تاريخ : شنبه 31 اردیبهشت 1390  | 10:44 PM | نویسنده : قاسمعلی

محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع)     گردآورنده : نويسنده وبلاگ


1 - دوختن كفش پيامبر صلى اللَّه عليه و آله‏

ابوسعيد خدرى روايت مى‏كند :

روزى همه اصحاب و ياران در مسجد مدينه بوديم كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله برماوارد شد و فرمود :

إنَّ منكم من يقاتل الناس على تأويل القرآن كما قاتلت على تنزيله

(همانا درميان شماكسى است كه بامردم براى تفسير و تأويل قرآن مى‏جنگد آنگونه كه من براى نزول آن جنگيدم.)

خليفه اول پرسيد :

يا رسول اللَّه آيا آن شخص من مى‏باشم؟

فرمود: نه .

خليفه دوم پرسيد : يا رسول اللَّه فرد مورد نظر منم؟

فرمود : نه .

و ادامه داد كه :

ولكنَّه خاصف النَّعل فى الحجرة

(همانا آن كس است كه در داخل حجره، كفش را اصلاح مى‏كند.)

همه منتظر او ايستاده بوديم كه :

ناگاه على عليه السلام از حجره بيرون آمد در حالى كه كفش‏هاى رسول خدا را اصلاح كرده در دست داشت. (1)

2 - دوختن و اصلاح نعلين‏

ابن عباس نقل مى‏كند :

براى جنگ جمل احتياج به جمع آورى نيرو داشتيم و در منطقه (ذى قار) اردو زديم.

يك روز صبح به خيمه حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام رفتم ديدم كه : و هو يخصف نعله‏

امام عليه السلام نعلين خود را دارد مى‏دوزد

سلام كردم.

امام على عليه السلام جواب داد و فرمود:

يا ابن عبَّاس ما قيمة هذاالنَّعل؟

(اى پسر عباس! اين نعلين وصله خورده چقدر مى‏ارزد؟)

گفتم : ارزشى ندارد.

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :

حكومت بر شما از اين نعلين در پيش من بى ارزش‏تر است.

الا ان اقيم حقًّا او ادفع باطلاً

(مگر آنكه حقى را برپا دارم يا باطلى را ريشه كن سازم).(2)

3 - لباس بافته شده خانواده‏

امام على عليه السلام به كار وتوليد و خود كفائى اهميت فراوانى مى‏داد، و نيازهاى خود را با دست تواناى خود برطرف مى‏كرد، و فرزندان و همسران خود را نيز به كار و توليد و سازندگى تشويق مى‏فرمود كه لباس‏هاى مورد احتياج را با دست مى‏بافتند، و با پشم‏ريسى نخ آن را فراهم مى‏كرد.

ابو مخنف، لوط بن يحيى نقل مى‏كند كه:

پس از جنگ جمل، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام سخنرانى هائى براى هدايت مردم داشته است و در يكى از آنها فرمود:

ماتنقمون علىّ يا اهل البصرة ؟

(چرا اى مردم بصره بر من ايراد وانتقاد مى‏كنيد؟)

(در حالى كه اشاره كرد به پيراهن خود) سوگند به خدا اين دو لباس مرا كه مى‏بينيد از بافته‏هاى اهل خانه‏ام مى‏باشد.

واللَّه انهما لمن غزل اهلى

سپس اشاره به كيسه‏اى كه همراه داشت و در آن مختصر نان خشك بود كرد و فرمود:
 واللَّه ماهى الاّ من غلَّتى بالمدينة

(سوگند به خدا اين نيست جز همان خوراك مختصرى كه از مدينه همراه خود آورده‏ام)

آنگاه خطاب به مردم فرمود :

فان انا خرجت من عندكم بأكثر مما ترون، فانا عنداللَّه من الخائفين

(پس اگر من از نزد شما مردم بصره خارج شوم، وزياده از آنچه كه ديديد بر داشته باشم پس در نزد خدا از خيانتكاران مى‏باشم.)(149)

در نقل ديگرى آمده است كه همين سخنرانى را امام على عليه السلام با مردم كوفه نيز ايراد فرمود، ومطالب فوق را تذكر داد.(150)

4 - استفاده از دسترنج خويش

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در روزهاى آغازين خلافت ظاهرى در يكى از سخنرانى‏هاى خود فرمود:

به خدا سوگند، تا روزيكه يك درخت خرما در مدينه دارم از بيت المال چيزى بر نمى‏دارم.

حال درست فكر كنيد، وقتى من خود از بيت المال چيزى برنمى‏دارم آيا آن را بى‏حساب به شما خواهم داد؟

عقيل، برادر امام على عليه السلام برخاست و گفت:

تو امروز مرا با سياهپوستى كه در مدينه زندگى مى‏كند برابر دانستى.

حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در پاسخ او فرمود :

بنشين برادر، مگر جز تو كسى ديگر نبود كه اعتراض كند؟ آرى تو هيچ برترى بر ديگران ندارى جز با ايمان و پرهيزگارى.(151)

5 - لباس شستن

امام على عليه السلام در كار منزل به خانواده خود كمك مى‏كرد و امور شخصى خود را انجام مى‏داد، و نعلين خود را با دست مبارك خود وصله مى‏زد.

و رخت و لباس خود را با دست مبارك مى‏شست،

روزى به كنار نهر فرات رفت تا لباس‏هاى خود را بشويد، وقتى پيراهن خود را درآورد و سرگرم شستن شد موج شديدى آمد و پيراهن حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را برد،

امام على عليه السلام محزون شد و در آن حال صدائى شنيد كه مى‏گويد:

يا اباالحسن به طرف راست خود نگاه كن،

وقتى نگاه كرد،

بسته‏اى ديد كه پيراهن زيبائى در آن جاى دارد،

پيراهن را گرفت تا بپوشد، ديد كه در جيب پيراهن، ورقه نوشته شده‏اى قرار دارد كه در آن نوشته شده است:

بسم اللَّه الرحمن الرَّحيم،

هديَّةٌ من اللَّه العزيز الحكيم الى على بن أبيطالب، هذا قميص هارون بن عمران، كذلك‏و أورثناها قوماً آخرين

(به نام خداوند بخشنده و مهربان،

اين پيراهن، هديه‏اى از طرف خداى عزيز و حكيم به على بن ابيطالب است، اين پيراهن هارون بن عمران است كه آن را به على داده‏ايم و چنين است كه آيندگان را وارث گذشتگان كرده‏ايم).(152)

6 - خريدارى محل دفن

زندگانى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام با خودكفائى اداره مى‏شد،

امام على عليه السلام هرگز دست به سوى كسى دراز نكرد، و از كسى چيزى نخواست،

كار مى‏كرد و از دسترنج خود مى‏خورد،

و تا آنجا به خودكفائى مى‏انديشيد كه زمين‏هاى عزى در نجف اشرف را كه آنروز جزو بيابان دور افتاده حيره بود با پول خود خريد تا بدن مباركش در ملك شخصى خويش دفن گردد،

گرچه كسى نمى‏دانست كه بدن حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در كجا دفن خواهد شد.(153)

 

پی نوشت ها :
1- مناقب ابن مغازلى شافعى ص 438 - و - شرح ابن ابى الحديد ج‏6 ص‏217
2- نهج البلاغه خطبه 33 معجم‏المفهرس مؤلف - و - بحارالانوار ج 40 ص 328، -و مجموعه ورام ص 9 - و - ارشاد شيخ مفيد ص 118 - و - مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 101
3- منهاج البراعه ج‏17 ص‏85 - و - بحارالانوار ج‏40 ص‏325، با اختلاف مختصرى در تعبير.

4- وسائل الشيعه ج 11 ص 83
5- وسائل الشيعه ج 11 ص 79
6- كفايةالخصام ص‏635 (كه از طريق عامه و خاصه‏3 حديث نقل شده)
7- زندگانى اميرالمؤمنين عليه السلام عمادزاده ص 445

 

منبع : الگوهاى رفتارى ‏جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه



نظرات 0