فصل 4: نشانههاي بهترين انتخاب
1- توكل برخدا
يكي از نشانههاي مومن آن است كه در تمام امور به خداوند توكل كند و بر اين اعتقاد باشد كه خداوند بر هر چيز قادر، و بر همه امور ناظر، و دلهاي مردم هم به دست اوست.
«إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (84)
«خداوند بر همه چيز قادر است».
«أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى» (85)
آيا نميداند كه خداوند ميبيند (و بر همه چيز آگاه است.)
حضرتابراهيم به هنگام بازسازي كعبه از خداوند چنين درخواست ميكند؛
«فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ» (86)
«پروردگارا: ...تو دلهاي مردم را توجه آنها بساز.»
و در دعاي هنگام تحويل سال ميخوانيم؛
«يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَ الاَبْصَارِ يَا مُحَوِّلَ الْحَولِ وَ الاَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا اِلَي اَحْسَنِ الحَالِ»
«خدايي كه انقلاب دلها و چشمها و دگرگوني حالات به دست توست، ما را به بهترين حالت قرار بده.»
2- آگاهي
خداوند ميفرمايد:
«هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ» (87)
«آيا آنها كه ميدانند و آنها كه نميدانند مساويند.»
3- شناخت حق
در شناخت حق ملاكهايي است. كه پيمودن راه راست را بر انسان آسان نموده و شك و دو دلي را دور مينمايد.
خاطره:
جنگ جمل توسط عايشه با تحريك طلحه و زبير در مقابل اميرالمؤمنينعلي بپا شد. در اين رويا رويي آن حضرت ديد يكي از يارانش گرفتار شك و دو دلي شده، به او فرمود:
شما را چه شده كه چنين گرفتار شدهاي؟ عرض كرد: ميبينم يك طرف شما هستيد و يك طرف هم دو تن از اصحاب و ياران پيامبر (طلحه و زبير)
حضرت فرمود:
اشتباه تو در اين است كه منطق و استدلال نداري و به جاي ملاكها و معيارهاي ارزشي به دنبال آدمها رفتهاي؛
«اِعْرفِ الحَقَّ تَعْرِفُ اَهْلَهُ وَ اَعْرِفُ البَاطِلَ تَعْرِفُ اَهْلَهُ» (88) «حق (را با منطق و ملاك) بشناس، اهلش را خواهي شناخت و باطل را (هم آنچنان) بشناس، اهلش را خواهي شناخت.»
4- تحقيق و بررسي
خداوند ميفرمايد:
«يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَىمَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ.» (89)
«اي كساني كه ايمان آوردهايد. اگر شخص فاسقي خبري براي شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد، مبادا به گروهي از روي ناداني آسيب برسانيد و از كرده خود پشيمان شويد.»
به گفته يكي از مفسران؛
دستور خداوند درباره تحقيق خبر فاسق در صورتي است كه جامعه سالم و محيط خبري داراي امنيت كامل باشد والا بايد درباره هر چيز، و از هر كسي كه ميشنود تحقيق و بررسي نموده تا اطمينان حاصل نمايد.
5- شركت همگاني
خداوند ميفرمايد:
«وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ» (90)
«و همگي به ريسمان خدا (قرآن و اسلام، و هر گونه وسيله وحدت)، چنگ زنيد و پراكنده نشويد.»
همانگونه كه قبلا گفتيم يكي از مهمترين پشتوانههاي نظام اسلامي پشتيباني بي دريغ امت اسلامي در تمام صحنهها و شرايط ميباشد. و هميشه دشمن درصدد اين است كه اين سد محكم الهي را شكسته و اين پشتوانه مردمي نظام را سست و يا از بين ببرد. ولي بيشك حضور يكپارچه مردم در صحنه، هم اميد دشمنان را قطع و هم نقشههاي آنان را نقش برآب مينمايد. كه فرمودهاند: «يَدُاللهِ مَعَالجَمَاعَةِ»
«دست قدرت و ياري خداوند با جماعت است.»
6- حفظ روحيه دوستي و برادري
خداوند ميفرمايد:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ اِخوَةٌ» : «مؤمنان با هم برادرند.» (91)
و در آيه ديگر ميفرمايد:
«وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ.»(92)
«و نعمت (بزرگ) خدا را برخود، به ياد آريد كه چگونه دشمن يكديگر بوديد، و او ميان دلهاي شما، الفت ايجاد كرد، و به بركت نعمت او، برادر (و دوست ويكپارچه و از انگشتان متفرق به مشت تبديل) شديد.»
وحدت، يكپارچگي، دوستي و برادري از ارزشهاي ديني است و در جامعه اسلامي كه حضور در صحنه براي انجام وظيفه است اين ارزشها را نبايد خدشهدار نمايد.
7- جهت يابي عبادي
از آنجا كه سياست ما همان دين ماست، انتخابات تنها يك كار سياسي نيست بلكه عبادي و سياسي است و لذا با قصد قربت و براي رضاي خدا، بندگان شايسته خدا را براي انجام فرمان خدا و خدمتگذاري و نجات خلق خدا انتخاب كنيم.
خداوند ميفرمايد:
«و َمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ و َالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (93)
«من جن و انس (انسان) را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند).»
8- مشاوره
تحقيق و مشاوره از امور لازم يك انتخاب نيكوست. نگوئيم ما به يكي يا چند نفر راي خواهيم داد. ما براي مسكن، همسر، شريك، چقدر تحقيق و مشاوره ميكنيم حال فكر كنيم كه در انتخابات سرنوشت كشور و خون شهداء را به دست چه كسي ميدهيم ؟ و كشور اسلامي را به چه كسي ميسپاريم؟ راي ما كليد كشور است و مجلس و… خانه ملت شهيد و مفقود و اسير و معلول داده است. آن كليد و اين خانه را به چه كسي ميسپاريم؟
امام صادق ميفرمايد:
«شَاوِر في اَمْرِكَ الَّذِينَ يَخشَونَ اللهَ» (94)
«در امور (زندگي و اجتماعي و سياسي و…)خود با كساني مشورت كن كه از خداوند ميترسند (اهل ايمان و تقوا و ترس از حساب و كتاب قيامتند.)»
آري مشورت با انسانهاي متدين و آگاه ضريب آگاهي و مصونيت از خطا و اشتباه را در انسان بالا ميبرد و اطمينان و آرامش بيشتري از راه و انتخابش پيدا ميكند.
و در عبارتي ديگر ميفرمايد:
«مَنْ شَاوَرَ ذَوِي الَالبابِِ دُلَّ علَيالصَّوابِ» (95)
«كسي كه با صاحبان انديشه مشورت ميكند، به راه راست هدايت ميشود.»
امام علي ميفرمايد:
«مَنْ اسْتَقبَلَ وُجُوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطاءِ» (96)
«كسي كه از رأي و نظر مختلف ديگران استقبال و استفاده كند، مواضع اشتباه و خطا را ميشناسد.»
9- توجه به پاسخگويي در قيامت
خداوند ميفرمايد:
«إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْؤُولاً»(97)
«بدرستيكه گوش و چشم و دل (اين سه مورد به عنوان نمونه است) همه در مقابل خداوند مسئول بوده و بايد در مقابل اعمال خود پاسخگو باشند.»
و در آيه ديگر ميفرمايد:
«وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ» (98)
«نگهشان داريد بدرستيكه آنها (در مقابل همه اعمال و رفتار خود) مسئول و پاسخگو هستند.»
با توجه به اينكه در قيامت مهمترين سئوالات از ولايت است و در كشور امام زمان (عج) بعد از امامت و رهبري مهمترين قدرت از آنِ رئيسجمهور و مجلس است. لذا مسئوليت سپردن كار به افراد تا قيامت ادامه دارد.
10- بصيرت و هوشياري
اسلام مشوق آن است كه انسان تمام كارهايش را با آگاهي و بصيرت و هوشياري لازم انجام داده تا به دام اشتباه و پشيماني گرفتار نشود.
خداوند به گفته پيامبرش حضرت يوسف چنين ميفرمايد:
«قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَاْوَمَنِ اتَّبَعَنِي» (99)
بگو: «اين راه من است! من و پيروانم، با بصيرت كامل، همه مردم را به سوي خدا دعوت ميكنيم.»
11- خالصانه
به گفته خداوند در قرآن تنها انسانهايي از شر شيطان و وسوسههاي منحرف كننده او و هواي نفس به دور بوده و اهل نجات و رستگاري هستند كه كارهاي خود را فقط براي رضاي خدا انجام دهند.
«قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» (شيطان بعد از رانده شدن از درگاه الهي خطاب به خداوند) «گفت: به عزتت سوگند، همه آنان (انسانها) را گمراه خواهم كرد. مگر بندگان خالص تو را» (100)
پس حركت و انجام وظيفه خالصانه باشد؛
- نه انتفاعي: كه فردا قدرتي داشته باشد.
- نه انتقامي: چون من از فلاني بدم ميآيد.
- نه عاطفي: چون فاميلم يا دوستم يا... هست گر چه لايقتر از او هم باشد.
- نه صنفي: چون هم كار و هم لباس و... است. گر چه ديگري بهتر است.
- نه تعصبي: هم شهري، هم زباني و... است.
پيامبر ميفرمايد: «مَنْ تَعَصَّبَ اَوْ تُعُصِّبَ لَهُ فَقَدْ خُلِعَ رِبْقَةُ الِايمَانِ مِنْ عُنُقِهِ» (101)
«كسي كه (در انجام وظايف خود) تعصب داشته يا براي او تعصب نمايند از دايره ايمان خارج ميشود.»
- نه تقليدي: كه بدون شناخت، دليل، منطق و اطمينان قابل توجه و عقلايي، از ديگران تقليد كوركورانه نموده و فكر كند به وظيفه خود عمل نموده است.
- نه با منت و پشيماني: كساني كه امروز كاري را انجام ميدهند كه فردا با منت به مقاصد خود برسند بدون شك زماني كه به هدف نامطلوب خود نرسيدند بركرده خود پشيمان شده و راهي براي جبران نخواهند يافت.
12- تبليغات و رقابت سالم؛
اگر انسانها به حسب وظيفه در ميدان عمل حاضر شوند هرگز براي رسيدن به مقصد خود متوسل به راههاي تخريبي و ايجاد هنجار در جامعه نخواهند شد، چون خداوند چنين رويه و خصلتي را در قرآن فرعوني و طاغوتي معرفي ميفرمايد:
«فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ» (102)
«پس او قوم خود را تحميق و تحقير كرده، او را اطاعت كردند.»
حضرت علي از پيامبر نقل ميكند كه:
«إنِّي لا أخَافُ عَلي أُمَّتي مُؤمناً وَ لا مُشركاً ... وَ لكِنِّي أَخافُ عليكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الجَنانِ، عَالِمِ اللّسانِ، يَقُولُ ما تَعرِفُونَ وَ يَفعَلُ ما تُنكِرون» (103)
«من بر امتم نه از مؤمن و نه از مشرك ميترسم ... تنها از شرّكساني بر شما ميترسم كه در دل منافق هستند و در زبان دانا، سخناني ميگويند دلپسند، ولي اعمالي زشت و ناپسند دارند.»
آري شعارهاي توخالي و پوچ و وعده هاي دروغين و نشان دادن ظاهري فريبنده از موارد و مصاديق «نفاق» ، «فريب» و «غشّ» است، و به دست آوردن اينگونه پست و رياست و مقام خشم الهي را در پي دارد.
پيامبر اكرم ميفرمايد:
«مَنْ اسْتُر عَنْ رَعيَّةً فَغَشِّها، لَقِيَ رَبَّهُ وَ هُوَ عَلَيهِ غَضبانِ»(104)
«كسي كه رياست جمعي را بخواهد، پس آنها را (در رسيدن به آن) فريب دهد، خداوند خود را در حالت خشم ملاقات خواهد كرد.»
13- عجله نكنيم؛ (هشدار، هشدار، دقت، دقت)
در حديث بسيار جالبي از امام سجاد آمده است؛
«اذا رَأيتُمْ الرَّجلُ قَدْ حَسُنَ سَمْتُهُ وَ هَدْيُهُ وَ تَماوَتَ في مَنْطِقِه وَ تخاضَعَ في حَرَكاتِهِ فَرُوَيداً لايَغُرُّكُمْ»
«هرگاه ديديد مردي را كه خوش برخورد است و هيئت و روش وي خوب است و از خود زهد و عبادت نشان ميدهد و در حركات خود خيلي شكسته نفسي مينمايد پس مهلت بدهيد و عجله نكنيد و شما را گول نزند.»
عجله نكنيم، چرا؟
«فَما اَكثَرَ مَنْ يَعْجُزُهُ تناوُلُ الدّنيا وَ رُكُوبُ الحَرامِ مِنها لِضَعفِ بُنيَتِهِ وَ مهانَتَهُ وَ جُبْنِ قَلْبِهِ فَنَصَبَ الدّين فَخاكَها فَهُوَ لا يزالْ يَخْتَلُ النّاسِ بِظاهِرِهِ فاِنّْ تَمَكَّنَ مِنْ حرامٍ اقْتَحَمُه»
«چه بسيارند افرادي كه از به دست آوردن دنيا عاجزند و به دنيا نرسيدن آنها به خاطر ناتواني جسمي و يا عدم لياقت و يا كمبود شخصيت يا ترس اوست (نه به خاطر ايمان و تقوي)آري چون ناتوان يا بيشخصيت و يا ترسو است دين را دام براي رسيدن به دنيا قرار داده و دائماً مردم را با ظاهر خود گول ميزنند و اگر ميتوانست به حرام برسد بياختيار خود را در آن ميانداخت.»
بازهم صبر كنيم، چرا؟
«وَ إذا وَجَدْتُمُوهُ يَعُفُّ عَنْ مالِالحَرامِ فَرُوَيداً لا يَغُرُّكم فانَّ شهواتِ الخُلقِ مُختَلَفَةُ فَما اكثَرَ مَنْ يَنبُوا عَنِ المالِ الحَرامِ وَ أنْ كَثُرَ وَ يَحْمِلُ نَفْسَهُ علي شوهاءِ قبيحة فَيأتي منها مُحرّماً»
«و اگر ديديد كه از مال حرام هم دوري ميكند باز هم صبر كنيد و زود درباره خوبي او قضاوت نكنيد زيرا شهوات مردم مختلف است. چه بسيارند افرادي كه از مال حرام كنار ميگيرند و هر چه مال حرام را زياد ببينند تحت تأثير قرار نميگيرند اما خود را بر اعمال ناپسند وادار و مرتكب حرام ميشوند.»
مبادا گول بخوريم،چرا؟
«فإذا وَجَدْ تُمُوه يَعُفُّ عَن ذلِك فَرُوَيْداً لايَغُرُّكُمْ حَتّي تَنْظُرو ما عُقْدَةُ عَقْلِهِ فَما أكْثَرمَن تَرَكَ ذلِكَ أَجْمَع ثُمَّ لايَرجَعُ لي عَقْلٍ مَتينٍ فَيَكُونُ ما يُفْسِدُهُ بِجَهلِهِ أَكْثَرُ مِمّا يُصْلِحُهُ بِعَقْلِهِ.»
«همينكه ديديد او از تمام اعمال ناپسند دوري مي كند ولي باز هم شما را گول نزند تا ببينيد انگيزه ي عقل او چيست؟ زيرا بسيارند افرادي كه از تمام اعمال بد دوري مي كنند اما يك درايت و ريشهي عقلاني ندارند . و لذا چون شعور فكريِ او كم است معمولاً به جاي اصلاح دست به افساد ميزند .»
عزّت پايدار يا رياست باطله، كدام؟
« فَإذا وَجَدْتُم عَقْلَهُ مَتيناً فَرويداً لايَغُرُّكُم حتّي تَنظُرُوا معَ هواهُ يَكونُ علي عقلِهِ اَو يَكونُ معه عَقْلِهِ علي هواهُ فَكيفَ مَحَبَّتَهُ للرَّاساتِ الباطِلَةِ وَ زُهدُهُ فيها فإنَّ في النّاسِ مَن خَسِرَ الدّنيا و الاخِرَةُ يَترُكُالدّنيا للدّنيا...» (105)
« و اگر ديديد داراي عقل متين هم هست باز شما را گول نزند و صبر كنيد تا ببينيد آيابا هواي نفس خود عقل را ميكوبد يا با كمك عقل عليه هواي نفس گام بر ميدارد و نسبت به رياستهاي باطل چقدر علاقمند است زيرا در ميان مردم كساني هستند كه در دنيا و آخرت زيانكارند زيرا دنيا را رها ميكنند نه براي خدا بلكه براي رسيدن به رياست باطله دنيا زيرا لذت رياست نزد او به مراتب از لذت مال و دنيا بيشتر است.» آن حضرت در پايان ميفرمايد؛
«انسان واقعي كسي است كه ذلت با حق (عدم رويكرد مقامات مادي و دنيايي) را از عزت با باطل بهتر بخواهد.»
84- عنكبوت /20
85- علق /14
86- ابراهيم /37
87- زمر /9
88- بحارالانوار 40/125
89- حجرات /6
90- آل عمران /103
91- حجرات /10
92- آل عمران /103
93- زاريات /56
94- تحف العقول /214
95- بحارالانوار 77/422
96- نهج البلاغه /جكمت 173
97- اسراء /36
98- صافات /24
99- يوسف /108
100- ص /82 و83
101- اصول كافي /232
102- زخرف /54
103- نهج البلاغه 27
104- تاريخ بغداد 3/379
105- بحارالانوار 74/184
تاريخ : یک شنبه 30 بهمن 1390 | 12:00 AM | نویسنده : قاسمعلی