محور : اقتصاد

صادقي حسين,همايوني ‌فر مسعود
 
 سهم اشتغال در بخش کشاورزي در حال کاهش است و در عين حال بهره وري نيروي کار در اين بخش به سمت بهبود پيش مي رود. کاهش سهم اشتغال کشاورزي در ايران از 56 درصد در سال 1335 به 23 درصد در سال 1375 تاييدي بر اين مدعا است. بحران بيکاري در دهه اخير توان بخش کشاورزي ايران را در ايجاد اشتغال با ترديد مواجه ساخته است.براي مشخص کردن توان بخش کشاورزي به منظور کاهش نرخ بيکاري، ضرورت دارد که برآوردي از تقاضاي نيروي کار در بخش کشاورزي صورت گيرد.معمولا از تئوري توليد کشاورزي براي تخمين مدلهاي تقاضا استفاده مي شود.مدلهاي تقاضا بر تئوري تقاضاي مشتق شده و يا بر کارهاي تجربي مبتني است. در اين مقاله از مدل تقاضاي تجربي نيروي کار استفاده شده که تابعي از سرمايه گذاري، ارزش افزوده و سطح زيرکشت است. از آزمون ريشه واحد براي نشان دادن درجه همگرايي متغيرها و از مدل تصحيح خطا براي سياستگذاري در کوتاه مدت استفاده شده است. نتايج به دست آمده نشان مي دهند که کشش اشتغال نسبت به افزايش سطح زيرکشت در مقايسه با متغيرهاي سرمايه گذاري و ارزش افزوده از اهميت بيشتري برخوردار است.
لذا توجه کافي به افزايش سطح زير کشت در شرايط کنوني بخش کشاورزي ايران براي بهبود نقش اشتغال کشاورزي مي تواند راهگشا باشد.

منيع : متن کامل در پژوهشهاي اقتصادي- شماره 1  بهار 1380