تاريخ : جمعه 30 اردیبهشت 1390  | 5:33 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : اقتصاد اسلامی     گرد آورنده : نویسنده وبلاگ

فصل نخست مال در تصوّر اسلامى
أ- چارچوب كلّى‏
قرآن‏
1- فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ، وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً، لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ* «1» (1) هنگامى كه نماز به پايان رسد، در زمين پراكنده شويد و از فضل خدا روزى بخواهيد، و خدا را فراوان ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد* 2- وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً ... «2» (2) اموال خود را- كه خداوند سبب برپايى زندگى شما قرار داده است- به دست سفيهان مدهيد (و مالى را كه به كسانى سفيه و بيخرد رسيده است در دسترس خود آنان مگذاريد تا تباه نسازند) ... 3- وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُكَّامِ ... «3»
 (1) از اموال يك ديگر به صورت نادرست استفاده نكنيد، و براى بدست آوردن مالى بيشتر به حاكمان رشوه ندهيد ... 4- ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى‏ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى‏، فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ، كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ ... «1» (2) آنچه خداوند، از مردم كافر آباديها به پيامبر خود بازگردانيد، از آن خداست و فرستاده خدا و خويشاوندان او، و يتيمان و بينوايان و در راه- ماندگان، تا چنان نباشد كه (در انحصار گروهى درآيد و) در ميان توانگران شما دست به دست بگردد ... 5- وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ ... «2» (3) بدانيد كه آنچه (در جنگها) به غنيمت بهره شما مى‏شود، پنج يك آن مخصوص خداست و پيامبر و خويشاوندان او، و يتيمان و بينوايان و در راه- ماندگان ... 6- وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ...* «3» (4) نماز را بر پا بداريد و زكات بدهيد ...
7- لِلرِّجالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ ... «1» (1) ... مردان را از كار و كسب خود نصيبى است، و زنان را از كار و كسب خود نصيبى ... 8- الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَ يَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ، وَ يَكْتُمُونَ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ، وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً* «2» (2) (خدا دوست ندارد متكبّران فخرفروش را)، آنان كه بخل مى‏ورزند و مردمان را به بخل‏ورزيدن فرمان مى‏دهند، و مالى را كه خدا از فضل خويش به ايشان داده است پوشيده مى‏دارند؛ ما براى كافران عذابى خواركننده آماده ساخته‏ايم* 9- وَ الَّذِينَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ*  لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ* «3» (3) كسانى كه در اموال آنان سهمى است معيّن* براى سائلان و محرومان* 10- آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ أَنْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ ... «4» (4) به خدا و فرستاده‏اش ايمان آوريد، و از اموالى كه از راه ارث به شما رسانيد (و شما را جانشين صاحبان پيشين آنها ساخت) انفاق كنيد ...
11- الَّذِي يُؤْتِي مالَهُ يَتَزَكَّى* «1» (1) آن كس كه مال خويش مى‏بخشد (زكات مى‏دهد) تا (در نزد خداوند) پاك باشد* 12- وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ ...
 «2» (2) بدانيد كه داراييها و فرزندان شما وسيله آزمايش شمايند ... 13- اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ... «3» (3) بدانيد كه زندگى اين جهان بازيى است، و سرگرميى، و آرايشى، و نازيدنى به يك ديگر، و لاف زدنى به فزونى دارايى و فرزندان ... 14- وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى* «4» (4) هنگامى كه در مغاك هلاك افتد، مال او برايش كارى نكند* 15- يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ ... «5» (5) اى مردم باايمان، مبادا داراييها و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل كنند ...
16- وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا* «1» (1) مال را بسيار دوست مى‏داريد* 17- وَ أَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ... «2» (2) در راه خدا (براى «جهاد» و ديگر امور خير) انفاق كنيد، و خويشتن را به دست خود (با ترك انفاق، يا زياده روى در آن) به هلاكت ميندازيد ... 18- ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ، فَمِنْكُمْ مَنْ يَبْخَلُ، وَ مَنْ يَبْخَلْ فَإِنَّما يَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ، وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ، وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لا يَكُونُوا أَمْثالَكُمْ* «3» (3) اينك شما آن كسانيد كه فراخوانده مى‏شويد تا در راه خدا انفاق كنيد، پس برخى از شما بخل مى‏ورزند؛ هر كس بخل ورزد، بيقين از بخشيدن چيزى به خود بخل ورزيده است؛ «4» خداوند بى‏نياز است و شما نيازمندانيد، و اگر روى بگردانيد، قومى ديگر جايگزين شما مى‏سازد، آنگاه آنان چون شما نخواهند بود (و بخل نخواهند داشت)* 19- كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى‏*  أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏* «5»
 (1) خير، آدمى سركشى مى‏كند* همين كه خود را بى‏نياز بيند* 20- كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ لا تَطْغَوْا فِيهِ، فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي ... «1» (2) از روزيهاى پاكيزه (و حلال) كه به شما داده‏ايم بخوريد، و در (طلب روزى و مصرف) آن زياده‏روى نكنيد (و به حرام نگراييد)، كه گرفتار خشم من خواهيد گشت ... 21- سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ: شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا ... «2» (3) آن دسته از اعراب باديه، كه از همراهى تو (در سفر به مكّه، سال حديبيه) تخلّف ورزيدند، (بعنوان عذرخواهى) خواهند گفت: اموال و كسانمان (و مزارع و احشام، و رسيدگى به اين همه) ما را از همراهى تو (و پيوستن به ديگر مسلمانان) بازداشتند ... 22- لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ... «3» (4) شما بيقين بوسيله مال و جان خود آزمايش خواهيد شد ... 23- ... وَ جاهِدُوا بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ ... «4» (5) ... با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنيد، اين كار براى شما بهتر است ...
24- فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدِينَ دَرَجَةً ... «1» (1) ... خداوند مجاهدان را كه با مال و جان خود به جهاد مى‏پردازند، بر غير مجاهدان (و غايبان از پهنه‏هاى پيكارهاى مقدّس)، با (ترفيع) درجه‏اى برترى بخشيده است ... 25- إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ... «2» (2) خدا از مؤمنان جان و مالشان را خريده است، تا در برابر، بهشت از آن ايشان باشد ... 26- ... وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا، إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ* «3» (3) ... بخوريد و بياشاميد، و اسراف مكنيد، كه خدا اسراف‏كنندگان را دوست نمى‏دارد* 27- وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفِيها فَفَسَقُوا فِيها ...
 «4» (4) هر گاه بخواهيم (مردم) سرزمينى (جامعه‏اى) را نابود كنيم، توانگران شادخوار را (به عبادت و عدالت) امر مى‏كنيم، پس آنان نافرمانى مى‏كنند (و مستحق عذاب و نابودى مى‏شوند) ...
28- ... إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ* «1» (1) آن كسان (كه در دوزخ شكنجه مى‏شوند)، از آن پيش (در زندگى دنيا)، توانگرانى ناز پرورد بودند*
بنگريد! در اين آيات آسمانى نيك نظر كنيد، و آنها را با تعمّق بخوانيد، و بارى ديگر بخوانيد؛ و سپس در محتواى آموزشهاى حياتبخش آنها، كه همچون خورشيد مى‏درخشند، و چونان قلب زندگى مى‏تپند، و چونان سيلى- بسان ريزش حيات از قلّه‏هاى هستى- فرو مى‏ريزند، نيك بينديشيد ... آيا پس از اين تعاليم (بعنوان مكتبى اقتصادى و عدالت آفرين)، چيزى باقى مى‏ماند تا مكتب مالى يا اقتصادى ديگرى بيايد و با بيان آن، زمينه خوشبختى انسان و برپادارى عدالت اجتماعى را فراهم سازد؟
آرى، در اينجا گردنه‏اى دشوار وجود دارد، و آن عمل كردن به اين آيات است. و ما در اين آغاز، خلاصه‏اى از مضامين اين تعاليم را، در عرضه داشتى گذرا، با خوانندگان در ميان مى‏نهيم:
1- تلاش كردن و براى كسب روزى در زمين پراكنده شدن.
2- يارى جستن از خدا، در تلاش و كوشش، با ياد كردن فراوان او.
3- بازداشتن سفيهان (و غير متخصّصان) از تصرّف در اموال و دخالت كردن در برنامه‏هاى اقتصادى.
4- اموال را پشتوانه زندگى مردم و استقامت ايشان دانستن.
5- جلوگيرى از خورده شدن اموال مردم به دلايل باطل.
6- جلوگيرى از رشوه دادن به كارگزاران و طاغوتان و دانشمندان دينى متمايل به دنيا.
7- تأكيد قاطع در باره حقوق يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان.
8- پرهيز دادنى سخت از تسلّط انحصارى توانگران بر اموال.
9- فرمان دادن به پرداختن زكات و آن را همچون خواندن نماز دانستن.
10- بخشيدن سهمى به هر كس كه كسب كند و براى چيزى زحمت كشد و در راه آن متحمّل مشقّت شود.
11- مبارزه قاطع بر ضدّ بخل و تأثيرپذيرى از روحيّات بخيلان.
12- بخيلان و ممسكان نه اين است كه مال خودشان را نگاه مى‏دارند، بلكه با آنچه خدا از فضل خويش به آنان بخشيده است چنين مى‏كنند.
13- شمردن بخيلان و ممسكان در شمار كافران.
14- تأكيد بر پرداختن زكات باطنى (يعنى «حقّ معلوم» مذكور در «قرآن كريم») و بخشيدن آن به سائلان و محرومان.
15- انفاق را در رديف ايمان به خداى متعال قرار دادن.
16- انفاق را عملى نيابى به‏شمار آوردن، يعنى آن كس كه انفاق مى‏كند چيزى از مال خود نمى‏دهد، بلكه بعنوان نايب از مالك اصلى آن را مى‏بخشد.
17- پاكيزگى جان و مال جز از طريق بخشيدن مال ممكن نيست.
18- مال به خودى خود فتنه (مايه گرفتارى و آزمون) است، پس نبايد شخصى كه به توحيد ايمان دارد و مدّعى تعهّد دينى است، آن را قطب زندگى خويش قرار دهد.
19- كوبيدن قاطع تكاثر (بسياردارى و بسيارخواهى) و نازيدن به مال و ثروت.
20- ناچيزى مال به خودى خود و ناتوانى آن از كمك كردن به مالك خويش به هنگام سقوط و نگونسارى.
21- نظرى خشم آميز به انباشتن مال، چون آدمى را از ياد خداى متعال غافل مى‏كند.
22- عيبجويى از مال‏دوستى، و حرص زدن در راه به دست آوردن آن.
23- فرمان دادن به انفاق و اينكه ترك آن سبب هلاكت است، و اينكه بخيلان (در واقع)، در حقّ خود بخل مى‏ورزند، و اينكه سرانجام‏
ترك انفاق (و قرار ندادن اموال در دسترس همگان)، اين است كه قوم ممسك از ميان بروند و گروهى ديگر در جاى آنان بنشينند.
24- ملازمه ميان بى‏نيازى و سركشى، و اينكه طاغوت مالى نيز طاغوت است.
25- نهى از تكبّر و گردنكشى و طغيان، در بهره‏بردارى از اموال و ارزاق خدا، كه بر بندگان خود منّت گذاشته و به ايشان بخشيده است.
26- اموال (در صورت كوتاهى كردن در انواع تكليفهاى مالى)، سبب بازداشتن انسان مى‏شود از اداى تكاليف انسانى و دينى و اجتماعى.
27- مالها وسايلى است براى خالص سازى انسانها و آزمودن آنان.
28- جهاد با مال به منزله جهاد با جان است.
29- ستايش از جهادكنندگان با مال و جان و فضيلت آنان.
30- خدا مال را از كسانى مى‏خرد (و مى‏پذيرد) كه توانايى بخشيدن و انفاق دارند (هر كس به هر اندازه بتواند انفاق كند- اگر چه اندك- خداوند آن را مى‏پذيرد و به او پاداش مى‏دهد).
31- طرد اسراف و نهى شديد و قطعى از آن.
32- محكوم شمردن زندگيهاى اشرافى و اترافى (پرريخت و پاش).
 

حديث‏
1- النّبيّ «ص»- فيما رواه الإمام جعفر الصّادق «ع»: لم نبعث لجمع المال، و لكن بعثنا لإنفاقه.»
 (1) پيامبر «ص»- به روايت امام جعفر صادق «ع»: ما پيامبران براى‏ جمع آورى مال انگيخته نشديم، بلكه براى انفاق كردن آن انگيخته شديم. 2- النّبيّ «ص»: طوبى لمن اكتسب من المؤمنين مالا من غير معصية، و أنفقه في غير معصية، و عاد به على أهل المسكنة؛ و جانب أهل الخيلاء و التّفاخر و الرّغبة في الدّنيا، المبتدعين خلاف سنّتي، العاملين بغير سيرتي. «1» (1) پيامبر «ص»: خوشا به حال مؤمنى كه مال را بدون معصيت به دست آورد، و آن را بدون معصيت خرج كند، و به مستمندان بدهد، و از معاشرت با خود پسندان و فخر فروشان و دنيادوستان- كه بر خلاف سنّت من بدعت مى‏گذارند، و سيره و رفتارى جز سيره و رفتار من دارند- خوددارى كند. 3- النّبي «ص»: أمّتي في الدّنيا على ثلاثة أطباق، أمّا الطّبق الأوّل، فلا يحبّون جمع المال و ادّخاره، و لا يسعون في اقتنائه و احتكاره، و إنّما رضاهم من الدّنيا سدّ جوعة و ستر عورة، و غناهم منها ما بلغ بهم الآخرة؛ فأولئك الآمنون الّذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون.
و أمّا الطّبق الثّاني، فإنّهم يحبّون جمع المال من أطيب وجوهه و أحسن سبله، يصلون به أرحامهم، و يبرّون به إخوانهم، و يواسون به فقراءهم، و لعضّ أحدهم على الرّضف أيسر عليه من أن يكتسب درهما من غير حلّه، أو يمنعه من حقّه، أو يكون له خازنا إلى يوم موته؛ فأولئك الّذين إن نوقش عنهم عذّبوا، و إن عفي عنهم سلموا. و أمّا الطّبق الثّالث، فإنّهم يحبّون جمع المال ممّا حلّ و حرم، و منعه ممّا افترض و وجب؛ إن أنفقوه أنفقوا إسرافا و بدارا، و إن أمسكوه أمسكوا بخلا
و احتكارا؛ أولئك الّذين ملكت الدّنيا زمام قلوبهم، حتّى أوردتهم النّار بذنوبهم. «1» (1) پيامبر «ص»: امّت من در دنيا سه گروهند: گروه نخست، دوستار گرد آوردن و ذخيره كردن مال نيستند، و در فراهم آوردن و احتكار كردن آن تلاش نمى‏كنند؛ و آنچه از دنيا مايه خرسندى ايشان است، خوردن به اندازه رفع گرسنگى و پوشيدن براى پوشاندن خود است. و بهره‏مندى ايشان از مال به آن است كه آنان را (با زندگيى ساده) به آخرت رساند. اينان كسانيند كه (در آن جهان) آسوده خاطرند، نه ترسى دارند و نه در اندوه به سر مى‏برند.
گروه دوم، كسانى هستند كه مال را از پاكيزه‏ترين راهها گرد مى‏آورند، و با بخشيدن آن به خويشاوندان صله رحم مى‏كنند، و آن را به برادران خود مى‏دهند، و مقدارى از مال خويش را به فقيران مى‏بخشند؛ در نزد اينان خاييدن سنگ داغ آسانتر است از كسب يك درهم از راه حرام، يا نپرداختن حقّ مال، يا نگاهدارى مال تا دم مرگ؛ و اين گروه (با وضعى كه گفته شد)، اگر با دقّت به حسابشان رسيدگى شود دچار عذاب مى‏شوند، و اگر مورد عفو قرار گيرند، جان سالم به در مى‏برند.
و امّا گروه سوم، آن كسانند كه جمع‏آورى مال را از حرام و حلال دوست مى‏دارند، و حقوق واجب مال را نمى‏پردازند؛ اگر انفاق كنند از روى اسراف است و شتابناك، و اگر آن را نگاه دارند از روى بخل است و احتكار؛ اينانند كه دنيا افسار آنان را به دست گرفته است، و مى‏برد تا (به دليل اين همه گناه) به دوزخشان درافكند.
4- الإمام علي «ع»: يا كميل! البركة في مال من آتى الزّكاة، و واسى المؤمنين، و وصل الأقربين. «1» (1) امام على «ع»: اى كميل! بركت در مال كسى است كه زكات دهد، و بخشى از مال خويش را به مؤمنان ديگر بخشد، و (با امكاناتى كه دارد) به زندگى خويشاوندان برسد. 5- الإمام الباقر «ع»- فيما رواه الإمام جعفر الصّادق: هي (الدّنانير و الدّراهم) خواتيم اللَّه في أرضه ... «2» (2) امام باقر «ع»- به روايت امام جعفر صادق «ع»: اينها (دينارها و درهمها)، سكّه‏هاى خداست در زمين. الإمام الرّضا «ع»: إنّ اللَّه يبغض ... إضاعة المال ... «3» (3) امام رضا «ع»: ضايع كردن مال، خدا را خشمگين مى‏كند.
 

ادامه دارد ....



نظرات 0