محور : الگوهاي اقتصادي امام علي (ع) گردآورنده : نويسنده وبلاگ
1 - بخشش طلا ونقره از قيمت باغات
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فراوان كارمىكرد، و توليد داشت، و باغات زيادى به وجود مىآورد، و سپس آنها را مىفروخت و پول آن را بين مستمندان تقسيم مىكرد.
شعبى مىگويد :
روزى كه امام على عليه السلام يكى از باغات را فروخت و طلا و نقره را روى هم انباشت، مستمندان زيادى را ديدم كه اجتماع كرده بودند.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام با تازيانهاى كه در دست داشت آنها را به صف مىكرد، و همه طلا و نقرهها را كه چون تلى انباشته بود به فقراء بخشيد، و خود با دست خالى به منزل بازگشت.
از اين واقعه بسيار در شگفت شده به منزل آمدم و براى پدرم نقل كردم، پدرم به گريه افتاد وگفت:
پسرم تو امروز بهترين انسانها را ديدى. (1)
البته اين نكته را هم بايد توجه داشت كه امام على عليه السلام همراه بابخشش به مستمندان، زندگى زنان و فرزندان خود را نيز تأمين مىفرمود، و باغات منطقه ينبع را وقف اهل و عيال خود كرد و به كسى نبخشيد تا خانواده او كاملاً تأمين شده و سربار جامعه نباشند.
2 - بخشيدن انگشتر درحال ركوع
عدهاى از مسيحيان و يهوديان خدمت رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله رسيدند، و يهوديان حاضر در جلسه پرسيدند،
هر پيامبرى وصى و جانشينى دارد، اگر شما پيامبر خدائيد وصىو جانشين شما چه كسى است؟
جبرئيل آمد و آيه:
و يؤتون الزَّكاة و هم راكعون (22)
(كسى كه درحال ركوع است، صدقه مىدهد).
را بر پيامبر صلى اللَّه عليه و آله تلاوت كرد، مطلب براى حاضران روشن نبود تا كه همراه پيامبر برخاستند و وارد مسجد شدند، فقيرى راديدند ازمسجد خارج مىشود،
پيامبر خدا خطاب به فقير فرمود :
آيا كسى به تو كمكى نكرد؟
گفت : چرا، آن مرد كه دارد نماز مىخواند،
وقتى صداى مرا شنيد كه از مردم كمك مىخواهم، اشاره كرد به سوى او رفتم و در حالى كه در ركوع بود، انگشترى را به من بخشيد.
رسول خدا با شگفتى تكبير گفت، و اصحاب هم تكبيرگفتند.
پيامبر رو به مسيحيان و يهوديان كرد و فرمود:
على عليه السلام كه درحال ركوع صدقه مىدهد وصى و جانشين من است.(3)
3 - بخشيدن غذاى مورد احتياج به فقير
حسن و حسين(ع) مريض شدند، و حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام و فاطمه(س) نذر كردند سه روز روزه بگيرند.
در منزل امام على عليه السلام نيز غذاى كافى نبود، حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام از شمعون يهودى مقدارى پشم گرفت تا تبديل به نخ كرده در قبال آن جو يا گندم دريافت كند.
گندم وآرد تهيه شد و 5 قرص نان پخته و سفره افطار آماده گرديد.
فضه نيز در روزه گرفتن شركت كرد
غروب روز اول تا خواستند افطار كنند، فقيرى در را كوبيد و تقاضاى غذا كرد
امام على عليه السلام غذاى خود را به فقير داد
حضرت زهرا(س) و فرزندان بزرگوار و فضه هم غذاى خود را به فقير بخشيدند.
و اين حركت ايثارگرانه تا سه روز تكرار شد،
تا آنجا كه بدن بچهها از گرسنگى مىلرزيد و چشمهاى حضرت زهرا(س) در كاسه سرش فرو رفته بود،
وقتى پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله متوجه گرديد ناراحت شد اما طولى نكشيد كه جبرئيل آمد و بشارت داد:
يارسول اللَّه سوره (هل أتى) به عنوان پاداش اين خانواده نازل شد.(4)
4 - بخشيدن همه دارائىها به مستمندان
روزى حضرت زهرا(س) خدمت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رسيد، رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله پس از سلام و احوال پرسى، از حال على عليه السلام پرسيد.
حضرت زهرا(س) فرمود :
يا رسول اللَّه ما يدع على شيئاً من رزقه الا وزعه بين المساكين
(اى پيامبر صلى اللَّه عليه و آله على عليه السلام از اطعام و غذا چيزى درخانه باقى نمىگذارد، هر چه دارد به تهيدستان مىبخشد).(5)
پيامبر اسلام صلى اللَّه عليه و آله در حالى كه خوشحال بود، آن حضرت را به پيروى از امام على عليه السلام دعوت فرمود.
5 - اصالت دادن به انفاق اموال
هرگاه ثروتى به دست حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام مىرسيد، فقراء و تهيدستان را باخبر مىساخت و پس از جمع شدن، پولها را از دست راست به دست چپ مىريخت و مىفرمود :
اى درهم هاى زرد و سفيد مرا گول نزنيد و غير مرا فريب دهيد.
و آنگاه همه آنها را بين محرومين تقسيم مىكرد و سپس دو ركعت نماز شكر مىخواند.(6)
6 - شتاب در بخشش
غروب يكى از روزها اموال فراوانى براى امام على عليه السلام آوردند،
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام دستور داد فقرا و صاحبان حقوق را باخبر سازيد تا در ميانشان تقسيم كنم.
كارگزاران گفتند :
هم اكنون شب فرارسيده، صبر كنيد تا فردا آنها را تقسيم كنيم.
امام على عليه السلام فرمود :
تقبلون أن أعيش الى غدٍ ؟
آيا ضمانت مىكنيد كه تافردا زنده باشم؟ (7)
پاسخ دادند : ما هم از سرنوشت خود بى خبريم.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
پس تأخير روانيست و دستور داد تا شمعى آوردند و در پرتو نور شمع، همه اموال را به تهيدستان ومحرومان بخشيد. (8)
7 - تهيه مسكن براى خالهها
امام على عليه السلام با كار و تلاش فراوان و توليد مناسب، نياز نيازمندان مدينه را برطرف مىفرمود.
سالانه چهل هزار دينار درآمد باغات او بود، كه در راه خدا به مستمندان مىبخشيد تا براى ازدواج جوانان يا تهيه مسكن براى بيچارگان، استفاده شود.
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام در محله بنى زريق مدينه چند خانه ساخت و آنها را به خالههاى خود بخشيد با اين شرط كه پس از آنان وقف مستمندان باشد.(9)
8 - صدقه هاى امام على عليه السلام
پيش از آنكه به ذكر شواهدى از احسان و نيكوكارى حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام بپردازيم، به پاره اى از آيات كريمه قرآن مىنگريم كه نيكى و احسان آن حضرت را در فضائى عطرآگين مطرح ساخته و مورد تمجيد و ستايش قرار داد
و پاداش بزرگ خداوند را براى اميرمؤمنان عليه السلام وعده داده كه جز خدا اندازه آن را نمىداند.
در واقعهاى كه على عليه السلام و خاندانش، مستمند و يتيم و اسير را طى سه روز اطعام نمودند و آنها را برخود مقدم داشتند.
آياتى نازل شده كه بزرگترين منقبت را در عالم هستى بيان مىكند و تا روزگار باقى است و زبانها سخن مىگويند و كتاب فضيلت ورق مىخورد، ياد آن تكرار مىشود، كه خداوند بزرگ فرمود:
و يطعمون الطَّعام على حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً انَّما نطعمكملوج ه اللَّه لا نريد منكم جزاءً و لا شكوراً...
(در حالى كه به طعام علاقه فراوان داشتند آن را به فقير و يتيم و اسير مىبخشيدند، و مىگفتند، همانا شما را اطعام مىكنيم براى خشنودى خدا، و در اين راه از شما پاداش و سپاسى انتظار نداريم.)(10)
مهم نيست كه امام على عليه السلام چه مقدار به مستمند محتاج بخشيد. بسيارند مردمى كه بيش از اين به ديگران بخشيدهاند.
مهم آن است كه براى خدا و از روى خلوص و بدون هيچ شائبهاى انفاق شود،
و آنكه براى اغراض دنيوى يا نام و عنوان و اشتهار ميان مردم انفاق تحقق نپذيرد.
و نيز فرق است ميان انفاق تمام آنچه را كه انسان در اختيار دارد، و بدان شديداً محتاج است و آنكه بخشى از دارائى خود را انفاق مىكند.
و آيه :
انَّما وليُّكم اللَّه و رسوله و الَّذين آمنوا الَّذين يقيمون الصَّلوة و يؤتون الزَّكاة و هم راكعون...
(همانا امام و رهبر شما، خدا و پيامبر او، و كسانى هستند كه ايمان آوردند، نماز را بپاداشتند و در حال ركوع زكات دادند.)(11)
بيش از ديگر آيات دلالت دارد بر اينكه عمل صالح از نظر خداى بزرگ بستگى به انگيزه و عوامل آن دارد نه حجم و آثار آن.
مهم نيست كه بسيارببخشى،
مهم آن است كه با چه نيتى و انگيزهاى ايثار مىكنى
ارزشيابى خداوندى، دائر مدار نيت است.
بنابر اين هر اندازه قصد تقرب به خداى بزرگ بيشتر و هدف، جلب رضايت او باشد، پاداش، بزرگتر و بالاتر است.
به برخى از نمونهها توجه كنيم :
1 - از امام صادق عليه السلام روايت شده است، كه فرمود:
اميرمؤمنان بيل مىزد و زمين آباد مىداد كه از دسترنج خود هزار بنده آزاد نمود.(12)
2 - ايوب بن عطيه حذاء گفت :
شنيدم امام صادق عليه السلام مىفرمود :
پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله غنائمى را تقسيم نمود.
زمينى به على عليه السلام رسيد، در آن زمين چشمهاى كند و آبى چون گردن شتر بيرون زد كه آن را ينبع ناميد.
وقتى به حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام تبريك گفتند پاسخ داد :
اين را وقف مىكنم كه حجاج بيتاللَّه و رهروان راه خدا از آن بهره گيرند و هرگز فروخته نشود و به كسى هبه نگردد، و به عنوان ارث به كسى منتقل نگردد.
پس هر كه آن را فروخت يا هبه كرد، بر او لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد و خدا انفاق و عمل نيك او را نپذيرد. (13)
3- احمد بن حنبل در فضائل آورده كه محصول زراعت على عليه السلام چهل هزار دينار بود كه آنرا صدقه مستمندان مىساخت.(14)
4- ابن ابى الحديد مىگويد :
سخن گفتن از توجه امام على عليه السلام به احسان و انفاق در راه خدا، ما را به ياد روح بزرگ و بخشندهاى مىآورد كه على عليه السلام بدان ممتاز بود.
انفاق بسيار و بخشش بىحساب او گرچه تصويرى گويا و صادق از جود و سخاوت حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام است، اما سيطره عطرآگين وى پرده از روى چهرهاى ديگر از شخصيت آن حضرت برمىافكند.
آن بزرگوار از باران بر امت خود بخشندهتر بود.
مقصود ما در اينجا فداكارى و جانبازى امام على عليه السلام در راه پاسدارى از رسالت و مسير تاريخى اسلامى نيست كه رهگذر قهرمانىهاى او در تمام جنگهاى اسلام تجلى مىكرد، كه اين بحث، كتاب جداگانهاى را مىطلبد، بلكه مقصد ما در اينجا سخاوت در بذل مال است.
جود و بخشش حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را، سرسخت ترين دشمن او (معاويه) نيز اعتراف داشت.
با اينكه وى همواره در جهت مشوش ساختن چهره امام على عليه السلام در كار دروغ سازى و افترازدن بود.
با اين حال او نمىتوانست فضيلت جود و سخاى آن حضرت را انكار كند.
مردى به نام مخفى بن ابى مخفى ضبى روزى به معاويه گفت : من از پيش بخيلترين مردم آمدهام !
معاوية بن ابى سفيان گفت :
واى بر تو چگونه مىگوئى او بخيلترين مردم است، حال آنكه اگر او خانهاى از طلا داشته باشد و خانهاى از كاه، طلاى خود را پيش از كاه انفاق خواهد كرد. (15)
5 - شعبى در وصف حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام مىگويد:
او با سخاوتترين مردم بود. خصلتى كه خدا او را با آن آفريده است، سخاوت وجود بود كه هرگز به نيازمندان جواب ردنداد.(16)
9 - روز عيد و بخشش به فقرا
در ذخيرة الملوك از ابوهريره روايت شده كه گفت:
روز عيد بود، ضعيفان و مسكينان بر در خانه امام على عليه السلام گرد آمده بودند.
اميرالمؤمنين عليه السلام به ابوموسى دستور داد كه در بيت المال را بگشايد و سيصد هزار درهم به فقراء انفاق نمايد،
چون ابوموسى فرمان حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام را به اجرا گذاشت و آنحضرت از مراسم نماز عيد به خانه بازگشت من وارد شدم ديدم چند قرص نان جوئى بىروغن آوردند.
به امام على عليه السلام گفتم :
اگر مىفرمودى از آن مال، يك درهم را روغن مىخريدم چه مىشد ؟
حضرت اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود :
اى ابوهريره مىخواهى مرا در روز محشر شرمنده گردانى و داغ خيانت را بر پيشانيم بچسبانى،
و اللَّه براى فرزند ابيطالب هيچ نعمتى بزرگتر از اين نيست كه در روز قيامت از انفعال خيانت و عرق رسوائى آن در امان باشد.(17)
10 - بخشيدن غذاى دوست داشتنى به ديگران
اميرالمؤمنين عليه السلام تمايل به خوراكى از جگر بريان با نان نرم داشت اما يك سال گذشت و به اين خواست خود ترتيب اثر نداد،
روزى به امام حسن عليه السلام دستور تهيه آن را داد در حالى كه حضرت روزهدار بود خوراك براى افطار آماده شد،
هنگامى كه مىخواست افطار نمايد فقيرى بر در خانه آمد.
امام على عليه السلام فرمود :
اين غذا را به فقير بدهيد مبادا هنگامى كه نامه اعمال ما فرداى قيامت خوانده مىشود به ما بگويند :
اذهبتم طيباتكم فى حياتكم الدُّنيا و استمتعتم بها (18)
شما طيبات خود را در دنيا گرفتيد و با آن بهرهمند شديد. (19)
پی نوشت ها :
1- الغارات ج ص 55
2- سوره مائده آيه 55
3- بشارة المصطفى - و - مناقب ابن شهرآشوب ج3 ص3 - و - مجمع البيان ج 3
4- امالى صدوق - و - ذخائر العقبى ص 89
5- بحارالانوار ج43 ص143 - و - كشف الغمة ج1 ص473
6- امالى شيخ صدوق ص 169
7- بحارالانوار ج40 ص321 و ج41 ص107 ح12
8- أمالى شيخ طوسى ص 257
9- فروع كافى ج5 ص74 - و - بحارالانوار ج4 ص43 - و - مناقب ج1 ص323
10- سوره انسان آيه 8 و 9
11- سوره مائده آيه 55
12- بحارالانوار ج41 ص37
13- بحارالانوار ج41 ص40
14- مناقب ابن شهرآشوب ص346 - و - بحارالانوار ج41 ص43
15- شرح نهجالبلاغه ج1 ص22 (ابنابىالحديد)
16- شرح نهجالبلاغه ج1 ص22 (ابنابىالحديد)
17- مناقب مرتضوى ص 377
18- سوره احقاف آيه 20
19- سفينة البحار ج 2 ماده كبد، و نمونه ج 1 ص 348
منبع : الگوهاى رفتارى جلد 3 «امام على (ع) و اقتصاد» - محمد دشتي رحمه الله عليه