محور : اقتصاد ایران
موسوي سيدنعمت اله,بوستاني فردين,نجفي بهاالدين
فشردگي استفاده از منابع توليد در بخش كشاورزي منجر به تحميل فشار بر محيط زيست شده است. اين فشار عمدتا به صورت استفاده گسترده از نهاده هاي داراي منشا شيميايي و استفاده بيش از حد از منابع آب محدود مي باشد. اين شرايط در حالي مشاهده مي شود كه ميان اهداف زيست محيطي به صورت كاهش استفاده از منابع از يك سو و اهداف بهره برداران به صورت تلاش در جهت دستيابي به حداكثر توليد و به كارگيري منابع بيشتر تعارض وجود دارد. در اين مطالعه با استفاده از رهيافت برنامه ريزي چند هدفي اهداف زيست محيطي و بهره برداران به طور توامان مورد بررسي قرار گرفت.
اهداف زيست محيطي شامل كاهش مصرف آب، كود شيميايي و سموم شيميايي و اهداف بهره برداران شامل افزايش بازده ناخالص و كاهش ريسك تعريف گرديد. براي هر يك از اهداف، سطوح مختلف انتخاب و الگوهاي متعدد ارايه گرديد. اطلاعات موردنياز نيز از ميان گروهي از بهره برداران منطقه مرودشت به دست آمد. بر اساس يافته هاي مطالعه، مشخص گرديد كه ميان اهداف ياد شده تبادل وجود دارد و مي توان به تركيب مطلوبي از اهداف كه در مقايسه با سطح فعلي آنها از جاذبه بيشتري برخوردار است دست يافت.
نتايج نشان داد در ميان محصولات، خيار، كلزا و جو هم از نظر زيست محيطي يا هدف سياستگذاران و هم از نقطه نظر بهره برداران مطلوب هستند. همچنين پياز و گندم از نگاه تامين هدف بهره برداران در مقايسه با هدف سياستگذاران از اهميت بالاتري برخوردارند. سه محصول برنج، ذرت علوفه اي و ذرت دانه اي نيز اولويت خود را از دست دادند.
كليد واژه: الگوي زيست محيطي، آب، كود شيميايي، سموم، ريسك، درآمد، استان فارس
:: مشاهده متن کامل مقاله در قالب فرمت pdf ::
منيع : پژوهشهاي اقتصادي- شماره 1 بهار 1388