تاريخ : یک شنبه 25 اردیبهشت 1390  | 3:37 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : شهید مطهری و اقتصاد

بازخوانی ‏دیدگاه‏های ‏اقتصادی‏شهید استاد مطهری

حجة‏ الاسلام‏ والمسلمین ‏غلامرضا مصباحی

استاد مطهری به عنوان یك اسلام‏شناس و متفكر جامع در معارف دینی بودند. و ازجمله ابعاد این جامعیت، دیدگاه‏ها و نظراتی است كه استاد در مورد اقتصاد اسلامی ابراز داشته‏اند. گرچه ورود ایشان به مباحث اقتصادی با تاخیر انجام شد و سال‏های آخر عمر مبارك خود را به ابراز این نظرات پرداختند، اما این نكته را باید گفت كه: در عین حال ورود ایشان به مباحث اقتصادی مبارك و بااشراف و تسلط كامل نسبت به این مسایل همراه بود.

یكی از آثاری كه از ایشان به جا مانده است «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» است. البته این اثر به صورت تالیف نیست، بلكه به صورت یادداشت‏هایی پراكنده از استاد شهید مطهری است كه، بعدها توسط یكی از آقایان جمع‏آوری و تدوین شده و به صورت یك كتاب درآمده است. این كتاب نشان می‏دهد كه شهید استاد مطهری نیز نظریه‏ی اقتصادی نسبت به اقتصاد سوسیالیستی ماركس دارد و هم نظر انتقادی نسبت به اقتصاد سرمایه‏داری.

ایشان علاوه بر انتقادات، دیدگاه‏های خود را در خصوص اقتصاد اسلامی ارایه داده‏اند، گرچه به این كتاب از جهت یادداشت‏هایی كه به آن اضافه شده است، انتقاداتی نیز وارد است و همین‏طور از این جهت كه یادداشت‏های به‏جا مانده از استاد به صورت تالیف درآمده، اشكالاتی وارد می‏شود، چراكه این تصور را در ذهن خواننده‏ی كتاب پدید می‏آورد كه آن اثر، اثر شهید مطهری است و باید در این زمینه تامل بیش‏تر نمود، چراكه یك محقق آن‏هم در سطح استاد فرزانه‏ای؛ مانند علامه شهید مطهری ممكن است یادداشت‏هایی را برای خود داشته باشند كه راضی به انتشار آنها بدون بازنگری و تامل نبوده باشند.

اما در مجموع، این كتاب رابطه‏ی اقتصاد و دین را به خوبی و زیبایی هرچه تمام بیان می‏كند و می‏گوید كه: «این دو یك رابطه‏ی مستقیم و یك رابطه‏ی غیرمستقیم از طریق اخلاق دارند.» و در عین حال اقتصاد را به دو اقتصاد نظری و دستوری تقسیم می‏نماید. البته در این‏جا نكته‏ای كه لازم است مطرح شود این است كه، در این كتاب آمده كه اقتصاد علمی نمی‏تواند تحت تاثیر اقتصاد دینی قرار گیرد و این مسئله با دیدگاه‏های شهید مطهری در دیگر آثارشان در تعارض قرار می‏گیرد.

چه این كه میان علوم محض؛ مانند فیزیك، شیمی و علومی كه به گونه‏ای در عرصه‏ی زندگی پدید می‏آیند و تحت تاثیر شرایط انسانی قرار گرفته و به عنوان علوم انسانی نامیده می‏شوند، تفاوت وجود دارد. علوم انسانی ناگزیر از بستری بهره‏برداری می‏كند كه افكار، ارزش‏ها، عقاید و رفتارهای انسانی آن بستر را فراهم می‏سازند. و تعبیر این‏كه این علوم نمی‏توانند به اصطلاح، اسلامی و غیراسلامی باشند، با سایر نظرات استاد شهید مطهری مغایرت دارد.

شهید مطهری در مورد اقتصاد نظری یا توصیفی می‏گوید كه: «یك نوع قواعد تكوینی و طبیعی، حاكم بر روابط انسان‏ها می‏باشد كه ناشی از روابط عِلّی و معلولی بین آنها نبوده، و از این نظر شبیه به قواعد حاكم بر طبیعت است كه علوم تجربی از آن صحبت می‏كند. و كشف و بیان چگونگی این قوانین، علم اقتصاد طبیعی یا نظری و توصیفی را تشكیل می‏دهد.» به نظر می‏رسد این سخن استاد تحت تاثیر اقتصاد فیزیوكراتی شكل گرفته است، چراكه آنها نیز قوانین حاكم بر اقتصاد را قوانین طبیعی تلقی می‏كنند. و حال آن‏كه علما و اندیش‏مندان علم اقتصاد به این نتیجه رسیده‏اند كه قوانین طبیعی در اقتصاد جایی نداشته و آنچه از قوانین علم اقتصاد مطرح می‏باشد، قوانینی هستند كه در یك بستر اجتماعی خاص شكل می‏گیرند و قابل استنباط هستند.

در این یادداشت‏ها، شهید مطهری اقتصاد را به علم حقیقی تعبیر می‏كنند. و حال آن‏كه علم حقیقی به آن دسته از علومی گفته می‏شود كه ما به ازای خارجی آن باید وجود داشته باشد؛ مانند علم گیاه‏شناسی، علم جانورشناسی و یا فیزیولوژی، كه این‏ها ما به ازای خارجی دارند، اما باید توجه داشت كه روابط بین انسان‏ها چون ما به ازای خارجی ندارد، بنابراین جزو علوم حقیقی محسوب نمی‏شود.

البته به یك معنا می‏توان گفت كه: علم اقتصاد از یك نوع روابط نهادینه شده بین انسان‏ها حكایت می‏كند كه در ظرف وجود اجتماعی و روابط اجتماعی انسان‏ها شكل می‏گیرد، بنابراین اقتصاد، علمی است كه پدیده‏های شكل‏گرفته در روابط اقتصادی و در ظرف جامعه‏ی خاص را مطالعه می‏كند كه از این لحاظ نیز به آن علم حقیقی گفته نمی‏شود.

در بخش دیگری از این كتاب گفته شده است كه: «اقتصاد به معنای یك مكتب اقتصادی: اسلامی، ماركسیستی و مسیحی دارد، اما به معنای علم اقتصاد فاقد این پسوندها است. و علم اقتصاد اسلامی یا علم اقتصاد ماركسیستی وجود ندارد.» اما می‏توان گفت كه: چون پدیده‏های مورد مطالعه در علم اقتصاد پدیده‏های رفتاری هستند و رفتارها منشعب از اندیشه‏ها و افكار انسان‏ها هستند و در روابط اجتماعی این پدیده‏ها شكل می‏گیرند، بنابراین می‏توان با توجه به یك جامعه‏ی اسلامی شكل‏گرفته، پدیده‏های اقتصادی و روابط اقتصادی آن جامعه را مورد مطالعه قرار داد، كه در این صورت می‏توانیم علم اقتصاد جامعه‏ی اسلامی داشته باشیم.

البته باید متذكر شد: هدف از ذكر این مطالب و نقد آن‏ها این است كه باید مطالب استاد را به عنوان، یادداشت‏های اولیه‏ی استاد قلمداد كرده، تا بعدها مورد مطالعه، بازنگری و تجدیدنظر قرار گیرد.

هم‏چنین در بررسی مسئله‏ی سوسیالیزم، استاد مطهری، سوسیالیزم ماركس را مورد نقد قرار می‏دهد كه: «مبنای سوسیالیزم ماركس اجتماعی شدن مالكیت ابزار تولید است» كه در برابر آن از اسلام می‏خواهد سخن بگوید، اما با این تعبیر كه: «سوسیالیزمی كه اكنون بیان می‏شود، مبتنی بر مالكیت اشتراكی زمین است.» با توجه به این‏كه استاد مطهری در به‏كارگیری عناوین، اصطلاحات و تعابیر، خیلی دقت به خرج می‏دادند و سعی می‏كردند، از عناوین مورد كاربردِ مكاتبِ دیگر استفاده نكنند، بسیار بعید می‏نماید كه چنین تعابیری كار ایشان باشد و به‏فرض هم كه در یادداشت‏های خصوصی ایشان چنین اصطلاحاتی ذكر شده باشد، علی‏القاعده با توجه به مبنای فكری و رفتاری كه ایشان در استفاده از مفاهیم داشتند، متن نهایی شده از سوی ایشان تلقّی نخواهد شد.

یكی دیگر از مسایلی كه توسط استاد مطهری در كتاب «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» مطرح شده و البته ممكن است طرز تلقی ایشان نیز چنین بوده باشد، مسئله‏ی سرمایه‏داری جدید است و بیان این كه این موضوع پدیده‏ی تازه محسوب می‏شود.

از یك جهت می‏توان گفت: این سخن، یك سخن ابتكاری از ناحیه‏ی ایشان است. استاد عزیز سرمایه‏داری را به مثابه‏ی یك روش سنتی و قدیمی كه در حال حاضر پوسته‏ی نو انداخته و شكلی تازه یافته است نمی‏بیند. بلكه جوهره‏ی سرمایه‏داری جدید را با سرمایه‏داری قدیم، یا تجاری متفاوت می‏دانند و نقطه تفاوت را نیز در ماشینیزم ذكر می‏كنند، به گونه‏ای كه به اعتقاد ایشان ماشین موجب تحول در شیوه‏ی تولید شده است و تا قبل از پیدایش ماشین، انسان با وساطت دست یا ابزار تولیدی غیر مكانیزم كار می‏كرد، اما وقتی به دوره‏ی ماشینیزم رسیده‏ایم دیگر این انسان نیست كه كار تولید را بر عهده دارد، بلكه ماشین است كه تولید می‏كند و باز استاد معتقد بودند كه خود ماشین محصول تفكر خلاق تاریخی جامعه بشری است، نه محصول یك فكر خاص، بنابراین ایشان معتقد است كه ماشین متعلق به یك فرد نیست و مالكیت آن نیز نمی‏تواند فردی باشد.

این موضوع فكر نو و تازه‏ای است كه استاد شهید مطهری مطرح می‏فرمایند. و می‏توان گفت كه: تا قبل از ایشان مشاهده نشده است كه كسی مسئله را به این صورت مطرح كرده باشد و بین سرمایه‏داری جدید از لحاظ جوهری و سرمایه‏داری قدیم ـ كه سرمایه در به دست آوردن سود موثر بود و یا حتی استثمار كارگر كه این استثمار ناشی از ماهیت ابزار نبود، بلكه ناشی از روابط غیرعادلانه بین كارفرما و كارگر بود ـ فرقی گذاشته باشد. قبلاً عنصر چانه‏زنی كارفرما موثر بود كه می‏توانست مزد كارگر را پایین نگه دارد، اما در این جا؛ یعنی در سرمایه‏داری جدید، عنصری به نام ماشین در اختیار سرمایه‏دار قرار گرفته است كه خود خلاق می‏باشد و به صورت بسیار گسترده‏ای تولید را افزایش می‏دهد و حال آن كه این عنصر به تعبیر استاد مطهری قابلیت تملك خصوصی را ندارد.

این نظریه گرچه احتمالاً می‏تواند مورد نقد هم قرار گیرد، ولی یك نظریه‏ی ابتكاری است و از این جهت می‏توان گفت كه نشان‏دهنده‏ی خلاقیت فكر و روحیه‏ی ابتكاری آن شهید عزیز می‏باشد.

در یك ارزیابی كلی، كتاب یاد شده از دیدگاه دریافتِ نظراتِ یك محقق و متفكر اسلامی قابل توجه است. و مباحث مربوط به رابطه‏ی اسلام و اقتصاد در آن به‏خوبی توصیف شده و به عنوان نظرات مكتب اسلام می‏توان روی این نظریات تكیه نمود. البته باید توجه كرد كه نوشته‏های ایشان لزوما نشان‏گر و بیان‏گر دیدگاه‏های واقعی استاد مطهری نمی‏باشد. همانطور كه قبلاً نیز اشاره شد، ممكن است یك نویسنده‏ی محقق، نكاتی به ذهنش برسد كه برای حفظ آن‏ها، آن را یادداشت كند و قبل از بازنگری و بررسی دقیق نیز مایل به چاپ آنها نباشد، بنابراین نمی‏توان لزوما یادداشت‏های اولیه‏ی استاد را جزو دیدگاه‏های اصولی و قطعی ایشان به‏شمار آورد.

وامّا كتاب «بیمه و بانك» یكی دیگر از آثار استاد مطهری به‏شمار می‏رود، كه ایشان در بخش مربوط به ربا، به‏خوبی نظریات مربوط به نرخ بهره و دفاعیاتی كه از آن صورت گرفته را، یكی‏یكی بیان و بعد از نقد، آنها را رد می‏كند. كه این مسئله نشان‏دهنده‏ی تسلط استاد مطهری به مبانی حقوقی و اقتصادی نظریات مطرح‏شده در مورد ربا می‏باشد.

وی گفت: استاد مطهری در این كتاب دیدگاه‏های مكتب اسلام را در مورد بهره و ربا به‏خوبی بیان و از آنها دفاع می‏نماید و جالب توجه آن‏كه برای این دفاع پشتوانه‏ی عقلی و علمی ارایه می‏كند كه تاكنون بنده اثری در این حد و اندازه مشاهده نكرده‏ام.

ایشان در مورد سیستم بانك‏داری ربوی، انتقادات خود را داشتند و پیش‏زمینه‏های لازم برای اجرای سیستم بانك‏داری اسلامی، بدون ربا را مطرح می‏كنند كه می‏توان گفت: در این بخش نیز استاد دیدگاه‏ها و نظرات ابتكاری از خود ابراز نموده‏اند.

در زمینه‏ی بیمه، آن را به عنوان ابزاری كه سابقه‏ای در قراردادهای حقوقی جهان اسلام نداشته مطرح می‏كنند و مقایسه‏ای بین عقد بیمه و عقود نزدیك به آن انجام می‏دهند. و شباهت‏ها و تفاوت‏های آنها را ذكر كرده و نهایتا نتیجه‏گیری می‏نمایند كه: عقد بیمه عقد جدیدی است كه برای بیمه‏گذار، ایجاد اطمینان خاطر می‏كند. شایسته‏ی توجه است كه ایشان انواع مختلف عقد بیمه را نیز به صورت كلی مورد ارزیابی قرار داد و می‏گویند كه: برخی از آنها با موازین فقه شیعه سازگاری ندارد، ولی اكثر انواع عقد بیمه با فقه شیعه سازگار می‏باشند

 

منبع : پایگاه جامع شهید مطهری



نظرات 0