تاريخ : پنج شنبه 22 اردیبهشت 1390  | 12:06 AM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد

موسوي ميرحسين,نعمت پور معصومه,زرين اقبالي حسين
 
 يکي از مهمترين مباحث موجود در اقتصاد بخش عمومي چگونگي وضع ماليات درباره عاملين اقتصادي است. نگرش کلاسيک در تئوري ماليه عمومي اين است که سيستم مالياتي بهينه کالاهاي ترکيبي، جانشين شدن کار در بازار را به حداقل مي رساند. از اين رو ادبيات موجود تاکيد زيادي بر رابطه بهينه بودن سيستم مالياتي و تخصيص زمان مي کند. لذا مي توان از اين نظر استدلال کرد که تئوري تخصيص زمان گري بکر نسبت به الگوي فراغت - کار دياموند و ميرليز واضح تر است. در واقع مقاله حاضر نشان مي دهد که الگوي گري بکر نتايج جديد و جذابي در مورد ماليات بندي بهينه بر کالاهاي ترکيبي ارايه مي کند. با توجه به اينکه مقالات ارايه شده در اين زمينه، بيشتر به نقش کشش متقاطع فراغت پرداخته اند، و از آن جا که تئوري هاي سنتي پيشنهاد مي کنند که نرخهاي متفاوت مالياتي بايستي بر مبناي کشش متقاطع فراغت باشند؛ ولي چون اقتصاد دانان اطلاعات بسيار اندکي درباره مقدار اين پارامترها دارند، لذا مي توان بر اساس الگوي تخصيص زمان گري بکر و بر اساس تابع توليد خانوار اين محدوديتهاي اطلاعاتي را در مورد کاربري بودن تئوري هاي اقتصادي کاهش داد. اين مقاله به بررسي وضع ماليات بر کالاهاي ترکيبي در مدل تخصيص زمان گري بکر (1965) از لحاظ نظري مي پردازد. نتايج حاکي از آن است که سيستم بهينه مالياتي اساسا به سهم عوامل توليدي و کشش جانشيني آنها در توليد خانوار بستگي دارد.
 
كليد واژه: ماليات، بهينه سازي، برنامه زمان بندي، الگوي گري بکر، مدل توليد خانوار، سيستم مالياتي بهينه کالاي ترکيبي، روش کورلت و هايو

 


:: مشاهده متن کامل مقاله در قالب فرمت pdf  ::


منيع :  پژوهشنامه اقتصادي- شماره 2 (پياپي 29)  تابستان 1387



نظرات 0