محور : اقتصاد اسلامی
نویسنده:سید مهدی معلمی
امام خميني تحقق عدالت و قسط را چه در نفس و وجود فرد و چه در درون جامعه بشري يك تكليف الهي و انساني ميداند كه هر فردي از افراد جامعه نسبت به انجام آن مسئول است. مسئوليت انساني ايجاب ميكند كه در برابر ظلم و بيعدالتي ساكت ننشيند و براي قيام به قسط برخيزد. چنانچه در قرآن نيز آمده است: «يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين بالقسط».[1]
خداوند در اين آيه به تمام افراد با ايمان فرمان ميدهد كه قيام به عدالت كنند. و از آنجا كه قوامين جمع قوام صيغه مبالغه به معني بسيار قيام كننده است يعني بايد در هر حال و در هر كار و در هر عصر و زمان قيام به عدالت كنيد كه اين عمل خلق و خوي شما گردد و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد.[2]
بنابراين قيام به عدالت در هر جا و هر زمان و براي همه مؤمنين وظيفه است.[3]
امام خميني با اشاره به سخن اميرمؤمنان ـ علي بن ابيطالب(ع) در اين باره چنين داد سخن ميدهد:
«ما وظيفه داريم پشتيبان مظلومين و دشمن ظالمين باشيم. همين وظيفه است كه اميرالمؤمنين(ع) در وصيت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذكر ميدهد و ميفرمايد: و كونا لظالم خصماً و للمظلوم عوناً. (دشمن ستمگر و ياور و پشتيبان ستمديده باشيد)».[4]
>>>
محور : اقتصاد اسلامی
نویسنده:سید مهدی معلمی
امام خميني تحقق عدالت و قسط را چه در نفس و وجود فرد و چه در درون جامعه بشري يك تكليف الهي و انساني ميداند كه هر فردي از افراد جامعه نسبت به انجام آن مسئول است. مسئوليت انساني ايجاب ميكند كه در برابر ظلم و بيعدالتي ساكت ننشيند و براي قيام به قسط برخيزد. چنانچه در قرآن نيز آمده است: «يا ايها الذين امنوا كونوا قوامين بالقسط».[1]
خداوند در اين آيه به تمام افراد با ايمان فرمان ميدهد كه قيام به عدالت كنند. و از آنجا كه قوامين جمع قوام صيغه مبالغه به معني بسيار قيام كننده است يعني بايد در هر حال و در هر كار و در هر عصر و زمان قيام به عدالت كنيد كه اين عمل خلق و خوي شما گردد و انحراف از آن بر خلاف طبع و روح شما گردد.[2]
بنابراين قيام به عدالت در هر جا و هر زمان و براي همه مؤمنين وظيفه است.[3]
امام خميني با اشاره به سخن اميرمؤمنان ـ علي بن ابيطالب(ع) در اين باره چنين داد سخن ميدهد:
«ما وظيفه داريم پشتيبان مظلومين و دشمن ظالمين باشيم. همين وظيفه است كه اميرالمؤمنين(ع) در وصيت معروف به دو فرزند بزرگوارش تذكر ميدهد و ميفرمايد: و كونا لظالم خصماً و للمظلوم عوناً. (دشمن ستمگر و ياور و پشتيبان ستمديده باشيد)».[4]
و در جايي ديگر اين چنين ميفرمايد:
«مهم اين است كه ما تكليفي ادا ميكنيم؛ تكليف ما اين است كه در مقابل ظلمها بايستيم، تكليف ما اين است كه با ظلمها مبارزه كنيم، معارضه كنيم ...».[5]
امام خميني اين تكليف و وظيفه الهي را متوجه همه افراد جامعه ميداند و معتقد است كه اجراي عدالت نيز مانند ساير تكاليف الهي بر عهده همه مكلفين قرار دارد و بايد به صورت عيني نه كفايي، امتثال شود.
«همه ما مكلفيم تلاش كنيم تا اين حكومتي كه ادعا داريم، تحقق پيدا كرده است، واقعيتش تحقق پيدا كند و از حد لفظ به حد معنا و از حد رأي به حدّ خارج بيايد. همه افراد بايد مأمورين اسلامي باشند. هر فرد بايد خودش را موظف بداند به اينكه كارش را با رعايت عدالت انجام دهد. منتظر نشود كه وزير عادل شود. نفع و ضرر شخصي را ملاك قرار ندهد. مثل اينكه من منتظر شوم ديگران نماز بخوانند تا من نماز بخوانم يا منتظر شوم ديگران ناهار بخورند تا من ناهار بخورم همان طور كه وظايف طبيعي را هر كس به طور شخصي عمل ميكند، در عدالت هم بايد عمل كند. آيا شما هيچ وقت انتظار ميكشيد تا ديگران نفس بكشند تا شما هم نفس بكشيد؟! وظايف الهي هم همين طور است. شما موظفيد خودتان عمل كنيد و به علاوه ديگران را هم وادار به عمل كنيد».[6]
همان طور كه مشاهده كرديد امام در اين بيانات با مثالهايي ساده و روشن مسئله تكليف بودن عدالت را تبيين فرموده است و در انتها وظيفه ديگري را نيز براي افراد جامعه مشخص ميكند و آن اين است كه علاوه بر اجراي عدالت بايد ديگران را نيز به اجراي آن وادار كنيد.
از نظر امام خميني اين مسؤوليت خاص و مهم هر چند بر عهده همه افراد است اما در مورد آگاهان و مسؤولين حكومت شديدتر و بيشتر است. در اين مورد ايشان ميفرمايد:
«ائمه و فقهاي عادل موظفند كه از نظام و تشكيلات حكومتي براي اجراي احكام الهي و برقراري نظام عادلانه اسلام و خدمت به مردم استفاده كنند».[7]
در اين بيان امام وظيفه عادل را تحقق عدالت و قسط در جامعه ميداند كه ميتواند از طريق حكومت صورت گيرد.
4ـ عدالت سيره پيامبران و اوصياي الهي:
اصل عدالت، هدف عمده پيامبران و مصلحان اجتماعي شناخته شده است. در همه شرايع الهي عدالت، اصلي بنيادين است. همه پيامبران الهي كه از طرف خداي متعال در ميان بشر مبعوث شدهاند، براي دو هدف اساسي بوده است: 1ـ برقراري ارتباط صحيح ميان بنده و خالق خودش و به تعبير ديگر منع از پرستش هر موجودي غير از خالق خودش كه در كلمه طيبه «لا اله الّا ا...» خلاصه ميشود. 2ـ برقراري روابط حسنه و صالحه ميان افراد بشر، بعضي با بعضي ديگر، براساس عدالت و صلح و صفا و تعاون و احسان و عاطفه و خدمت به يكديگر.
قرآن كريم اين دو مطلب را به عنوان دو هدف براي انبياء در كمال صراحت ذكر كرده است:
«لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتب و الميزان ليقوم الناس بالقسط ...»[8]
يعني همانا ما پيامبران خود را با ادله و معجزات فرستاديم و برايشان كتاب و ميزان نازل كرديم تا مردم به عدالت قيام كنند.
در اين آيه قرآن كريم با صراحت تمام، مأموريت و رسالت انبياء را براي برقراري عدل در ميان بشر بيان ميكند.
امام خميني نيز در يكي از بيانات خود با اشاره به اين آيه كريمه، هدف بعثتها را برقراري نظام عادلانه در جوامع بشري معرفي ميكند:
«در حقيقت مهمترين وظيفه انبيا برقرار كردن يك نظام عادلانه اجتماعي از طريق اجراي قوانين و احكام است كه البته با بيان احكام و نشر تعاليم و عقايد الهي ملازمه دارد. چنانكه اين معني از آيه شريفه به وضوح پيداست «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط» هدف بعثتها به طور كلي اين است كه مردمان براساس روابط اجتماعي عادلانه نظم و ترتيب پيدا كرده قد آدميت راست گردانند و اين با تشكيل حكومت و اجراي احكام امكان پذير است. خواه نبي خود موفق به تشكيل حكومت شود مانند رسول اكرم(ص) و خواه پيروانش پس از وي توفيق تشكيل حكومت و برقراري نظام عادلانه اجتماعي را پيدا كنند ... حكومت اسلام بايد اقامه عدل بكند در عين حالي كه معنويات را تصحيح ميكند و ترويج ميكند و ما اگر تابع اسلام هستيم و تابع انبيا هستيم، اين سيره مستمره انبيا بوده است و اگر تا ابد هم فرض كنيم انبيا بيايند باز همين است، باز جهات معنوي بشر تا آن اندازهاي كه بشر لايق است، ادامه اقامه عدل در بين بشر و كوتاه كردن دست ستمكاران است».[9]
نكته مهمي كه امام با توجه به اين آيه شريفه اشاره ميفرمايد اين است كه در سيره انبيا برقراري نظام عادلانه با بيان احكام الهي و تعليم عقايد ديني ملازمه دارد. چرا كه در آيه، كتاب و ميزان در كنار هم ذكر شدهاند و منظور از ميزان در اينجا قوانين عادلانه است.[10]
امام خميني هدف از حركت تمام انبيا و اولياي الهي و مردان بزرگ را تحقق عدالت و قسط در جامعه ميداند و اصلاح جامعه و برقراري عدالت در آن را شيوه و مشي و سياست تمام پيامبران الهي و جانشينان آنها معرفي ميكند.
«تمام انبيا از صدر بشر و بشريت از آن وقتي كه آدم(ع) آمده تا خاتم انبيا(ص) تمام انبيا براي اين بوده است كه جامعه را اصلاح كنند؛ فرد را فداي جامعه ميكردند. ما فردي بالاتر از خود انبيا نداريم. ما فردي بالاتر از ائمه نداريم (عليهم السلام) اين فردها خودشان را فدا ميكردند براي جامعه. خداي تبارك و تعالي ميفرمايد كه انبيا را ما فرستاديم، بينات به آنها داديم، آيات به آنها داديم، ميزان بر ايشان فرستاديم ليقوم الناس بالقسط، غايت اين است كه مردم قيام به قسط بكنند، عدالت اجتماعي در بين مردم باشد. ظلمها از بين برود، ستمگريها از بين برود، ضعفا به آنها رسيدگي بشود، قيام به قسط بشود».[11]
در سخني ديگر امام بيان ميفرمايد كه زندگي ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ نيز در راستاي برقراري حكومت عدل بوده است:
«زندگي سيد الشهداء زندگي حضرت صاحب، سلام الله عليه، زندگي همه انبياي عالم، همه انبيا از اول، از آدم تا حالا همه شان اين معنا بوده است كه در مقابل جور حكومت عدل را ميخواستند درست كنند».[12]
بنابراين اصليترين هدف اجتماعي از تشريعات الهي و آوردن پيامبران به ميان مردم و تبليغ دينهاي آسماني، اجراي عدالت و زندگي كردن مردم بر شالوده عدل و داد بوده است.
در ميان پيامبران، حضرت رسول اكرم(ص) اهتمام ويژهاي به برقراري عدالت اجتماعي داشتهاند. امام باقر(ع) درباره روش عملي پيامبر اكرم(ص) ميفرمايد:
«ابطل ما كان في الجاهليه و استقبل الناس بالعدل و كذلك القائم(ع) اذا قام يبطل ما في الهدنة ممّا كان في ايدي الناس و يستقبل بهم العدل».[13]
پيامبر(ص) رسوم جاهليت را از بين برد و در برخورد با مردم از عدالت آغاز كرد.
قائم آل محمّد(ص) نيز هنگامي كه ظاهر گردد هر چه (تبعيضها و تفاوتها) كه از پيش بوده باطل اعلام ميدارد و در برخورد با مردم از عدالت آغاز ميكند.
همچنين خداوند در قرآن خطاب به پيامبر اكرم(ص) ميگويد به مردم بگو: «امرتُ لاعدل بينكم»[14] يعني به من امر شده است كه عدالت را در ميان شما بر پا كنم.
امام در مورد انگيزه حضرت رسول ـ صلوات الله عليه ـ از تشكيل حكومت ميفرمايد:
«پيغمبر اكرم(ص) تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومتهاي جهان لكن با انگيزه بسط عدالت اجتماعي ...».[15]
[1] ـ نساء، آيه 135.
[2] ـ ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج 4، ص 160.
[3] ـ محسن قرائني، تفسير نور، ج 2، ص 468.
[4] ـ محمد حسين جمشيدي، انديشه سياسي امام خميني، ص 336.
[5] ـ صحيفه امام، ج 12، ص 306.
[6] ـ صحيفه امام، ج 9، ص 15.
[7] ـ محمد حسين جمشيدي، انديشه سياسي امام خميني، ص 336.
[8] ـ حديد، آيه 25.
[9] ـ عدل الهي از ديدگاه امام، تبيان آثار موضوعي، دفتر هفدهم، ص 26.
[10] ـ مرتضي مطهري، مجموعه آثار ، ج 18، ص 152.
[11] ـ صحيفه امام، ج 15، ص 213.
[12] ـ صحيفه نور، ج 20، ص 191.
[13] ـ محمدرضا حكيمي، جامعه سازي قرآن، ص 71.
[14] ـ شوري: آيه 15.
[15] ـ صحيفه نور، ج 21، ص 178.
منبع : وبلاگ اقتصاد عادلانه