محور : جهاد اقتصادی
۱٫ جهاد، مبارزه مقدس است در برابر دشمن. از مبارزه با نفسانیات و جنگ فکری و فرهنگی گرفته تا رزمیدن و قتال، اگر با انگیزه مقدس (فی سبیل الله) باشد، همگی مصداق مجاهدتاند. در نتیجه اگر مبارزه و تلاش، پیگیر باشد اما هر یک از دو رکن آن نباشد (انگیزه مقدس و وجود دشمن) مصداق جهاد نیست، مانند موردی که انگیزه مبارزه با نفس اماره، شرکت در جنگ یا نبرد فرهنگی، ریا و تظاهر است.
۲٫ از میان دو رکن فوق، به دلیل نقش برجستهای که انگیزه مقدس و تاثیر آن بر شیوه و نتیجه عمل دارد، عموما بیشتر به انگیزه تکیه میشود. به بیان دیگر تنها کسانی حاضر به کوششهای آرمانخواهانه و مبارزه میشوند که در وجودشان انگیزه مقدس بر اغراض مادی و شخصی غلبه داشته باشد (مقصود کسانی نیست که اساسا به فکر منفعت و معیشت خود نیستند بلکه غلبه با اهداف مقدس است). از این روست که واژه دیگری به نام «روحیه جهادی یا فرهنگ جهادی» زاییده میشود که این اخلاق، محصول غلبه انگیزههای مقدس است. مثلا در سالهای نخست انقلاب اسلامی آنانکه با چشمداشت مادی اندک به سوادآموزی یا سازندگی در مناطق محروم میپرداختند، تحت عنوان نیروهای جهادی شناخته میشدند (هرچند رکن دشمن خارجی در این عرصه چندان پررنگ نبود).
۳٫ بر اساس آنچه گفته شد، چنانچه دو رکن بالا فراهم شود هر عرصهای، میتواند میدان جهاد باشد. دهههاست که عرصه اقتصاد به میدانی برای هماوردی ملتها تبدیل شده و توانمندی در آن، همتراز قدرت نظامی تعیین کننده است. امروزه قدرتهای اقتصادی از نفوذ سیاسی و امنیت دفاعی بیشتری برخوردارند زیرا تزلزل امنیتی آنها، دهها کشور دیگر را به تلاطم میکشاند. از سوی دیگر ملتهای ضعیف از نظر اقتصادی، هرچند بخواهند ایدئولوژی مستقلی داشته باشند، یا در فشارهای اقتصادی کم میآورند و باجهای سیاسی میدهند یا اگر حفظ ظاهر کنند، در باطن اسیر فرهنگ اقتصادی غالب میشوند و فرهنگشان را میبازند. به قول سید مرتضی آوینی: غرب میخواهد با اقتصاد بر اعتقاد ما غلبه کند و انصافا در دنیای امروز اگر راهی برای غلبه بر ایمان باشد همین است و بس.
۴٫ این که در سالهای اخیر فشارهای بینالمللی دشمنان انقلاب در عرصه اقتصادی شدت یافته، به معنای آن است که یک رکن (مبارزه علیه دشمن) کارزار اقتصادی فراهم و شیپور جنگ نواخته شده است و اگر حرکت ما، شمایل یک مبارزه و انگیزهای مقدس داشته باشد، به واقع مجاهده اقتصادی کلید خواهد خورد. در نتیجه چنانکه برخی در روزهای اخیر گفتهاند «جهاد اقتصادی» یک استعاره یا تمثیل نیست بلکه حکایتی واقعی و روایتی از یک رویارویی حقیقی است. البته این میدان مبارزه مختصات خاص و متمایزی دارد، مثلا ما در مجاهده اقتصادی به دنبال نابودی و حذف دیگر اقتصادها نیستیم بلکه بیشتر بر توانمندشدن خود و افزایش قدرت اقتصاد ملی متمرکزیم، همان قوتی که موجب بیم دشمنان خدا شود (واعدوا لهم ما استطعتم من قوه … ترهبون به عدو الله و عدوکم/ انفال:۶۰) و همان رشدی که چشم ناظران را خیره کند (فاستغلظ فستوی علی سوقه یعجب الزراع لیغیظ بهم الکفار/ فتح: ۲۹).
۵٫ مجاهده اقتصادی دو دسته دشمن دارد: یک قسم دشمن ظاهری که او ضعف ما را میخواهد و ما توانمندی خود را و قسم دیگر موانعی که همچون خوره موجب تضعیف جبهه داخلی میشوند. اهمیت این موانع از آن دشمن کمتر نیست: یک مانع، آن اندیشهای است که از پایان جنگ تحمیلی تا امروز در دانشگاه و روزنامه و دستگاههای کشور، در پی آن است که هم اصل رویارویی اقتصادی را زیر سوال ببرد و هم اقتصاد را از حوزه کنشهای مقدس بیرون آورد و رنگ و بوی منفعت محوری و فردگرایی بدان بزند. روشن است که اگر با عینک دوستی به دشمن بنگریم (گمان کنیم دشمن از ابزار اقتصادی برای مبارزه با ایدئولوژی ما استفاده نمیکند پس جنگی در کار نیست) یا اگر مردم و عاملان اقتصادی به تدریج مایل به چرب و شیرین زندگی خویش شوند، زیربنای جهاد اقتصادی ویران شده است.
۶٫ این اتفاقی است که متاسفانه در کشور ما تا حدودی رخ داده و برخی سنگرها را فتح نموده است. امروز در چشم بسیاری از فارغالتحصیلان و کارشناسان اقتصادی ما، اقتصاد مغربزمین یک اتوپیاست که باید به سمت آن آغوش گشود، ما در عصر جهانیشدنایم و تجارت آزاد به نفع همه است، عنصر «سلطه» و شکستن مقاومت جمهوری اسلامی هیچ جایی در تحلیلهای اقتصادی ندارد، نفعطلبی مادی و فردی یک اصل طبیعی است که نباید به بهانه مصالح ملی آن را محدود ساخت، رفاه مصرفکننده آنقدر مهمتر از تولید داخل است که باید دربهای واردات را به تمامه باز کرد و کارایی آنقدر مقدس است که نباید آن را فدای تاسیس صنایع در مناطق محروم نمود. در این محیط تنها انگیزه آن است که باید گلیم خود را از آب بیرون کشید، هر روز ثروتمندتر از دیروز حتی با توسل به بدهبستانهای فاسد، باید مثل طبقات مرفه مصرف و ریختوپاش کرد، هوشمندی و اخلاق اقتصادی یعنی تبدیل کردن هر فرصت به معادل پولی آن و… آیا در چنین فضایی جهاد اقتصادی معنایی دارد؟ بزرگترین مانع مجاهده اقتصادی آناناند که کمر به مبارزهزدایی و تقدسزدایی بستهاند.
۷٫ مانع دیگری نیز در داخل وجود دارد که انگیزه مبارزه و روحیه مجاهده را از درون جامعه میخورد و آن عملکردهای معکوس برخی سیاستگذاران ماست: سیاستهایی که یکشبه زمینداران را میلیاردر میکند چگونه میتواند مردم را به جهاد و تولید اقتصادی تشویق کند؟ آیا این سیاستها فضا و انگیزه را برای مجاهده مردم فراهم میسازد: سیاستهایی که به طور غیرمستقیم رانتجویی را پاداش میدهد، مفسد اقتصادی را تنبیه نمیکند، به بهانه تولید داخل انحصار و سود بادآورده فلان گروه خودروسازی را تقویت میکند، کارآفرین را در پیچ و خمهای بوروکراسی خسته میکند، فلان شرکت دولتی را حیات خلوت بهمان مدیر سیاسی میسازد و منابع بانکی را به انحصار در میآورد.
۸٫ الغرض: اندیشههایی که عرصه اقتصاد را خالی از مبارزه و تقدس میبینند و سیاستهایی که به نامی مقدس اما به کام ویژهخواران، راحتطلبان و مفسدان است به مثابه دو سر یک قیچی عمل میکنند، هر دو فراخوان جامعه است به رفتارهای اقتصادی غیرجهادی.
منبع: الف