محور : اقتصاد اسلامی
مقام معظّم رهبرى با اشاره به سخنان گهربار اميرالمؤمنين على(عليه السلام)در هنگام پذيرش حكومت، فلسفه وجودى حكومت را در احقاق حق و برپايى عدالت مى دانند: «حكومت معنايش اين است كه انسان حقى را احقاق كند; عدل را بر پا بدارد. اميرالمؤمنين(عليه السلام)فرمودند: اين حكومت به قدر اين كفش، يا بند اين كفش، براى من ارزش ندارد. بعد فرمودند: "الّا ان اقيم حقّاً";1 مگر اينكه حقى را اقامه كنم. در اين راه، انسان هر چه بكشد و هر چه زحمت تحمل كند و هر چه اضافه كار كند و هر چه شب بى خوابى بكشد و هر چه از آن امكاناتى كه به طور معمول افراد جامعه دارند، محروم بماند، حقش است; جا دارد، و انسان در اين صورت، ضرر نكرده است. باز از اميرالمؤمنين(عليه السلام)نقل شده است كه در يكى از خطبه ها مى فرمايد: حاضرم در راه اينكه اقامه حقّى كنم و ابطال باطلى كنم، بر روى خارهاى سخت كشانده شوم. اين، آن چيزى است كه مبناى كار ماست و بايد به آن توجه داشته باشيد.»2
>>>
محور : اقتصاد اسلامی
مقام معظّم رهبرى با اشاره به سخنان گهربار اميرالمؤمنين على(عليه السلام)در هنگام پذيرش حكومت، فلسفه وجودى حكومت را در احقاق حق و برپايى عدالت مى دانند: «حكومت معنايش اين است كه انسان حقى را احقاق كند; عدل را بر پا بدارد. اميرالمؤمنين(عليه السلام)فرمودند: اين حكومت به قدر اين كفش، يا بند اين كفش، براى من ارزش ندارد. بعد فرمودند: "الّا ان اقيم حقّاً";1 مگر اينكه حقى را اقامه كنم. در اين راه، انسان هر چه بكشد و هر چه زحمت تحمل كند و هر چه اضافه كار كند و هر چه شب بى خوابى بكشد و هر چه از آن امكاناتى كه به طور معمول افراد جامعه دارند، محروم بماند، حقش است; جا دارد، و انسان در اين صورت، ضرر نكرده است. باز از اميرالمؤمنين(عليه السلام)نقل شده است كه در يكى از خطبه ها مى فرمايد: حاضرم در راه اينكه اقامه حقّى كنم و ابطال باطلى كنم، بر روى خارهاى سخت كشانده شوم. اين، آن چيزى است كه مبناى كار ماست و بايد به آن توجه داشته باشيد.»2
مقام معظّم رهبرى اساس تشكيلات جامعه را «عدالت اجتماعى» مى دانند و مى فرمايند: «در تمام آثار دينى، كه شما نگاه مى كنيد، هدف و غايت براى حركت جامعه اسلامى، تشكيل جامعه عادله است. راجع به امام زمان[(عليه السلام)]، اين همه اثر هست و در اغلب اينها، گفته مى شود كه آن بزرگوار تشريف بياورند تا اينكه جهان را پر از عدل كنند. بيش از آنچه كه گفته شده "پُر از دين حق كنند"، گفته شده: "پر از عدالت كنند" يعنى: آنچه كه در درجه اول مطرح است، "عدالت" است كه بايد انجام گيرد.»3
ايشان از گفتمان عدالت سخن مى گويند و از همه مسئولان و مردم مى خواهند تا آن را به گفتمان غالب، كه معنابخش همه مفاهيم ديگر است، تبديل كنند: «گفتمان عدالت، يك گفتمان اساسى است و همه چيز ماست. منهاى آن، جمهورى اسلامى هيچ حرفى براى گفتن نخواهد داشت، اين گفتمان را بايد همه گير كنيد، به گونه اى كه هر جريانى، هر شخصى، هر حزبى و هر جناحى سر كار بيايد، خودش را ناگزير ببيند كه تسليم اين گفتمان شود; يعنى براى عدالت تلاش كند و مجبور شود پرچم عدالت را بر دست بگيرد; ... هرچه مى توانيد، شعار اصلى عدالت و آنچه را مربوط به عدالت است، تقويت و همگانى و در ذهن ها تعميق كنيد و روى پشتوانه و فلسفه فكرى آن كار كنيد.»4
عدالت; پيام اصلى انقلاب اسلامى
ايشان پيام اصلى انقلاب اسلامى ايران را عدالت مى دانند; چراكه در سايه عدالت، تمام حقوق و مطالبات و تكاليف و وظايف، تحقق عينى مى يابند. ايشان با اشاره به اينكه در دنيا هر جا نداى عدالت خواهى بلند شده، اين انقلاب آنجا را با خود و از خود و متناسب با خود يافته و با حق جويان و عدالت خواهان عالم، همراهى كرده است، يادآور مى شوند: «بسيارى از عدالت خواهان، آزادى خواهان و مبارزان با ظلم و تبعيض، در شرق و غرب و قاره هاى پنج گانه عالم مى گويند: ما از انقلاب شما اين درس را آموختيم. و راست مى گويند»;5 زيرا "امروز مهم ترين حرف نظام اسلامى، عدالت است. امروز ما مى خواهيم عدالت اجرا شود. همه تلاش ها و مجاهدت ها براى اين است كه در جامعه، عدالت تأمين شود; كه اگر عدالت تأمين شد، حقوق انسان و كرامت بشرى هم تأمين مى شود و انسان ها به حقوق و آزادى خود هم مى رسند. بنابراين، عدالت محور همه چيز است.»6
ايشان عدالت را پيام اسلام براى همه جوانان دنيا معرفى مى نمايند و جاذبه اين شعار پرمحتواى نظام جمهورى اسلامى را براى جوانان ديگر كشورها نيز يادآور مى شوند: «امروز پيام اسلام، پيام جذّابى است. پيام ما، پيام عدالت است; پيام ما، پيام نجات انسان ها و نجات جوان هاست. وقتى ما اسم جوان را مى آوريم، فقط به جوان هاى جامعه خودمان نگاه نمى كنيم. امروز نسل جوان در دنيا، غرق در بدبختى و نابسامانى است. رنج ها، فشارهاى روحى و عصبى و ابهام آينده، امروز نسل هاى جوان را در سرتاسر دنيا بر اثر دورى از معنويت، زير فشار قرار مى دهد.»7
عدالت; سنگ بناى مشروعيت حاكمان
مقام معظّم رهبرى با اشاره به مباحث گوناگونى كه در محافل فكرى و حوزه هاى انديشه در باب «مشروعيت» مطرح مى شود، معيار اساسى و سنگ بناى مشروعيت حاكمان را در نظام اسلامى «عدالت خواهى» و «مبارزه با ظلم و بى عدالتى» معرفى نموده، مى فرمايند: «مشروعيت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعيض و نيز عدالت خواهى است. اين پايه مشروعيت ماست. الآن درباره مشروعيت، حرف هاى زيادى زده مى شود، اما حقيقت قضيه اين است كه اگر ما دنبال عدالت نباشيم، حقيقتاً من كه اينجا نشسته ام، وجودم نامشروع خواهد بود; يعنى هرچه اختيار دارم و هرچه تصرّف كنم، تصرّف نامشروع خواهد بود; ديگران هم همين طور. ما براى عدالت و رفع تبعيض آمده ايم. ما آمده ايم جامعه را از مواهب الهى خودش ـ كه مهم ترين مواهب الهى در عدالت وجود دارد ـ و همچنين مواهب اخلاقى و معنوى برخوردار كنيم. تكليف ما اين است كه عدالت را در جامعه مستقر كنيم و اين هم جز با مبارزه عليه فساد و افزون طلبى انسان هاى مفتخوار و سوءاستفاده كن، امكان پذيرنيست. بخشى ازكار عدالت اينجا تنظيم مى شود.»8
1. نهج البلاغه، خ 33.
2. بيانات مقام معظّم رهبرى در ديدار هيأت دولت در آغاز كار دوره دوم رياست جمهورى حجة الاسلام على
3. همان
4. اكبر هاشمى رفسنجانى، 3 شهريور 1372.
5. بيانات مقام معظّم رهبرى در ديدار دانشجويان، در ماه مبارك رمضان، 10 آبان 1383..
6. بيانات مقام معظّم رهبرى در خطبه هاى نمازجمعه تهران، 23 آبان 1382.
7. بيانات مقام معظّم رهبرى در سالروز عيد سعيد غديرخم، 24 اسفند 1379.
بيانات مقام معظّم رهبرى در ديدار اعضاى هيأت دولت، 5 شهريور 1382.
منبع : وبلاگ اقتصاد عادلانه