تاريخ : شنبه 17 اردیبهشت 1390  | 5:33 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد اسلامی


سعید فراهانی‌فرد*
چکیده
محيط سالم براى زندگى يكى از نعمت‏هاى الاهى و از امور مورد توجه مردم است. اقتصاد نو در انديشه رشد مداوم اقتصادى اقدام به استفاده گسترده از منابع زیست‌ محیطی کرده که در بسیاری از موارد با تخريب آن‌ها و آسیب‌رساندن به محیط زیست همراه بود.
به تدريج ظهور و گسترش بحران‌هاى زيست محيطى كه دامنه آن افزون بر انسان، جانوران و گياهان را نيز در بر گرفته است، سبب شد جوامع انسانى به اين مسأله توجه بيشترى کنند.
یکی از ابعاد مهم توجه به این مسأله نگاه از منظر دینی است. از این نگاه دو دیدگاه متناقض وجود دارد. عده‌ای بحران حاضر را ناشی از فاصله گرفتن از آموزه‌های ادیان دانسته و راه‌حلّ را در افزایش زمینه‌های تربیت دینی و اخلاقی می‌دانند. عده‌ای دیگر با نگاه سکولار و با اتخاذ موضعی متضاد مشکل را در آموزه‌های دینی جسته، و آ‌ن‌ها را در بحران مؤثر دانسته‌اند.
دلبستگی نداشتن به دنیا، مسلط‌شدن بر طبیعت از جانب خداوند و تجویز استفاده بدون حد از منابع طبیعی از مواردی است که به اعتقاد اینان، ‌سبب ناپایداری توسعه شده است.
در این مقاله، نگاه درون دینی و با استفاده از قرآن و روایات،‌ و با نگاه برون دینی و با توجه به دیدگاه‌های گوناگون و گاهی متضاد درباره چگونگی استفاده از محیط زیست این شبهات را پاسخ داده، اثبات می‌کنیم جدایی و فاصله گرفتن از ارزش‌های دینی این بحران را باعث شده است.
در نگاه ادیان و به‌ویژه اسلام، منابع طبیعی و سایر مواهب خداوند برای استفاده همگان آفریده شده است و محیط زیست مورد احترام شریعت قرار دارد و با تقویت مبانی دینی فردی و نهادهای اجتماعی مانند امر به معروف و نهی از منکر محیط زیست حفظ خواهد شد.
واژگان کلیدی: منابع زیست‌محیطی، احیا ، حیازت، بهره‌برداری ، محیط زیست، ‌عدالت بین نسلی،‌ توسعه پایدار، رابطه دنیا و آخرت، تسخیر.

 

>>>

 

محور : اقتصاد اسلامی


سعید فراهانی‌فرد*
چکیده
محيط سالم براى زندگى يكى از نعمت‏هاى الاهى و از امور مورد توجه مردم است. اقتصاد نو در انديشه رشد مداوم اقتصادى اقدام به استفاده گسترده از منابع زیست‌ محیطی کرده که در بسیاری از موارد با تخريب آن‌ها و آسیب‌رساندن به محیط زیست همراه بود.
به تدريج ظهور و گسترش بحران‌هاى زيست محيطى كه دامنه آن افزون بر انسان، جانوران و گياهان را نيز در بر گرفته است، سبب شد جوامع انسانى به اين مسأله توجه بيشترى کنند.
یکی از ابعاد مهم توجه به این مسأله نگاه از منظر دینی است. از این نگاه دو دیدگاه متناقض وجود دارد. عده‌ای بحران حاضر را ناشی از فاصله گرفتن از آموزه‌های ادیان دانسته و راه‌حلّ را در افزایش زمینه‌های تربیت دینی و اخلاقی می‌دانند. عده‌ای دیگر با نگاه سکولار و با اتخاذ موضعی متضاد مشکل را در آموزه‌های دینی جسته، و آ‌ن‌ها را در بحران مؤثر دانسته‌اند.
دلبستگی نداشتن به دنیا، مسلط‌شدن بر طبیعت از جانب خداوند و تجویز استفاده بدون حد از منابع طبیعی از مواردی است که به اعتقاد اینان، ‌سبب ناپایداری توسعه شده است.
در این مقاله، نگاه درون دینی و با استفاده از قرآن و روایات،‌ و با نگاه برون دینی و با توجه به دیدگاه‌های گوناگون و گاهی متضاد درباره چگونگی استفاده از محیط زیست این شبهات را پاسخ داده، اثبات می‌کنیم جدایی و فاصله گرفتن از ارزش‌های دینی این بحران را باعث شده است.
در نگاه ادیان و به‌ویژه اسلام، منابع طبیعی و سایر مواهب خداوند برای استفاده همگان آفریده شده است و محیط زیست مورد احترام شریعت قرار دارد و با تقویت مبانی دینی فردی و نهادهای اجتماعی مانند امر به معروف و نهی از منکر محیط زیست حفظ خواهد شد.
واژگان کلیدی: منابع زیست‌محیطی، احیا ، حیازت، بهره‌برداری ، محیط زیست، ‌عدالت بین نسلی،‌ توسعه پایدار، رابطه دنیا و آخرت، تسخیر.

مقدمه
بدون شك، داشتن محيطى سالم براى زندگى يكى از نعمت‏هاى الاهى و از امور مورد توجه مردم است. در گذشته نزدیک، به جهت این‌که مسأله آلودگى هوا جدى مطرح نبود و آدميان از نعمت محيطى پاك بهره‌مند بودند و طبيعت مورد تهاجم بي‌رحمانه داعيه‏داران رشد و ترقى واقع نشده بود، خطر آلودگى محيط زيست توجه بسیاری را معطوف خود نكرده بود.
انسان از بدو خلقت خويش با تمام وجود از طبيعت هراس داشت؛ خطر جانوران درنده، خطر آب و هواى نامساعد و خطر محيط زيست وحشى؛ اما همين طبيعت ضروريات زندگى او و از جمله غذاى گياهى يا جانورى را به وى ارزانى مى‏داشت؛ سپس انسان ماهر، به يارى انديشه و به كمك ابزار، خود را براى رويارويى با خطرها آماده كرد و به مهار عوامل طبيعى و رام‌کردن آن‏ها و سرانجام بهره‏كشى از آن‏ها در جهت منافع خود پرداخت. انسان‏ها با اتحاد و بذل كوشش‏هاى مشترك توانستند جنگل‏ها را به‌صورت زمين‏هاى آباد و قابل كشت و زرع درآورده، مسير جريان آب رودخانه‏ها را تغيير داده، به ساختن بناها و آثار غول‌آسا و عظيم مانند اهرام مصر اقدام كنند. با اين حال، تمام اين اقدام‌ها به همان اندازه كه جمعيت بشرى تابع نوسان‏ها و نشيب و فرازهاى برخاسته از رويدادها، جنگل‏ها، بيمارى‏هاى مسرى يا بلاهاى عظيم طبيعى است، محدود مى‏ماند.
انقلاب صنعتى، همراه با پيشرفت‏هاى علمى، فنى و پزشكى اوضاع را دگرگون ساخت. از سده هجدهم، عواملى چون افزايش و گسترش كشاورزى، انفجار جمعيت، دگرگونى‏ها را سرعت بخشيدند. انسان، بى‏شمارتر از هميشه، به راه‏ها و وسایل پيشرفته‏ترى مجهز شد كه در راه جاه طلبى‏ها و بلندپروازى‏هاى وى براى چيرگى بر نيروهاى طبيعت و توليد به‌كار مى‏رفت.
اقتصاد نو بر اثر جنون آزمندى برگرفته از انديشه رشد مداوم اقتصادى، در صدد كشف تكنيك‏هاى بهره‌بردارى همراه با تخريب هرچه بيشتر از منابع طبيعى برآمد و انسان اقتصادى در اين عرصه بر اين باور بود كه مى‏تواند از ذخاير و منابعى كه طبيعت به وى ارزانى داشته، جاودانه استفاده كند.
به‌تدريج ظهور و گسترش بحران‌هاى زيست محيطى كه دامنه آن افزون بر انسان، جانوران و گياهان را نيز در بر گرفته است، همانند از بين‌رفتن جنگل‏ها، آلودگى آب‌هاى سطحى و زيرزمينى و در پی آن مرگ و مير فزاينده حيوانات آبزى، تخريب لايه ازن و باران‏هاى اسيدى و ... سبب شده جوامع انسانى به اين مسأله توجه بيشترى کنند. در حال حاضر بيش از 230 پيمان بين المللى زيست‏محيطى وجود دارد كه اكثر آن‏ها طى سى سال گذشته منعقد شده‏اند؛ اما درست اجرا نشدن اين پيمان‏ها و سهل‏انگارى مجريان سبب شده اين پيمان‏ها تأثير قابل توجهى نداشته باشند.
یکی از ابعاد مهم توجه به این مسأله نگاه از منظر دینی است. از این نگاه دو دیدگاه متناقض وجود دارد. عده‌ای بحران حاضر را ناشی از فاصله‌گرفتن از آموزه‌های ادیان، و راه‌حلّ را در افزایش زمینه‌های تربیت دینی و اخلاقی می‌دانند. عده‌ای دیگر با نگاه سکولار و با اتخاذ موضعی متضاد، مشکل را در آموزه‌های دینی جسته، و آ‌ن‌ها را در بحران مؤثر دانسته‌اند.
دلبستگی نداشتن به دنیا، و مسلط‌شدن بر طبیعت از جانب خداوند از مواردی است که به اعتقاد اینان، ‌سبب ناپایداری توسعه شده است. همچنین تجویز استفاده بدون حد از منابع طبیعی نیز به این مشکل دامن زده است. برخی نیز سکوت مجامع دینی را نسبت به تخریب محیط زیست مورد انتقاد قرار داده‌اند.
در این مقاله، ‌ابتدا این شبهات را مطرح کرده و با نگاه درون دینی و با استفاده از قرآن و روایات،‌ این شبهات را پاسخ داده؛ سپس با نگاه برون دینی و با مطالعه دیدگاه‌های مربوط به محیط زیست مشاهده می‌کنیم که بین کسانی که این مسأله را با نگاه غیردینی مطالعه کرده‌اند دیدگاه‌های گوناگون و گاهی متضاد درباره چگونگی استفاده از محیط زیست وجود دارد که از نگرش فلسفی و اعتقادی آنان به انسان و هستی ناشی می‌شود.
شبهات بوم‌شناسان سکولار
در مقدمه اشاره کردیم که برخی از دانشمندان اقتصاد محیط زیست،‌ با فرافکنی در صدد برآمده‌اند که بحران زیست‌محیطی را به‌ آموزه‌های دینی نسبت داده، ادعا می‌کنند: اعتقاد دین‌باوران سبب تهی‌سازی و تخریب منابع زیست‌ محیطی شده، انگیزه آنان را برای سالم‌سازی محیط پیرامون تضعیف می‌کند. مهم‌ترین این چالش‌ها به‌نظر اینان عبارتند از:
1. تسخیر
براساس اعتقاد دین‌باوران، خداوند متعالی جهان هستی را در خدمت انسان و کارگزار او آفریده، و آن را فرمانبردار انسان قرار داده است تا بتواند به راحتی از آن استفاده کند. برخی از زیست‌شناسان این اعتقاد را که کمابیش در اعتقاد مسیحیان و مسلمانان وجود دارد، از عوامل تخریب محیط زیست دانسته، معتقدند با سلطه‌ای که انسان از طرف خداوند بر طبیعت یافته می‌تواند هرگونه بخواهد در طبیعت تصرف کند و چنین تصرفی از بین رفتن طبیت و محیط زیست را به‌دنبال دارد. وايت جونیور (White, Jr) بحران محيط زيست را ريشه در سلطه‌اي مي‌داند كه كتاب مقدس بر روي زمين به انسان عطا كرده است. غرور این باور انسان‌مدارانه، این اجازه دینی را به انسان‌ها داده که طبیعت را کنترل، و از آن سوء استفاده کنند (همان: ص 304).
2. سکوت
برخی از دانشمندان، اعتراض خود را بر مجامع دینی از این زاویه که این مجامع در مقابل این بحران سکوت اختیار کرد‌ه‌اند، بیان می‌دارند. متون کلاسیک سنت‌های دینی مطالب مهم کمی درباره تخریب جنگل‌ها، فرسایش خاک، اتلاف منابع آب، آلودگی زمین و آب و هوا و گرم‌شدن زمین و ... دارند. افزون بر این، برخی از معلمان دینی هنوز جمعیت انسانی رو به رشد را نادیده می‌گیرند؛ چیزی که همه تهدیدهای مذکور را به میزان قابل توجهی وخیم‌تر می‌کند.
راسل ترین(Russel Train, 1990) معتقد است:
دین و الاهیات به این مشهورند که به صلاح جهان طبیعت چندان اهمیت نمی‌دهند. به لحاظ سنتی، کلیساها، کنیسه‌ها و مساجد توجه کمی به مسائل عمده زیست‌محیطی کرده‌اند. وی که بیش از سی سال است رهبری نهضتی زیست‌محیطی را به عهده دارد،‌ این را بسیار حیرت‌انگیز می‌داند که دین و الاهیات تا این حد در برابر بحران فعلی بی‌تفاوت بوده‌اند (همان: ص 300).
3. موقت‌انگاری دنیا
هات، استاد الاهیات و رئیس مرکز مطالعات علم و دین دانشگاه جرج تاون امریکا در بیان دیدگاه تعارض دین با محیط زیست، جهت‌گیری دین به سوی جهان فوق طبیعی را علت این می‌داند که برای حیات بر روی این سیاره ارزش بسیار کمی قائل باشد و به رفاه این جهان نیندیشد. ادیانی که به یک نجات بخش الاهی در آینده امیدوارند، حتی به ما اجازه می‌دهند توجه به این جهان کنونی را ترک گوییم. او با بیان این‌که این نگاه دین، اصل اساسی اخلاق زیست‌ محیطی را کنار می‌گذارد چنین می‌گوید:
يك اصل اساسي اخلاق زيست محيطي آن است كه زمين را خانه واقعي خود تلقي كنيم؛ اما دين نمي‌تواند اين جهان را به‌عنوان خانه ما بپذيرد ... . دین به ما می‌گوید ما صرفاً زائران یا مسافران روی زمین هستیم. چگونه این دیدگاه غیردنیایی می‌تواند ادعا کند که بوم‌شناسی را جدی بگیرید؟ بی‌وطنی جهانی که دین حکایت از آن دارد نمی‌تواند به اندازه کافی انرژی اخلاقی فراهم کند تا به نهضت بوم‌شناسی کمک کند (همان: ‌ص 303).
از سوی دیگر، تدین پیامبرگونه بسیاری از متدینین به آنان اجازه داده است که فکر کنند این جهان به‌سمت نابودی پیش می‌رود و بنابراین شایسته نجات‌دادن نیست (همان: ص 304).
هات در بخش دیگری از سخنان خود و در بیان موضع تلاقی دین و محیط زیست می‌گوید:
حداقل این است که اشتیاق انسان به امر ابدی، او را پیش از موعد از جامعه زمینی که به آن تعلق داریم جدا می‌سازد؛ بنابراین یک چنین جدایی دوگانه انگارانه بر تفکر دینی به‌ویژه در گذشته، غالب بوده و نتیجه ‌آوارگی کیهانی را به‌دنبال دارد ... ؛ پس به‌نظر می‌رسد ما با معمایی حلّ ناشدنی مواجهیم. از طرفی آموزه‌های دینی به ما، می‌آموزند بدون خانه (تعلق به دنیا) زندگی کنیم و از سوی دیگر اخلاق محیط زیست اقتضا دارد که ریشه‌های خود را عمیقاً در طبیعت نفوذ دهیم. آیا می‌توان این‌دو احساس را با هم جمع کرد؟ (همان: ص 311).
همچنین جان پسمور (John Passmore, 1974) فیلسوف و بوم‌شناس استرالیایی همین مطلب را با بیانی دیگر طرح می‌کند:
اگر انسان‌ها خود را ... همان‌گونه که هستند، کلاً تنها،‌ بدون آن‌که هیچ کسی جز همنوعشان آنان را یاری کنند محصولات فرایندهای طبیعی بدانند که نسبت به بقای آ‌ن‌ها به‌طور کامل بی‌تفاوتند، ‌در این‌صورت با مشکلات بوم‌شناختی خود با تمام مقتضیاتش مواجه می‌شوند. آن‌ها نه از طریق تعمیم، بلکه از طریق طرد کامل ایده قدسی به آن درک تلخ نائل می‌شوند (Passmore, 1974: p.184).
4. احیا و حیازت
یکی از شبهاتی که به‌طور عمده بر آموزه‌های اسلامی درباره استفاده از منابع زیست‌محیطی وارد می‌کنند، مسأله احیا و حیازت است. براساس برخی از روایات وارده از جانب امامان معصوم  که طبق آنان فقیهان فتوا نیز داده‌اند، هر کس زمین موات را به بهره‌برداری رساند، معدنی را استخراج کند و ... مالک آن منابع می‌شود و به لحاظ این‌که محدودیتی هم در استفاده او وجود ندارد، تهی‌سازی منبع، و تخریب محیط زیست را به‌دنبال خواهد داشت.
دیدگاه‌های مربوط به محیط زیست
حاصل این شبهات این بود که آموزه‌های دینی از عوامل مؤثر در ایجاد بحران محیط زیست بوده است یا دست کم در جهت جلوگیری از آن اقدام مؤثری انجام نداده‌اند. این در حالی است که نگرش‌های متفاوتی درباره چگونگی برخورد با مسائل زیست‌محیطی وجود دارد و طیف‌های گسترده‌ای از طرفداران افراطی محیط زیست و گروه‌های افراطی طرفدار رشد اقتصادی را تشکیل داده‌اند. بدون شک این دیدگاه‌ها متأثر از افکار فلسفی و اعتقادی درباره جهان و رویکردهای اخلاقی درباره آن است. مطالعه این دیدگاه شاهد بر این است که نگاه‌های تخریبی به محیط زیست بر گرفته از اندیشه‌های فلسفی است که با صرف‌نظر از آموزه‌های دینی و در فضایی به‌طور کامل غیردینی ایجاد شده و اتفاقاً‌ ادیان الاهی به‌ویژه در این باره دیدگاهی معتدل داشته که در بخش بعدی مقاله به آن اشاره خواهیم کرد.
دو نظام اخلاقی مهم و در عین حال متمایز، در زمینه نگرش به محیط زیست وجود دارد: فلسفه اخلاقی طبیعت‌گرا (اصالت طبیعت) و فلسفه اخلاقی انسان‌گرایی (اصالت انسان).
أ. فیلسوفان اخلاقی انسان‌گرا
در فلسفه انسان‌گرا، حقوق و تکالیف، فقط به جوهر و شخصیت وجودی انسان‌ها، چه به‌صورت فردی یا اجتماعی مربوط می‌شود. هر چند ممکن است انسان‌ها به رعایت حقوق سایر موجودات و گونه‌های حیاتی مایل باشند، سایر موجودات غیر از انسان هیچ حقوق یا مسؤولیتی ندارند (پرمن، 1382، ص 45).
انسان‌گرایان خود شامل دو مکتب فایده‌گرا و آزادی‌خواه می‌شوند. به‌رغم این‌که هر دو مکتب حق حیات را به‌طور انحصاری به انسان متعلق می‌دانند، در تفسیر مسائل و نتایج حاصل از آن‌ها اختلاف دارند. طرفداران مکتب اصالت فایده (هیوم و بنتام) نتایج حاصل از افعال انسان را فقط براساس این‌که تا چه حد در کامیابی جامعه نقش داشته‌اند، قابل ارزیابی می‌داند.
در مقابل مکتب اصالت فایده، فلسفه اخلاق آزادي خواهان حقوق انساني را ذاتاً متعلق به تك تك افراد می‌داند و معتقد است مفاهيمي نظير حقوق اجتماعي و حق جمعي و گروهي بي‌معنا است. بر این اساس، در نگاه مکتب اصالت فایده،‌ گرچه حق حیات منحصر در انسان است، به لحاظ توجه به جامعه، تا جایی که حفظ گونه‌های حیوانی و گیاهی تأمین‌کننده منافع جامعه باشد، در صدد حفظ آن بر می‌آید. در حالی که طبق مکتب آزادیخواه منافع فرد اهمیت دارد و به لحاظ این‌که افراد اغلب‌ به آینده دور خود توجه ندارند، به‌ویژه که محیط زیست نیز آثار خود را در فاصله زمانی که دورتر از یک نسل است نشان می‌دهد، انگیزه‌ای برای حفظ آن وجود ندارد (همان: ص 50).
ب. فلسفه اخلاقی طبیعت‌گرا
برعکس انسان‌گرایی، در نظام طبیعت‌گرا، امتیاز یا تقدم جوهر و شخصیت وجودی انسان، بر سایر موجودات رد شده است. اخلاق فقط با ملاحظه برخی نظام‌های طبیعی شامل اجزای حیاتی و غیرحیاتی قابل تعریف است. آلدو لئوپولد در این باره مطلبی می‌گوید که می‌توان آن را موضع بسیاری از طرفداران محیط زیست نیز دانست:
فقط چیزی حق است که گرایش به زیبایی، کمال و پایداری حیات اجتماعی داشته باشد. در غیر این‌صورت، آن چیز باطل و غیرواقعی است (آلدولئوپولد، 1949م: ص 262 به نقل از پرمن: ص 46).
واتسون (1979) یکی از نویسندگان کتاب‌های طبیعت‌گرا، اصل مورد توجه کانت مبنی بر این‌که احترام به انسان ضرورت دارد را با استفاده از اصل دیگری تحت عنوان واکنش متقابل، به حیوانات رده بالا و باهوش تسری داده است. گودپاستر (1978) با طرح این‌که تعهدهای انسان به سایر حیوانات گسترش یافته، نتیجه گرفت هر موجودی در عالم هستی جدا از زنده‌بودن دارای حقوقی است که باید از طرف دیگران رعایت شود. هانت (1980) این مسأله را به همه موجودات گسترش داد و گفت: تمام موجودات هستی اعم زنده و مرده و با روح و بدون روح دارای حقوق ذاتی هستند (همان: ص 46 - 49).
طرفداران محیط زیست که از فلسفه اخلاقی طبیعت‌گرا پیروی می‌کنند، دارای طیف‌های متفاوتی هستند که گروه افراطی آنان هرگونه تصرف در محیط زیست را منع می‌کنند.
جايگاه طبيعت و محيط زيست در نظر اديان و مذاهب
در این قسمت مسأله را از نگاه دینی بررسی می‌کنیم و به‌دنبال اثبات این مطلب هستیم که نگاه آموزه‌های دینی به‌طور عام و دین اسلام به‌طور خاص به طبیعت به‌گونه‌ای است که نه‌تنها تخریب محیط زیست را تجویز نکرده‌، بلکه با تربیت انسان در صدد رشد و بهترشدن آن برآمده است.
از آن‌جا که طبیعت و دنیای خاکی،‌ زادگاه و محل نشو و نمای انسان است، همواره مورد احترام ادیان قرار گرفته و احترام به آن به انسان نیز سفارش شده است. حتی در مواردی تأکید ادیان آسمانی بر این مسأله،‌ باعث افراط از سوی انسان‌ها شده و تکریم طبیعت به تقدیس مظاهری از آن انجامیده است و در مواردی نیز در جایگاه آفریدگار مورد پرستش قرار گرفته است به‌طوری که در اديان باستان و ميان اكثر ملل باستانى، باران، آب، رعد و برق، دريا و طوفان جايگاه ويژه‏اى داشته و در آفرينش جهان داراى نقش و تأثير بودند. از طرفی یادکردن طبیعت به زیبایی از جانب شریعت، باعث آن نشده است. در مواردی هم، از دلبستگی شدید به این کره خاکی نهی صورت گیرد و هدف نهایی انسان،‌ جای دیگر معرفی شود. زهد افراطی در برخی ادیان و عدم توجه به بعد مادی انسان در برخی ادیان شرقی نیز سبب نشده است که نسبت به اصل طبیعت و مظاهر آن بی‌توجهی صورت گیرد؛ به‌طوری که در این اديان به‌ویژه در مائوئيسم و همچنين در آيين كنفوسيوس، نوعى سرسپردگى به طبيعت و ادراك اهميت متافيزيكى آن مشاهده می‌شود. در آيين بودا هر فرد بايد هر چند سال يك‌بار درختى را در زمين بكارد و تا زمانى كه آن درخت مطمئناً بر پاى ايستد و قوام گيرد، از آن نگهدارى كند (شوماخر، 1372ش: ص 46).
در اعتقاد مصريان باستان، نيز آغاز و انتهاى عالم را آب تشكيل مى‏دهد؛ يعنى خلقت جهان از آب بوده و در پايان نيز سراسر گيتى را آب در برمى‏گيرد. در اعتقاد اينان، خداى اصلى و پرقدرتى چون «آتوم» از آب سر در مى‏آورد.
در اعتقاد سومريان «آنكى» خداى آب، نخستین خدايى است كه به آفرينش دست مى‏زند.
در اين اديان، آب، باران و عناصر همگون فقط مظهر عادى طبيعى نيستند؛ بلكه اصل و ريشه همه چيزند (تازه‌كام و شيخى، بی‌تا: ص 54).
در اديان عبرى نيز بر اهميت مظاهر طبيعى به‌ویژه آب تأكيد رفته است. از جمله در سفر آفرينش تورات آمده است:
در ابتدا خدا آسمان‏ها و زمين را آفريد. زمين تهى و باير بود و تاريكى بر روى لجه، و روح خدا سطح آب‌ها را فرو گرفت ... . خدا گفت: فلكى باشد در ميان آب‌ها و آب‌ها را از آب‌ها جدا كند. خدا فلك را ساخت و آب‌هاى زير فلك را از آب‌هاى بالاى فلك جدا كرد و چنين شد (كتاب مقدس، سفر پيدايش، باب 10، ش 1).
در فصل ديگرى از كتاب مقدس از تسبيح‌كردن و عبادت آسمان‏ها، آب، آتش، تگرگ، برف، مه، باد تند و نهنگان و جميع لجه‏ها ياد کرده است (همان: سفر مزامير، باب 104، ش 3- 25).
اکنون نیز اعتقادات مذهبى نقش مهمى در روند اجرايى مديريت زيست محيطى بازى مى‏كنند؛ به‌طور مثال در پاره‏اى از كشورها بعضى از پارك‏هاى ملّی كه اغلب باقی‌مانده از جنگل‏هاى پیشین هستند، مقدس شمرده مى‏شوند یا در مواردی، اكولوژيست‏هاى غيرمسيحى، براى ايجاد دگرگونى در شعور انسان از طبيعت الهام ‏مى‏گیرند به این‌صورت كه آن‏ها را به رعايت حرمت طبيعت تشويق می‌کنند.
جایگاه و اهمیت محیط زیست در اسلام
دين اسلام كه همواره در آموزه‌های نورانى خويش مطابق با فطرت آدميان راه وسط را در پيش گرفته، در برخورد با طبيعت و مواهب طبيعى نيز نه آنچنان دست انسان را باز گذاشته است تا هر نوع تصرفى بخواهد در آن‌ها بكند و به بهاى نابودى اين نعمت‏هاى خدادادى، زندگى خود را اداره كند و تجمل بخشد و نه اجازه مى‏دهد بشر طبيعت را به‌علت عظمت آن، خداى خويش دانسته و در مقابل آن به سجده بيفتد و هيچ‌گونه تصرفى در آن نکند و صرفاً به ديده تقديس به آن بنگرد؛ بلكه در عين این‌که فرموده است ما همه جهان را براى آسايش انسان و مسخر و فرمانبردار او آفريده‏ايم، از طرف ديگر آن‏ها را موجوداتى فاقد روح ندانسته؛ بلكه آيه و كلمه خداوند و موجوداتى داراى شعور نسبى كه تسبيح‏گوى خداوند هستند، معرفى كرده و براى همه آن‌ها اعم از حيوان و گياه حقوقى در نظر گرفته، انسان‏ها را به رعايت آن حدود و حقوق دعوت می‌كند و به منظور نشان‌دادن عظمتشان به آنان سوگند خورده است. در نگاه قرآن، جهان مظهر زیبایی و مورد ستایش خداوند است. تمام اجزای هستی هماهنگ و بدون نقص است و در هیچ‌یک از گونه‌های گیاهی و حیوانی در چرخه محیط زیست بیهوده آفریده نشده است.
سخن قرآن در جایگاه كتاب مقدس، متوجه کلّ جهان اعم از انسان، جانوران و گیاهان است. قرآن مرزبندي قاطعي ميان امر طبيعي و فوق طبيعي يا میان عالم انساني و عالم طبيعي ترسيم نمي‌كند.
انسانی كه پروده قرآن است، از لحاظ اعتقادی و اخلاقی به‌گونه‌ای تربیت می‌شود که عالم طبیعي را دشمني طبيعي نمي‌شمارد كه بايد بر آن چيرگي يافت؛ بلكه به‌صورت جزء مكمل جهان ديني انسان به آن مي‌نگرد كه در حيات زميني‌اش و به يك معنا حتي در سرنوشت نهايي او هم شريك است.
در جهان‌بینی او، انسان نماینده خدا در روی زمین بوده و زمین و سایر مواهب طبیعی، امانتی در دست او است که در مسیر هدایتش از آن‌ها استفاده کند و به‌طور مسلّم، تخریب محیط یا تضییع حقوق دیگران با هدایت او سازگاری ندارد. به‌رغم این‌که هدف نهایی او ساختن آخرت است، این مهم از طریق دنیای آبادان صورت می‌گیرد. همچنین هرگونه ظلم به موجودات خداوند اعم از انسان‌ها یا جانوران و گیاهان ناسپاسی خداوند شمرده می‌شود که انسان معتقد به مبدأ و معاد از آن گریزان است.
این‌ آموزه‌های اعتقادی با مسائل ارزشی و اخلاقی قرین شده و با اصول فقهی ضمانت اجرا یافته است.*
 ... در نتيجه اين نگرش به طبيعت كه حدود و ثغور آن در قرآن تعيين شده و در حديث و سنت پيامبر مورد تأكيد قرار گرفته است، مسلمانان هميشه به طبيعت عشق مي‌ورزيده‌اند؛ طبيعتي كه بازتابي از واقعيات بهشتي در اين عالم پايين است. سعدي شاعر ايراني اين بیت مشهور را سروده است:
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست        عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
(نصر، 1379: ص 216)
دست‌پروده چنین مکتبی هیچ‌گاه درصدد تخریب آنچه به آن عشق می‌ورزد، نخواهد بود.
انسان در سایه ایمان خود، تکبر، حرص و طمع خود و بی‌عدالتی را درمان می‌کند؛ چیزی‌ که سبب می‌شود فقیران جنگل‌ها را قطع کرده و زمین‌های خود را آلوده تا بتوانند به بقای خود ادامه دهند. او نسبت به زیبایی‌های خلقت دائم شکرگزار بوده و فراتر از هر چیز شفقت و مهربانی را نه فقط برای همنوعان خود، بلکه برای حیوانات و سایر موجودات زنده در خود تقویت می‌کند.
توجه به مبانی اعتقادی، فقهی و اخلاقی مکتب اسلام کنار توجه به نوع خاص نگاه آن به مظاهر طبیعی پاسخ به چالش‌های مطرح شده در ابتدای مقاله را سهل می‌سازد.**
راهکارهای حفظ محیط زیست در اسلام
جهت‌گیری اسلام در آفرینش انسان این است که خداگونه شود و همه زمینه‌های لازم اعم از عقل و فطرت در جایگاه رسول باطنی کنار پیامبران به همراه کتاب راهنمای زندگی را در اختیار او گذاشته و از جمله به او سفارش کرده امانتی را که به‌صورت ابزاری در جهت تکامل او در اختیارش نهاده شده به خوبی حفظ کند.
هرگاه آدميان به اين آموزه‌ها گوش جان سپرده، عمل كنند و راه و رسم بندگى و خليفةاللهى را بپمايند و با امانتى كه خداوند در اختيارشان قرار داده، براساس رهنمودهاى ارائه شده از جانب دين عمل کنند، مشكلات فراوان زيست محيطى كه اكنون با آن مواجه هستيم رخت بر مى‏بندد؛ برای مثال، هرگاه انسان‌ها حقوق یک‌دیگر را رعايت كنند، در بهره‏بردارى از مواهب طبيعت راه اعتدال را پيش گرفته، دست از زياده‏طلبى، حرص و آز، اسراف و اتلاف بردارند، در این‌صورت همين دنياى خود را بهشت مى‏يابند؛ با وجود این، افزون بر این‌که جهت‏گيرى اديان الاهى رسيدن انسان به نقطه اوج كمال و انسانيت است، براى پرهيز از غير واقع‏گرايى، راهكارهايى در متن دين ديده شده تا جوامع در هر سطحى از ايمان به خداوند و عامل به فرمان‌ها و رهنمودهاى دينى باشند بتوانند محيطى به نسبت سالم داشته، از تجاوز انسان‏هاى متخلف جلوگيرى كنند.
آموزه‌های الاهى در این زمینه، به‌طور معمول داراى دو چهره‏اند: برخى از آن‌ها به منظور حفظ حداقل‏هاى لازم، به‌صورت تكاليف الزامى تشريع شده و حتى سازوکارهايى نيز براى ضمانت اجراى آن‌ها پيش‏بينى شده است. دسته ديگر با عنوان رهنمودهاى اخلاقى و به منظور حركت به سوى جامعه مطلوب خداوند طراحى شده‏اند. از جهت دیگر نیز بعضی از آموزه‌ها با نگاه فردی و تعیین وظیفه فرد بوده و بعضی نیز با نگاه کلان و از دید اجتماعی بیان شده است.
1. آموزه‌های فردی
أ. تکالیف الزامی
برخى از تكاليف الزامى كه از آيات و روايات و نیز قواعد فقهى استفاده می‌شود عبارتند از:
یک. پرهیز از ظلم
براساس قاعده عدالت، بايد در رفتارهاى خود درباره محيط زيست از هرگونه ستم و تعدى به انسان‏هاى ديگر (اعم از نسل موجود يا نسل‏هاى آينده) بپرهيزيم و شكى نيست كه هر فعاليتى كه به‌نحوى آلودگى محيط زيست را به‌دنبال داشته باشد، از مصاديق بارز ظلم به‌شمار می‌رود.
دو. پرهیز از ضرر رسانى و اتلاف منابع عمومى
برخى از افراد و بنگاه‏هاى اقتصادى براى بيشينه‌كردن سود خود، ممكن است به تخريب محيط زيست اقدام کنند. آلوده‌ساختن هوا، آب درياها و رودخانه‏ها، فعاليت‏هاى تأثيرگذار بر لايه ازن از مصاديق تخريب طبيعت هستند و در پی آن پيامدهاى ديگرى چون كوتاه‌شدن عمر انسان، شيوع بيمارى‏ها به‌ویژه بيمارى‏هاى پوستى، از بين‌رفتن برخى از گونه‏هاى گياهى و حيوانى را به‌دنبال خواهد داشت، و طبق قاعده لاضرر، قاعده اتلاف و تسبيب، مسبب اين پيامدها گناهكار بوده، از نظر حكم وضعى نيز ضامن است.
سه. پرهیز از اسراف
گرچه مصادیق بارز اسراف،‌ کمّی بوده و بیشتر استفاده بیش از حد منابع طبیعی را شامل می‌شود، تخریب محیط زیست، آلوده‌کردن آب‌ها و هوا و سایر مصادیق آلودگی،‌ به‌سبب این‌که بهره‌مندی انسان از این منابع را کاهش داده، حکم اسراف را داشته و حرام است.
چهار. نهی از فساد روی زمین
خداوند متعالی ضمن تأكيد بر این‌که نظام هستى براساس صلاح آفريده شده، در موارد متعددى از ايجاد فساد در اين نظام نهى مى‏فرمايد:
لاتفسدوا فى الارض بعد اصلاحها ( اعراف (7)، 56).
همچنین مصداق بارز مفسدان روی زمین را کسانی می‌داند که آن را تخریب می‌کنند، و کشت و نسل را نابود می‌‌کنند:
وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ (بقره (2)، 205).
و چون برگردد [يا رياستى يابد‏]‏ می‌كوشد كه در زمين فساد و كِشت و نسل را نابود کند، و خداوند تباهكارى را دوست ندارد.
تمام کسانی که به شکل‌های گوناگون امکان استفاده از زمین را از بین برده یا با آلوده‌‌کردن هوا، اسراف در مصرف منابع و ... زمینه نابودی نسل‌های آینده را فراهم می‌کنند، مشمول این آیه خواهند شد.
در آیه دیگر، ‌خداوند متعالی كسانى را كه به تخريب مظاهر زيبايى خداوند دست زده، نظام باشكوه آفرينش را به آلودگى تباه مى‏كنند، مورد نكوهش قرار مى‏دهد و نارسايى‏ها و مشكلات روى زمين را ناشى از اعمال انسان‏هاى فاسد قلمداد مى‏كند:
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (روم (30)، 41).
لحن شدیدی که در این آیات درباره افراد مفسد و تخریب‌گر وارد شده، از شدت توجهی حکایت دارد که خداوند به حفظ محیط زیست به‌صورت ظرف رشد و تکامل انسان دارد. هدف اصلی از خلقت جهان هستی،‌ انسان بوده است و این‌که او در راه تعالی خود هیچ‌گونه نقصانی نداشته باشد.
ب. رهنمودهای تشویقی (اخلاقی)
همان‌طور که در مقدمه این بحث نیز اشاره شد،‌ اصل اولیه اسلام بر این قرار گرفته که با تربیت انسان، خود او را به نگهداری از محل زندگی خود وادارد و اتفاقاً ‌چنین روش‌هایی در عمل بهتر جواب داده است؛ به همین جهت، آیات و روایات فراوانی با این نگرش وجود دارد که به بعضی از آن‌ها از باب نمونه اشاره می‌کنیم.
یک. خداوند انسان را در جایگاه نماینده و جانشين (وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً) و امانتدار خود معرفى کرده (بقره (2)، 30) و اسباب خلافت را با تعليم اسماى حسناى خود برايش فراهم آورده (وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا) (بقره (2)، 31) و ضمن آن از او خواسته تا به آبادى امانتى كه در به او سپرده شده يعنى زمين و مظاهر آن بپردازد و آن را از هرگونه گزند و تباهى بازدارد (هُوَ أَنشَأَكُمْ مِنْ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا) (هود (119)، 61).
دو. روایات فراوانی درباره تأکید دین بر نظافت (اعم از نظافت شخصی، منزل و محیط) وارد شده و حتی از اصول و نشانه‌های ایمان دانسته شده است. افزون بر این، خداوند عبادات خود را نیز با نظافت قرین ساخته است. وضو و غسل که مسلمانان به آن رهنمود شده‌اند، به نظافت تعلیل شده است (مجلسی، 1403ق: ج 63،‌ ص 364؛ ج 78،‌ ص 2). همچنین در روايتى از امام صادق ، آمده:
لاتطيب السكنى إلا بثلاث الهواء الطيب و الماء الغزير العذب و الأرض الخواره (همان: ج 75، ص 234).
زندگى بدون داشتن سه چيز بر انسان گوارا نیست: هواى تميز، آب فراوان و گوارا و زمين حاصلخيز.
روشن است كه موارد پیشین از مصاديق بارز محيط زيست سالم و در نتيجه داشتن زندگى با نشاط است.
سه. در روایات فراوانی به حفظ راه‌ها، آب‌ها و سایر اماکن عمومی توجه داده، و از هرگونه آسیب‌رساندن به این ثروت‌ها نهی شده و از کسانی که در این راه می‌کوشند، تمجید شده است؛ چنان‌که براساس روايت پيامبر اكرم  هر كس از راه مسلمانان، چيزى را كه باعث رنجش رهگذران است برطرف كند، خداوند اجر خواندن 400 آيه از قرآن را براى او ثبت مى‏كند.
قَالَ رَسُولُ اللَّه : مَنْ أَمَاطَ عَنْ طَرِيقِ الْمُسْلِمِينَ مَا يُؤْذِيهِمْ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ أَجْرَ قِرَاءَةِ أَرْبَعِمِائَةِ آيَةٍ کلّ حَرْفٍ مِنْهَا بِعَشْرِ حَسَنَاتٍ (نوری،‌ 1409ق: ج 12، باب 19 از ابواب فعل المعروف، ح 3 ص 385)؛
به همين جهت امام سجاد  هرگاه كلوخى را در راه مى‏ديدند، از مركب پياده شده، آن از سر راه برمى‏داشت.
عَنْ أَبِي‌عَبْدِاللَّهِ  قَالَ: لَقَدْ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ  يَمُرُّ عَلَى الْمَدَرَةِ فِي وَسَطِ الطَّرِيقِ فَيَنْزِلُ عَنْ دَابَّتِهِ حَتَّى يُنَحِّيَهَا بِيَدِهِ عَنِ الطَّرِيقِ‏ (همان: ح 4).
از آن طرف کسانی که مسیر مردم را آلوده کرده یا مانعی در آن ایجاد می‌کنند، سرزنش شده‌اند. رسول گرامى اسلام  فرموده:
ثَلَاثٌ مَلْعُونٌ مَنْ فَعَلَهُنَّ: الْمُتَغَوِّطُ فِي ظِلِّ النُّزَّالِ وَ الْمَانِعُ الْمَاءَ الْمُنْتَابَ وَ سَادُّ الطَّرِيقِ الْمَسْلُوكِ (حرّ عاملی، 1409ق: ج 1، ص 325).
سه گروهند كه در اثر كار خود مورد لعنت خداوند قرار مى‏گيرند: أ. كسانى كه اماكن عمومى، سايه‏بان‏ها و محل پياده‌شدن مسافران را آلوده كنند؛ ب. كسانى كه آب عمومى (آب نوبتى) را غصب كنند؛ ج. كسانى كه سد معبر كرده، مانع عبور عابران شوند.
در روایت دیگری، امام صادق  از قول پدرانش از پیامبر خدا نقل می‌کند:
قَالَ نَهَى رَسُولُ اللَّهِ  أَنْ يُتَغَوَّطَ عَلَى شَفِيرِ بِئْرِ مَاءٍ يُسْتَعْذَبُ مِنْهَا أَوْ نَهَرٍ يُسْتَعْذَبُ أَوْ تَحْتَ شَجَرَةٍ فِيهَا ثَمَرَتُهَا (همان).
پیامبر اکرم  از قضای حاجت در کنار چاه آب آشامیدنی، نهر آب یا زیر درخت میوه نهی کردند.
همه این‌ها بر اهتمام دین بر پاکیزگی محیط زندگی و حفظ آن از هرگونه آلودگی دلالت دارد؛ حتی در مواردی، کارهایی از این قبیل ضمان‌آور دانسته شده است؛ از جمله امام صادق  مى‏فرمايد:
من اخرج ميزاباً او كنيفاً او اوتد وتداً او اوثق دابة او حفر شيئاً فى طريق المسلمين فاصاب فعطب فهو له ضامن (همان: ج 29، ص 245).
هر كس ناودان يا گودال يا چاهى در راه مسلمانان ايجاد كند يا ميخى در جایى بكوبد يا حيوانى را در جايى ببندد و كسى در اثر برخورد با آن صدمه ببيند، ضامن آن است.
چهار. در روایات بسیاری مسلمانان تشویق به درختکاری، زراعت و سایر فعالیت‌هایی که به‌نحوی در طراوت و سرسبزی محیط مؤثرند،‌ شده‌اند؛ از جمله در روایتی از پیامبر اکرم  آمده است:
مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْساً أَوْ يَزْرَعُ زَرْعاً فَيَأْكُلُ مِنْهُ إِنْسَانٌ أَوْ طَيْرٌ أَوْ بَهِيمَةٌ إِلَّا كَانَتْ لَهُ بِهِ صَدَقَةً (نوري، 1409ق: ج 13، ص 460، ‌ح 3).
مسلماني كه نهالي بكارد يا زراعتي به‏عمل آرد و از آن انسان، پرنده، یا حیوانی استفاده كند، در نامة اعمال او ثواب صدقه نوشته مي‏شود و نیز فرموده است: کسی که درخت میوه‌ای بکارد، خداوند به اندازه ثمر آن به او اجر می‌دهد.
مَنْ غَرْسَ غَرْساً فَأَثْمَرَ أَعْطَاهُ اللَّهُ مِنَ الْأَجْرِ قَدْرَ مَا يَخْرُجُ مِنَ الثَّمَرَةِ (همان: ‌ح 4).
امام صادق  زراعت و کشاورزی را از محبوب‌ترین اعمال دانسته و فرموده است که تمام پیامبران غیر از ادریس که شغل خیاطی داشت،‌ کشاورز بودند.
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد  أَنَّهُ قَالَ مَا فِي الْأَعْمَالِ شَيْ‏ءٌ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنَ الزِّرَاعَةِ وَ مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيّاً إِلَّا زَرَّاعاً إِلَّا إِدْرِيسَ  فَإِنَّهُ كَانَ خَيَّاطاً (همان: ص 461، ‌ح 3).
پنج. احترام به محيط زيست و انواع گونه‏هاى جانورى و گياهى در مناسك حج و در حرم امن الاهی: به مسلمانان يادآورى مى‏شود که شكار صيد و قطع درختان و گياهان در حالت احرام از محرمات است و در صورتى كه حاجى مرتكب آن شود، بايد كفاره بپردازد و نكته قابل توجه اين است كه كفاره تمام محرمات احرام مبتنى بر تعمد و قصد است؛ در حالى كه برای صيد حتى در صورت عدم توجه نيز بايد كفاره بدهد.
شش. نهادینه‌ساختن فرهنگ آینده‌نگری و خروج از پیله خودنگری، در روایات و نیز آموزه‌های فقهی فراوان به چشم می‌خورد. روایاتی که انسان‌ها را به آبادی زمین تشویق می‌کند؛ تشویق به ارث باقی گذاشتن و به فکر آینده فرزندان بودن؛ تشویق به وقف و صدقات جاریه از این قبیل هستند. به‌طور طبیعی، چنین فرهنگی، تدبیر برای آینده محیط زیست را نیز به همراه دارد.
در روایتی از پیامبر اکرم  تشویق به آینده‌نگری به خوبی ترسیم شده است حضرت فرموده است:
اِنْ قَامَتِ السَّاعَةُ وَ فِي يَدِ أَحَدِكُمُ الْفَسِيلَةُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَةُ حَتَّى يَغْرِسَهَا فَلْيَغْرِسْهَا (همان: ح 5).
هرگاه نهال خرما جهت كاشتن در دستتان بود و قيامت برپا شد، اگر قادر بر كاشت آن تا وقوع قيامت بوديد، آن ‌را بكاريد.
2. آموزه‌های اجتماعی
دین اسلام، مکتبی اجتماعی است و بخش قابل توجهی از آموزه‌های آن نیز با نگاه کلان و قرار داشتن فرد در اجتماع تشریع شده است. مهم‌ترین فلسفه دولت اسلامی و این‌که پیامبر اسلام  خود در نخستین فرصت به تشکیل دولت اقدام کرد، احکام اجتماعی اسلام است. درباره مسأله محیط زیست نیز‌ خداوند متعالی به احکام فردی بسنده نکرده و برای این‌که این تحقق هدف، تضمین بیشتری داشته باشد، در قالب احکام اجتماعی نیز راهکارهایی را ارائه کرده است.
یک. نهاد امر به معروف و نهی از منکر
آنچه از مذاق شارع استنباط می‌شود، این است که بسیاری از اهداف اجتماعی،‌ در مرحله اول از طریق خود مردم صورت گیرد و ضمانت اجرای آن‌ها نیز خودشان باشد. تأسیس نهاد امر به معروف و نهی از منکر یا نهاد حسبه و قرار‌دادن آن کنار نماز و روزه و ... و در جایگاه یکی از فروع دین، شاهد بر اهتمام مکتب بر این فرایند است. در قرآن آیات بسیاری درباره این نهاد وجود دارد و روایات نیز درباره آن فراوان سخن گفته‌اند.
در زمینة مسأله مورد بحث، به لحاظ این‌که عموم مردم خود را در آن سهیم می‌دانند، انگیزه فراوان برای انجام این فریضه وجود دارد و نوعی نظارت عمومی بر چگونگی استفاده از منابع و حفظ محیط را فراهم می‌کند.
دو. پیش‌بینی دولت مقتدر
دولت در نظام اسلامی،‌ دارای جایگاه منیعی است؛ اختیارات فراوانی دارد و در مقابل، وظایف سنگینی نیز بر دوش او است. مهم‌ترین اختیار دولت در مسأله مورد بحث، این است که بسیاری از منابع طبیعی در مالکیت یا تحت نظارت او قرار دارد. این بدان معنا نیست که خود او تصدی بهره‌برداری از منابع را در اختیار گیرد.
دولت براساس اصل رفاه عمومى و به لحاظ این‌که داشتن محيطى پاكيزه از ضرورترين امور در رفاه است، وظیفه دارد زمينه انجام اين مهم را فراهم آورد؛ بنابراين، يكى از اصول محورى در تمام فعاليت‏هايش پرهیز از آلوده‏سازى محيط در حد امكان است و كنار آن نيز مكان‏هايى را مانند گردشگاه‏ها، جنگل‏ها و پارك‏ها به منظور تفريح و آسايش مردم اختصاص داده و آن‏ها را از هر نوع آلودگى حفظ کند. همچنين در واگذارى منابع طبيعى جهت فعاليت بخش خصوصى همواره اصل حفاظت از محيط مطمح نظر بوده و با نظارت‏هاى مستمر و تنظيم ابزارهاى اجرايى مؤثر در انجام آن بکوشد. همچنين در جایگاه مدافع از حقوق همه مردم و جلوگيرى از ضرر رساندن به آن‏ها، ساير فعاليت‏هاى بخش خصوصى را همواره مورد نظارت دقيق قرار دهد.
به جهت این‌که توجه به محيط زيست در فرهنگ دينى نيز پشتوانه غنى دارد، يكى از مؤثرترين روش‏ها، فرهنگ‌سازى در اين زمينه و محسوس‌كردن تهديدهای جدى ناشى از تخريب منابع براى مردم است؛ به‌گونه‏اى كه خود مردم در اين جهت پيشگام شوند و حفاظت از محیط زیست به‌صورت فرهنگ عمومی درآید. در این‌صورت، مردم افزون بر این‌که رفتار خود را طبق اين فرهنگ شكل مى‏دهند، به رفتار ديگران نيز بى‏توجه نخواهند بود. در اين زمینه همچنين تقويت فرهنگ امر به معروف و نهى از منكر و استفاده از پتانسیل قوی آن ضرورت دارد.
جهت‌دادن درست به الگوى مصرف و پرهيز جدى از اسراف‏ها و ريخت و پاش‏ها در سطح خرد و كلان، يكى از محورهاى جدى در مديريت صحيح منابع زيست‏محيطى و پرهيز از آلوده‏سازى محيط است؛ زيرا بيشترين تهديدى كه وجود دارد، از ناحيه سرطان مصرف‏گرايى است كه به سرعت سلول‏هاى پيكر طبيعت را از بين مى‏برد.
رفتار دولت و دولتمردان كنار سياست‏گذارى‏هاى درست و جلب اعتماد مردم نيز يكى ديگر از محورهاى مورد تأكيد است؛ زيرا تا وقتى مردم بين رفتار دولتمردان و سياست‏هاى آنان هماهنگى نبينند، اعتمادشان جلب نمی‌شود و بهترين راهكارها هم مؤثر نخواهد افتد.
در اين جهت دولت بايد بکوشد فن‌آوری تميز را در واحدهاى تحت پوشش خود گسترش داده، از ابزارهاى اقتصادى نيز به‌ویژه ماليات و یارانه در جهت تشويق بخش خصوصى به اين كار استفاده کند. شفاف‌بودن موارد مصرف ماليات‏ها و جريمه‏هايى كه به اين منظور جمع‏آورى مى‏شود، در جلب اعتماد مردم و همدلى آنان مؤثر است.
 
نتیجه‌گیری (پاسخ شبهات)
بررسی شبهات طرح شده و نیز مطالعه دیدگاه‌های گوناگون درباره محیط زیست اعم دیدگاه مکاتب و ادیان یا نظریات فلسفی غیردینی، و نگاهی تاریخی و تحلیلی به علل پیدایی بحران، ما را به این نتیجه می‌رساند که بحران ایجاد شده به‌طور عمده از فاصله‌گرفتن انسان از باورهای دینی ناشی می‌شود و راه‌حلّ بحران زیست‌محیطی فقط از درمان بیماری معنوی انسان جدید و بازیابی عالم معنا به‌دست می‌آید. با تقویت ایمان افراد جامعه، انگیزه‌های نوع‌دوستانه و نیز احترام به‌گونه‌های گیاهی و حیوانی بین آنان زیاد می‌شود و قوانین و مقررات مربوط به زیست محیط با داشتن پشتوانه مذهبی، ضمانت اجرایی می‌یابد.
در این قسمت با توجه به مبانی و نیز نگاه مکاتب به محیط زیست به پاسخ تفصیلی شبهات می‌پردازیم.
1. تسخیر
حاصل اشکال این بود که خداوند بشر را بر طبیعت مسخر ساخته تا هرگونه تصرفی را در زمین انجام دهد و این به تخریب محیط می‌انجامد.
در حالی که در نگاه اسلام، انسان جانشین خداوند در روی زمین بوده و صفت جانشینی او با صفت بندگی تکمیل شده است، او در جایگاه خلیفة‌الله هماهنگی جهان، و در مقام عبدالله امانتی را که از جانب او پذیرفته است، حفظ می‌کند؛ بنابراین، هرگاه تسخیر با جایگاه جانشینی انسان برای خداوند جمع شود، به تخریب محیط زیست منتهی نخواهد شد؛ اما انسانی که بندگی خدا را نمی‌پذیرد و مطیع قوانین او نیست، طبیعت را دشمن خویش می‌پندارد و برای رفاه بیشتر به تحریک آن می‌پردازد.
هات (Haught) در بخشی از سخنانش که با نگاه تمایز، مسأله دین و محیط زیست را مطالعه می‌کند، در جواب این ایراد می‌نویسد:
منظور از سلطه، غلبه نیست؛ بلکه منظور نقش انسانی ما به‌عنوان نمایندگان خداوند در برابر طبیعت غیرانسانی است. این بدان معنا است که از آن‌جا که خدا نگهدارنده حیات است، کتاب مقدس به‌طور ضمنی دستور می‌دهد از خدا در این مورد تقلید کنیم (همان: ص 305).
دکتر نصر نیز در مقام پاسخ از این اشکال می‌نویسد:
زمانی که قرآن می‌فرماید طبیعت را مسخر انسان کرده است (حج (22)، 65) این به معنای چیرگی معمولی بر طبیعت نیست ـ چنان‌که بسیاری از مسلمانان متجدد تشنه آن قدرت که علم جدید به انسان بخشیده ادعا می‌کنند ـ بلکه به معنای غلبه بر چیزهایی است که انسان مجاز است تنها به شرط آن‌که مطابق قوانین الاهی باشد، اعمال کند و دقیقاً ‌از آن جهت که خلیفه خداوند بر زمین است و بنابراین اقتداری دارد که نهایتاً به خداوند متعلق است؛ به همین سبب است که هیچ چیزی برای محیط زیست طبیعی خطرناک‌تر از اعمال قدرت مقام خلیفگی جامعه بشریتی نیست که دیگر بندگی خدا را نمی‌پذیرد و مطیع قوانین او نیست (نصر، 1379: ص222 و 223).
وی در ادامه تخریب را از سلطه‌ای ناشی می‌داند که نگرش سکولار بعد از رنسانس به‌صورت انسان‌محوری برای انسان ایجاد کرده است.
در مقابل تمدن غربی از زمان ظهور انسان‌باوری رنسانسی، ‌انسان زمینی را مطلق کرده است. انسان‌باوری غربی در حالی که انسان را از کانونش محروم ساخته، درصدد بوده به این انسان بی‌کانون کیفیت مطلقیت ببخشد.
این انسان صرفاً‌ زمینی، طبق تعریف عقل‌باوری و انسان‌باوری است که علم قرن هفدهم مبتنی بر سلطه و استیلای بر طبیعت را پدید آورد: انسانی که طبیعت را دشمن خویش می‌پندارد؛ همین انسان خاکی که اینک مطلق گشته، به نام رفاه اقتصادی جنگل‌های وسیعی را تخریب می‌کند بی‌آن‌که لحظه‌ای به عواقب آن برای نسل‌های آتی بشر یا دیگر مخلوقات این جهان بیندیشند.
اسلام هرگز اجازه نداده است انسان با تحقیر خدا یا عالم خلقتش، خود را تکریم کند. برای مسلمان هیچ چیز نفرت‌انگیز‌تر از هنر تایتانی رنسانس نیست که برای تکریم انسانیتی که در مقابل خداوند گردنکشی می‌کند، خلق شده است (همان: ص 225 و 226)؛
بنابراین، همه این شواهد بر این دلالت دارد که تخریب محیط زیست نه‌تنها ناشی از تسخیری نیست که خداوند برای انسان بر طبیعت ایجاد کرده، بلکه به‌سبب فاصله‌گرفتن از ارزش‌های دینی و سفارش‌های انبیا به پیروان خود در این باره است. بحث خود را در این قسمت، با گفته شوماخر پایان می‌دهیم:
انسان نوين خویشتن را همچون بخشى از طبيعت تجربه نمى‏كند؛ بلكه خود را به‌عنوان يك نيروى خارجى تلقى مى‏كند كه رسالت چيره‌شدن بر طبيعت را عهده‏دار است. وى حتى درباره پيكار با طبيعت سخن مى‏گويد؛ در حالى كه فراموش مى‏كند در صورت پيروزى در اين پيكار، خود را در جناح بازنده خواهد يافت.
انسان در اين تفكر، سنت‌هاى مذهبى و ارزش‏هاى دينى خود را فراموش كرده و اصولاً رسيدن به اين هدف رويايى را مديون همين فراموشى مى‏دارد؛ به همين جهت كينز مى‏گويد: هنوز زمان آن نرسيده كه به پاره‏اى اصول بسيار متيقن مذهب و فضايل اخلاقى (از قبیل آزمندى رذيلت است، رباخوارى معصيت است و حب مال نفرت‏انگيز است) بازگرديم (شوماخر، 1372: ص 23).
2. سکوت
عده‌ای نیز مدعی بودند ادیان آن‌طور که شایسته است در برابر بحران محیط زیست موضع نگرفته و پیروان خود را در دفاع از آن تجهیز نکرده‌اند.
به‌طور معمول داوری درباره تأثیر آموزه‌های دینی در موضوعاتی از قبیل محیط زیست در اثر مطالعه و مشاهده کنش‌های مسیحی است. گرچه سنت مسیحی به‌صورت یکی از ادیان ابراهیمی بر اهمیت و ارزش معنوی طبیعت صحه گذاشته، گرفتار شدن مسیحیت در دامان سکولار و منصرف‌شدن از امور دنیایی و در حاشیه گذاشتن آن‌که نتیجه ستیزه مسحیت با انسان‌باوری، عقل‌باوری و دنیاگرایی در طول پنج قرن قبل از رنسانس بوده، سبب شده عرصه را برای تفکر سکولار تهی کند؛ اما این‌که از دین اسلام ندایی به گوش غرب نرسیده، بدین جهت است که غرب مطالعات خود را درباره اسلام به دو گروه اصلاح طلبان بنیادگرا (وهابیت و سلفی‌ها) و تجددگرایان (سیّداحمد خان در هند، عبده در مصر و تقی‌زاده در ایران) اختصاص داد. دو گروه رقیبی که طی چند دهه اخیر بر سر بسیاری از مسائل اختلاف داشته؛ اما در همین اخیر در سر پذیرش کورکورانه فن‌آوری جدید و بی‌توجهی کامل به آرای اسلامی سنتی درباره علم همداستان بوده‌اند (نصر، همان: 227 ـ 230).
مطالعه دیدگاه ادیان به‌طور عام و نظر اسلام به‌طور خاص درباره طبیعت و محیط زیست که در بخش‌های پیشین به تفصیل انجام شد، شاهد روشنی بر رد این ادعا است.
3. موقت‌انگاری دنیا
عده‌ای نیز بحران محیط زیست را ناشی از این می‌دانند که ادیان، آخرت محور بوده، هدف نهایی انسان را دنیای دیگر می‌دانند.
مراجعه به ادبیات غنی دینی، به‌ویژه اسلام و مطالعه نگرش دین به دنیا، این اشکال یعنی احساس غربت و بی‌علاقگی به این دنیا را که سبب عدم اهتمام به حفظ و نگهداری آن می‌شود، مرتفع می‌سازد. در نگاه دینی گرچه هدف نهایی آخرت بوده و اهتمام ادیان الاهی نیز بر این بوده که پیروان خود را برای ساختن دوران طولانی آخرت آماده سازند، این هیچ‌گاه به معنای بی‌توجهی به دنیا و رویگردانی از آن نیست؛ بلکه دنیا مزرعه آخرت دانسته شده و سعادت آخرت از مسیر دنیا معرفی شده است. هر کس مزرعه خود را ویران کند و به آن نپردازد، حاصلی را در عالم آخرت نخواهد داشت.
در عبارات حضرت علی  دنيا تجارتخانه و سجده‏گاه دوستان خدا معرفی شده (رضی، 1376: ص 384، حكمت131) و کسانی که دنیا را مذمت می‌کنند، مورد نکوهش قرار گرفته‌اند (همان).
همین‌طور علامه شهید مطهری دوستی دنیا را فطری دانسته (مطهرى، 1366: ص 264 و 265) و به روایتی از علی  استناد کرده که دوستی دنیا را به دوستی مادر انسان تشبیه می‌کند (محمدی ری‌شهری، 1416ق: ج 2، ص 890، ح 5741).
وی آنچه را آموزه‌های دینی درصدد نفی آن برآمده‌اند، دنیاپرستی و غافل‌شدن از هدف نهایی می‌داند.
روشن است که افراد دنیاپرست اگر توجهی به دنیا دارند، برای تأمین سود بیشتر و لذت‌بردن بیشتر از آن است و نمونه ‌آن کسانی هستند که با ولع تمام به استفاده از منابع تمام شدنی و تخریب آن‌ها می‌پردازند تا بر تجمل دنیای خود بپردازند.
قرآن كريم نيز اين تصور را كه مؤمنان نبايد از نعمت‏هاى دنيا استفاده كنند، نادرست مى‏شمارد و مى‏فرمايد:
قل من حرّم زينةالله الّتى اخرج لعباده والطيّبات من الرزق قل هى للذين آمنوا فى الحيوة الدنيا خالصة يوم القيمة (اعراف (7)، 32).
[اى پيامبر!] بگو زيورهايى كه خداوند براى بندگانش پديد آورده و [نيز] روزى‏هاى پاكيزه را چه كسى حرام کرده است؟! بگو اين نعمت‏ها در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده‏اند و روز قيامت نيز ويژه آنان است.
اهتمام ورزيدن به امور دنيا در كنار تلاش براى آخرت مورد تشويق قرار گرفته و كناره‏گيرى از دنيا نهى شده است؛ چنان‏كه در قرآن كريم مى‏خوانيم:
وابتغ فيما اتيك الله الدار الاخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا ( قصص (27)، 77).
با آنچه خدايت داده، سراى آخرت را بجوى و سهم خود را از دنيا فراموش مكن.
حضرت على  كسانى كه آخرت را براى دنيا و دنيا را براى آخرت رها نمى‏كنند، بهترين انسان‏ها مى‏شمارد (هندى، 1397ق: ج 3، ص 732، ح 8604).
4. احیا و حیازت
در بررسی چالش‌ها گفته شد که فتاوای برخی از فقیهان در جواز مطلق استفاده از منابع دولتی (انفال) و نیز مباحات عامه و حتی قول به مالکیت استفاده‌کننده ممکن است این شبهه را تقویت کند که چنین نگاهی به تخلیه منابع پایان‌پذیر و عدم استفاده بهینه از سایر منابع می‌انجامد. این در حالی است که این‌دو نهاد، سازوکارهايي هستند كه به‌وسیله شرع براي ميدان‌دادن به بخش خصوصي پيش‌بيني شده است. بر اين اساس، همه افراد براساس ضوابطي مي‌توانند ضمن استفاده مطلوب از منابع طبيعي هم نياز خود را برآورده ساخته و هم موجبات رشد و توسعه جامعه را فراهم آورند. ضمن اين‌كه باعث می‌شود تا از گسترش بي‌حد و غيرضرور دولت نيز جلوگيري شود.
اين نهادها در شريعت پايه تشويق بخش خصوصي در جهت تداوم نوآوري‏هاي توليدي است؛ در حالي ‏كه امكان داشت بخش عمومي اين نوع از زمين‏ها را به انحصار خود درآورده، خود به بهره‏برداري از آن‌ها اقدام كند.
در اين‌كه احياي ثروت‌هاي طبيعي باعث ملكيت احياكننده مي‌شود و نيز در شرايط آن اختلاف وجود دارد. مشهور فقیهان بر این عقیده هستند که‌ احیا در منابع با مالکیت دولتی باعث مالکیت احیا‌کننده می‌شود در مقابل گروهی مانند شیخ طوسی، بحرالعلوم،‌ اصفهانی و شهید صدر از معاصران،‌ فقط حق بهره‌برداری را برای او روا دانسته، معتقدند: مادامی که او به بهره‌برداری (با حفظ شرایط) اشتغال دارد، کسی نمی‌تواند مزاحمش شود؛ اما همواره مالکیت منبع برای دولت محفوظ است ضمن این‌که اجازه امام  یا ولیّ فقیه (دولت اسلامی)‌ در اقدام به احیا شرط است. با این مقدمات، نهاد احیا منجر به تخریب محیط زیست نخواهد شد؛ زیرا دولت در تفویض اجازه احیا شرایط بهره‌بردار و نیز معدن را در نظر می‌گیرد، و در طول بهره‌برداری نظارت او از طریق نهادهای نظارتی و ابزارهای کنترلی باقی است و به لحاظ حفظ مالکیت او،‌ هرگاه ادامه فعالیت را به مصلحت نداند، اجازه بهره‌برداری را لغو می‌کند و در اختیار فرد دیگری قرار می‌دهد و در مواردی ممکن است خود تصدی کند؛ البته لازم است محدوده مصلحت و معیارهای آن مشخص باشد؛‌ به‌گونه‌ای که اقدام دولت به امنیت شغلی و سرمایه‌ای بهره‌برداران صدمه نزند. افزون بر آن نوعاً‌ بهره‌برداری از طریق بخش‌خصوصی صورت می‌گیرد؛ بنابراین، زمینه‌های رقابت و کارایی نیز محفوظ است؛ پس با مقدمات و فروض مذکور نهاد احیا به آسیب وارد ساختن به محیط زیست و منابع زیست‌محیطی نخواهد انجامید.
نهاد حیازت نیز که روش استفاده از مباحات عامه است بنابر حکم اولیه آن در این زمآن‌که تعداد بهره‌برداران زیاد و ابزارهای صید و مانند آن هم پیشرفته شده است به‌گونه‌ای که در زمان کمی می‌توان مقادیر بسیاری ماهی صید و تعداد فراوانی از حیوانات جنگلی و مانند آن را شکار کرد،‌ به از بین‌رفتن گونه‌های جانوری، تخریب مراتع و مانند آن می‌انجامد؛ اما این‌جا هم طبق اصل حاکمیت و نیز جلوگیری از اختلال نظام، دولت می‌تواند حیازت را کنترل کرده، طبق معیارهایی که در اقتصاد منابع درباره بهره‌برداری از این منابع آمده، ‌مجوز بهره‌برداری از آن‌ها را صادر کند و نظارت خود را بر آن‌ها به منظور تحقق این شرایط محفوظ دارد. در این‌صورت، تخریب محیط زیست، و ناسازگاری با توسعه پایدار پیش نخواهد آمد.*
پيشنهادها
با توجه به زمينه‌هاي موجود در رهنمودهاي حياتبخش دين مبين اسلام و نيز پتانسيل موجود در قانون اساسي و چشم‌انداز بيست ساله توسعه كشور، توجه به نكات ذیل در جهت حفظ محیط زیست اهميت دارد.
1. تبيين حقوق مالكيت منابع زیست‌محیطی براساس فقه مبين اسلام و اجرايي‌کردن راهكارهاي ارائه شده از جانب شريعت درباره چگونگي بهره‌برداري بخش خصوصي از اين منابع.
2. همان‌گونه كه در مقاله بیان کردیم، انسان‌هاي تربيت شده در دامان مكتب، با رعايت حقوق انسان‌های دیگر که براساس اصل اخوت،‌ آن‌ها را برادر خود می‌دانند و نیز حقوق گونه‌های گیاهی و جانوری را حفظ می‌کنند، در مصرف منابع اسراف نمی‌کنند؛ به خدا و روز قیامت و این‌که جانشین و امانت‌دار خداوند هستند، اعتقاد دارند؛ دنیا را مزرعه آخرت دانسته، در حفظ آن کوشا هستند؛ بنابراين، يكي از مهم‌ترين رسالت‌هاي دولت اسلامي ايجاد زمينه‌هاي رشد و تعالي معنويت و اشاعه فرهنگ و اخلاق زيست‌محيطي بين آحاد جامعه است و كنار بالا بردن چنين فرهنگي با ايجاد روحيه اعتماد متقابل و شخصيت‌دادن به شهروندان مي‌توان آنان را در امر پايداري توسعه و رعايت حقوق یک‌دیگر و جلوگيري از تخريب محيط زيست سهيم کرد.
3. اصلاح نهادهاي موجود و ايجاد نهادهاي لازم جهت كنترل و نظارت بر چگونگي بهره‌برداري از منابع زیست‌محیطی و تضمين منافع نسل‌هايي كه در تصميم‌گيري و سياست‌گذاري حضور ندارند.
4. نهاد امر به معروف و نهی از منکر در جایگاه ناظر عمومی، همواره می‌تواند از بسیاری از تخلفات عمدی و ناخواسته جلوگیری کند؛ بنابراین، ‌شایسته است در نهادینه‌کردن و تقویت این سرمایه اجتماعی اقدام‌های لازم صورت گیرد.
5. ایجاد نهادی با عضویت جوانان،‌ به منظور حفظ منافع نسل‌های آتی:‌ پیشنهاد می‌شود این نهاد در تصمیم‌گیری‌هایی که آثار آن به نسل‌های بعد هم مربوط می‌شود، حضور داشته و خسارت‌هایی را که از فعالیت‌های تولیدی این نسل متوجه نسل‌های بعد می‌شود گرفته، برای آینده سرمایه‌گذاری کنند.







منابع و مآخذ
أ. فارسی و عربی
1.    اصفهانی، محمدحسین، حاشیه مکاسب، بی‌جا، نشر محقق، الاولی، 1418ق.
2.    آل بحرالعلوم، سیّدمحمد، بلغة الفقیه، تهران، مکتبةالصادق، الطبعة الرابعه، 1403ق.
3.    الامدى التميمى، عبدالواحد، غررالحكم و دررالكلم، تحقيق ميرسيد جلال‏الدين محدث الارموى، جامعة تهران، 1360ش.
4.    بارو، كريستوفر جي، اصول و روش‌هاي مديريت محيط زيست، مهرداد ‌اندرودي، تهران، نشر كنگره، 1380ش.
5.    بخش آموزش علمى و فنى و حرفه‏اى يونسكو، آموزش بين‏المللى محيط زيست (پيوست ب)، فيروزه برومند، تهران، انتشارات كميسيون ملّی يونسكو در ايران، 1370ش.
6.    ‌برنامه توسعه سازمان ملل، گزارش توسعه انساني 1994، قدرت‌الله معمارزاده، بی‌جا، بی‌نا، بی‌تا.
7.    برى، جان، محيط زيست و نظريه اجتماعى، حسن پويان و نيره توكلى، انتشارات سازمان محيط زيست، اوّل، 1380ش.
8.    بونفو، ادوار، آشتى انسان و طبيعت، صلاح‌الدين محلاتى، تهران، مركز نشر دانشگاهى، اوّل، 1375ش.
9.    پانايوتو تئودور، ابزارهاي تحول براي فراهم‌كردن موجبات توسعه پايدار، سيّدامير ايافت، تهران، سازمان حفاظت از محيط زيست، اوّل، بي‌تا.
10.    پرمن راجرز، يوما و مك گيل، ري جيمز، اقتصاد محيط زيست و منابع طبيعي، حميدرضا ارباب، تهران، نشر ني، اوّل، 1382ش.
11.    تازه كام شعبان و شيخى علي‌رضا، علوم كشاورزى و منابع طبيعى در متون اسلامى، گرگان، دانشگاه علوم كشاورزى و منابع طبيعى گرگان، بی‌تا.
12.    ترنر، آر. ك، باتمن، دى. پيرس، اى، اقتصاد محيط زيست، سياوش دهقانيان و ‏عوض كوچكى و على كلاهى‌اهرى، مشهد، انتشارات ‏دانشگاه فردوسى مشهد، 1374ش.
13.    حرّ عاملي، محمد بن حسن، وسائل الشيعه، قم، مؤسسه آل‌البیت، 1409ق.
14.    رضي، الشريف ابوالحسن محمّد، نهج‌البلاغه، سیّدجعفر شهیدی، تهران، شركت انتشارات علمى و فرهنگى، 1376ش.
15.    سعدالدين، محمدمنير، «محيط زيست و مسؤوليت انسان»، فرهنگ جهاد، ش 4، بی‌تا.
16.    سيّدجميل، محمد، قضايا البيئة من خلال القرآن و السنة، منشورات المنظمة الاسلامية للتربية و العلوم و الثقافه، 1420ق.
17.    شوماخر، اى. اف، كوچك زيبا است، على رامين، تهران، سروش، 1372ش.
18.    صدر، سيّدمحمدباقر، اقتصادنا، خراسان، مكتب الاعلام الاسلامي، الاولي، 1375ش.
19.    طباطبايي، سيّدمحمدحسين، تفسير الميزان، سيّدمحمدباقر موسوي‌همداني، قم، جامعه مدرسين حوزة علمية قم، 1363ش.
20.    طوسى، ابی‌جعفر محمد بن حسن، نهایه، ‌الثانی، بیروت، دارالاندلس، 1417ق.
21.    فضلان ام.، خالد و براين، جوان اُ، اسلام و محيط زيست، اسماعيل حداديان‌مقدم، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوي، اوّل، 1378ش.
22.    مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، الثاني، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
23.    محمدی‌ری‌شهری،‌ محمد، میزان الحکمة، التنقیح الثانی، اوّل، قم، 1416ق، ج 1.
24.    مطهرى، مرتضى، سیری در نهج البلاغه، قم، انتشارات صدرا، چهارم، 1366ش.
25.    نجفي، محمدحسن، جواهر الكلام، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1373ش.
26.    نراقی، احمد بن محمدمهدی، مستند الشیعه، مشهد، مؤسسه آل‌البیت لاحیاء التراث، الاولی، 1415ق.
27.    نصر، سیّدحسین، دین و نظام طبیعت،‌ محمدحسن غفوری، تهران، حکمت، اول، 1384ش.
28.    ـــــــ ، ‌نیاز به علم مقدس، حسن میانداری، قم،‌ طه، اوّل، 1379ش.
29.    نوري، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، بیروت، مؤسسه آل‌البیت لاحیاء التراث، 1409ش، ج 17.
30.    هات، جان اف، علم و دين، بتول نجفي، قم، كتاب طه، اوّل، 1382ش.
31.    هندی، علاءالدین، کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مکتبة التراث الاسلامی، اول، 1397ق.
ب. انگلیسی
1.    Fazlun, M. Khalid "Islam and the Environment" Jornal of Social and economics demensions of global environmentalchange , V 5, 2001.
2.    Goodstein, Eban S. "Economics and environment" Lewis and Clark College, 1999.
3.    Hanley, Nick; Shgren, Jason F.; Whith, Ben, "Environmental Economics In Theory And Practice" 1997.
4.    Passmor, john, Man`s, Responsibility for Nature, New York: scribner, 1974.
5.    Perman, Roger; Mcgilvray, Yue Ma, James; Common, Michael "Natural resources and environmental economics" Pearson educated limited, 1999.
6.    Rinaldi, F. M. Int. J., "Sustainable natural resource management through multi-regional cooperation," Environment and Pollution, 18, (3), 2002.
7.    Train, Rassell, Vital Speech of the Day, 1990.
8.    Turner, R.K., "Sustainable Environmetal Management", London, Belhaven, Volume 69, 1988.
9.    White, Lynn, "The Historical Roots of Oure Ecological crisis" Science, Vol 155.

 

 

منبع : فصلنامه اقتصاد اسلامی 22



نظرات 0