تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 9:48 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ



الف - احتياط در لباس‏

أجلح بن عبداللَّه كندى از قول ابوالمغيره، عبداللَّه بن ابى الهذيل گفته است :

امام على عليه السلام را ديدم كه از منزل بيرون آمد، در حالى كه پيراهن خشن درازى بر تن داشت.

هرگاه آستين پيراهنش را مى‏كشيد تا ناخن مى‏رسيد.

ب - لباس‏هاى ساده امام على عليه السلام‏

حر بن جرموز از پدرش حديث كرد و گفت :

على بن ابيطالب عليه السلام را ديدم كه از مسجد كوفه بيرون مى‏آمد و دو برد قطرى‏(1) بر تن داشت.

يكى از آنها را لنگ شلوار كه تا نيمه ساق را مى‏پوشاند و ديگرى را مثل عبا كرده بود.

و او در بازارها گردش مى‏كرد در حالى كه تازيانه‏اى به دست داشت، بازاريان را به تقواى پروردگار و راستى گفتار و خوش رفتارى در خريد و فروش و تمام كردن پيمانه و ترازو فرمان مى‏داد.

 

>>>

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ



الف - احتياط در لباس‏

أجلح بن عبداللَّه كندى از قول ابوالمغيره، عبداللَّه بن ابى الهذيل گفته است :

امام على عليه السلام را ديدم كه از منزل بيرون آمد، در حالى كه پيراهن خشن درازى بر تن داشت.

هرگاه آستين پيراهنش را مى‏كشيد تا ناخن مى‏رسيد.

ب - لباس‏هاى ساده امام على عليه السلام‏

حر بن جرموز از پدرش حديث كرد و گفت :

على بن ابيطالب عليه السلام را ديدم كه از مسجد كوفه بيرون مى‏آمد و دو برد قطرى‏(1) بر تن داشت.

يكى از آنها را لنگ شلوار كه تا نيمه ساق را مى‏پوشاند و ديگرى را مثل عبا كرده بود.

و او در بازارها گردش مى‏كرد در حالى كه تازيانه‏اى به دست داشت، بازاريان را به تقواى پروردگار و راستى گفتار و خوش رفتارى در خريد و فروش و تمام كردن پيمانه و ترازو فرمان مى‏داد.

ج - تقسيم فورى بيت‏المال‏

از مجمع تيمى ابى حمزه روايت شده است، كه:

على عليه السلام آنچه را كه در بيت المال بود تقسيم مى‏كرد و دستور مى‏داد كه بيت المال را جارو كنند.

آنگاه به اين خاطر بر روى زمين آن نماز مى‏گزارد، به اميد آنكه در روز قيامت براى او شهادت دهد.

د - دقت در تقسيم بيت‏المال‏

سفيان بن عيينه از عاصم بن كليب، و او از پدرش حديث كرد كه او گفت :

مالى از اصفهان رسيد و على عليه السلام آن را به هفت قسم، به تعداد هفت قبيله كوفه تقسيم كرد.

و در آن مال پاره نانى يافت،

آن را نيز به هفت قسم تقسيم نمود، و هر قطعه را روى يك جزء گذاشت و سرانجام ميان آنها قرعه انداخت تا كدام يك را به يكى از قبائل كوفه در نوبت اول ببخشد.

ه - خودكفائى امام‏

عبدالرزاق از ثورى، و او از ابوحيان تيمى نقل مى‏كند كه على بن ابيطالب عليه السلام را بر منبر ديدم كه مى‏فرمود:

چه كسى از من اين شمشير را مى‏خرد؟

 و توضيح داد كه :

اگر بهاى إزارى (2) داشتم آن را نمى‏فروختم.

مردى پيش او برخاست و گفت :

من بهاى إزارى را به تو قرض مى‏دهم.

و در نقل ديگرى، هارون بن عنتره مى‏گويد:

پدرم مى‏گفت :

در قصر خورنق بر محضر على بن ابيطالب عليه السلام داخل شدم، ديدم جامه كهنه‏اى در بدن دارد و از سرما مى‏لرزد،

گفتم:

يا اميرالمؤمنين خداوند براى شما و اهل بيت شما در بيت المال حقى قرار داده و شما با نفس خود اين چنين رفتار مى‏كنيد ؟!.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در پاسخ من فرمود :

واللَّه ما ارزؤكم من اموالكم شيئاً و انَّ هذا لقطيفتى الَّتى خرجت بها من منزلى من‏الم دينة ما عندى غيرها.

به خدا قسم من از اموال شما چيزى ناقص نمى‏كنم، اين قطيفه حوله نيز همانست كه با خود از مدينه آورده‏ام و در نزد من غير آن چيزى نيست(3)

و - پيراهنى از كرباس‏

كيع از على بن صالح، و او از عطا روايت كرد كه او گفت:

بر تن على عليه السلام پيراهنى از كرباس نشسته بود.

8 - غذاى ساده امام على عليه السلام‏

ابونيزر گفته است :

على بن ابيطالب عليه السلام به نزد من آمد و من در زمين‏هاى زراعتى عين نيزر و بغيبغه(4) بودم.

پس به من فرمود : آيا غذايى دارى ؟

گفتم :

غذايى است كه آن را براى اميرالمؤمنين نمى‏پسندم، كدوئى است از كدوهاى اين زمين كه مخلوط شده است با روغنى از پيه گوسفند كه بويش هم برگشته است.

على عليه السلام فرمود : آن را بياور.

وقتى كدوى پخته را آوردم ، مقدارى از آن را تناول فرمود و سير شد.

سپس كنار جويبار برگشت و دستانش را در ريگزار شست تا اينكه آنها را پاك كرد.

آنگاه يك دستش را به ديگرى چسباند و با آنها آب نوشيد تا سيراب شد.

و فرمود : اى ابونيزر،

إنَّ الاكفَّ أنظف آنيةٍ

دست‏ها پاكترين ظروفند.

آنگاه رطوبت آن آب را به روى شكمش كشيد و فرمود:

من أدخله بطنه النَّار فابعده اللَّه

آنكه شكمش موجب دوزخ رفتنش گردد، خداوند او را از رحمت خويش دورش كند.

آنگاه كلنگ خود را برداشت و داخل چاه شد و شروع به كندن كرد، هنوز آب بيرون نيامده بود، على عليه السلام بيرون آمد در حالى كه عرق از پيشانيش مى‏ريخت.

دوباره براى كندن چاه برگشت و شروع به كلنگ زدن نمود.

امام پيش خود و زير لب زمزمه مى‏كرد كه، ناگهان آب از چاه فوران كرد، گويى كه گردن گوسفند قربانى شده است.

على عليه السلام شتابان بيرون آمد و فرمود :

خدا را شاهد مى‏گيرم كه اين چاه صدقه است.

و خطاب به من فرمود :

دوات و كاغذ به من ده.

فوراً كاغذ و دوات را به او دادم و حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام چنين نوشت:

(به نام خداوند بخشاينده مهربان، اين چيزى است كه بنده خدا على اميرمؤمنان صدقه كرده است، اين دو زمين زراعتى را كه به نام عين نيزر و بغيبغه مشهور مى‏باشند.

بر فقيران اهل مدينه و مستمندان در راه مانده تا به آن چهره خود را در روز قيامت از آتش دوزخ حفظ كند.

اين دو زمين فروخته نمى‏شود و مورد هبه و بخشش قرار نمى‏گيرد، تا اينكه خداوند آن دو را به ارث برد و پروردگار بهترين وارثان است.

مگر آنكه حسن و حسين(ع) به آن دو احتياج داشته باشند، در اين صورت ملك طلق و حلال آنهاست و براى احدى جز آن دو حقى نيست).

ابونيزر(5) گفته است :

حسين عليه السلام را قرضى برآمد.

پس معاويه براى خريد عين ابى نيزر دويست هزار دينار به نزد او برد.

حسين عليه السلام از فروش امتناع ورزيد و فرمود :

آن دو را پدرم صدقه قرار داده است تا بدين كار چهره خود را از آتش دوزخ در روز قيامت حفظ كند.

من آن دو را به چيزى نمى‏فروشم.

---------------------

پی نوشت ها :

1-  قطريه : نوعى از عبا است و در حديث است كه على عليه السلام جامه قطرى مى‏پوشيد و بردهاى قطرى سرخ رنگ و داراى نقش و نگار است و اندكى هم در آن خشونت و زبرى است و اين بردها منسوب به قطر است ، پس كلمه را تخفيف نمودند وقاف را به خاطر نسبت كسره داده‏اند و گفته اند قطرى و اصل قطرى است .

2- إزار يعنى پوشش ، لباس ، پيراهن و عبا

3- بحارالانوار ج 40 ص 334، از كشف الغمة خورنق قصر نعمان بن منذر بود كه امام به ديدن او رفته بود.

4- عين نيزر و بغيبغه دو زمين زراعتى متعلق به على بن ابيطالب عليه السلام بود. يونس روايت كرده است كه ابو نيزرى كه عين به او منسوب است از غلامان على عليه السلام و فرزند نجاشى بود. على عليه السلام او را از تاجرى در مكه خريده بود و او را به خاطر پاداش كارهايى كه پدر او با مسلمانان مهاجر انجام داده بود، آزاد كرد.

5- ابونيزر از فرزندان ملوك عجم بود. و گفته اند كه او از أولاد نجاشى است و اين صحيح است. او در كوچكى مسلمان شد وبه رسول‏خدا صلى اللَّه عليه و آله ايمان آورد و چون رسول‏اللَّه صلى اللَّه عليه و آله از دنيا رفت به حضرت فاطمه«س» و فرزندانش عليهم السلام روى آورد.
 

 


منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه
 



نظرات 0