محور : شهید مطهری و اقتصاد
نظریه دیگر این است كه این طور نیست، ممكن است كه ریشه انقلاب، دوقطبى شدن جامعه از نظر مادى و اقتصادى باشد و به تعبیر امیرالمؤمنین در آغاز خلافت:
كِظَّة ظالم و سَغَب مظلوم (لَوْ لا حُضورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ النّاصِرِ وَ ما اَخَذَ اللّٰهُ عَلَى الْعُلَماءِ اَلّا یُقارّوا عَلى ٰ كِظَّةِ ظالِمٍ وَ لا سَغَبِ مَظْلوم. . . [1]) یعنى دوقطبى شدن مردم به سیرِ سیر و گرسنه ی گرسنه، آن سیر سیرى كه اینقدر مى خورد كه از پرخورى به اصطلاح ثقل و تُخَمه مى كند و آن گرسنه ی گرسنه كه شكمش به پشتش مى چسبد؛ اما هیچ ضرورتى ندارد كه جامعه از نظر اجتماعى و اقتصادى به دو قطب محروم و مرفه تقسیم شود تا انقلاب پیدا شود. اگر علتش سیرى و گرسنگى بخواهد باشد، سیرى و گرسنگى خصلت مشترك انسان و حیوان است، بسا هست كه یك حیوان مثلا یك سگ هم اگر خیلى گرسنه بماند علیه سگهاى دیگر یا صاحبش طغیان مى كند.
ممكن است انقلاب خصلت انسانى محض یعنى خصلت آزادیخواهانه داشته باشد، یعنى خصلت سیاسى داشته باشد نه خصلت اقتصادى، چون این امكان هست كه در جامعه اى شكمها را سیر كنند، گرسنگى ها را از بین ببرند ولى به مردم حق آزادى ندهند، آزادى را از آنها سلب كنند، حق دخالت در سرنوشت خود را از آنها سلب كنند، حق اظهار نظر و اظهار عقیده را از آنها سلب كنند، حق نقل و انتقال و انتخاب مسكن و حق مسافرت را از آنها سلب كنند. اینها دیگر به عامل اقتصادى مربوط نیست. ممكن است یك نهضت اجتماعى به اصطلاح ماهیت دموكراتیك و لیبرالیستى داشته باشد؛ همچنان كه ممكن است ماهیت اعتقادى و به اصطلاح ایدئولوژیك داشته باشد یعنى مردمى به مكتبى ایمان و اعتقاد دارند و به ارزشهاى معنوى آن مكتب شدیدا وابسته هستند، وقتى كه مكتب خود را كه همه چیز خویش را آن مكتب مى دانند در معرض آسیب یا آسیب دیده مى بینند، از آسیبهایى كه بر پیكر این مكتب وارد شده است ناراضى هستند و در آرمان برقرارى این مكتب ولو براى صد سال دیگر- نه فقط براى امروز- به سر مى برند. انسان آنچنان موجود آرمان جو و آرمان طلب است كه گاهى به فكر یك جامعه ایده آل و به قول افلاطون یك مدینه فاضله مى افتد، فكر مى كند اگر امروز مقدماتى را فراهم كنیم، در صد سال دیگر كه ما نیستیم این جامعه ایده آل و این مدینه فاضله برقرار مى شود، از امروز
برایش كار مى كند در صورتى كه امروز، هم شكمش سیر است هم آزادى سیاسى دارد ولى آن مكتبى كه او مى خواهد نیست، در آرزو و آرمان آن مكتب است.
منبع : پایگاه جامع شهید مطهری