محور : اقتصاد اسلامي
حسيني سيدعقيل*
هدف اين مقاله پاسخ به اين پرسش است كه، آيا در تمدن اصيل اسلامي، امكان شكل گيري «دانش اقتصاد نظري» كه به شناخت واقع گرايانه پديدارهاي اقتصادي با هدف تبيين و وصف آن ها بپردازد، وجود داشته است؟ اگر پاسخ مثبت باشد، زمينه هاي كه وقوع اين امكان (منظور بستر معرفت شناختي و ابزارهاي روش شناختي است كه چنين دانشي از دل آن ها نضج مي گيرد) به واقع چه بوده اند؟ و اگر پاسخ منفي باشد، چه موانعي (اعم از معرفتي و غير آن) در اين راه وجود داشته است.
بي شك اين «امكان» ربطي محكم با نحوه نگرش مسلمانان به پديدارهاي اقتصادي داشته است و فراتر از اين، با نحوه نگاهشان به عالم وآدم مرتبط بوده است. تاريخ، بستر مناسبي حول بررسي «امكان» پيش گفته در اختيار مي نهد.
همان گونه كه از عنوان مقاله و سطور گذشته پيدا است، اين مقاله صرفا معطوف به تمدن اسلامي در زمان گذشته است و نسبت به اين امكان در دين اسلام و تمدن اسلامي در زمان حال و آينده ساكت است.
كليد واژه: تدبير منزل، دانش اقتصادي، حكمت عملي، تمدن اسلامي، سامانه دانايي
» » » توجه : برای مشاهده متن کامل مقاله میتوانید به فصلنامه اقتصاد اسلامی 23 مراجعه نمایید .