محور : اقتصاد
تهیه و تنظیم :سیدمهدی معلمی
این نوشتار برگرفته از مقاله «نقش ارزش ها در فرايند توسعه اقتصادى» نوشته دکترمحمّد جمال خليليان می باشد که در شماره 28 مجله معرفت منتشر گردیده است
از آن جا كه رفتار اقتصادى هر كس به عنوان جزئى از اعمال فردى و اجتماعى او، از افكار، اعتقادات و ارزش هاى مورد نظر آن شخص سرچشمه مى گيرد و علل و انگيزه هاى رفتار او از ويژگى هايى كه سازنده شخصيّت انسان است و رفتار او را تحت تأثير قرار مى دهد، نشأت مى گيرد، لذا، «توسعه فرهنگى» يكى از پيش نيازهاى مهم «توسعه اقتصادى» به شمار مى رود. توسعه با مسائل اخلاقى و ارزشى جامعه پيوندى نزديك دارد و بسيارى از صاحب نظران در زمينه توسعه، برآنند كه شكست سياست هاى توسعه در بيش تر كشورهاى جهان سوم دقيقاً به اين دليل بوده كه عوامل غير اقتصادى; يعنى: ارزش ها، انگيزه ها، طرز تفكرات و به طور كلى، ويژگى ها و شرايط روحى آن جوامع مورد توجه قرار نگرفته و براى افزايش توليد ملّى و بالا بردن سطح اشتغال و حل مشكلات صرفاً متغيرهاى اقتصادى مانند پس انداز، سرمايه گذارى و نرخ هاى ارز در نظر گرفته شده است.
از مفاهيم و عناوينى كه تأكيد و اهتمام بر آن بستر مناسبى را براى رسيدن جامعه به رشد و توسعه اى مطلوب فراهم مى آورد، ضرورت كسب عزّت و سربلندى براى جامعه اسلامى است; زيرا براى دست يابى به اين هدف، جامعه بايد از جنبه هاى گوناگون اقتصادى، سياسى، فرهنگى و نظامى به شكوفايى و اقتدار لازم برسد تا نيازى به بيگانگان نداشته باشد و نه تنها از وابستگى و سلطه پذيرى در امان بماند، بلكه با كسب برترى در تمام زمينه ها، خود را به رشد و توسعه مورد نظر برساند و براى ديگران الگو و نمونه اى شايسته و مناسب باشد.
قرآن كريم عزّت را مخصوص خداوند متعال و رسول او(ص) و مؤمنان دانسته(1) و سرچشمه تمام عزّت ها را متعلّق به ذات مقدس حق تعالى دانسته است.(2)آيات قرآن به همه مسلمانان هشدار مى دهد كه عزّت خود را در دوستى با دشمنان اسلام نجويند، بلكه تكيه گاه خود را ذات پاك خداوندى قرار دهند كه سرچشمه همه عزّت هاست. غير خدا و دشمنان اسلام عزّتى ندارند كه به كسى ببخشند و اگر هم مى داشتند قابل اعتماد نبودند; زيرا هر زمان منافع آن ها اقتضا كند، صميمى ترين دوستان خود را رها مى سازند، چنان كه تاريخ معاصر شاهد گويايى بر اين واقعيت است.
كسب عزّت و حفظ آن در نظر پيامبر گرامى اسلام و پيشوايان معصوم: از اهميت فوق العاده اى برخوردار است، به گونه اى كه آن حضرت مى فرمايد: «اگر كسى با ميل و رغبت ذلّت را بپذيرد، از ما اهل بيت: نيست.»(3)حضرت حسين بن على(ع) مى فرمايد: «مرگ با عزّت بهتر از زندگى همراه با ذلّت و خوارى است»;(4) زيرا از دست رفتن عزّت به منزله نابودى انسانيت انسان است و حيات حقيقى با عزّت همراه و زندگى در سايه ذلت، مرگ واقعى مى باشد. در جاى ديگر، آن پيشواى معصوم و امام آزادگان جهان مى فرمايد: «من مرگ با عزّت را چيزى جز سعادت و زندگى با ستمگران را جز مرگ و نابودى نمى دانم.»(5) آن حضرت در پاسخ به دعوت از ايشان براى بيعت با يزيد، پس از جملاتى مى فرمايد: «هيهاتَ مِناَ الذِلّةَ»; ذلّت از ما (اهل بيت پيامبر:) دور است.(6)
سخنان امام حسين(ع) و قيام خونين آن حضرت به خوبى بر ضرورت حفظ عزّت و كرامت انسانىِ فرد و جامعه دلالت دارد و در اين راستا، پيام عاشورا پيام عزّتى است كه حتى دشمنان نيز بدان اقرار دارند. عزّت و شرافت مسلمان و حفظ آن از چنان اهميتى برخوردار است كه انسان به مقتضاى اجتماعى بودن و رابطه با ديگران گرچه لازم مى شود كه از آنان درخواستى داشته باشد يا در برخى كارها كمك بخواهد، ولى هرگز نبايد خود را كوچك كند و با شكستن عزّتش آن ها را تأمين نمايد; زيرا اگر عزّت انسان شكسته شود، هويّت و شخصيّت او و به دنبال آن، امنيت اعتقادى و اخلاقى اش در معرض تهديد قرار مى گيرد. پيامبر اكرم(ص) در اين باره مى فرمايد: «حوايج و نيازهاى خود را با عزّت نفس طلب نماييد.»(7)
جامعه اى كه براى اداره خود دست نياز به سوى بيگانگان دراز نمايد و به منابع و امكانات خود متكّى نبوده و قادر نباشد استعداد افراد را در جهت نيل به خودكفايى و پيشرفت هاى علمى شكوفا سازد، هيچ گاه به توسعه اقتصادى، سياسى و فرهنگى نخواهد رسيد; زيرا افراد با از دست دادن اعتماد به نفس، هويّت و شخصيت فرهنگى و اجتماعى خود را فراموش مى كنند و با حاكم شدن روحيه خود باختگى و يأس بر آنان، نه تنها به استقلالى همه جانبه نخواهند رسيد، بلكه روند وابستگى آنان به بيگانه هر روز تشديد مى گردد.
بنابراين، حركت در جهت نيل به خود كفايى همراه با اقتدار اقتصادى و كسب استقلال، تلاشى براى كسب عزّت و كرامت جامعه محسوب مى گردد و از عناصر لازم براى تقويت ارتباط با حق تعالى و جلب رضايت اوست. بدين منظور، بايد آن چنان فعاليت و تلاش كرد كه جامعه اسلامى در برابر ساير جوامع، عزيز و سربلند باشد; چرا كه خداوند متعال هيچ گاه براى كفّار نسبت به مؤمنان تسلط و تفوّقى قرار نداده است(8) و از مسلمانان مى خواهد كه تمام نيروهاى نظامى، اقتصادى و فرهنگى خود را در مقابله با توطئه ها و تجاوزات دشمنان اسلام بسيج نمايد.(9) جامعه اسلامى بايد برتر و بالاتر از همه جوامع باشد و چيزى بر آن برترى و تفوّق نداشته باشد.(10)
انبياى الهى: مى آموزند كه انسان با تكيه بر خداوند استوار گشته، روى پاى خود مى ايستد و استقلال حقيقى را به دست مى آورد. انسان مستقل، خانه خويش و وطن خود را با تصميم و اراده خود آن گونه كه شايسته است مى سازد و آباد مى كند. مشكلات امروز مسلمانان ناشى از بيمارى از دست دادن روحيه خودباورى و فرهنگى مستقل است و تا چشم يك ملت به غير و دست نيازش به سوى آنان دراز باشد، روى پاى خود نخواهد ايستاد و تا زمانى كه اتكّاى به غير را از روى جهالت يا خيانت، توجيه شرعى و سياسى نمايد، بوى استقلال را نيز استشمام نخواهد كرد (11) و از آن جا كه اكنون در دنيا چنان تحوّلى به وجود آمده كه همه كارها بر محور علم مى چرخد و نظام زندگى بر اساس علم قرار گرفته و همه شؤون حيات بشرى به دانش و فن آورى وابستگى پيدا كرده است، به طورى كه هيچ مشكلى از زندگى را جز با علم نمى توان حل كرد و از سوى ديگر، رسيدن به استقلال و خود كفايى همراه با اقتدار اقتصادى و به طور كلى، انجام بسيارى از تكاليف فردى و اجتماعى به فراگيرى علوم و فن آورى پيشرفته روز بستگى دارد، لذا، فريضه علم به عنوان كليدى براى انجام ساير فرايض و دست يابى به اهداف نظام اقتصادى اسلام شناخته شده و از شؤون حياتى مسلمانان براى كسب عزّت و شرافت در سطح بين المللى است(12)
مسلّماً دست يابى به استقلال و عزّت در دنياى كلمات كارساز نيست و استقلال واقعى با شعار به دست نمى آيد و تا زمانى كه مسلمانان مصرف كننده كالاهاى ساخته شده غرب باشند و در دانش و فن آورى دست نيازشان به سوى آن ها دراز باشد و حتى براى دفاع از خود به سلاح هاى دشمنان اسلام متّكى باشند، براى هميشه در حاشيه مى مانند و ديگران با برنامه ريزى هاى خود، به اكراه و اجبار براى آنان تصميم مى گيرند. بنابراين، بايد با برنامه ريزى هاى حساب شده، از نظر اقتصادى به خودكفايى برسند; به اين معنا كه توان تأمين نيازهاى خود را، دست كم در سطح محصولات حياتى با تأمين سطح مطلوبى از رفاه براى افراد جامعه داشته باشند، به صورتى كه در هر زمينه كه با بيگانگان روابط سياسى و اقتصادى برقرار كردند، از موضع قدرت برخورد كنند و نه تنها تحت سلطه آنان قرار نگيرند، بلكه بر آن ها برترى و تفوّق داشته باشند.
شاخص هاى مهم عزّت جامعه اسلامى را مى توان در موارد ذيل خلاصه كرد:
1ـ ميزان ايمان و تقواى هر چه بيش تر افراد جامعه;
2ـ ميزان اتحاد و همبستگى و روحيه همكارى بين افراد جامعه;
3ـ پيشرفت دانش و فن آورى روز از نظر كمّيت و كيفيت;
4ـ درصد دست يابى به استقلال در ابعاد گوناگون;
5ـ خود كفايى همراه با اقتدار اقتصادى; (در مواردى كه خود كفايى لازم نيست جامعه خوداتّكا باشد.)
6ـ ميزان آمادگى براى مقابله با تجاوزات نظامى و تهاجم فرهنگى.
پینوشتها:
1. «مَن كانَ يُريدَ العزّةَ فَللّهِ العزّةُ جمعيا.» (فاطر: 10)
2. «مَنْ اَقَرَّ بالذُّلِّ طائعاً فَليسَ مِنّا اهلُ البيت.» (محمدباقر مجلسى، پيشين، ج 77، ص 164)
3. «موتٌ فى عِزّ خيرٌ مِن حياة في ذُلٍّ.» (همان، ج 44، ص 192)
4. «فاِنّي لااَرىَ الموتَ اِلّا الحياةَ و لا الحياةَ مع الظالمينَ اِلّا بَرَما.» (همان، ج 78، ص 117)
5. عبدالرزّاق موسوى المقدّم، مقتل الحسين، چاپ پنجم، بيروت، دارالكتاب الاسلامى، 1399 هـ. ق، ص 234.
6. «اُطلبوُا الحوائجَ بعزّةِ الانَفسِ.» (نهج الفصاحة، ص 64)
7. «لَن يَجعلَ اللّهُ لِلكافرينَ عَلى المؤمنينَ سبيلاً.» (نساء: 141)
8. «و اَعدّوُا لهم مَا استطعتُم مِن قُوّة و مِن رِباطِ الخيلِ تُرهبُونِ بِه عَدّوَاللّهِ وَ عَدوَّكُم» (انفال: 60)
9. النبى(ص): «الاسلامُ يَعلوا و لا يُعلى عليه.» (شيخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 17، ص 376)
10. مصطفى دلشاد تهرانى، سيره نبوى، تهران، سازمان چاپ و انشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1373، ج 1، ص 339 ـ 343.
11. مرتضى مطهرى، ده گفتار، انتشارات راه امام (سلسله كتابهاى صدرا)، بى تا ،ص 146 ـ 145.
12. براى توضيح بيش تر ر. ك. به: نگارنده، مفاهيم سازگار و ناسازگار با توسعه اقتصادى در فرهنگ اسلامى، پايان نامه كارشناسى ارشد، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره)، 1375،