دارندة كارت بر دستيابي وي به پول نقد؛
1-2. پرداخت بهاي كالاهاي خريداري شده به وسيله دارندة كارت؛
1-3. اعطاي مهلت براي پرداخت بهاي كالاهاي خريداري شده، كه در غالب موارد اين مهلت تا سيروز است؛
1-4. اعطاي برخي امكانات ديگر چون خدمات هتل، بيمه حوادث سفر و....
2. تعهّدات دارندة كارت
2-1. گشايش حساب نزد صادركنندة كارت. برخي صادركنندگان كارت چنين شرطي ندارند؛
2-2. اعطاي تضمين و امنيت مالي، اگر دارندة كارت حساب ندارد. برخي صادركنندگان كارت چنين شرطي ندارند؛
2-3. پرداخت حقّ اشتراك و حقّ صدور كارت، اگر صادركننده چنين شرطي داشته باشد؛
2-4. برنگرداندن كالاهاي خريداري شده به تاجر، براي به دست آوردن بهاي آن¬ها؛
2-5. پرداخت مبالغي كه به تاجر پرداخت شده، به پول رايج كارت اعتباري؛
2-6. پرداخت مبالغ استحقاقي صادركنندة كارت، با قطعنظر از اين¬كه استفادهكننده از كارت چه كسي بوده است.
ب. روابط بين صادركنندة كارت و تاجر
صادركنندة كارت متعهّد است تمام بدهيهاي ناشي از به¬كارگيري كارت اعتباري را بپردازد.
2. تعهّدات تاجر
2-1. نصب آگهي قبول كارت اعتباري در محلّ مناسب؛
2-2. قبول تمام كارتهاي اعتباري، غير از كارتهاي سوخته، پايان يافته و كارتهايي كه در فهرست سياه قرار دارند؛
2-3. عدم مطالبة بهاي كالاهاي فروخته شده و عدم مطالبة تخفيفهاي توافق شده بين تاجر و صادركنندة كارت و عدم مطالبة هيچوجه نقدي ديگر.
ج. روابط بين دارندة كارت و تاجر
1. تعهّدات تاجر
تعهّد تاجر در برابر دارندة كارت اين است كه هيچ مبلغي را مطالبه نكند.
2. تعهّدات دارندة كارت
تعهّد دارندة كارت در برابر تاجر اين است كه از حدّ اعتباري كارت تجاوز نكند.
حكم شرعي كارتهاي اعتباري
در تطبيق حكم شرعي كارتهاي اعتباري، ميان فقيهان معاصر، ديدگاههايي وجود دارد.
أ. حواله
برخي از فقيهان و حقوقدانان معاصر مانند دكتر وهبهالزحيلي، دكتر عبدالله بن منيع و دكتر رفيق المصري، معامله با كارتهاياعتباري را از باب حواله ميدانند. هيأت شرعي مجموعه «دلةالبركة» نيز چنين عقيدهاي دارند.
تصوير عقد حواله در كارتهاي اعتباري
دارندة كارت اعتباري، كالايي را از تاجر مي¬خرد و تاجر، بهاي كالا را از او ميخواهد. او به جاي پرداخت بهاي كالا، تاجر را به صادركنندة كارت اعتباري حواله ميدهد؛ يعني دارندة كارت موافقت پيشين صادركننده را بههمراه دارد. موافقت بر اين¬كه هر چه او بخرد، وي بهايش را خواهد پرداخت، و اين موافقت روزي بوده است كه صادركنندة كارت با مشتري قرارداد بسته و كارت را در اختيار او گذاشته است. با علميات حواله، مطالبة تاجر از دارندة كارت به پايان ميرسد.
نقد نظرية حواله
اركان عقد حواله چهار چيز است: حواله شونده كه در اين¬جا تاجر است. حواله دهنده كه در اين¬جا دارندة كارت است. كسي كه بر او حواله ميشود كه در اين¬جا صادركنندة كارت است و بدهي كه در اين¬جا دو تا بدهي هست: يكي بدهي دارندة كارت (حواله دهنده) به تاجر و ديگري بدهي دارندة كارت به صادركنندة كارت كه مثل بدهي نخست است.
براي توضيح انطباق معامله با كارت اعتباري بر عقد حواله، دو حالت متصوّر است كه با هم فرق دارند.
حالت اوّل: اين¬كه دارندة كارت نزد صادركننده، پشتوانه يا تضمين مالي داشته باشد. در اين حالت، شرايط حواله كامل ميشود؛ چرا كه در اين حالت، صادركنندة كارت، بدهكار دارندة كارت است و حوالة تاجر از باب حواله بر مالي است كه دارندة كارت بر ذمّة صادركننده دارد. در كتاب هدايه آمده است:
اگر مردي هزار درهم پيش كسي وديعه گذاشت، سپس به آن حواله داد، جايز است؛ چون او قادرتر به پرداخت بدهي است (الهداية في شرح بداية المبتدي: ج 3، ص 100).
حالت دوم: اين¬كه دارندة كارت پشتوانه يا تضمين مالي نزد صادركنندة كارت نداشته باشد. در اين حالت، ما با قرارداد حواله مواجه نيستيم؛ بلكه با معاملة ديگري مواجه خواهيم بود.
حنابله معتقدند: اين قرارداد، قرارداد وكالت است. بهوتي در الروضالمربع ميگويد:
اگر حواله دهد بر كسي كه طلبي بر ذمّة او ندارد، اين وكالت است.
مالكيه معتقدند: اين قرارداد، قرارداد حَمَاله است. صادركنندة كارت متعهّد شده است از طرف دارندة كارت، آن¬چه به صورت بدهي ثبت شده، تحمّل كرده، بپردازد. قرافي در الذخيرة ميگويد: اگر خانهات را به ده درهم كرايه دادي و او تو را به كسي كه طلبي از وي ندارد، حواله داد (در گرفتن كرايه) جايز است و اين قرارداد حَماله است.
ب. وكالت
برخي مانند دكتر وهبه الزحيلي ميگويند:
كارتهاي اعتباري يا از قبيل حواله با كارمزد هستند، مثلحوالههاي بانكي كه همه در مقابل كارمزد قرار دارند يا از قبيل وكالت با كارمزد هستند (مجلة مجمعالفقه الاسلامي، جدّه 7/1/669).
تصوير عقد وكالت در كارتهاي اعتباري
زماني كه متقاضي با صادركنندة كارت قرارداد امضا ميكند، گويا او را وكيل ميكند كه تمام بدهيهاي ناشي از به¬كارگيري كارت را بپردازد. وقتي دارندة كارت، كالايي را مي¬خرد، تاجر، فاكتور خريد را براي صادركنندة كارت ميفرستد و او در جايگاه وكيل در پرداخت، بهاي كالا را مي¬پردازد؛ سپس آن را از حسابي كه دارندة كارت دارد كم ميكند و اگر حسابي ندارد، به او مراجعه، و دريافت ميكند.
نقد نظرية وكالت
اين نظريه از چند جهت قابل نقد است:
1. عقد وكالت بين دو طرف است: موكِّل و وكيل؛ در حالي كه در كارت اعتباري، قرارداد بين سه طرف است: دارندة كارت، تاجر و صادركنندة كارت.
2. به اعتقاد جمهور فقيهان، موضوع وكالت بايد هنگام قرارداد موجود باشد. فقط بنا به يك قول از دو قول شافعيه جايز است موضوع وكالت هنگام تصّرف موجود باشد؛ هرچند هنگام قرارداد موجود نيست (ردالمختار: ج 4، ص 418؛ نهايةالمحتاج: ج 5، ص 20 و21؛ الفروع: ج 4، ص 337)، و در كارت اعتباري موضوع عقد وكالت(بدهي) هنگام قرارداد وجود ندارد.
3. در عقد وكالت، وكيل، به پرداخت بدهي از طرف موكِّل اجبار نميشود؛ در حالي كه در كارت اعتباري صادركنندة كارت موظّف است بدهي دارندة كارت را به تاجر بپردازد.
ممكن است از اين نقد پاسخ داد كه وكيل بر پرداخت بدهي اجبار نميشود، مگر زماني كه خود را بر اين پرداخت متعهّد كند. با اين تعهّد، وي ضامن خواهد بود و در كارت اعتباري مطلب بدين قرار است.
4. در عقد وكالت، مال موكّل امانت در دست وكيل است و اگر بدون تعدّي و تجاوز تلف شود، ضامن نخواهد بود؛ در حالي كه در كارت اعتباري، صادركنندة كارت در هر صورت ضامن است.
5. در عقد وكالت ميتوان بدهي را هم از بدهكار و هم از وكيل او مطالبه كرد؛ در حالي كه در كارت اعتباري نميتوان بدهي را از بدهكار اصلي (دارندة كارت) مطالبه كرد و مطالبه منحصر به وكيل است.
ج. قرض
تصوير عقد قرض در كارتهاي اعتباري
زماني كه صادركنندة كارت، بهاي كالاهاي خريداري شده به وسيلة دارندة كارت را به تاجر مي¬پردازد، در واقع به دارندة كارت قرض ميدهد تا او در آينده بازگرداند و اين، طبق قراردادي است كه بين دارندة كارت و صادركنندة آن واقع شده است. گويا آن دو توافق كردهاند صادركننده، بهاي كالاهاي خريداري شده به¬وسيله كارت را بپردازد بعد دارندة كارت در آينده آن را بازپرداخت كند.
نقد نظرية قرض
رابطه بين قرضدهنده و قرضگيرنده رابطة دوطرفه است؛ در حالي كه رابطه در كارت اعتباري سهطرفه است، وآن سه عبارتند از: طلبكار (تاجر) بدهكار (دارندة كارت) و متصّدي پرداخت بدهي (صادركنندة كارت)؛ بنابراين، صادركننده كه از طرف بدهكار، بدهي را ميپردازد، بايد نايب او باشد؛ چون ممكن نيست بهصورت تبرّع و مجّاني اين دين را وفا كرده باشد، و وقتي چنين بود، به ناچار بايد كفيل يا وكيل يا محالعليه باشد.
د. كفالت
برخي از فقيهان و حقوقدانان معاصر مانند دكتر نزيه حماد، دكتر محمّدعلي القري بن عيد، دكتر محمّد عبدالحليم عمر، دكترعبداللَّه السعيدي و... اين نظريه را مطرح كردهاند.
تصوير نظرية كفالت در كارتهاي اعتباري
صادركنندة كارت با دارندة كارت، قرارداد ميبندد كه به كفالت از او، بدهيهاي مترتّب بر كارت اعتباري را بپردازد. زماني كه دارندة كارت، كالايي را مي¬خرد، تاجر براي دريافت بهاي كالا به صادركنندة كارت (كفيل خريدار) مراجعه ميكند و صادركننده(كفيل) طبق قراردادي كه با دارندة كارت بسته، از پرداخت بهاي كالا امتناع نميكند. وقتي بهاي كالا را پرداخت، به دارندة كارت (مكفول) مراجعه كرده، بهاي پرداختي را مي¬طلبد.
در حقيقت در قرارداد كارت اعتباري، صادركنندة كارت متعهّد ميشود بدهي را كه برعهدة ديگري است بپردازد و عقد كفالت نيز چنين است. عقد كفالت نزد جمهور فقيهان، ضميمه كردن ذمّهاي به ذمة ديگر در مطالبه و بدهي است (ردالمختار: ج4، ص 250؛ كافي: ج2، ص227؛ نهايةالمحتاج: ج5، ص 240؛ التاج والاكليل: ج 5، ص 96). ابوثور، داوود بن عليالظاهري، ابن ابيليلي و ابنشبرمه ميگويند: كفالت مثل حواله است. هر دو، حق را از ذمّة مضمون به ذمّة ضامن منتقل ميكنند (المغني: ج 7، ص 84؛ المحلي: ج 8 ، ص 522).
نقد نظرية كفالت
اين نظريه از جهات ذيل قابل نقد و بررسي است
1. اگر قرارداد بين متقاضي و صادركنندة كارت اعتباري، كفالت باشد، ضمانت چيزي كه حين قرارداد ثابت نيست، لازم ميآيد؛ چون موقع قرارداد كفالت، هنوز خريدي صورت نگرفته تا بدهي ثابت شود.
از اين نقد، پاسخ داده ميشود كه نزد فقيهان حنفيه، مالكيه، حنابله و نظر قديم شافعيه، ضمانتِ چيزي كه هنوز ثابتنشده، جايز است (الاختيار: ج2، ص 17؛ الذخيرة: ج9، ص 208؛ المغني: ج7، ص 73؛ روضةالطالبين: ج 4، ص 244)، و اين فقيهان به آية 72 سوره يوسف (وَ لِمَنْ جاءَ بِهِ حِمْلُ بَعيرٍ وَ اَنَا بِهِ زَعيمٌ) استدلال كردهاند. در اين آيه، حضرت يوسف ضمانت كرده است كه هركس پيمانة گمشده پادشاه را بيابد، يك بارِ شتر گندم بپردازد.
2. در كارت اعتباري، هنگام قرارداد، مقدار بدهي مجهول است؛ در حالي كه در عقد كفالت نبايد چنين باشد.
از اين اشكال نيز جواب داده ميشود: كفالت بدهي مجهول (مثل اين¬كه بگويد: من ضامن طلب تو در ذمّة فلاني هستم، در حالي كه مقدار بدهي را نميداند) به اعتقاد حنفيه، مالكيه، حنبليه و يكي از دو قول شافعيه جايزاست (ردالمختار: ج4، ص251؛ اسهلالمدارك: ج3 ، ص20؛ المغني: ج7 ، ص72؛ روضةالطالبين: ج4 ، ص250).
به دليل آيهاي كه گذشت و در آن، حضرت يوسف يك بار شتر گندم را ضمانت ميكند، در حالي كه يك بار شتر گندم ازجهت مقدار غيرمعلوم است، از شتري به شتر ديگر تفاوت ميكند و ديگر اين¬كه اين ضمان، تعهّد حقّ بدون عوض است؛ پس جهالت در آن تأثير نميگذارد.
3. در كارتهاي اعتباري، دارندة كارت در برابر تاجر بريءالذمّه است و تاجر فقط از صادركنندة كارت، حقّ مطالبه دارد؛ در حالي كه در كفالت چنين نيست.
از اين اشكال نيز پاسخ داده ميشود كه حنفيه، مالكيه و شافعيه بنا بر يكي از دو قولش، اجازه دادهاند (الاختيار:ج2، ص 169؛ الشرحالصغير: ج3، ص 425؛ نهايةالمحتاج: ج4، ص444) در عقد كفالت، برائت اصيل از پرداخت بدهي شرط شود، و براي اثباتاين مطلب به روايت جابر بن عبداللَّه استدلال كردهاند آن¬جا كه نقل ميكند: مردي از دنيا رفت؛ او راغسل داديم؛ كفن كرديم؛ حنوط كرديم؛ و براي نماز رسولاللَّه آماده كرديم، و در جايي كه جنازهها را قرار ميدادند (مقام جبرئيل) قرار داديم؛ سپس رسولاللَّه را خبر كرديم، با ما آمد؛ سپس پرسيد: آيا بر عهدة رفيق شما بدهي هست؟ گفتند: بلي، دو دينار. پس رسولاللَّه كنار كشيد. مردي از ما به اسم ابوقتاده گفت: اي رسول خدا ! آن دو دينار بر عهدة من باشد. رسولاللَّه پرسيد: آن دو بر ذمّة تو باشد؛ در مال تو باشد و ميّت از آن دو دينار بري باشد؟ گفت: بلي. پس رسول خدا برآن مرد نماز خواند. بعد از آن هر وقت پيامبر ابوقتاده را ميديد ميپرسيد: نسبت به آن دو دينار چه كردي؟ تا اين¬كه گفت: اي رسول خدا آن¬ها را پرداخت كردم. حضرت فرمود: الان بدن مرده آرامش پيدا كرد(السنن الكبري، بيهقي: ج6، ص75؛ سننالدار، قطني: ج3، ص 79).
ه . نظرية برگزيده
از آن¬چه توضيح داديم، ترجيح نظرية كفالت روشن ميشود؛ نظريهاي كه معتقد است كارت اعتباري از باب كفالت صادركنندة كارت براي پرداخت بدهي دارندة كارت است.
حكم عوارض و عوايد كارتهاي اعتباري
1. عوارض (حق) صدور و تعويض كارت
فقيهان و حقوقدانان معاصر در جواز گرفتن، عوارض صدور يا تعويض كارت اعتباري، اختلاف نظر دارند.
ديدگاه اوّل: تحريم
انجمن بحوث علمي و افتاي عربستان سعودي، و فقيهاني چون محمد عثيمين، بكر ابوزيد، شيخ محمد مختارالسلامي مفتي تونس، به حرمت گرفتن عوارض صدور و تعويض كارتهاي اعتباري قائل شده و بر ديدگاه خود چنين استدلال ميكنند.
1. وجود عوارض، قرارداد كارت اعتباري را به قرارداد معاوضي غرري تبديل ميكند و معاوضة غرري فاسد است؛ چون عوارض در مقابل دفعات استفاده از كارت است؛ در حالي كه دفعات استفاده مجهول است؛ كما اين¬كه مقدار انتفاع مجهول است؛ پس عوارض جهالت و غرر را در بردارد و اين جهالت غرري فاسدكنندة قرارداد است.
2. اين عوارض وسيله و مقدمّة ربا است. پرداخت اين عوارض، فرد را متمكّن از گرفتن كارت اعتباري ميكند كه او را فريب داده، به خريد بيش¬تر از توان ترغيب ميكند؛ پس بدهيهاي فرد انباشته، و در نتيجه، بهرههاي او افزون ميشود؛ بهرههاي ربوي كه صادركنندة كارت اعتباري بر عهدة دارندة كارت واجب ميكند.
ديدگاه دوم: جواز
كميته شرعي بيتالتمويل كويت، كميته شرعي شركت الراجحي، انجمن البركةالثانية عشر، دكتر رفيق المصري، عبداللَّه بن منيع، و عبدالوهاب ابوسليمان و ديگران، به جواز گرفتن عوارض قائل شده، در مقام استدلال ميگويند:
عوارضي كه دارندة كارت ميپردازد، به دو بخش تقسيم ميشود: بخشي از آن در مقابل هزينههايي است كه صادركنندة كارت در صدور كارت متحمّل ميشود؛ مانند قيمت پلاستيك، هزينة ساخت كارت، هزينة چاپ، اجرت كاركنان و اجارة مراكزي كه براي توزيع كارت لازم دارد، بهاي آب و برق و هزينة تعويض ابزار و آلات و ساير هزينهها و بخشي ديگر، بهاي حقّ است (و حقوق قابل خريد و فروش هستند) حقّي كه صادركنندة كارت در اختيار دارندة كارت ميگذارد؛ مانند حقّ دستيابي به تخفيف در بهاي برخي خدمات، حقّ دستيابي به پول نقد، حقّ دستيابي به كالا بدون پرداخت بهاي آن به صورت نقدي، و امثال اين حقوق؛ پس دارندة كارت، عوارض را در مقابل برخورداري از اين حق ميپردازد با قطع نظر از اين¬كه از اين حق استفاده بكند يا استفاده نكند.
ديدگاه برگزيده
به اعتقاد من، گرفتن عوارض صدور و تعويض كارت جايز است؛ چون اين عوارض در مقابل دفعات استفاده از كارت نيست - چنان¬كه قائلان به ديدگاه تحريم گمان ميكنند ـ بلكه عوارض، بهاي حقّي است كه صادركنندة كارت در اختيار دارندة كارت قرار ميدهد؛ امّا استدلال ديگر قائلان به تحريم كه ميگفتند: وجود عوارض، فرد را از داشتن كارت متمكّن ميكند و اين تمكّن او را به سوي ربا ميكشاند و به اين جهت از باب جلوگيري از مقدمّة حرام، حرام شده است، پاسخ داده ميشود كه توسعه در سدّ ذرايع و تحريم مقدّمات حرام، جايز نيست؛ چون توسعه در آن، به حرج و مشقّت منتهي ميشود؛ در حالي كه خداوند در آيه 78 سوره حج(22) ميفرمايد: «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِيالّدينِ مِنْ حَرَجٍ.» خداوند در دين، هيچ حكم حرجي قرار نداده است.
اگر قرار باشد به حرمت قائل باشيم، چون احتمال ميرود كه دارندة كارت به ربا بيفتد، واجب است حكم كنيم نگهداري چاقو در آشپزخانه حرام است؛ چرا كه ممكن است صاحب منزل آن را در كار خلاف به¬كار گيرد؛ پس هر مقدّمهاي معتبر نيست. موقعي مقدمه از باب سدّ ذرايع حرام ميشود كه مقدمة غالبي باشد و غالب مسلمانان دارندة كارتهاي اعتباري، به خود اجازه نميدهند آن¬ها را به صورت ربوي به كار گيرند.
2. عوارض دريافت پول نقد
گفته شد كه دارندگان كارت، هنگام نياز به پول نقد ميتوانند با استفاده از كارت، پول نقد دريافت كنند؛ امّا در مقابل بايد عوارضي بپردازند. فقيهان و حقوقدانان معاصر در حكم عوارض دريافت پول اختلاف دارند و ميان آنان سه ديدگاه مطرح است.
ديدگاه اوّل: حرام، مطلقاً
مطابق اين ديدگاه، چه عوارض، درصد معيّني در مقايسه با مبلغ دريافت شده باشد و چه رقم مقطوعي باشد، حرام است. كميتة شرعي شركت سرمايهگذاري اسلامي، كميتة شرعي بانك عربي اسلامي، دكتر عبدالوهاب ابوسليمان، دكترعليالسالوس، دكتر محمدالقري بن عيد و ديگران، اين ديدگاه را دارند و بر اين ديدگاه استدلال ميكنند كه دريافت پول نقد به وسيلة كارت اعتباري، قرضي از طرف صادركنندة كارت به دارندة كارت است و وقتي قرضدهنده (صادركننده) زيادهاي از آن¬چه قرض داده ميگيرد (عوارض دريافت پول نقد) در حقيقت زياده گرفته و آن زياده ربا است.
ديدگاه دوم: جواز، مطلقاً
براساس اين ديدگاه، چه عوارض، درصدي از مبلغ دريافت شده باشد و چه رقمي مقطوع، جايز است. كميتة شرعي بيتالتمويل كويت، انجمن البركه، عبدالستار ابوغده، حسن الجواهري اين ديدگاه را دارند و استدلال ميكنند كهعوارض مذكور كارمزد خدمتي است كه صادركنندة كارت اعتباري ارائه ميدهد تا صاحب مال (دارندة كارت) هر وقت بخواهد به مال خود دست يابد.
بر اين استدلال اشكال شده است كه اگر عوارض مذكور مبلغ مقطوعي باشد (ارتباطي به كمي و زيادي بدهي نداشته باشد) ميتواند كارمزد خدمت تلقّي شود؛ امّا زماني كه نسبتي از بدهي (پول نقد دريافت شده) باشد، به ربا نزديك¬تر است تا به كارمزد خدمت، چون خدمتي كه در پرداخت يك دينار ارائه ميشود، با خدمتي كه در پرداخت هزار دينار ارائه ميشود يكسان است؛ پس لازم است كارمزد خدمت يك دينار با هزار دينار يكي باشد.
ديدگاه سوم: جواز، در صورتي كه عوارض رقم مقطوعي باشد
مطابق اين ديدگاه، اگر عوارض، مبلغي مقطوع و معادل هزينههاي صادركننده و خدمتي كه دارندة كارت از آناستفاده ميكند، باشد جايز است؛ امّا اگر درصدي از پول نقد دريافت شده باشد يا بيش¬تر از هزينهها و خدمتي باشد كه دارندة كارت استفاده ميكند، جايز نيست. اندازة هزينهها و ارزش خدمت به تشخيص اهل خبره (كارشناس) تعيين ميشود. اين ديدگاه، ديدگاهي است كه من هم عقيده دارم و كميتة شرعي شركت بانكي الراجحي نيز نزديك به اينديدگاه را دارد.
در گرفتن عوارضي مازاد بر هزينهها و ارزش خدمت، من بين دو حالت فرق ميگذارم. حالتي كه دارندة كارت نزد بانك پشتوانه و حسابي دارد و از آن حساب برداشت ميكند. در اين حالت، براي بانك جايز است كارمزد خدمتي راكه ارائه ميكند، دريافت كند ـ چون قرضي در كار نيست كه شبهه ربا پيش آيد ـ امّا در حالتي كه دارندة كارت، پشتوانه و حسابي نزد بانك ندارد، بانك نميتواند زيادتر از آن¬چه پرداخت كرده، دريافت كند؛ چون بانك در اين حالت، قرضدهنده است و اجتماع قرارداد قرض و اجاره، و قرض و بيع جايز نيست؛ چون در آن، شبهة ربا وجود دارد.
3. عوارض خريد كالا به وسيلة كارت اعتباري
گاهي صادركنندة كارت اعتباري بردارنده آن شرط ميكند كه مبلغي مقطوع يا نسبتي از هر فاكتور خريد كالا يا خدمت را كه بر كارت ثبت ميشود بپردازد؛ براي مثال، صادركنندهاي شرط ميكند كه دارندة كارت يك درصد از قيمت هر فاكتور را، به صورت عوارض خريد بپردازد. وقتي دارندة كارت، با استفاده از آن 1000 دينار خريد ميكند، بر او لازم ميشود كه 1010 دينار به صادركننده بپردازد؛ 1000 دينار در قبال فاكتور و 10 دينار به صورت عوارض خريد.
كميتة شرعي بيتالتمويل كويت و حسن الجواهري، گرفتن چنين عوارضي را جايز ميدانند و بر آن استدلال ميكنند كه اين عوارض، كارمزد وكالت در پرداخت است به اين معنا كه دارندة كارت، صادركنندة كارت را وكيل خود كرده كه بهاي كالاهاي خريداري شده به وسيلة كارت را از طرف او بپردازد و صادركنندة كارت بر اين وكالت كارمزد ميگيرد و گرفتن كارمزد در قرارداد وكالت جايز است.
بر اين ديدگاه اشكال شده است كه رابطه بين دارندة كارت و صادركننده، رابطة وكالت نيست تا كارمزد وكالت دريافت كند؛ بلكه رابطه ـ چنان¬كه گذشت ـ رابطة كفالت است و اين كفالت، كفالت مصرفي است، نه كفالت سرمايهگذاري، و گرفتن كارمزد در كفالت مصرفي به اتّفاق فقيهان جايز نيست؛ پس وقتي كه اين عوارض، كارمزد وكالت نشد (چون وكالتي در كار نيست) و كارمزد كفالت هم نشد (چون گرفتن كارمزد بر كفالت مصرفي جايز نيست) زياده بر بدهي خواهد بود كه ربا است.
4. عوارض تبديل پول معامله به پول رايج كارت اعتباري
هنگام قرارداد بين متقاضي كارت اعتباري و صادركننده، نوع پولي كه معاملات كارت اعتباري، به آن پول خواهد بود، تعيين مي¬شود؛ مانند دلار، دينار، ليره يا غير آن¬ها. وقتي پول رايج كارت اعتباري تعيين شد (براي مثال دينار)، اگر دارندة كارت نيازمنديهاي خود را به دلار بخرد، صادركنندة كارت فاكتور را از تاجر گرفته، به دينار تبديل ميكند؛ سپس اگر دارندة كارت، پيش بانك حساب دارد، از حساب او كسر ميكند و اگر حساب ندارد، از او دينار ميطلبد. صادركنندة كارت در اين تبديل دلار به دينار، عوارض معيّني را به صورت عوارض تبديل مي¬افزايد.
بانك مركزي، در معاملات پولي با پول ديگر، قيمتي را براي فروش و قيمت ديگري را براي خريد تعيين ميكند. بر اين اساس، وقتي دارندة كارت، كالايي را به دلار ميخرد مجبور است به قيمت خريد، به صادركنندة كارت، دينار بپردازد و روشن است كه ارزش دينار در مقام خريد دلار پايينتر از ارزش آن موقع فروش دلار است. افزون بر اين، دارندة كارت، عوارض ديگري در قبال تبديل پول ميپردازد؛ عوارضي كه براي استفاده از ويژگي كارت اعتباري به توافق رسيده بودند.
به اين ترتيب، بانك از مشتري دارندة كارت دو بار استفاده ميكند. يك بار از فرق بين قيمت خريد و فروش پول به پول ديگر، و بار دوم، عوارضي كه براي عمليات تبديل پول به پول ديگر دريافت ميكند.
حكم شرعي عوارض تبديل
فرض كنيد هيچ اختلافي در جواز تعيين دو قيمت براي خريد و فروش پول به پول ديگر نباشد و صادركنندة كارت، قيمتي را براي خريد و قيمتي را براي فروش پولي به پول ديگر تعيين كند. چون اين عمل داخل در معامله صرف ميشود و صرف از تجارتهاي صحيح است، وقتي كسي پولي را به قيمتي ميخرد، حق دارد به هر قيمت ديگري بفروشد مادامي كه غبن فاحش نباشد (پس سود حاصل از اختلاف دو قيمت مانعي ندارد)؛ امّا عوارضي كهصادركنندة كارت به صورت عوارض تبديل ميگيرد، محلّ اختلاف است.
ديدگاه اوّل: جواز
گروهي چون كميته شرعي بانك فيصل اسلامي و شيخ محمّد مختار اسلامي مفتي تونس، به جواز قائل هستند و ميگويند: اين عوارض بهاي خدمتي است كه بانك براي دارندة كارت ارائه ميكند و هيچ مانع شرعي كه از آن جلوگيري كند، وجود ندارد.
ديدگاه دوم: حرمت
گروهي چون دكتر عبدالوهاب ابوسليمان و دكتر عليالسالوس گرفتن اين عوارض را جايز نميدانند و معتقدند: صادركنندة كارت در معاملة صرف (خريد و فروش دو پول با يك ديگر) به قيمتي كه با دارندة كارت بهتوافق رسيدند، پول دارندة كارت را خريده است (تبديل به پول ديگري كرده است) و گرفتن مبلغي افزون بر آن به صورت عوارض تبديل، مجوّز شرعي ندارد و از باب «اكل اموالالناس بالباطل» خواهد بود.
به اعتقاد من نيز ديدگاه دوم صحيح است؛ چرا كه گرفتن عوارض تبديل، گرفتن عوارض بدون عوض بوده و اكل مال بباطل و حرام خواهد بود.
5. فوايد قسطبندي بدهي دارندة كارت
بعضي صادركنندگان كارتهاي اعتباري براي دارندگان كارتها، اجازه ميدهند كه بهاي كالاهاي خريداري شده به وسيلة كارت را در اقساط ماهانه بپردازند و اين اجازه در مقابل فوايد معيّني است كه به صادركنندة كارت ميپردازند. فقيهان و حقوقدانان معاصر اتّفاق دارند كه اين فوايد ربا است و در دين خدا حلال نيست.
6. عوايد تأخير پرداخت بدهي
گاهي دارندة كارت در پرداخت بدهي حاصل از به كارگيري كارت، به صادركننده تأخير ميكند. در اين فرض، صادركننده، پرداخت مبلغي مقطوع يا نسبتي معيّن در مقايسه با آن¬چه باقي مانده، بر عهدة دارندة كارت ميافزايد. فقيهان معاصر، اختلافي ندارند كه اين زياده ربا است.
اگر گفته شود: اين فتوا، دارندگان كارت را جري ميكند تا در وفا به تعهدّشان در قبال صادركنندگان كارت، اخلال كنند، پاسخ ميدهيم: صادركننده حق دارد از طريق قضايي با چنين افراد برخورد كند و قاضي بر چنين افرادي جرايمي وضع ميكند كه آنان را بازدارد؛ از جمله وادار كردن آنان به پرداخت ضرري كه به صادركنندة كارت وارد كردهاند؛ البتّه اگر ضررِ روشن وجود داشته باشد.
7. فوايدي كه صادركنندة كارت از تاجر ميگيرد
كارتهاي اعتباري، محرّكهاي قوي براي خريد هستند؛ هرچند دارنده آن¬ها مفلس باشد و به اين سبب، تاجران به معامله با اين كارتها علاقه دارند؛ چرا كه اين كارتها بر فروش آنان ميافزايد و به همين جهت، بعضي تاجران و صاحبان مراكز خدماتي، برخي مزايا براي دارندگان كارت در نظر ميگيرند و در همان حال، اين كارتها منشأ سود براي صادركنندة كارت نيز هست؛ چرا كه او كارمزد معيّني از تاجر ميگيرد؛ يعني از هر فاكتوري كه تاجر ارائه ميكند، مبلغ معيّني (در مقايسه با مبلغ فاكتور) براي خودش كسر ميكند. فقيهان معاصر در حكم شرعي اين فوايد اختلاف نظر دارند.
ديدگاه اوّل: تحريم
ابراهيم الدبو، بكر ابوزيد و عبدالله السعيدي به تحريم اين فايده قائل هستند و استدلال ميكنند كه اين كسر از مبلغ فاكتور، تشابه بسياري به تنزيل اوراق تجّاري دارد. وقتي تاجر فاكتور خريد دارندة كارت را به صادركنندة كارت ارائه ميكند (اين فاكتور به منزلة چك بدهي است) صادركنندة كارت، فاكتور را براي تاجر تنزيل كرده، مبلغي كم¬تر از آن¬چه در فاكتور نوشته شده، به تاجر ميپردازد و اين از باب فروش بدهي به قيمتي كم¬تر به شخصي غير از طلبكار است كه ربا و حرام است.
بر اين استدلال از دو جهت اشكال شده است: اوّلاً تنزيل اسناد بدهي مربوط به اسنادي است كه هنوز زمان پرداخت آن¬ها نرسيده است؛ در نتيجه تنزيل سبب
ميشود كه زمان در مقابل مال قرار گيرد و اين ربا است؛ امّا در اين¬جا، بدهي كه در فاكتور خريد آمده، بدهي مدّتدار نيست؛ بلكه بدهي حال و سررسيد شده است.
ثانياً تنزيل اسناد تجّاري به وسيلة بانك صورت ميگيرد كه هيچ ارتباطي به معامله ندارد؛ امّا كسر مبلغ فاكتوري كه بر كارت اعتباري ثبت شده به وسيلة صادركنندة كارت اعتباري است كه طرف اصلي معامله شمرده ميشود؛ چرا كه او ضامن دارندة كارت نزد تاجر است.
ديدگاه دوم: جواز
كميتة شرعي بيتالتمويل، كميتة شرعي شركت الراجحي، انجمن البركةالثانية عشره، حسنالجواهري، عبدالستارابوغده، نزيه حماد، وهبة الزحيلي، رفيق المصري، عبدالوهاب ابوسليمان و ديگران گرفتن چنين فايدهاي را جايز ميدانند و بر اين جواز به موارد ذيل استدلال ميكنند:
1. اين فايدهاي كه صادركنندة كارت از تاجر ميگيرد، درواقع كارمزد دريافت بهاي كالا از دارندة كارت و پرداخت آن به تاجر است.
2. اين فايده در مقابل خدماتي است كه صادركنندة كارت به تاجر ارائه ميكند؛ مانند اعلان اسم تاجر به دارندگان كارت كه او با كارتهاي اعتباري معامله ميكند؛ ارتباطات تلفني كه با تاجر برقرار ميكند؛ ارتباط دادن تاجر به دستگاه محاسبهگر كارت اعتباري و مكاتبات گوناگوني كه براي تاجر صادر ميكند و امثال آن¬ها.
3. اين فايده، اجرت واسطهگري و دلّالي براي تاجر است؛ چرا كه صادركنندة كارت، با آوردن اسم تاجر در فهرست تجّاري كه با كارتهاي اعتباري معامله ميكنند، مشتريان را به سمت او راهنمايي ميكند.
از مطالبي كه گذشت، رجحان ديدگاه دوم معلوم ميشود؛ ديدگاهي كه اجازه ميدهد صادركنندة كارت از مبلغ فاكتوري كه تاجر ارائه ميكند، كارمزد معيّني را در قبال دريافت و پرداخت قيمت فاكتور و تحمّل ساير هزينهها كسر كند.
منبع : فصلنامه اقتصاد اسلامی 14