تاريخ : شنبه 24 اردیبهشت 1390  | 1:50 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد اسلامی و اسراف

صرفه جويي به مفهوم مصرف چيزى به شكل درست و مناسب آن است. اين مساله براي ايجاد تعادل ميان درآمد و هزينه بسيار مهم و اساسي است و در حوزه اقتصاد خانواده نيز مى تواند تاثيرگذار و سرنوشت ساز باشد. با اين همه صرفه جويى علاوه بر اينكه در حوزه اقتصاد شخصى معنا و مفهوم مى يابد در حوزه اقتصاد عمومى نيز معنا دارد. امام خمينى (ره) بر اين اساس است كه مصرف زياد و بيش از نياز در آب و برق را نه تنها نادرست و حرام مى داند بلكه آن را ضمان آور دانسته و شخص را نسبت به جامعه مديون مى شمارد.

قرآن نيز به اين مساله از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زيرا قرآن كتاب هدايت و راهنمايى آدمى به سوى كمال است و به مساله اقتصادي كه ارتباط تنگاتنگى با مساله آسايش و آرامش دارد، توجه داشته و براي اين كه انسان در مسير كمالى حركت كند به مساله اقتصاد و روش هاي مناسب و درست كسب درآمد و هزينه هاى آن نيز پرداخته است. بازخوانى نگرش و تحليل قرآن مى تواند در اين زمينه براى دست يابى به شيوه هاى درست كمك كند. نوشتار حاضر تلاشى است تا اين مساله را از ديدگاه قرآن واكاوي نمايد.

مفهوم صرفه جويي

واژه عربي صرف كه به معناى تغيير و تحويل آمده است در علوم مختلف معانى و مفاهيم گوناگونى را بيان مى كند. به عنوان نمونه در علم صرف و نحو به معناى ساختن صيغه هاى مختلف از يك اصل مى باشد كه در ادبيات عربى معروف و مشهور است.

در علوم قرآنى صرفه به معناى بازداشتن شخص از آوردن آيه و يا سوره اى است كه در مقام تحدى انجام مى گيرد. در اين كه اين نظريه درست و يا نادرست است سخنى نيست بلكه تنها بيان اين كه صرفه به معناى بازداشتن شخص به شكل تكوينى از آوردن سوره و يا آيه نيز به كار رفته است.

در علم اقتصاد چون سخن از توليد و توزيع و مصرف است واژه صرفه جويي به معناى مصرف درست و مناسب چيزى است كه در اختيار شخص قرار دارد و در ازاى آن كار و يا هزينه اى پرداخت شده است. بنابراين صرفه جويى در ارتباط با مصرف چيزي است كه داراى ماليت مى باشد و انسان در قبال آن كار و يا هزينه اى پرداخته و يا مى پردازد.

صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست

عده اي صرفه جويى را به معناى كم مصرف كردن معنا كرده اند ولى به نظر مى رسد اين معنا نمى تواند اقتصادى باشد؛ زيرا هدف از توليد يك شى اقتصادي، مصرف آن است و مصرف چيزي زمانى به وقوع مى پيوندد كه آدمى به آن نياز داشته باشد و با مصرف آن چيز نيازى از نيازهاى وي برآورده مى شود. بنابراين شخص لازم است تا در حد نياز و برآورد آن، چيزى را مصرف نمايد و كم مصرف كردن نمى تواند نياز وى را برآورده سازد، مگر آن كه در مساله نياز به نيازهاي اساسى و نيازهاى غير اساسى و يا نيازهاي لازم و غير لازم توجه داده شود. در اين صورت مى توان گفت كه مصرف چيزى مى بايست در حد برآورد نيازهاي اساسى و لازم باشد.

ولي مشكلى كه در اين جا خود را نشان مى دهد آن است كه همان گونه كه نيازهاى آدمى به دو دسته نيازهاى اساسى و لازم و غير اساسى و غير لازم دسته بندى مى شود و به شكلى اولويت خود را تحميل مى كند، در حوزه چيزهايي كه به عنوان مواد مصرفى مورد توجه قرار مى گيرد نيز اولويت بندى صادق است. به اين معنا كه هرچه نياز شخص و يا جامعه به چيزى اساسى و ضرورى و لازم باشد آن چيز به شكل امرى با ماليت بيش تر و اساسى تر مطرح مى شود. از اين رو ارزش نيازى انسان به چيز اقتصادي، آن چيز را ارزشمندتر مى سازد چنان كه كم اهميتى آن نيز آن را در درجه دوم اهميت قرار مى دهد.

البته اين امر به چيزهايى برمى گردد كه ارزش مالى داشته و براي توليد و تهيه آن نيازمند كار و پرداخت هزينه هستيم. بنابراين با آن كه هوا و اكسيژن براى آدمى داراي ارزش و اهميت بسيار و حياتى است ولى از آن جايي كه درحال حاضر براى آن هزينه اى پرداخته نمى شود و نياز به توليد آن نداريم و كارى براى آن انجام نمى دهيم چيزى بى ارزش بوده و از ماليت خارج مى شود و سخن از صرفه جويى در آن معنا و مفهومى ندارد؛ ولى اگر فرض كنيم كه در آينده براى توليد اكسيژن مصرفى انسان نيازمند توليد و يا كار براى آن باشيم مى بايست براي آن ماليت قرار داده و درباره شيوه هاى مصرف و استفاده آن سخن بگوييم.

ديدگاه اقتصاددانان درباره صرفه جويي

به هرحال صرفه جويى ارتباط تنگاتنگى با مسأله ماليت و مقدار توليد و توزيع دارد. هر چيزى كه ازنظر مالى ارزشمند و از نياز بشر به آن بيش تر باشد درباره نحوه و چگونگى مصرف آن نيز مسايل و مطالب بيش ترى مطرح مى شود.

اقتصاددانان درباره نحوه مصرف به اين نكته توجه مى دهند كه مراد از صرفه جويي، كم مصرف كردن نيست؛ زيرا مى بايست در هر چيزي كه بخشى از نياز آدمى را برطرف مى سازد به مقدار موردنياز از آن استفاده كرد. بنابراين شخص مى بايست در حد نياز طبيعي خود از هر چيز اقتصادى استفاده كند. تنها مسأله اى كه اقتصاددانان آن را مطرح مى سازند اين است كه در زمان بحران هاي اقتصادى و كاهش توزيع و يا توليد چيزي، مي بايست به حد اقل بسنده كرد و درحد رفع حاجت و نياز ضرورى از آن استفاده نمود تا فرصت بيش ترى به ديگران داده شود.

در حقيقت در زمان بحران سخن از مصرف درحد ضرورت و رفع نياز است ولى اين بدان معنا نيست كه شخص آن چيز را كم مصرف كند. صرفه جويي در اين زمان به شكل ضرورت خود را تحميل مى كند و اگر در زمان هاي ديگر صرفه جويى به معناى مصرف درست و متناسب از كالاي اقتصادى است در زمان بحران اين نكته از جهات ديگر مورد تأكيد قرار مى گيرد تا شخص به حد ضرورت بسنده كرده و به قول معروف به مستحبات نپردازد.

به سخن ديگر صرفه جويى در همه حال و هر زمانى چه بحران و چه غيربحران به معناى مصرف درست كالاى اقتصادى همانند آب و برق است ولي در زمان بحران تنها برآورد نيازها درحد ضرورت به معناى صرفه جويي است كه نوعى محدوديت را نيز سبب مى شود كه تحميلي از سوى بحران است.

بنابراين صرفه جويى ازنظر اقتصاددانان به معناى استفاده درست و مناسب از كالاى اقتصادى و بهره ورى و آگاهى نسبت به نيازهاي واقعى است.

در اين جاست كه مسئله آگاهى و شناخت، خود را بر اقتصاد مصرف تحميل مي كند. در حوزه اقتصاد توليد مسئله اين است كه چگونه و چه چيزي را در چه مقدار و حجم توليد كنيم اصلى است كه هر توليدكننده اقتصادى بدان توجه دارد. در اقتصاد مصرف نيز شخص مى بايست به اين نكته توجه كند كه چه چيزى نياز واقعى است و تا چه مقدار مى تواند نياز واقعى او را برآورده كند و افزون بر آن امرى بيرون از نياز واقعى او مى باشد؟ به عنوان نمونه مصرف 7 تا 15 ليوان آب براى سلامت مفيد و سازنده است. بنابراين 7 ليوان آب نياز واقعى او را تشكيل مي دهد كه شخص مى بايست آن را مصرف كند و كم تر از آن مى تواند به او زيان برساند. بر اين اساس مى توان برنامه ريزي در اقتصاد مصرف را اين گونه داشت كه در زمان بحران شخص به جاى بيش از 7 ليوان مى بايست در همان اندازه مصرف كرده و صرفه جويي نمايد. در اين صورت نوعى كم مصرفى را مى توان در مفهوم صرفه جويى در زمان بحران استنباط كرد ولى اين كم مصرفى زيانبار نيست بلكه كم مصرفى در راستاى بهينه سازى مصرف در زمان بحران است.

از اين رو آگاهى بخشى نسبت به كالاهاى مصرفى در حوزه اقتصاد مصرف ضرورى و مناسب است. درباره مصرف كالاهايى همچون برق و ايجاد محيط مناسب از نظر روشنايى و يا گرمايى و يا سرمايى مى بايست آگاهى درستى به افراد داده شود تا در حوزه اقتصاد مصرف نيز همانند اقتصاد توليد بهينه سازي و بهره ورى در دستور كار قرار گيرد.

قرآن و صرفه جويي

اصولا نگاه قرآن به مسئله اقتصادى نگاهى در راستاى بهره ورى مناسب و درست از امكانات و وسايلى است كه خداوند در اختيار بشر به طور مستقيم و يا با توليد و كار قرار داده است. از اين رو از مردم مى خواهد كه هر چيزى را درست و به شكل مناسب آن مورد استفاده قرار داده و از اصراف و تبذير و عدم بهره مندى از آن خودداري ورزند.

به سخن ديگر در اسلام همواره سخن از اقتصاد است. اقتصاد كه از واژه قصد گرفته شده به معناي ميانه روى و اعتدال است. (مفردات راغب اصفهانى ذيل واژه قصد) از اين رو بنياد امور در حوزه توليد و توزيع و مصرف كالا در بينش و نگرش قرآنى ميانه روى است. هرگونه رفتارهاي بيرون از اين چارچوب از نظر قرآن نه تنها نادرست و نابهنجار بلكه گناه و گاه جرم قانونى تلقى مى شود. همان گونه كه زياده روي و اتراف و اسراف و تبذير امرى مردود و نادرست و گناه شمرده شده است همينطور عدم استفاده از نعمت هاى حلال خداوند و عدم بهره مندى از آن در راستاي آسايش و آرامش و كمال، امرى مذموم و ناپسند دانسته شده و شخص مورد نكوهش و توبيخ قرار گرفته است كه چرا حلال خدا را بر خود حرام مى سازد و از آن ها بهره مند نمى شود؟

خداوند در آياتى چون آيه 141 سوره انعام از مردم مى خواهد كه از اسراف و تبذير دورى ورزيده و هزينه هاى خويش را در چارچوب اعتدالى قرار دهند. در آيه 31 سوره اعراف از مردم مي خواهد كه از نعمت هاى خداوند استفاده كرده و از آن بخورند و بياشامند ولى اسراف نكنند؛ زيرا اسراف امرى ناپسند در نزد خداوند است و اهل اسراف را خداوند دوست نمى دارد.

ضرورت اعتدال در مصرف

آيه 141 سوره انعام به مسئله اعتدال در مصرف اشاره دارد كه همان معناى صرفه جويي و بهينه سازى مصرف در اقتصاد امروز جهان است. خداوند در اين آيه اعتدال در مصرف و دورى از اسراف و تبذير را اصلى مهم در هزينه كرد اموال اقتصادى برشمرده و در آيه 31 سوره اعراف و نيز 26 سوره اسراء و همچنين 67 سوره فرقان برآن تأكيد مى ورزد.

درحقيقت ازنظر اسلام و قرآن، اعتدال در مصرف و ميانه روى و صرفه جويي به معناى مصرف درست و متناسب، اصلى اساسى و از اصول نخستين اقتصاد اسلامى مى باشد كه مؤمنان براى دست يابى به كمال شخصى و جمعى و امت اسلامى براى رسيدن به جامعه نمونه و برتر مى بايست آن را در نظام اقتصادى خويش درنظر گيرند.

از آن جايي كه قرآن كتاب هدايت آدمى و جامعه بشرى به سوى تعالي و كمال است، برنامه ها و نظام اقتصادى آن نيز در همين چارچوب مي باشد. از اين رو خداوند بر لزوم وسيله قرار گرفتن ابزارهاي اقتصادى براى تحصيل امر معنوى واخروى تأكيد مي كند (قصص آيه 77) و مى كوشد تا با جمع ميان دنيا و آخرت در حوزه اقتصادى مردم را به سوى كمال سوق دهد (بقره آيه 201 و نساء آيه 134 و آيات ديگر)

اگر از نظر اسلام، سلامت اقتصادى و پرهيز از فسادانگيزى در حوزه اقتصادى (اعراف آيه 85 و هود آيه 84 تا 86) و تصحيح روابط اقتصادى جامعه، هم پاى مسايل اعتقادى و عبادى در صدر برنامه هاى پيامبران قرار دارد (اعراف آيه 85 و هود آيات 84 تا 87 و شعراء آيات 177 تا 183 و ده ها آيه ديگر) اين امر نمى تواند جز با صرفه جويى و بهينه سازى مصرف همراه باشد؛ زيرا اقتصاد در هرحال بسترى براى تكامل بشري است و به عنوان هدف ابزارى و يا ميانى مطرح مى باشد كه مى بايست آدمى با بهترين شيوه مصرف و استفاده درست و مناسب، خود را در جايى قرار دهد كه بتواند رشد و كمال خويش را ادامه دهد. از اين رو همان اندازه كه اسراف و اتراف و تبذير زشت و ناپسند است استفاده نكردن درست از نعمت هاى خداوندى نيز به معناي ناديده گرفتن ابزارهاى كمالى است.

ازنظر قرآن، اقتصاد و ثروت مايه قوام جامعه است (نساء آيه 5) و امور ا قتصادي و معيشتى مردم داراى جايگاهى مهم در حد مسايل اعتقادى و عبادى (بقره آيه 3و 31و 43و 83و 177و 277) دارد و براين اساس مى بايست همگان از شخص و جامعه و دولت در مسير اقتصاد سازنده و مثبت حركت كنند تا فرصت هاى برابر براى همگان جهت دست يابي به همه ابزارهاى رشد و تكامل فراهم آيد. بنابراين هركسي كه با مصرف زياد و اتراف و تبذير و اسراف بخشى از ابزارهاي رشدى و كمالى را از ميان ببرد مى بايست پاسخ گوي خدا و جامعه انسانى باشد.

صرفه جويي در بحران

چنان كه گفته شد صرفه جويى در زمان بحران معنا و مفهوم تازه اى پيدا مى كند. اگر جامعه اى دچار بحران در يك يا چند كالاي اقتصادى شد مى بايست همگان چنان تلاش كنند تا از آن برهند. در اين زمان است كه صرفه جويى گاه به معناى كم مصرف در حد اعتدال و ميانه است كه تنها نيازهاى اساسى و اصلى شخص و يا جامعه پاسخ داده شود.

در آيه 47 سوره يوسف خداوند به ضرورت صرفه جويى در زمان بحران هاي اقتصادى اشاره مى كند و در آيات 47 و 48 بر لزوم برنامه ريزي ازسوى دولت مردان براى مقابله و يا حل بحران هاى اقتصادي تأكيد مى ورزد.

اين آيات ضمن اشاره به مسئوليت هاى دولت نشان مى دهد كه عوامل طبيعى بوجودآورنده بحران نمى تواند توجيه گر رفتارهاي دولت باشد و دولت ها موظف هستند كه حتى براى شرايط فوق العاده چون خشكسالى برنامه ريزى كنند.

بنابراين بهره مندى از ابزارهاى پيش بينى اوضاع و آمادگي دايمى براى حالت هاى فوق العاده، از ضروريات و مسئوليت هاى دولت است كه در آيه مورداشاره قرار گرفته است.

لزوم جيره بندى از ارزا ق و كالاهاى اقتصادى در وضعيت كمبود و تنگناهاى اقتصادى از مطالبى است كه در آيات 60 سوره بقره و نيز 160 سوره اعراف بدان توجه داده شده است.

لزوم نظارت حكومت و دولت بر امور اقتصادى از توليد گرفته تا توزيع و مصرف آن ازجمله وظايف و مسئوليت هاى دولت است كه در آيه 47 و 55 سوره يوسف آمده است. مديريت توزيع و اصلاح در توليد و توزيع و مصرف به عنوان وظايف پيامبران و دولت هاى اسلامي امرى است كه در آيات مختلف به ويژه 84 تا 86 سوره هود و آيات ديگر بدان اشاره شده است.

از همه اين مطالب و بسيارى مطالب و آيات ديگر كه در حوصله اين نوشتار نيست مى توان دريافت كه وظيفه همگانى ايجاب مى كند تا در مصرف درست و بهينه كالاهاى اقتصادى تلاش كنيم و هريك از ما موظف است تا براساس چارچوب هاى مورد پذيرش اقتصادي عمل كند و در مصرف كالاى اقتصادى زياده روى و اسراف نكند.

منبع : سایت شورای سیاستگذاری ائمه جمعه



نظرات 0