تاريخ : جمعه 5 اسفند 1390  | 3:38 PM | نویسنده : قاسمعلی

 

ابوالقاسم ـ قاسم زاده / این روزها در محافل سیاسی اجرای قانون احزاب موضوع روز گفتگو و نظرپردازی شده است. سیاستمداران از هر جناح و یا تفکر سیاسی معتقدند برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال جاری، آنها و مردم نیازمند حضور فعال تشکل‌ها و احزاب با گرایش‌های فکری گوناگون در صحنه هستند. [...]

ابوالقاسم ـ قاسم زاده / این روزها در محافل سیاسی اجرای قانون احزاب موضوع روز گفتگو و نظرپردازی شده است. سیاستمداران از هر جناح و یا تفکر سیاسی معتقدند برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال جاری، آنها و مردم نیازمند حضور فعال تشکل‌ها و احزاب با گرایش‌های فکری گوناگون در صحنه هستند. این حضور موجب خواهد شد تا بازار نقد داغ گردد و هر حزب یا تشکل سیاسی دیدگاه خود درباره حل مشکلات کشور و نیازهای مردم را بیان کند و با ارائه طرح‌هایی جامعه را برای حضور در انتخابات آینده تشویق و ترغیب نماید.

از تصویب قانون احزاب در مجلس شورای اسلامی تا اجرای آن بیش از دو دهه می‌گذرد. سیر تصویب این قانون و آییننامه‌ها‌ی اجرایی آن اندکی پس از پایان جنگ و اجرای آن از سال ۱۳۶۸ شروع شد.

اگر نگاهی به قانون اساسی داشته باشید، اهمیت و ضرورت احزاب و تشکیل شوراها و انجمن‌های سیاسی و صنفی برای حراست از نظام جمهوری اسلامی را مشاهده خواهید کرد. نیم نگاهی به یک اصل از این اصول (اصل بیست و ششم) از قانون اساسی نشان می‌دهد که آزادی اندیشه و ارائه طریق براساس تفکر درباره مدیریت کلان کشور از طریق حضور فعال احزاب و تشکل‌ها را حراست از کیان جمهوری اسلامی می‌داند و استمرار فعال حضور مردم را از مسیر احزاب خواهان است.

اصل بیست و ششم: «احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های سیاسی و صنفی و انجمن‌های اسلامی یا اقلیت‌های دینی شناخته شده آزادند. مشروط به این که اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.»

این اصل از قانون اساسی با گزاره «میزان رأی ملت است» و یا «مجلس در راس امور است» از بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، نشانه بارز از مردم سالاری در جمهوری اسلامی ایران است. مردم‌سالاری (دمکراسی) در هر حکومت یا نظام حاکم خواه‌ دینی یا غیر دینی، بر یک اصل می‌چرخد و آن رأی مردم است. از مسیر تجربه تاریخی و سیاسی کسب آراء مردم برای مشروعیت و مقبولیت هر دولتی معیار است. همین تجربه نظام سازی در روابط بین‌الملل با نگاه به تحولات زمان و تغییر نسل‌ها، زمان‌پذیر ساختن دوران مدیریت دولت‌ها با کسب آراء مردم را از اصول مردم‌سالاری می‌داند که قدرت را در حاکمیت دولت اولاً محدودبه زمان مشخص و معین می‌کند، ثانیاً در چرخش زمان و دوران چهار یا شش و یا … سال، تجدیدنظر خواهی دوباره از آراء عمومی جامعه را ضرورت و لازم می‌شمارد و از همین طریق و با چرخش مدیریت، فساد قدرت را با محدودسازی زمان مهار می‌کند.

نظام‌سازی بر اصل مردم‌سالاری (خواه دینی یا غیردینی) ساز و کار و به قول برخی مهندسی خود را برای تحقق آن با دو محور پایه‌ای بنا می‌کند. اول، آزادی اندیشه و دوم، یا به همراه آن تشکیل احزاب با اصول روشن و گرایش‌های گوناگون است.

آزاداندیشی اصلی است که فرهنگ‌سازی در بطن جامعه را موجب می‌گردد و تا در جامعه فرهنگ‌سازی و رشد فرهنگی تحقق نیابد، مردم‌سالاری یا مفهومی شکلی و ظاهری خواهد داشت و یا بنیاد ناپایداری دارد. اندیشه‌ورزی فرهنگ‌ساز است. اصلی که همه نخبگان و متفکران بر آن باور دارند. اما رشد اندیشه نیازمند تضارب آراء و نقد تفکر است.

در همه نظام‌های حکومتی که به نظام مردم‌سالار یا مجلس (پارلمان) محوری تعریف می‌شوند، آزادی‌اندیشه محوریت اصلی، اول و ریشه‌ای دارد. جامعه فاقد آزاد‌اندیشی با قدرت و سیطره آن مدیریت و اداره می‌گردد. این سیطره به جای اندیشه‌ورزی و از این مسیر به جای تشکیل احزاب با اصول روشن و برنامه، ناچار برای بقاء قدرت به اداره امنیتی سمت و سو پیدا می‌کند.

سیطره قدرت، اندیشه را محبوس و چتر وحشت و ترس امنیتی و نظامی را بر جامعه باز می‌کند. اگر نگاهی به تاریخ اجتماعی و سیاسی جوامع و کشور‌ها داشته باشید. تفاوت و تضاد مردم‌سالاری با استبداد را در این راستا می‌توانید دریابید. اندیشه‌ورزی منجر به فرهنگ‌سازی می‌شود و فرهنگ فرزند مردم‌سالاری است. در حالی که اندیشه‌‌سوزی، قدرت را به سیطره امنیتی سوق می‌دهد و سیطره قدرت فرزند استبداد است.

اما احزاب، مفهوم حزب برآمده از تجربه مردم‌سالاری (دمکراسی) است، احزاب، اندیشه‌های سیاسی و اجتماعی را سامان می‌دهند و در اصطلاح سیاسی، احزاب با برنامه آن‌ها یا (PlatForm) بنیاد، سکو، پایه و برنامه‌ها تعریف تفکری و برنامه‌ای پیدا می‌کنند. احزاب راست یا چپ بر اساس چنین تعریفی در تاریخ سیاسی توصیف شده‌اند. مردم در این مسیر با بهره‌گیری از آزادی سیاسی و اجتماعی خود حق انتخاب پیدا می‌کنند و شرکت در انتخابات برای احاد جامعه وظیفه ملی می‌گردد.

احزاب و آزادی اندیشه را اگر چه می‌تواند در مکتب‌های گوناگون فلسفی یا سیاسی و یا علوم انسانی و جامعه شناسی نقد نظری کرد، اما فراتر از نظر پردازیها، تجربه تاریخی برای همه جوامع است. مردم سالاری که آن را از طریق« میزان رای مردم است» یا «مجلس در راس امور است» جستجو می‌کنیم در صورت تشکیل احزاب با اصول روشن و با برنامه‌های معین و مشخص با آزادی اندیشه درجامعه امکان پذیر می‌گردد. بخواهیم یا نخواهیم، اگر خواهان حضور فعال مردم در انتخابات هستیم. راهی نیست مگر باز شدن میدان برای اجرای دقیق و صحیح قانون احزاب و در کنار آن آزادی اندیشه درجامعه، چاره کار است.



نظرات 0