محور : اقتصاد
عمادزاده مصطفي*
* دانشگاه اصفهان
كارفرمايي كه براي استخدام نيروي كار مورد نياز خود به بازار مراجعه مي كند، معيار دقيقي براي تمايز افراد تواناتر دراختيار ندارد. ليكن او بر اساس تجربه دريافته است كه افراد با تحصيلات بالاتر به طور معمول قابليت هاي بيشتري دارند. براي او، تحصيلات علامتي از ظرفيت هاي فردي، اقتدار، انگيزه، علاقه و پشتكار است. كارفرما به اين نتيجه رسيده است كه افراد تحصيل كرده به طور معمول نظم پذيرتر، سازگارتر و آموزش پذيرترند. او به خاطر چنين ويژگي هاي رفتاري ناشي ازسرمايه گذاري هاي آموزشي است كه تحصيلات را به عنوان نشانه اي از توانايي هاي فردي براي سرند (قربال) كردن نيروي كار مورد نياز خود به كار مي گيرد. «فرضيه سرند» بر اين باور استوار است كه ميزان تحصيلات، ملاكي ازظرفيت هاي توليد و توانايي هاي افراد است و بنگاه ها براين اساس افراد مورد نياز خود را در بازار كار گزينش و سرند مي كنند.
هدف اصلي اين مقاله ارايه نقدي بر «فرضيه سرند» است. بنابراين ، ابتدا اساس اين فرضيه و ديدگاه هاي طرفداران آن ارايه خواهد شد. سپس الگويي كه در آن «تحصيلات» به عنوان علامتي جهت راهنمايي كارفرمايان در بازار كار به شمار مي آيد، مطرح و سرانجام ارزيابي انتقادي از اين فرضيه ارايه مي شود.
:: مشاهده متن کامل مقاله در قالب فرمت pdf ::
منيع : پژوهشهاي اقتصادي- شماره 4 بهار 1381