شواهد تاریخی نشان میدهد، از وقتی که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز شکل گرفت. به عنوان مثال چنگیزخان پیش از آغاز هر مرحله جنگ ، موجی از هراس را در منطقه مورد نظر ایجاد میکرد. این وحشت عمومی توسط اهالی همان منطقه به ویژه تجّار، به سایر مناطق منتقل میشد [...]
شواهد تاریخی نشان میدهد، از وقتی که جنگ سخت آغاز شد، عملیات روانی یا جنگ نرم نیز شکل گرفت. به عنوان مثال چنگیزخان پیش از آغاز هر مرحله جنگ ، موجی از هراس را در منطقه مورد نظر ایجاد میکرد. این وحشت عمومی توسط اهالی همان منطقه به ویژه تجّار، به سایر مناطق منتقل میشد و با تضعیف روحیه عمومی، زمینه پیروزی سپاه مغول را فراهم میکرد.
حکایت است، رومیان کلاهخودها و زرههای بزرگی را چندبرابر هیبت انسان معمولی طراحی کرده بودند و در زمان گذر از مناطق جنگی، عمداً آنها را در مسیر جا میگذاشتند تا لشکریان مقابل، تصور کنند سربازان آنان غولپیکرند و با این شگرد، روحیه مقاومت را در نیروهای مقابل، تحت تأثیر قرار میدادند.
نمونههای گفته شده، نشانگر آن است که هدفگیری روحیه یک ملت، برای تسلط بر آن، شیوهای است که ریشه در گذشتههای دور دارد. نخستین کسی که از دیدگاه علمی به بررسی این موضوع پرداخت، «سان تزو» بود او در کتاب «هنر جنگ» میگوید: «میشود جنگید، اما مهمترین کار این است که شما در یک نبرد بدون جنگ، پیروزی را به دست آورید!»
آن چه او مدنظر داشت، همان عملیات روانی یا جنگ نرم است. این روش بر این نکته تاکید میکند که باید به استراتژیهای رقیب و روحیه او حمله کرد، به گونهای که بپذیرد، شکست خواهد خورد. اگر کسی این موضوع را بپذیرد، در دنیای واقع نیز حتماً شکست خواهد خورد، زیرا آنچه فرد را به مقاومت تشویق میکند، روحیه است.»
نقش رسانهها
آنچه از تعاریف قدرت نرم یا به عبارتی جنگ نرم میتوان فهمید، این است که در این نوع نبرد، اصل بر ترغیب و متقاعدسازی است. یعنی دشمن بدون آن که مجال اندیشیدن جنبههای منفی خود را به رقیب دهد، با لباسی غیرواقعی به جای تولید تنفر در طرف مقابل، ایجاد اشتیاق کند. واضح است که در این نوع جنگ، از ویرانی شهرها و شلیک توپهای پرسر و صدا که همه را متوجه حمله میکند، خبری نیست، بلکه دشمن در بسترهای فکری و فرهنگی و در بسیاری موارد با بهرهگیری از هنرهای مختلف، بنیانهای فکری و ارزشی جامعه هدف را تخریب و به جای آنها معیارهای جدید ایجاد میکند. در نهایت نیز توانایی جامعه را برای تداوم بخشیدن به ویژگیهای هویتی و بازتولید آنها دچار خدشه میکند. حال چه وسیلهای مناسبتر از رسانهها میتواند در حجمی گسترده و به صورت همیشگی، فارغ از محدودیتهای جغرافیایی در خدمت چنین اهدافی قرار گیرد.
واضح است که در عصر ارتباطات، کمتر انسانی را میتوان در گوشه و کنار جهان یافت که به یکی از رسانههای متنوع عصر حاضر، دسترسی نداشته باشد.
بیتردید این ادعای الوین تافلر که جهان با موج سومی از زندگی مواجه است – که در نهایت به بروز ناآرامی و بیثباتی در تمام حوزهها از جمله سیاست منجر خواهد شد- نمیتواند خارج از دو حوزه ارتباطات و سیاست معنا پیدا کند. بنابراین حضور رسانهها در پیشبرد اهداف سیاسی خاص، خواه در جهت ثبات و خواه در جهت بیثباتی در همه کشورها دیده میشود.
امروزه رسانه به عنوان ابزاری مهم در تحولات و اردوکشی نظامی نیز نقش اساسی یافته است، به طوری که قبل از حمله به عراق و افغانستان، دستگاه رسانهای غرب با راهاندازی جنگ رسانهای، افکار عمومی جهان را برای تجاوز به این کشورها آماده کرد، اما پس از حمله، ماهیت حرکت آنها بر همگان آشکار شد.
جلوههای جنگ نرم در ایران، به ویژه پس از دهمین انتخابات ریاست جمهوری نمایان شد. بسیاری از شبکههای خبری ایرانی خارج از کشور با پوشش همهجانبه اخبار داخلی، سعی در جلب اعتماد مردم و القای افکار مدنظر خود داشتند. اهمیت این موضوع زمینهساز برگزاری دو همایش در تهران شد.
نخستین همایش با عنوان «عملیات روانی و رسانه» ۱۹ مهر امسال و دومین همایش به نام «استراتژی رسانههای داخلی مقابل جنگ نرم» ششم ماه جاری برگزار شد. دومین همایش ، بعضی از مسئولان، دستاندرکاران رسانه، صاحبنظران و استادان دانشگاه را در تالار همایشهای سازمان صداوسیما، گرد هم آورد تا موضوع جنگ نرم و مواجهه با آن را با دیدگاهی علمی و کارشناسی مورد مطالعه قرار دهند.
عملیات روانی
مجید مختاری، پژوهشگر و دانشجوی دوره دکترای فرهنگ و ارتباطات در حاشیه همایش استراتژی رسانههای داخلی مقابل جنگ نرم در تعریف عملیات روانی به گزارشگر ما، میگوید: «عملیات روانی، مجموعهای از اقدامات فردی یا گروهی است که برای ایجاد تغییر در افکار و رفتار فرد یا گروهی دیگر و با هدف دستیابی به منافعی خاص صورت میگیرد. در مناسبات بینالمللی، این مفهوم را میتوان به عنوان شاخهای از جنگ نرم در نظر گرفت که مکمل جنگ سخت (نظامی) است و گاهی به صورت مستقل اعمال میشود. بنابراین جنگ نرم، اعم از عملیات روانی است و تحریمهای اقتصادی را نیز شامل میشود.»
مختاری درباره نقش رسانههای خارجی در عملیات روانی علیه ایران، توضیح میدهد: «رسانهها از مهمترین ابزارهای عملیات روانی به شمار میروند. در قرن اخیر به دنبال تحولات و پیشرفت در عرصه فناوری اطلاعات و ارتباطات از سویی و پرهزینهتر شدن درگیریهای نظامی از سوی دیگر، نقش رسانهها در تقابل میان کشورها به طور همیشگی فزونی یافته و در دیپلماسی امروز جنگ رسانهای حجم گستردهای از مطالعات مربوط به سیاست خارجی و روابط بینالملل را به خود اختصاص داده است.»
او میافزاید: «پژوهشهای متعدد نشان میدهد، صهیونیسم بینالملل که نقش محوری در دشمنی با نظام اسلامی دارد با ایجاد نوعی امپریالیسم و انحصار رسانهای در طول سالهای پس از انقلاب،برای تخریب وجهه جمهوری اسلامی و تبلیغ ایران هراسی و جلوگیری از بسط انقلاب اسلامی، تلاشهای بسیاری کرده است.»
این پژوهشگر، میگوید: «جریان یاد شده در دهه اخیر، تاکید خاصی بر استفاده از رسانههای جدید، هم چون شبکههای ماهوارهای و فضای اینترنتی داشته است. این رسانهها، همواره کوشیدهاند با ناکارآمد نشان دادن مسئولان نظام اسلامی، ملت ایران را نسبت به آینده ناامید کنند و در سطح منطقه و جهان، جمهوری اسلامی را حکومتی مستبد و جنگطلب نشان دهند که ضمن مخالفت با روند صلح، از تروریست حمایت میکند!»
افزایش قدرت تحلیل
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی درباره راهکارهای مقابله با جنگ نرم، میگوید: «برای این امر باید قدرت تحلیل جامعه افزایش یابد، چرا که در جنگ نظامی قدرت بدنی حرف آخر را میزند، اما در جنگ نرم، عملیات روانی دشمن را باید تحلیل کرد.»
حمیدرسایی در پاسخ به این سؤال که دشمن در جنگ نرم از چه مجرایی وارد میشود، میگوید: «دشمن تلاش میکند از شکاف احتمالی ایجاد شده بین اصول و آرمانهای دینی استفاده کند.»
او میافزاید: «در جنگ نظامی، مواضع و خاکریز دشمن، شفاف و مشخص است، در حالی که در جنگ نرم نه فقط موضعگیری دشمن مشخص نیست، بلکه الگوهای مورد احترام ملت، دستاویز او قرار میگیرد.»
حمید رسایی، با بیان این که جنگ نظامی، موجب وحدت ملی در کشورهای مورد تهاجم میشود، میافزاید: «در جنگ نرم، وحدت ملی برقرار نیست و یکی از راهکارهای دشمن ایجاد تفرقه است. در جنگ سخت، صدای توپ و تانک و شلیک به گوش میرسد، اما در جنگ نرم، فکرها مورد هدف قرار میگیرد و اخبار رسانهها ـ اعم از دیداری، شنیداری و مکتوب به همراه سایتها و وبلاگها ـ موج انفجار هستند؛ بنابراین، تهدید جنگ نرم، بسیار جدیتر از جنگ سخت است.»
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، درباره راهکارهای مقابله با جنگ نرم دشمنان، میگوید: «برای مقابله با جنگ نرم، نخست باید ویژگیهای این نوع جنگ را آنالیز کرده و خوب بشناسیم و بدانیم که جنگ نرم با جنگ سخت، چه تفاوتهایی دارد. آنچه در جنگ سخت مورد هدف قرار میگیرد، جان انسانها، تجهیزات، امکانات و بناهاست که معمولا در این مواقع با استفاده از همین مسائلی که مورد هدف قرار گرفته است، افکار عمومی علیه دشمن فعال میشود، در حالی که در جنگ نرم آن چه هدف قرار میگیرد، افکار عمومی است.»
او با تاکید بر اینکه اصرار و پافشاری بر اصول و آرمانهای دینی و انقلابی، ما را در مقابله با جنگ نرم دشمن یاری میکند، معتقد است: «اگر اجازه ندهیم که اصول و آرمانهای نظام، خدشهدار شود و روی آنها، اتحاد و همبستگی داشته باشیم، جنگ نرم تاثیری نخواهد داشت و همان طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند، تیر جنگ نرم به سمت دشمن، کمانه میکند.»
دیپلماسی رسانهای
دکتر حسین رضی، قائم مقام اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی درباره جلوگاه جنگ نرم و راهکارهای مقابله با آن در گفتو گو با ویژهنامه همایش استراتژی رسانههای داخلی مقابل جنگ نرم، تاکید کرده است: «در جهان امروز، کانون قدرت از سمت سلاحهای نظامی به سمت رسانهها،تغییر جهت داده است و رسانهها، مهمترین نقش را در عرصه تحولات بینالمللی ایفا میکنند.»
او درباره راهکارهای مقابله با جنگ نرم، میگوید: «برای دستیابی به این هدف، باید بیش از گذشته رسانهها را مورد توجه قرار دهیم و افکار عمومی داخلی و جهانی را نسبت به دروغپردازی رسانههای خارجی، آگاه کنیم.»
به گفته قائم مقام اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی، این دو مهم فقط با تقویت رسانههای خودی و تلاش برای بینالمللی کردن این رسانهها، میسر است.»
او میافزاید: «دیپلماسی رسانهای در سیاست خارجی هر کشور به دو صورت تحقق مییابد؛ یکی مدیریت رسانهها توسط سازمانهای دیپلماتیک رسمی کشور و دیگری به صورت خودجوش و در راستای سیاستهای کلان کشورها.»
قائم مقام اتحادیه رادیو و تلویزیونهای اسلامی در توضیح بیشتر دیپلماسی رسانهای، میگوید: « در شیوه نخست، دولتها باید برای تاسیس رسانههای مورد نظر خود،اقدام کنند و یا این که رسانههای موجود را به اقداماتی اصولی و هدفمند در راستای سیاستهای خود موظف کنند.»
دکتر رضی میافزاید: «شیوه دوم نیز همگامی و همراهی رسانهها با اهداف و سیاستهای خارجی کشور است. دراین روش، هر چند رسانهها دستورات خاصی از طرف حکومت دریافت نمیکنند، اما به دلیل بلوغ حرفهای و هم چنین مسئولیتپذیری، در تحقق منافع ملی و سیاستهای کلان نظام عمل میکنند و چون مستقل از دولت و حاکمیت هستند، تاثیرگذاری آنها بیشتر است.»به گفته او، در شرایط کنونی یکی از ضرورتهای کشور برای مقابله با عملیات روانی غرب، تقویت دیپلماسی رسانهای در داخل کشور است
راهکارهای مقابله
برای مقابله با عملیات روانی، نخست باید فنون، شیوهها و محورهای مورد استفاده دشمنان شناسایی شود و متناسب با آن، طراحیهای لازم صورت گیرد. اساس این طرحها باید خنثیسازی اقدامات دشمنان و عملیات متقابل باشد. باتوجه به این که اهداف دشمن، نشان دادن چهره غیرواقعی و برجسته سازی نقاط ضعف جمهوری اسلامی ایران است و در این راه از انواع شیوههای نامشروع همچون دروغ، تخریب و شایعه پراکنی استفاده میکند، آگاهی دستاندرکاران رسانهها، از اهمیت بسیاری برخوردار است.
متاسفانه عملکرد یک جانبه گرایانه رسانه ملی به ویژه در ماههای نخست پس از انتخابات – به عنوان رسانهای فراگیر – موجب گرایش بسیاری از مردم به شبکههای ایرانی وابسته به بیگانه شد، بدون تردید این شبکهها نیز با استفاده از فرصت پیشآمده، هیزم دروغ در آتش بیاعتمادیها ریختند و زمینهساز حوادث بسیاری شدند.
واقعیت این است که در عصر اطلاعات و ارتباطات، دسترسی به منابع مختلف خبری، امری سهل است و با مسدود کردن هر مسیر، راههای جدید دیگری طراحی میشود. در این زمان، هیچ فرد یا گروهی را نمیتوان به دلیل آگاه شدن از اخبار ولو آن که دروغ باشد، مؤاخذه کرد، اما میتوان با شفافسازی، اعتمادسازی و کثرتگرایی در رسانههای داخلی، اقبال عمومی را به سمت رسانههای داخلی سوق داد. بدون شک در چنین شرایطی ملت آگاه ایران، دروغ و راست را از هم تشخیص خواهد داد، همچنان که تجربه بزرگ انقلاب اسلامی نشان میدهد، این ملت تزویر و حقانیت را همواره از هم باز میشناسد و برای حیات بخشی به ارزشهای دینی و ملی تا رسیدن به هدف از پای نمینشیند.
ویژگیهای جنگ نرم
جنگ نرم از ویژگیهای بسیاری برخوردار است که مهمترین آنها عبارتند از:
۱ـ جنگ نرم به دنبال تغییر قالبهای ماهوی جامعه و ساختار سیاسی، واقع میشود. در این جنگ، اعتقادها، باورها و ارزشهای اساسی یک جامعه مورد هجمه قرار میگیرد.
با تغییر باورهای اساسی جامعه، قالبهای تفکر و اندیشه دگرگون میشود و مدلهای رفتاری جدیدی شکل میگیرد.
۲ـ آرام، تدریجی و زیر سطحی است. جنگ نرم دفعی، شتابان و پرتحرک در یک مقطع زمانی نیست. این جنگ به صورت آرام شروع میشود و به صورت تدریجی به سمت جلو حرکت میکند.
آرام و تدریجی بودن این جنگ به گونهای است که بسیاری، آن را تشخیص نمیدهند.
۳ـ پایدار و بادوام است. نتایج جنگ نرم در صورت موفق بودن، پایدار و بادوام است. هدف اصلی در جنگ نرم، تغییر باورها و اعتقادهای جامعه است. اگر این تغییر حاصل شود، تغییر دوباره و بازگشت به حالت اولیه به راحتی میسر نیست.
۴ـ جنگ نرم، پرتحرک و جاذبهدار است. جنگ نرم در نقطهای به دلیل ایجاد جاذبههای کاذب، از جامعه هدف برای تحقق اهداف خود بهرهمیگیرد و با این روش بر دامنه تحرکات میافزایند.
۵ـ جنگ نرم، هیجان ساز است. در جنگ نرم با نمادسازی، اسطوره سازی و خلق ارزشهای جدید، از احساسات جامعه هدف، نهایت استفاده میشود. مدیریت احساسات، یک رکن اساسی در مهندسی جنگ نرم است.
۶ـ جنگ نرم، آسیب محور است. آسیبهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی، میدان مانور جنگ نرم است. دشمنان در جنگ نرم با شناسایی نقاط آسیب جامعه هدف در حوزههای یاد شده، فعالیتهای خود را سامان میدهند و باخلق آسیبهای جدید، بردامنه تحرکات خود میافزاید.
۷ـ جنگ نرم، چند وجهی است. پردامنه بودن و برخورداری از وجوه مختلف، از دیگر ویژگیهای جنگ نرم است. در این جنگ، از همه علوم، فنون، شیوهها و روشهای شناخته شده و ارزشهای موجود استفاده میشود.
۸ـ جنگ نرم، تضاد آفرین است. جنگ نرم از محیطهای آسیبدار در جامعه هدف شروع میشود و با ایجاد گسلهای متعدد در بخشهای گوناگون جامعه و با متفاوت کردن باورها، ارزشها و شکلدهی به رفتارهای جدید، اعضای یک جامعه را در مقابل هم قرار میدهد.
۹ـ جنگ نرم، تردید آفرین است. حرکت در این جنگ با خلق تردید و ایجاد ناامیدی و یأس شروع میشود. برای توفیق در این جنگ، با تکیه برسنتها، اما با نو پردازی به صورت ظریف و آرام، در باورها و اعتقادات اساسی، تردید ایجاد شده و به مرور بردامنة آن افزوده میشود.
۱۰ـ جنگ نرم از ابزار روز استفاده میکند. فضای مجازی و سایبری، محیط اصلی جنگ نرم در شرایط کنونی است.این فضا، با اغواگری و ایجاد جاذبههای گوناگون، بسترهای لازم را برای سوار شدن برامواج احساسات فراهم میکند.
دکتریدالله جوانی