محور : اقتصاد جهان
ویلیام شاو
دلار پایه و اساس نظام پول جهان محسوب میشود. غالب بودن دلار مزایایی را برای ایالات متحده آمریکا به همراه دارد و همچنین از هزینه مبادلات در دیگر نقاط جهان میکاهد اما به نظر میرسد که در بلند مدت یک نظام پولی تشکیل شده از چندین ارز مختلف جای دلار را بگیرد چرا که پافشاری بر سیاستهای مالی غیرمسئولانه، بدهی دولتی در آمریکا را به شدت افزایش داده و همچنین دیگر اقتصادهای جهان هم در حال افزایش سهم خود از تولید جهانی هستند. البته این ضرورتا خبر بدی برای آمریکا نیست، این کشور همچنان امکان استفاده از مزایای اقتصادی را دارد و به علاوه در صورتی که تعداد پولهای غالب انگشتشمار باشد، هزینه مبادلات همچنان پایین خواهد ماند.
تسلط دلار
دلار اصلیترین واحد پولی جهان است. 61 درصد ذخایر ارزی جهان را تشکیل میدهد، در 85 درصد معاملات بین کشورها استفاده میشود، سهمی 45 درصدی در بدهیهای خارجی کشورها دارد و بیش از نیمی از صادرات جهان را شامل میشود.
اینها مزایای کوچکی نیستند. تسلط دلار به شرکتها و شهروندان آمریکایی اجازه میدهد که از هزینه کردن و خطر پذیری در استفاده از پول دیگر کشورها اجتناب کنند. همچنین شرکتهای آمریکایی امکان قرض گرفتن با نرخ بهره کمتری را دارند و به علاوه مجبور نیستند در معاملات خود هزینههای مربوط به تبدیل ارز را بپردازند. دولت آمریکا هم میتواند به نسبت نرخ بهره پایینی را برای اوراق قرضه دولتی بپردازد و به علاوه از مزایای تمایل خارجیها برای نگهداری دلار بهره مند شود. مزیت تسلط دلار برای بقیه جهان هم پایین آمدن هزینه مبادله است. برای مثال نگرانی گردشگران در مورد امکان تبدیل ارز هنگامی که وارد کشور دیگری میشوند میتواند با همراه داشتن دلار کاهش یابد. همچنین دولتها نیازی به نگهداری مبالغ کلانی از ارزهای مختلف ندارند، چرا که دلار میتواند فرآیند دخالت آنها را در بازار ارز تسهیل کند.
اما تسلط دلار هزینههای قابل توجهی را هم برای آمریکا و هم برای جهان به همراه دارد. وضعیت دلار باعث شده است تا آمریکا بتواند بیش از توان اقتصادش مصرف و سرمایهگذاری کند. همچنین تقاضای زیاد برای دلار به افزایش بهای آن میانجامد و واحد پولی گرانتر به صادرات آمریکا ضربه وارد میکند. به علاوه از آن جا که سرمایهگذاریهای هنگفتی توسط دلار صورت میپذیرد این واحد پولی نسبت به دیگر ارزهایی که تنها مصرف تجاری دارند پرنوسانتر است. در همین حال سیاستهای غیرمسئولانه اقتصادی آمریکا که موجب نوسان ارزش دلار میشود برای دیگر کشورهای آسیب پذیری در اثر نوسان در ثروتشان را به همراه دارد. همچنین سیاستهای پولی انبساطی آمریکا که به کاهش ارزش دلار میانجامد، باعث میشود که دیگر کشورها وارد کننده تورم از آمریکا باشند.
بعد از جنگ جهانی دوم استفاده از دلار در بیشتر مبادلات بینالمللی اجتناب ناپذیر بود چرا که آمریکا سهمی 50 درصدی در تولید جهان داشت و همچنین دلار قابل تبدیلترین ارز جهان به حساب میآمد اما بهبودهای بعدی در اقتصاد اروپا و ژاپن به همراه رشد سریع اقتصادهای در حال ظهور باعث شده است که همانطور که در تصویر شماره یک قابل مشاهده است، سهم کشورها در تولید جهانی تغییر کند و تعداد ارزهایی که قابلیت تبدیل راحت به دیگر ارزها را داشته باشند افزایش یابد.
همه جایگزینهای دلار
بهره بردن از مزایای ارز مسلط جهان بودن مانند هر ارز دیگری به با ثبات و سهل الوصول بودن بستگی دارد که اینها هم نیازمند برخورداری از یک بازار مالی قدرتمند و جریان باز سرمایه است. به همین خاطر است که با سابقهترین بازارهای مالی جهان سیاستهای پولی بازی را به کار میبرند و دارای قوانین با ثباتی هستند.
اما دلار با مشکلاتی مواجه است. بعد از هشت سال افزایش کسری بودجه در دوره ریاستجمهوری جورج بوش پسر که با افزایش هزینههای دولتی طی بحران مالی همراه شد، کسری بودجه به 9 درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) و بدهی ناخالص دولتی به 93 درصد GDP در سال 2010 رسید. به علاوه بحران مالی جهانی نشان داد که ادعاهای آمریکا در مورد برخورداری از یک نظام مالی پیچیده و البته کارا چندان قابل اطمینان نیست. بنابراین بحران مالی و به همراه آن سیاستهای مالی غیرمسئولانه باعث خدشه دار شدن اعتمادها نسبت به دلار شده است. بخصوص که انتظار نمیرود دولت آمریکا قصدی برای کاهش بدهیهای خود از طریق کاهش مخارج دولتی و افزایش مالیاتها داشته باشد،
راه حلی که برای کاهش بار بدهیها محتملتر به نظر میرسد تن دادن به تورم و کاهش ارزش دلار است. با این وجود به دو دلیل میتوان حدس زد که دلار همچنان واحد پولی مسلط بر اقتصاد جهان باقی بماند. نخستین دلیل این است که دلار جایگاه مستحکمی در ذخایر ارزی کشورها و معاملات بینالمللی یافته است، به همین خاطر ارزهای دیگر کار سختی برای تصاحب جایگاه دلار دارند. در واقع میتوان گفت که دلار در نظام پولی جهانی این مزیت را دارد که نخستین بازیگر صحنه بوده است. دلیل دوم برای ادامه تسلط دلار این است که جایگزین موجهی برای آن،حداقل در کوتاه مدت، به چشم نمیخورد. با نگاهی به جایگزینهای بالقوه دلار بهتر میتوان به این مطلب پی برد:
یورو: همانطور که در تصویر شماره 2 نشان داده شده است یورو بعد از دلار بیشترین سهم را در ذخایر ارزی جهان دارد و به همین خاطر منطقیترین جایگزین برای دلار محسوب میشود اما بازارهای مالی اروپا به اندازه نمونههای آمریکایی خود جاافتاده نیستند. همچنین یورو از نظر گستردگی و حجم بازار قابل مقایسه با دلار نیست. اگرچه اطمینان بالایی به بانک مرکزی اروپا وجود دارد اما ایجاد هر توافقی و تصمیم گیری مشترک بین هفده عضو یورو، مشکل و زمانبر خواهد بود. توافقاتی که گاه بر ارزش یورو تاثیر گذارند. همچنین بحران فعلی یورو نشان داد که اگر یک اتحادیه پولی با همکاری مالی همراه نشود، بسیار بیثبات خواهد بود.
ین: ژاپن همچنان غرق در رشد کند و بدهی بالاست. جمعیت پا به سن گذاشته به همراه میل بالا به مهاجرت باعث شده است تا دورنمای اقتصادی ژاپن و در نتیجه توان این کشور برای بهره مندی از یک بازار مالی گسترده و پویا محدود شود. بازاری که از نیازهای اصلی تبدیل ین ژاپن به ارز مسلط جهان است.
SDR: (حق برداشت مخصوص ) اگر چه بحثهای زیادی در مورد افزایش استفاده از SDR که توسط صندوق بینالمللی پول ایجاد شده در جریان است اما این واحد پولی که از دلار، یورو، پوند و ین تشکیل شده است تنها یک درصد ذخایر مالی دولتی و خصوصی جهان را دربرمیگیرد. بهرغم تمایل برخی کشورها از جمله چین به استفاده از SDR، برخی دخالتها جلوی کاربردیتر شدن آن را گرفته است. سرمایهگذاری زیادی برای ایجاد ابزارهای مورد نیاز جهت به کار بردن SDR لازم است. همچنین SDRهم مانند یورو با مشکل سروکار نداشتن با یک دولت مواجه است. برای مثال اقدامی در مورد SDR نیازمند ایجاد توافق میان 85 عضو صندوق بینالمللی پول است که در مواقعی که اقدامی فوری مورد نیاز باشد طی شدن چنین روندی بیش از حد زمان بر خواهد بود.
طلا: اگرچه همچنان افرادی هستند که بر بازگشت طلا به عنوان پایه پولی جهان تاکید دارند اما باتوجه به توسعه ساختار مالی جهان و همچنین محدود و غیر قطعی بودن عرضه فلز طلا، تحقق چنین امری چندان قابل تصور نیست. مهمتر اینکه بعید است دولتها حاضر شوند با پذیرفتن پایه پولی طلا از ابتکار عمل خود در به کار بردن سیاستهای پولی جهت مدیریت اقتصادهایشان و حفظ اشتغال کامل صرفنظر کنند.
یوآن: افزایش اهمیت یوآن همراه با ادامه رشد سریع و یکپارچه اقتصاد چین دور از ذهن نیست. چین امیدوار است که شهر شانگهای تا سال 2020 به مرکز مالی جهان تبدیل شود. به همین خاطر این کشور اقدامات نمادینی را برای افزایش کاربرد یوآن چین در معاملات جهانی انجام داده است. البته کمبودهای بازار مالی چین و محدودیتهای دولتی برای تبادل ارز در این کشور باعث کاهش جذابیت یوآن برای سرمایهگذاران شده است. بازکردن بازار ارز این کشور ممکن است به نوسانات یوآن منجر شود و همچنین نیازمند این است که اقتصاد این کشور وابستگی توسعه خود به صادرات را کاهش دهد و از پایین نگاه داشتن ارزش پول خود دست بردارد. درآخر اینکه چین نسبتا بازیگری تازه وارد در صحنه بینالمللی محسوب میشود و نظام سیاسی این کشور با چالشهایی مواجه است. به همین خاطر ایجاد اطمینان در سرمایهگذاران نسبت به یوآن زمانبر خواهد بود.
دورنمای دلار
با توجه به نبود یک جایگزین مناسب برای دلار میتوان انتظار داشت که تسلط این واحد پولی برای مدتی ادامه خواهد یافت. البته مدت زمان آن بستگی به این دارد که آیا اروپا خواهد توانست نظام مالی و سیاسی هماهنگ تری را به وجود آورد و همچنین چین و دیگر کشورهای در حال توسعه مانند هند و برزیل چه زمانی خواهند توانست به نظام مالی پیچیدهتر و بازترین گذار کنند؟ برای اصلاح اروپا شاید یک دهه منطقی به نظر برسد اما ایجاد بازارهای مالی پویا در اقتصادهای درحال توسعه زمان بیشتری خواهد برد. در این مدت، نظام پولی جهان احتمالا به سمت بهرهگیری از چندین ارز غالب حرکت خواهد کرد که منعکس کننده انعطافپذیری جهان در اثر استفاده بیشتر از یورو در اروپا و یوآن در آسیا خواهد بود. همچنین در این مدت سرعت کاهش نقش دلار تا حد زیادی به سیاستهای دولت آمریکا بستگی دارد. ناکامی دولتمردان این کشور در به کار بردن راهکارهای مالی مدبرانه ممکن است باعث ایجاد اقبال بیشتر به یورو، یوآن و حتی جایگزینهایی بینالمللی مانند SDR شود.
اگرچه نظام پولی جهان معمولا رغبت چندانی به چنین تحولاتی نشان نمیدهد اما وقوع آن هم غیرممکن نیست. در دهه 1920 تضعیف بریتانیا باعث شد تا دلار بتواند با غلبه بر پوند به ارز مسلط در ذخایر ارزی جهان تبدیل شود. اگر راهکاری برای کاهش با ثبات بدهیهای آمریکا اندیشیده نشود شاید سرنوشت مشابهی در انتظار دلار باشد.
البته از دست رفتن جایگاه فعلی دلار به منزله یک بحران در نظام پولی جهان نخواهد بود. دلار همچنان بیشتر مزایای خود به عنوان یکی از ارزهای غالب جهان را حفظ خواهد کرد و همچنین اگر تعداد ارزهای غالب محدود باشد، هزینه مبادلات پایین خواهد ماند اما از دست رفتن جایگاه دلار نشان دهنده سیاستهای غیرمسئولانه ایالات متحده آمریکا خواهد بود که میتواند عواقب ناخوشایندی برای آمریکا و جهان داشته باشد.
منبع: تهران امروز