تاريخ : شنبه 5 شهریور 1390 | 1:01 PM | نویسنده : قاسمعلی
انتخاب محتوایی اقتصادی برای نامگذاری سال 90، بدون شک مسؤولیت مضاعفی را متوجه مدیران اجرایی اقتصادی کشور، اساتید و دانشجویان اقتصاد و نیز رسانههای اقتصادی ساخته و در سلسله یادداشتهای پیشرو، نگارنده میکوشد تا در حد وسع خود نکاتی را در اینباره مطرح نماید.
گروه اقتصادی برهان/ میثم هاشم خانی؛ هنگامی که حدود ده ساعت پیش از تحویل سال 1390، یکی از دوستان با قاطعیت از نامگذاری این سال به نام «جهاد اقتصادی» خبر داد، تصور نگارنده این بود که وی احتمالاً اشتباه میکند. تصور میکنم بسیاری دیگر از دنبالکنندگان اخبار اقتصاد ایران نیز تا پیش از شنیدن پیام تبریک نوروزی رهبری، به هیچ عنوان انتظار نداشتند که برای سومین سال متوالی، مضمونی اقتصادی برای نامگذاری سال جاری انتخاب شود.
در هر صورت، انتخاب محتوایی اقتصادی برای نامگذاری سال 90، بدون شک مسؤولیت مضاعفی را متوجه مدیران اجرایی اقتصادی کشور، اساتید و دانشجویان اقتصاد و نیز رسانههای اقتصادی ساخته و در سلسله یادداشتهای پیشرو، نگارنده میکوشد تا در حد وسع خود نکاتی را در این باره مطرح نماید.
تأکید بر این نکته ضروری است که اگرچه مجموعه یادداشتهای پیشرو بیشتر به نقاط ضعف و کاستیهای موجود در سیاستگذاری اقتصادی کشور خواهند پرداخت، اما ارایهی این نقدها به هیچ عنوان به منزلهی نفی نقاط قوت سیاستهای اقتصادی جاری کشور نبوده و هدف از تمرکز بر نقاط ضعف سیاستگذاری اقتصادی، صرفاً ارایهی پیشنهادهایی با هدف دستیابی به کارنامهای قابل دفاعتر در سال جهاد اقتصادی خواهد بود. به بیان دیگر این سلسله یادداشتها میکوشند تا پای را از مرحلهی نصب پلاکارد و تولید تیزر تبلیغاتی با مضمون جهاد اقتصادی فراتر گذاشته و برخی مصداقهای عینیتر و عمیقتر تحقق حداکثری «جهاد اقتصادی» را در حد توان و فهم نگارنده، بررسی نمایند. با این توضیحات، در قسمت نخست این سلسله مقالات به بررسی وضعیت بازار ارز کشور در سال جهاد اقتصادی خواهیم پرداخت:
**تبعات مخرب اقتصادی ناشی از وضعیت نابسامان بازار ارز کشور
اگرچه تدبیر منطقی مقامهای ارشد کشور در طول 3 سال گذشته، توانست اختلاف قیمت شدید بین قیمت دولتی و قیمت بازار آزاد کالاهایی مانند محصولات پتروشیمی، سیمان، آرد و مانند اینها را حذف کرده و بساط ثروتهای بادآوردهی هنگفت ناشی از این اختلاف قیمت شدید را برچیند، اما متأسفانه در طول چند ماه گذشته وضعیت بازار ارز کشور به سمت و سویی حرکت کرده است که دوباره امکان کسب ثروتهای بادآورده و سو استفادههای سنگین اقتصادی را در این بازار فراهم ساخته است.
شرایط آشفتهی حاکم بر بازار ارز کشور و اختلاف بالغ بر 13 درصدی موجود بین قیمت رسمی و قیمت بازار آزاد دلار، امکان کسب سودهای هنگفتی را برای رانتخواران مرتبط با بازار ارز فراهم ساخته و به این ترتیب در شرایطی که سود حاصل از سپردهگذاری بانکی یک ساله در حدود 13 درصد است، این رانتخواران به سادگی سود بادآوردهای معادل 13 درصد را در یک روز به دست میآورند (4745 درصد در یک سال؟!)
وجود اختلاف قابل توجه بین نرخ رسمی ارز فروخته شده توسط بانک مرکزی و نرخ ارز در بازار آزاد، میتواند به منزلهی مانعی سنگین در مسیر حرکت به سمت یک اقتصاد رقابتی پویا عمل نماید. به عبارت دیگر، وجود این اختلاف قیمت بالا سبب خواهد شد که تعداد روزافزونی از تولید کنندگان مختلف به جای تمرکز توان و خلاقیت خود برای افزایش سوددهی از راه بهبود کیفیت و قیمت محصولات و در نتیجه جذب مشتریان بیشتر، به پیگیری افزایش سوددهی از راه تمرکز وقت و انرژی فراوان برای دریافت سهم هر چه بیشتر از دلارهای دارای قیمت دولتی بپردازند و در این راه از روشهای ناسالمی مانند پرداخت رشوه نیز بهره بگیرند.
از طرف دیگر بدیهی است که امکان بالقوهی کسب درآمد بادآورده قابل توجه در صورت دسترسی به دلار با نرخ دولتی، در ترکیب با پایینتر بودن نرخ سود سپردههای بانکی نسبت به تورم و نیز پایین بودن بازدهی انواع سرمایهگذاریهای تولیدی، به انحراف تدریجی سرمایههای کوچک و بزرگ به سمت سرمایهگذاری کاملاً غیرمولد در بازار ارز منجر خواهد شد و لطمات سنگینی را بر بخشهای تولیدی و در نتیجه اشتغال کشور، وارد خواهد ساخت.
**تبعات مخرب اجتماعی و سیاسی
وضعیت آشفتهی حاکم در بازار ارز کشور افزون بر دامن زدن به نارضایتی اقتصادی، در بعضی موارد اتهامهایی سیاسی را نیز متوجه مقامهای ارشد کشور ساخته است که یکی از جدیدترین آنها به متهمسازی برخی مقامهای ارشد اقتصادی کشور در مورد زمینهسازی برای کسب درآمد بادآورده توسط جریان انحرافی در بازار ارز مربوط میشود. پیشتر نیز شایعاتی در زمینهی فروش دلار توسط دولت در بازار آزاد با هدف تأمین بخشی از بودجهی مربوط به پرداخت یارانهی نقدی مطرح شده بود.
صرفنظر از صحت یا عدم صحت این اتهامها، رواج شایعاتی از این دست، تدریجاً به تشدید فضای اتهامزنی برضد مسؤولان بلند پایهی کشور منجر شده و اعتماد افکار عمومی به مقامهای ارشد سیاسی کشور را کاهش خواهد داد. بنابراین به نظر میرسد که استمرار وضعیت فعلی در بازار ارز کشور افزون بر ایجاد تشویش در فضای اقتصادی و زمینهسازی برای گسترش انباشت ثروتهای بادآورده، تبعات منفی سیاسی و اجتماعی را نیز به دنبال خواهد داشت و این مسأله، درمان وضعیت حاکم در بازار ارز کشور را از اهمیتی مضاعف برخوردار میسازد.
وضعیت آشفتهی حاکم در بازار ارز کشور افزون بر دامن زدن به نارضایتی اقتصادی، در بعضی موارد اتهامهایی سیاسی را نیز متوجه مقامهای ارشد کشور ساخته است که یکی از جدیدترین آنها به متهمسازی برخی مقامهای ارشد اقتصادی کشور در مورد زمینهسازی برای کسب درآمد بادآورده توسط جریان انحرافی در بازار ارز مربوط میشود.
**سیاستگذاری مناسب به منظور سامانبخشی به بازار ارز کشور
با توجه به آنکه ریشهی اصلی وضعیت نابسامان بازار ارز کشور، به وجود اختلاف قابل توجه بین قیمت رسمی (دولتی) انواع ارز با قیمتهای بازار آزاد مربوط بوده و این اختلاف قیمت نیز از شکاف موجود بین عرضه و تقاضای ارز ناشی میشود، بنابراین هرگونه راهکاری به منظور درمان وضعیت موجود، باید به دنبال افزایش عرضه و نیز کاهش تقاضای انواع ارز، در بازار آزاد ارز کشور باشد که با در نظر گرفتن وضعیت کلی حاکم بر اقتصاد کلان کشور، میتوان برخی از راهکارهای قابل اجرا در ایران را به شکلی تیتروار به صورت زیر بیان نمود:
الف) ایجاد بسترهای قانونی خرید املاک و مستغلات در ایران و نیز سرمایهگذاری در ساخت و ساز، توسط سرمایهگذاران خارجی و نیز ایرانیان مقیم خارج از کشور با هدف افزایش میزان عرضهی انواع ارز در بازار آزاد ارز کشور؛
ب) ایجاد بسترهای قانونی سپردهگذاری اتباع خارجی و نیز ایرانیان مقیم خارج از کشور در سیستم بانکی ایران با هدف افزایش عرضهی انواع ارز؛
ج) افزایش تدریجی نرخ رسمی فروش ارز توسط بانک مرکزی به میزان اختلاف بین نرخ تورم ایران و متوسط نرخ تورم جهانی با هدف کاهش نسبی حجم واردات و در نتیجه کاهش میزان تقاضای ارز؛
د) شناورسازی نرخ سود بانکی با هدف افزایش سود پرداختی به سپردههای بانکی به سبب جذب بخشی از سرمایهها از بازار ارز به سمت سپردههای بانکی و در نتیجه کاهش میزان تقاضای ارز.
به دلیل جلوگیری از طولانی شدن این یادداشت، راهکارهای ذکر شده صرفاً به صورت بسیار اجمالی و خلاصه بیان شدند، انشاء... در قسمت بعدی به شرح مفصلتر هر یک از راهکارهای چهارگانهی ذکر شده، خواهیم پرداخت.(*)
ادامه دارد . . .
*میثم هاشم خانی؛ کارشناسی ارشد اقتصاد از دانشگاه صنعتی شریف