محور : اقتصاد اسلامي

يوئنگرت اندرم ام*
 
 مقاله اي حاضر دفاعي است از ارتباط وثيق علم اقتصاد با اخلاق، و به عبارت دقيق تر، بحث هاي اثباتي اقتصاد با عموم بحث هاي هنجاري. براي نيل به اين منظور به تفصيل رابطه بحث هاي هنجاري و اثباتي در طول تاريخ از يونان باستان تا زمان لاينل رابينز بررسي شده و با دقت خاصي به تشريح و تبيين نقشه علوم عملي در هندسه علمي ماقبل مدرن و جايگاه انديشه هاي اقتصادي در آن ميان پرداخته مي شود. پس از آن نيز به رغم اينكه رشد روزافزون محتواي فلسفه اخلاق و فشار تخصص گرايي باعث انشعاب علم اقتصاد از آن مي شود، در طي تمام دوران كلاسيك و اوايل دوران نئوكلاسيك مشاهده مي شود كه اقتصاددانان متفقاً به لزوم ملاحظه همزمان بحث هاي اثباتي و هنجاري در علم اقتصاد تصريح دارند.
نكته مورد تاكيد نويسنده اين است كه تصورِ مبتني بودنِ تمايز اثباتي ـ هنجاري بر بحث تمايز يا تفكيك واقعيت ـ ارزش (و قضيه معروف نخست هيوم) برخلاف آن چيزي است كه مطالعه تاريخي به ما نشان مي دهد (بلكه مي تواند ما را به بن بست نظري برساند). تمايز واقعيت ـ ارزش انديشه اي متاخر در فلسفه علوم اجتماعي است، حال آنكه تمايز اثباتي ـ هنجاري از قديم الايام وجود داشته است بدون آنكه به حذف و طرد دغدغه هاي هنجاري بينجامد.
 
كليد واژه: اقتصاد و اخلاق، اقتصاد هنجاري، اقتصاد اثباتي، تمايز اثباتي، هنجاري، تمايز واقعيت، ارزش، حكمت عملي، فلسفه اخلاق

 

» » » توجه : برای مشاهده متن کامل مقاله میتوانید به فصلنامه اقتصاد اسلامی 26 مراجعه نمایید .

 



نظرات 0