بهترین زمان برای مطالعهی رفتارهای اقتصادی مردم یک جامعه، زمانی است که آن جامعه با شرایط خاص اقتصادی خواه رونق و خواه رکود مواجه است. در این شرایط دولتها اقدام به طراحی و اجرای بستههای سیاستی مینمایند که حتی ممکن است بیسابقه بوده و در هیچ کجای دنیا نمونهاش طراحی نشده باشد.

گروه اقتصادی برهان/ امین عسکری؛ از دیدار مقام معظم رهبری از دانشگاه امیرکبیر و سخنان تاریخی ایشان در آن دانشگاه، بیش از یک دهه میگذرد. آنچه که دیدار مزبور را به یک واقعهی به یاد ماندنی مبدل ساخت، طرح مطالبی بدیع و ایدهای جدید از سوی ایشان در جمع اساتید و دانشجویان بود. این موضوع که از آن پس تحت عنوان «تولید علم» و «جنبش نرم افزاری» از آن نام برده میشود در دیدارهای بعدی ایشان از دانشگاههای مختلف کشور و نیز در دیدارهای متعددی که با دانشگاهیان به خصوص در ماه مبارک رمضان داشتند نیز بارها و بارها از سوی ایشان تکرار گردید و البته به تعبیر خود ایشان به گفتمان رایج و غالب در عرصهی علمی کشور بدل گشته و از آن نام برده میشود. ایشان در آن دیدار و در شرایطی که افکار عمومی عمدتاً درگیر مباحث سیاسی ناشی از دوران موسوم به اصلاحات بود از محافل دانشگاهی خواستند تا به جای الگو پذیری مطلق از محافل غربی، تلاش نمایند تا زمینهی تولید علوم به شکل بومی را فراهم سازند.
اکنون از یک طرف اجرای طرحهای بنیادی اقتصادی همچون هدفمندسازی یارانهها، مسکن مهر و اصلاح الگوی اخذ مالیات در فضای اقتصادی کشور انجام میپذیرد و نامگذاری امسال به عنوان سال «جهاد اقتصادی» الگوهای رفتاری جدیدی را نوید میدهد و از طرف دیگر، بحران اقتصادی گریبان بسیاری از اقتصادهای پیشرفتهی دنیا را گرفته است، به نظر میرسد فضا برای طرح جدی ایدهی معظم له و درافکندن طرحی نو در حوزهی علم اقتصاد مناسب باشد. از این رو در این نوشتار ضمن بررسی مفاهیم اولیهای چون «اقتصاد» و «علم اقتصاد» تلاش میشود تا زمینهی لازم و اقدامهای مؤثر برای تحقق این امر، واکاوی گردد.
اقتصاد و علم اقتصاد
مطابق روش صحیح طرح مباحث علمی، لازم است تا پیش از ورود به بحث، واژههای اصلی مورد گفتوگو را تعریف نموده و دایرهی معنایی آنها را تدقیق نماییم. واژهی «اقتصاد» فارغ از معنای لغوی آن که به میانه روی و اعتدال اطلاق میگردد، اشاره به یکی از رفتارهای انسان دارد و منظور از آن تمامی رفتارهایی است که انسان به عنوان موجودی مختار، به هنگام هرگونه انتخاب و هرگونه مبادله از خود بروز میدهد. بنابراین اقتصاد که رفتاری است منحصر به انسان به کلی با «علم اقتصاد» متفاوت است.
علم اقتصاد در واقع مجموعه دانستههایی است که راجع به رفتار اقتصادی انسان برای ما حاصل شده است. به عنوان مثال، یک سنگ به هنگام سقوط آزاد از ارتفاع رفتار خاصی را از خود نشان میدهد که این رفتار در تمام سنگهایی که در شرایط آزمایشگاهی مشابه سقوط میکنند، قابل مشاهده است. این رفتارها شامل مواردی مانند سرعت رسیدن به زمین، راستای حرکت و شتاب سقوط میباشد. در واقع دانشمندان در رفتار این سنگ و سایر سنگها قانونمندی و نظم خاصی مشاهده مینمایند که مطالعهی چگونگی و چرایی این نظمها، علم فیزیک را تشکیل میدهد.
به همان نسبت، به مجموعه شناختهایی که از مشاهدهی نظمهای رفتاری و قانونمندیهای کرداری انسان به هنگام بروز رفتارهای اقتصادی مشاهده میگردد نیز علم اقتصاد گفته میشود. بنابراین علم اقتصاد آکنده از گزارههای خبری و «هست»ها و «نیست»ها میباشد. اما آنچه که این گزارهها را از گزارههای فیزیکی متمایز میسازد، تأثیر پذیری شدید آنها از رفتارهای فردی و جمعی انسانها است و بنابراین علم اقتصاد ارتباط وثیقی با ارزشهای اخلاقی، عرف، فرهنگ و سنتهای هر جامعه دارد. در واقع به دلیل تفاوتهای اساسی که در ساختار جوامع مختلف وجود دارد، انتظار میرود آدمیان در این جوامع رفتارهای اقتصادی متفاوتی نسبت به یکدیگر بروز دهند و از این رو توقع میرود علم اقتصاد برآمده از این جوامع نیز به شکل آشکاری با یکدیگر متفاوت باشد. به عنوان مثال در کشوری مانند ایران با مختصات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی مختص به خود و نیز جغرافیای عقیدتی و مذهبی این چنین، بدون تردید رفتار آدمیان به هنگام مبادلهها و انتخابها احتمالاً تا حد زیادی متفاوت از مردمان سایر جوامع است و بدین شکل اگر این رفتارهای متفاوت مورد مداقه قرار گیرند و قانونمندیهای آن دسته بندی شوند و به شکلی علمی صورتبندی گردند و مورد آزمونهای سخت تجربی قرار گیرند، میتوانند مبانی نظری اولیهی علم اقتصاد ایرانی را شکل دهند.
سال جهاد اقتصادی و نظریه پردازی اقتصادی
با مروری به کتب تاریخ عقاید و اندیشههای اقتصاد میتوان دریافت که عمده مباحث نظری در این کتب ناشی از مطالعه، مشاهده و بررسی رفتار اقتصادی غربیان در دورههای مختلف است. به عنوان مثال در دههی 1920 بحران عظیم اقتصادی که بعدها به رکود بزرگ معروف گشت سراسر اروپا و آمریکا را فراگرفت. در آن دهه و در چندین دههی بعد از آن عمده کتب، مقالات و سخنرانیهای ارایه شده در محافل اقتصادی به ارایهی تفاسیر متعدد از چگونگی شکل گیری رکود بزرگ و نیز به ارایهی راهکارهای برون رفت از آن اختصاص داشت. به طوری که اصلاً آنچه امروزه به عنوان اقتصاد کلان از آن نام برده میشود شالودهی اصلیش حاصل نقادیها و اندیشه ورزیهای اقتصاددانی به نام «جان مینارد کینز» است که در آن دوره تلاش نمود تا به پدیدهی رکود بزرگ با نگاهی متفاوت بنگرد. حاصل این نگرش متفاوت ارایهی تحلیل و تبیینی متفاوت از مسأله بود که این موضوع در نهایت منجر به ارایهی راهکارهایی گشت که به گواهی بسیاری از مورخان اقتصادی، عامل تحرک و شکوفایی اقتصادهای غربی است.
علم اقتصاد آکنده از گزارههای خبری و «هست»ها و «نیست»ها میباشد. اما آنچه که این گزارهها را از گزارههای فیزیکی متمایز میسازد، تأثیر پذیری شدید آنها از رفتارهای فردی و جمعی انسانها است و بنابراین علم اقتصاد ارتباط وثیقی با ارزشهای اخلاقی، عرف، فرهنگ و سنتهای هر جامعه دارد.
بنابراین بهترین زمان برای مطالعهی رفتارهای اقتصادی مردمان یک جامعه، زمانی است که آن جامعه با شرایط خاص اقتصادی خواه رونق و خواه رکود مواجه است. در این شرایط دولتها اقدام به اجرای سیاستهایی مینمایند که تا پیش از این ممکن است سابقه نداشته باشد و یا بستههای سیاستی را طراحی میکنند که ممکن است در هیچ کجای دنیا نمونهاش طراحی نشده باشد. از این رو دقیقاً مانند وقایع خاصی مثل کسوف که سیل منجمان را برای رصد و مطالعهی جوانب و ابعاد جدیدی از موضوع به یک نقطهی خاص جغرافیایی میکشاند، اجرای طرحهای بزرگ اقتصادی نیز فرصت گرانبهایی را در اختیار جامعهی محققان اقتصادی و حتی اجتماعی قرار میدهد تا رفتار مردم را به نظاره بنشینند و از این رهگذر فرضیات علمی جدیدی را صورتبندی نموده و مورد آزمون قرار دهند. در این صورت این نتایج جدید نه تنها در تبیین و پیش بینی رفتار اقتصادی مردم کشور مفید خواهد بود بلکه قابل عرضه به محافل آکادمیک جهان نیز میباشد.
سخن پایانی
امروزه حتی غربیان نیز به خود اجازه نمیدهند تا با همان تئوریهایی که جوامع خود را مطالعه میکنند در ارتباط با جوامع در حال توسعه نیز حکم برانند. شاهد این مدعا نیز انبوه پایان نامههای دانشگاهی و تحقیقات غیر آکادمیکی است که به سفارش مراکز تحقیقاتی آمریکایی و اروپایی در ارتباط با نهادهای سیاسی و اقتصادی جوامع شرقی صورت گرفته است. به بیان بهتر، تلاش آنان در این جهت معطوف است که نظریاتی را که قبلاً در جوامع خود صادق یافتهاند در اینجا نیز به محک آزمون و تجربه درآورند و در صورت ابطال، اقدام به درافکندن طرحی نو بنمایند و صورتبندیهای مجددی از مسأله ارایه نمایند و در نهایت به کشف قانونمندیها و نظمهای رفتاری مردمان این کشورها نائل آیند. در این صورت بهتر خواهند توانست رفتارهای ما را پیش بینی نمایند و برای کنترل آن طرح و برنامه تدارک ببینند. این موضوع مسؤولیت ما را بیش از گذشته سنگین میسازد. صحبت از اختراع مجدد چرخ نیست. همچنین قصد نداریم تا ضرورت استفاده از تجربیات و دستآوردهای دیگران را منکر شویم بلکه بحث بر سر این است که اکنون آنچه در این مرز و بوم میرود، فرصتی مناسب برای مطالعه و تحقیق به منظور کشف قانونمندیها و نظمهای رفتاری در واکنش به این سیاستها و پی ریزی شالودهی تولید علم اقتصاد بومی میباشد.(*)
*امین عسکری؛ کارشناس ارشد اقتصاد و مدرس دانشگاه